eitaa logo
| تَبَتُّـل |
1.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
332 ویدیو
5 فایل
وَ "سلام" بَر‌اندوهی‌کھ‌ قلبمان ‌را ‌وطن‌ برگزید🖤🌱 • • تَبَتُّل←بُریدھ از "جہان" بُریدھ از "مردم"... •• میرسد به دستم ↓ https://harfeto.timefriend.net/16655774622952 +تافوروارد هست،زندگی ‌باید کرد‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
از میان تمامی چیزهایی که دیده‌ام تنها تویی که دلم می‌خواهد به دیدنش ادامه دهم، از میان تمامی چیزهایی که لمس کرده‌ام تنها تن توست که دلم می‌خواهد به لمس کردنش ادامه دهم.
- درگیر موندن نیستی درگیر موندم نکن.
همه چی با تو قشنگتر از خودِ واقعیش بود؛ ولی خب ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی.
عشق آن بغض عجیبی‌ست که از دوری یار نیمه شب بین گلو مانده و جان میگیرد
اگر مردی را می‌شناسی که بیش از من دوستت دارد او را به من نشان بده! اول به او تبریک خواهم گفت آنگاه: می‌کشمش.
روزی عادت می کنیم به نداشته هایمان، من به تو .. تو به دلتنگی هایم !
-صبح سه‌شنبه
أحب صوتك ینسّینی التّعب والنّاس ـ صدایت را دوست دارم خستگی را از یاد می‌برد و آدم‌ها را
دلم نمیخاد دیگه هیچی مثل قبل شه:*
نه میتونم صدات کنم، نه خودت میای.
بعضى عطرها را نمی‌شود با بينى استشمام كرد اما می‌توان با قلب بوى تلخ‌شان را حس كرد مثل عطر خاطراتِ تلخ‌تر از قهوه كه ماندگارترين‌اند؛ بر روى لباسِ احساس
_اه اه اه چرا باید همیشه برنامه های دانشگاه این طوری باشه _آوا بسههههه دیگه دیوونم کردی بسه بیا اه اومدن بلاخره این اتوبوس های لعنتی رسیدن همه وی آی پی پوفی از سر راحتی کشیدم برگشتم چیزی به سمانه بگم که دیدم نیست وا کجا رفت این ؟! چشمم خورد بهش که کنار افشین ایستاده بود نرفتم پیششون بذار یه کم تو حال خودشون باشن ... دیگه خسته شدم اونام دیگه خیلی داشتن می رفتن تو بحر همدیگه از پشت آروم رفتم پشت سر افشین دوتا انگشت اشاره امو محکم کردم توی پهلوشو بلند گفتم : _پخخخخه با ترس پرید هوا و عصبانی گفت: _زهرمار دختره مغز شکرکی سکته کردم نیشمو باز کردم و گفتم: _مگه چیکار می کردید _به تو چه پررو شد یه بار من با زنم تنها باشم تو عین بختک نپری وسط _همینه که هست در ضمن نه که زنتم هست دو تا بچه هم دارین و تازه نه که شماها اصلا بعد دانشگاه نمی پیچونید برید دور دور؟ _تو آدم نمیشی نه؟ _نچ _ای خدا یکی هم پیدا نمیشه تو رو بگیره ما راحت بشیم _چی فکر کردی؟ خواستگار که صف کشیده _تو یک نمونه فقط یک نمونه به من نشون بده من دیگه هیچی نمیگم _نمونه....نمونه..... توی حیاط و نگاه کردم چشمم افتاد به ارمیا یک گوشه ایستاده بود و با ناز خیره شده بود به من خم شدم طرف افشین و در گوشش گفتم: _اوناهاش یکی از عجایب هفتگانه ، کنه ترین موجود روی زمین