#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جان💔
ز دست هیچ ڪسی لقمه نان نمیخواهیم
#ڪرامت_حسنی با مزاجمان جور است.
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، روزتون بخير #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدحسن_قاسمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌹محله انبیا🌹
👉 @camsha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۷ سال پیش در نیمه رمضان سال ۶۹ (فروردین ماه) در روز #میلاد امام #حسن مجتبی علیهالسلام😍 به دنیا اومد به همین منظور نامش را محمدحسن گذاشتند.
این شهید افلاکی ۲۶ سال بعد، در شامگاه دهم مرداد ماه ۹۵ مصادف با ماه صفر به شهادت رسید و پیکر تیر باران شدهاش در همان ماه صفر سال ۹۵، مصادف با تاریخ صحیح #شهادت امام #حسن مجتبی علیهالسلام و در تاسی به همان مولا، در جبههی مقاومت، تفحص شد.
در حدود یک ماه قبل نیز، شجرهنامهای صحیح از خاندان مادرش به دست آمد که ثابت میکرد پدر بزرگ مادریش آقای" محمد صدری ارحامی" با هفت واسطهی نسلی به خاندان صدر در عراق میرسند و از نسل امام #حسن مجتبی علیهالسلام هستند.
علاقه خاص #محمدحسن به امام #حسن مجتبی علیهالسلام بماند و اینکه در مسجدی با نام امام #حسن مجتبی علیه السلام فعالیت میکرد و دوستان مسجدیاش بعد از شهادت او، با پروفایل عکس او گروهی را در تلگرام راه انداختند با نام امام #حسنیها.
🌸۱🍃
دو تا از پسر عموهایش به نامهای بهمن و اسماعیل قاسمی و دو پسر دایی پدرش، حسن و حسین قاسمی و دو تا از پسر خالههایش، احمد کمال و محسن سراج زاده هم در جنگ تحمیلی شهید شده بودند.
مادرش اهل اصفهان و از خانوادههای متدیّن و معروف اصفهان است.
پدر، منصور قاسمی، اهل اشکفتک و ساکن شهرکرد، از مبارزان قبل از انقلاب و بازنشسته اداره کل آموزش و پرورش و در حال حاضر مسئول موسسه فرهنگی قرآن و عترت علویون اشکفتک است. پدر از همان ابتدا مراقبت زیادی در تربیت فرزندش داشت، به همین خاطر بزرگترین دوست و هم بازی دوران کودکی #محمدحسن بود.
🌸۲🍃
#محمدحسن دوران دبیرستان در بسیج و انجمن اسلامی مدرسه هم فعال بود.
از دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در رشته کارشناسی هوشبری اتاق عمل با رتبه بالا فارغ التحصیل شد.🎓🗞
از فعالان بسیج دانشگاه بود، به همراه چند تن از دوستانش یک مجله علمی هم منتشر میکردند و با همکلاسیهایش وبلاگی فرهنگی🖥 با عنوان "هوشبری ۸۸ کلاسی برای همیشه" را نیز راه انداخته بودند؛ که از مطالب این وبلاگ میتوان فهمید که از همان دوران دانشجویی سودای رفتن به سوریه را در سر داشته است.
همه فن حریف بود.
در بسیج محله فعال بود. معمولاً برای نماز مغرب و عشاء به مسجد امام#حسن مجتبی(علیه السلام) میرفت. هیئتی هم بود و از اعضای پای کار هیئت یا زهرا(سلام الله علیها) شهرکرد بود.
خیلی از والدین میگویند پسر ما داشت از دست میرفت #محمدحسن آمد با او رفیق شد و نجاتش داد و او را اهل مسجد کرد.
متشرّع بود. از چند سال قبل از تکلیف شدن روزهاش را کامل میگرفت. نسبت به وجوهات مذهبی حساس بود. سال خمسی داشت و سر سال، خمسش را رد میکرد. اگر کسی غیبت میکرد به او متذکر میشد. اهل تفکر و خیلی با ادب بود. به شوخی هم حرف هزل و بیهوده و زشت نمیزد.
🌸۳🍃
دورههای بسیاری را در فنون نظامی دیده بود. از ۸ یا نه سالگی عضو پایگاه بسیج محله شد و هنرهای رزمی، شنا و اسلحه شناسی را به خوبی فرا گرفت. بیست ساله بود که غریق نجات استخر شهدای معلم شد و در رشته غواصی فعالیت میکرد. در پانزده سالگی قهرمان کاراته بود، در صخره نوردی و کوه نوردی و یخ نوردی هم مهارت داشت و هفتهای یکی دو مرتبه همراه دوستانش به کوهنوردی میرفت. عضو گردان عاشورا و مسئول نیروی انسانی پایگاه بسیج مسجد امام#حسن مجتبی علیهالسلام بود. سوار کاری با اسب را هم به خوبی فرا گرفته بود. همچنین گواهینامه رانندگی آمبولانس نیز داشت.🚑 از هر فرصتی برای فرا گرفتن مهارت و دانشی نو استفاده میکرد.
از بیکاری بیزار بود. در مورد رایانه استاد بود. به راحتی میتوانست قطعات یک سیستم با کیفیت را انتخاب کند و بخرد و سیستمی آماده با نصب همهی نرم افزارهای مورد نیاز را تحویل بدهد.
در دوران دبیرستان در فرصت های فراغت مدتی در مغازهی خدمات کامپیوتر یکی از دوستانش کار میکرد.
🌸۴🍃
در دانشگاه نیز بسیار فعال بود. در بیمارستان از آموختن هیچ چیزی فرو گذار نمیکرد. در سوریه به فاصلهی یکی دو هفته از رفتنش به عنوان مسئول بیمارستان انتخاب شد. همرزمانش میگفتند او وقتی بیمارستانی را تحویل میگرفت صفر تا صد کارها را یک تنه راه اندازی میکرد و تحویل پرسنل میداد. فرقی نمیکرد بخش رادیولوژی باشد یا آزمایشگاه یا اتاق عمل یا ... . قاعده و قانون هر کدام را به خوبی میدانست و معتقد به کار بر مبنای آخرین دانش وفناوری روز بود. چون زبان انگلیسی را خوب میفهمید مطالب لازم را از به روزترین منابع تخصصیاش میدید و اجرا میکرد. یکی از پزشکانی که مسئول تشکیلات پزشکی ایران در سوریه هستند بعد از شهادتش گفتند: ما نیروی بسیار ارزشمندی را از دست دادیم. برای #محمدحسن برنامهها داشتیم. میخواستیم در آینده او را به عنوان مسئول کلتشکیلات پزشکی ایران در سوریه قرار دهیم.
دوره امداد و نجات جادهای را نیز دیده بود و همیشه در صندوق عقب ماشین اش جعبه امداد و نجات جادهای همراه داشت.
اهل شعر و ادبیات هم بود. دفتری داشته که اشعار و نوشتههایش را در آن مینوشته.
🌸۵🍃
به دوستانش خیلی وفادار بود. قناعت پیشه بود و اهل بریز و بپاش نبود و در شرایط سخت میتوانست زندگی کند. دروغ از او شنیده نمیشد. شب را خیلی دوست داشت و اگر میخواست مسافرت برود شب را برای حرکت انتخاب میکرد. اهل زیارت بود و بیش از ۲۰ بار به زیارت امام رضا علیهالسلام و چندین بار کربلا رفته بود.
خیلی عاشق امام حسین علیهالسلام و حضرت زهرا سلام اللهعلیها بود.
بسیار مهربان شوخ طبع و باصفا بود. هرکس با او معاشرت میکرد، از بودن با او لذت میبرد. در عین تدین، اصلا مقدس مآب نبود. به ظاهرش میرسید و تیپ امروزی داشت.
اگر میدید کاری برای کسی از دستش برمیآید خودش به او پیشنهاد میداد که میخواهی فلان کار را برایت انجام دهم؟ همین اخلاق، مهر او را در دل اطرافیان میانداخت. بسیار شجاع و غیرتی بود. گلزار شهدا زیاد میرفت و بیشتر شبها تپه نور الشهدا بود. سوریه هم که بود میگفتند مزار شهدای آنجا را زیاد میرفته است.
🌸۶🍃
مرد عمل بود. میگفت امام حسین علیهالسلام فقط سینه زن نمیخواهد، کسی را میخواهد که در دنیای امروز اگر نیاز شد اسلحه دست بگیرد و برود از او دفاع کند. حرفی را که میزد خودش هم پایش میایستاد و درستش را انجام میداد. در فتنه ۸۸ وقتی تشخیص داد که الان وظیفه چیست رفت تهران و به وظیفهاش عمل کرد. در زمینه تحلیل سیاسی وارد بود. تحلیل درستی از مسائل منطقه داشت و میدانست این هجمهها در اصل برای ضربه زدن به کانون مقاومت یعنی ایران اسلامی است. عاشق مقاممعظم رهبری بود و تمام سخنرانیهای ایشان را به دقت گوش میداد و آنجا که میدید وظیفهای از آن صحبتها متوجه اوست میرفت و انجام میداد. بسیار دلخور بود از کسانی که خیلی دم از مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی میزنند ولی در عمل کار خودشان را میکنند.
🌸۷🍃
حدود نه ماه از دوران سربازیش میگذشت که در بیمارستان بقیهالله تهران پذیرفته شد و در بدو ورود به جای آموزش نظامی پاسداری مخصوص پرسنل بیمارستان، دوره تکاوری ویژه یگان صابرین که برای اعزام به سوریه آماده میشوند را طی کرد. پس از آموزشهای نظامی مشغول به کار شد. یکی از دوستانش میگفت من مسئول تقسیم شیفتها بودم. وقتی تازه آمده بود، قبل از گرفتن اولین شیفت کاریاش، سراغ اتاقی را میگرفت که برای سوریه ثبت نام میکردند. به او گفتم لااقل بگذار یک ساعت برای من شیفت بروی بعد سراغ سوریه را بگیر. میگفت: "من اصلا برای این آمدهام اینجا که بروم سوریه". اول رفت برای سوریه ثبت نام کرد، بعد اولین شیفت کاریاش را گرفت.
#شهید_محمد_حسن_قاسمی_مدافع_حرم_جامعه_پزشکی
🌸۸🍃
#عاقبتتان_بخیر_یاوران_حسنی
🌺🌺🌺
ما درد میدهیم و دوا میدهی به ما
بیمار می شویم و شفا میدهی به ما
بیمار می شویم و گلایه نمی کنیم
خیر است هرچه درد و بلا میدهی به ما
ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را
آباد میکنی و صفا میدهی به ما
فهمیدم از سه مرتبه انفاق زندگیت
هرچه به تو رسد همه را میدهی به ما
لقمه نخورده ایم ز دستان هیچکس
ای سفره دارِ شهر، غذا میدهی به ما؟
در خانه ی تو جای گدا صدر مجلس است
پیش خودت همیشه تو جا میدهی به ما
#ما_حسینی_شدهی_دست_امام_حسنیم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
#دوشنبتون_امام_حسنی
🌺🌺🌺
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حسن_قاسمی_دانا🌹
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم