آدم تو اعصاب خوردی‌هاش در اتاق رو میکوبه بهم چهارتا داد هم میزنه و میره تو اتاق حبس میکنه خودشو ولی بازم گوشش به دره که یکی بیاد در بزنه ببینه چیشده، میخوام بگم آدم همیشه نیاز داره یکی از بیرون نگاهش کنه وگرنه در رو محکم نمیبست، میبست؟!

منتظرش نذارین بد دردیه))))):

الان تو منتظری درو واست باز کنن?!

اره🤦‍♀

ربنا همه چینا،ما آدم معمولیا رو؛ مائی که وسط دعاخوندن،زیرچشمی نیگا میکنیم که چندتا صفحه دیگه مونده... مائی که دعای کمیل و ندبه هرسالمون،شاید به انگشت های دوتا دست نرسه... مائی که نذری گرفتن رو دوست داریم... مائی که گرفتن غذای حضرتی،برامون مثل گرفتن جواز بهشته... مائی که وسط روضه گاهی به هیچ روشی اشکمون درنمیاد... مائی که جزو اون دسته ای نیستیم که نکته های مداحا رو سریع میگیرن... مائی که بعضی وقتا حوصله سخنرانا رو نداریم... مائی که با تعجب به اونایی که وسط سخنرانی نوت برمیدارن،نگاه میکنیم... مائی که به نظرمون”قیمه امام حسین یه چیز دیگه‌س”... مائی که یهو وسط روضه یه سوژه تپل برای خندیدن میفته توی دامن‌مون و از خندیدن توی اون شرایط عذاب وجدان میگیریم... مائی که چایی روضه برامون حکم آب حیات رو داره... مائی که اگه وقتی میریم روضه دستمال کاغذی همرامون نباشه،فین فین‌مون آبروریز میشه... مائی که بعد روضه،نوک سرخ دماغمون از قد درازمون بیشتر تو چش میاد... مائی که کل سال دلمون خوشه به دهه اول محرم... مائی که ظهرماه‌رمضون از گرسنگی غر ریز میزنیم... مائی که سحر ماه‌رمضون برامون سمبلِ بارزِ تهدیدِ”بخور که یه ساعت دیگه حسرتشو میخوری”عه... مائی که به حدیث”خواب روزه دار عبادته”خیلی پایبندیم... مائی که توی نمازهای مغرب و عشای ماه‌رمضون،بعضی وقتا نمیتونیم ذهنمون رو از پای سفره بلند کنیم بیاریم پای سجاده... مائی که توی نماز زیاد حواسمون پرت میشه... مائی که میترسیم کتاب سه دقیقه در قیامت رو بخونیم... مائی که قرآن میخونیم،ازش نمیفهمیم... مائی که سالی چندبار میریم سروقت مفاتیح‌هامون... مائی که نیم ساعت آخر مراسم شبای قدر،چرتمون میگیره... مائی که روزه گرفتن برامون سخته،ولی اعلام عید فطر هم برامون دلگیره... آره خلاصه،ما آخر همه میایم در خونه خودت؛هرچند خیلی دیر... مارو خودت ببخش،مارو نبخشیده نرسون به ماه رمضون؛ما درسته که خیلی گناه داریم،ولی خوب گناه داریم...

‏زمین، یه گزینه‌ی محدوده... توو این گزینه‌ی محدود، دنبال چه نامحدودی می‌گردی تو؟ شل کن رهاش کن بره

من همون رو مخی ام که هر دفعه با دوستاش میره بیرون تو خیابون سرشو عین خر میندازه پایین و میره و به این فک نمی‌کنه که کدوم گوری دقیقا؟ بعد میان میزنن رو شونه‌اش میگن کدوم گوری میری دقیقا؟ :))) و به گوری که باید هدایتش می‌کنن

و همچنین همون اسکولی که وقتی میره تو یه مغازه ازش میاد بیرون نمی‌دونه داشت کدوم وری می‌رفت قبلش =|

همین حوالی...

EitaaBot.ir/poll/x4g2 عزیزانی که می خوان توی طرح جز خوانی شرکت کنن لطفا نظرشون و درباره ساعتش بگن