eitaa logo
کانال کمیل
1.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
2 فایل
امروزفضیلت زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادت نیست امام‌خامنه‌ای #شهدایی #اخبار_مقاومت #جهاد_تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال کمیل
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 زیارت (عج) در روز جمعه (با نوای استاد فرهمند) سلام بر مهدی فاطمه (س) (عج) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
کانال امام حسین (_۲۰۲۱_۱۱_۲۳_۱۱_۴۷_۴۷_۶۹۱.mp3
3.36M
🎼 دار و ندارم 🎙 حاج محمود كريمى تقديم به ساحت مقدس امام زمان(عج) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
تلخ ترین سلفی 💔 اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
یکیشون مدالشو اهدا کرد یکیشون پرچمشو ارج نهاد یکیشون به نامحرم دست نداد یکیشون با چفیه از مقاومت دفاع کرد و یکیشونم با کودکش رفت بالای سکو هیچ کدوم از چشم حضرت آقا دور نماند و از تک تکشون تشکر کردن ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
شهید عمر ملازهی و شهید اصغر بامری از اولین شهدای هستند که در سوریه و درحال دفاع از اسلام ناب محمدی و مبارزه با تروریست‌های تکفیری به مقام والای شهادت نائل آمدند. ● شهید «عمر ملازهی» از اولین شهدای مدافع حرم اهل تسنن است که پنجمین روز از هفته‌ی وحدت به نام این شهید نام‌گذاری شده است. این شهید والامقام در بخشی از وصیت‌نامه خود این چنین می‌گوید: «من نه بهشت میخواهم نه شهادت من ولایت میخواهم (ولایت مولایم علی) مرا به ولایت مولایم علی بمیران.» ● شهید «اصغر بامری» نیز از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است. این شهید والامقام زمانی که ندای مردم ستم دیده سوریه بلند شد، در صف اول دفاع از حریم آل الله قدم بر داشت. شهید بامری در وصیت‌نامه خود را کوبنده‌تر از خون خود و چادر مشکی را زیباتر از خون سرخش می‌داند 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از رزمندگان تیپ نبویون بود. اما حکایت اعزامش حکایت اعزام عشق و شور است. پسری که همراه پدر راهی دیار حرم حضرت زینب (س) می‌شود با اینکه از جوانان دهه هفتادی اهل سنت بود، اما اهل بیت و خاندان رسول خدا (ص) را دوست داشت. برای همین کسب و کارش را در شهرداری بخش «بنت» شهرستان «نیکشهر» سیستان و بلوچستان رها کرد و راهی سوریه شد. ● اما اعزامش به همین راحتی‌ها نبود. در واقع، گوش سلمان بدهکار نبود. هر چقدر پدرش که از جانبازان دفاع مقدس است، از او خواست بماند تا سایه سر مادر،‌ چهار خواهر و برادر کوچکش باشد، قبول نکرد، بلکه با جدیت تمام گفت: پیرمرد ریش سفید! تو در خانه بمان. من جوانم و زرنگ، من می‌روم. اما از پدرش هم انکار که: من جنگ را دیده‌ام، جنگ شوخی نیست، خمپاره، ترکش و هزار تا سختی و مجروحیت دارد. ممکن است یک عمر ویلچرنشین شوی! این کل‌کل‌های پدر و پسری تمامی نداشت. حتی در لحظات آخر اعزام هم ادامه داشت ● مسؤول اعزام به سوریه که میان این پدر و پسر مردد مانده بود، خطاب به پدر سلمان گفت: تنها یک نفر از شما می‌تواند اعزام شود، همین حرف کافی بود که دل سلمان بشکند و بزند زیر گریه‌؛ گریه‌ای که بند نمی‌آمد، اما توانست دل مسؤول اعزام را نرم کند و پدر و پسر را باهم به سوریه بفرستد. ● در یکی از پیش‌روی‌ها، سلمان در کمین داعش قرار گرفت و با ترکش خمپاره در سوم آذرماه سال ۱۳۹۴ به شهادت رسید و بعد از شهادتش پدرش بر بالین او حاضر شد و گفت: الحمدلله! به آرزویش رسید. 🌹 🕊 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
▪️طلحه و زبیر از بزرگان اسلام بودند اما علیه امام زمان‌شان شمشیر کشیدند... ♦️۱۰ جمادی‌الاولی ٣٦ق؛سالروز آغاز جنگ جمل ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
بازگشت مردم به خانه هایشان، هرچند با احتمال شروع مجدد حملات دشمن صهیونیستی، نشان دهنده اصالت، ریشه و امید به پیروزی مردم مظلوم است. به امید پیروزی ابدی حق و ظهور حضرت حجت. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
یه پسر بچه ترازویی که باهاش کار میکنه رو اینجوری رنگ امیزی کرده و شعار نوشته... حالا باز بگید مردم فکر اب و نون هستند فلسطین یادشون نیست اما در واقع اونایی که یادشون نیست قشر مرفه بی دردن نه همه مردم!!! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🕊 حاجات مردم ونعمت خدا بزرگان دين توصيه ميکنند برای رفع مشــکالت خودتــان، تا ميتوانيد مشکل مردم را حل کنيد. همچنين توصيه ميکنند تا ميتوانيد به مردم اطعام کنيد و اينگونه، بسياریاز گرفتاريهايتان را بر طرف سازيد. غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سـلام و احوالپرسی يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزی رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه برای افطاری! عجب حالی ميده؟! گفت: راســت ميگی، ولی برای من نيست. يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتی بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاری ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــردای آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟گفت: پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه، منزل کوچکی بود که در زديم وکله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پیرمردی که دم در آمدند خيلی تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانوادهای بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانه شان. 🌿راوی:جمعی از دوستان شهید زنـدگۍنامھ‌شهیـد‌ابࢪاهیم‌هادۍ💜 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail