[پناهگاه] آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند. #لفظ

عشق، طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است؛ اما دوست داشتن، آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت. #علی_شریعتی

هم، حال بدی یکسره دارم تو نداری هم، بغض در این حنجره دارم تو نداری من بافته ام از غم و دردی متراکم در هر گرهی صد گره دارم تو نداری تکرارم و بیزارم از این کارم و بسیار هی دایره در دایره دارم تو نداری من بى خبرم از تو و تو بى خبر از من سخت است كه من دلهره دارم تو ندارى از پنجره ى رو به خيابان اتاقت آنقدر كه من خاطره دارم تو ندارى #سیدتقی_سیدی

من همیشه خودم را از تو کنار کشیده و پنهان کرده‌ام، در اتاقم، میان کتاب‌هایم، با دوستان دیوانه‌ام، یا با اندیشه‌های عجیب و غریب - از میان نامه‌های فرانتس کافکا به پدرش

محبوب من این‌ بار خبری از متن و واژه های ادبی نیست فقط خواستم صدایتان کنم تا بلکه گوشه‌ چشمی از نگاهتان شود سهم این دل تنگ من

عشق یه زندونه سرده تکرار یه درده! انتظارش نامرده…

دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چکار؟ #جداریات

من دعاگوی تواَم هر شب و شب می‌داند دلِ ما قبلِ تو اینقدر مناجات نداشت... #مهسا_امیریان

خب؛ این که نمیشه! پس به رسم همیشگیش میریم سراغ #سیدتقی_سیدی

رسيدن من تو وصلت دو ديوار است چقدر عشق دو مغرور مردم آزار است اگر چه درد زياد است در دلم اما نگفتن از تو برايم هنوز دشوار است يگانه بودى و بسيار عاشقت بودم ولى به چشم نمى آيد آنچه بسيار است به خواب بى خبرى رفته ايم و در دلمان هنوز هم كه هنوز است عشق بيدار است اگرچه در دل من اشتياق ديدن توست هميشه روى لب تو خدا نگهدار است ‏#سيدتقى_سيدى