کانون اندیشه جوان
🔸مفهوم رئالیستی و دارای تمامیت و کلیت من فردی به عنوان قهرمان داستان در آن به کلی مورد نفی و انکار قرار گرفته است.
🔹در داستان، «زمان» با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن، رنگ و بویی شخصی و ذهنی می گیرد.
🔸عینیت مفهوم کلاسیک علت و معلول در داستان فرو می ریزد. به داستان گونه ای که مثلاً در صد سال تنهایی کسی که مرده است وارد مسیر می شود و نقش بازی میکند و در جایی دیگر خونی به مدت صدسال بــه راه می افتد و جاری میشود؛ و کلاً روابط واقع گرایانه میان امور و اشیاء رنگ می بازد.
🔹منطق متأثر از هرمنوتیک سوفسطایی زده گادامری موجب میشود که اثر داستانی نیز همچون هر متن دیگر پدیده ای دارای قرائت های مختلف فرض گردد که بعضا پایان داستان بر عهده مخاطب نهاده می شود.
🔸با حذف تدریجی سوژه فردی به عنوان قهرمان داستان مدرن و پذیرش #هرمنوتیک نسبیت ،انگار کار به آنجا می رسد که هر نوع مرکزیت یا اطمینان عقلانی به روند داستان حذف می گردد. آراء رولان بارت ژاک لاكان، ژوليا كريستوا ، ژیل دلوز فلیکس کاتاری ژاک دریدا و نظریه هایی چون مرگ مؤلف حاصل این پدیده است.
🔹در داستان های پست مدرن غالباً تلاش میشود تا داستان بر پایه نحوى عدم اطمینان هستی شناختی عمیق سامان یابد. این معنا را #برایان_مک_هیل در کتاب Post Modernist Fiction) توضیح داده است.
🔸بدبینی پست مدرنیست ها به آنچه خود آن را «فراروایت ها» کلان می نامند - که ریشه در آرای ژان بودریار و ژان فرانسوا ليوتار دارد - موجب گردیده که اساس پیرنگ و ساختار داستانی در ادبیات پست مدرن نادیده گرفته شود.
🔹درون مایه های اکثر آثار پست مدرن - با استثنا کردن برخی ا بورخس و بعضی آثار دیگر - غالباً یأس آلود و بدبینانه است که این امر در آثار تی اس البوت و ازرا پاوند و دی اچ لارنس و فرانتس کافکا و کنوت هامسون به صور و مراتب مختلف ظاهر گردیده است.
🔸سقوط شدید انسان به حد و اندازه های حیوانی و غریزی و گریز شدید از رعایت نکات اخلاقی در توصیفات داستانی، صبغه ای خــاص بـه اکثر آثار ادبی پست مدرن بخشیده است.
📖 کتاب #ادبیات_داستانی_معاصر به کوشش #شهریار_زرشناس
#ادبیات
#مسئله
#داستان
#معرفی_کتاب
#ادبیات_پست_مدرن
#کانون_اندیشه_جوان
📌@canoon_org