تا حالا شده برای #شهدا کاری کرده باشیم ؟!...
😔#شهدایی که قطره قطره خونشون رو فدامون کردن تا امروز در امنیت و آسایش زندگی کنیم😔
❄❄❄❄❄ ❄
☺با عضویت در کانال #شهدا☺
🙃 شهدا را #یاد کنیم🙃
🥰شما هم میتونید برای شهدا #دلبری کنید🥰
☘بیایید با شهدا رفیق شویم ☘
🍁مطمئن باشید اگر با شهدا انس بگیریم🍁
🌈زندگیمون رنگین کمونی میشه🌈
😍#آهای_عاشق_دلخسته_جا_نمونی😍
🔗جایی برای پیوستن به دل های عاشق ...👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2650996770Cbb7cae372f
https://eitaa.com/joinchat/2650996770Cbb7cae372f
#عاشقانه_شهدایی 🦋
#همسرشهید_عبدالله_میثمی🕊
#شکرانه_ای_از_جنس_نیاز
مراسم عقد انجام شد.بعد از مراسم آقا عبدالله خواست تا با من حرف بزند. اولین برخورد زندگی مشترک مان بود.قبل از صحبت از من خواست تا یک مهر برایش بیاورم. چون روحیه ایشان را می شناختم از باب شوخی گفتم: "مهر؟ مهر برای چی؟ مگرحاج آقا تا این موقع نمازشان را نخوانده اند؟"دیدم حال عجیبی دارد. نگاهی به من کرد و گفت:"حالا شما یک مهر بیاورید."اما من دست بردار نبودم. گفتم:"تا نگویید مهر برای چه می خواهید،نمی آورم." گفت: "می خواهم نماز شکر بخوانم و از اینکه خداوند چنین همسری به من داده از او تشکرکنم." دیگر حرفی نزدم. رفتم و با دو جانماز برگشتم ...😍
.
#شهداعاشقترند🎈.•
.
eitaa.com/chadooriyam ❄️.•
#چادرانھ🎈.•
.
#ریحانہ❄️°^
.
وصیت نامہ شهید #حججے بہ خواهران:
همیشہ این بیت شعر را بہ یاد آورید...↓
آن زمانے کہ"حضرت رقیہ س" خطاب
بہ پدرش فرمودند:
.
غصہیِ
حجابِ من را نخوری باباجان...!
چادرم سوختہ
اما بہ سرم هست هنوز :)
.
eitaa.com/chadooriyam .•
﷽
•.❧رفقاے جان🙃🌱
با توجه با مشڪلات این روزا و بیماریڪرونا و اینڪه
بعضےهموطنان
عزیزمون درگیرش هستند تصمیم گرفتیم حمد شفا بزاریم🦋••
.
تا جمعه همین هفتهوقت هست ڪه تعداد حمد هایےڪه میخونید و به آیدۍزیر اعلام کنید↯••
.
@Ebrahim_hadi77 ❥.•
.
🌙♥️🌿^°
eitaa.com/chadooriyam .•
چادرےام♡°
#چادرانھ🎈.• . #ریحانہ❄️°^ . وصیت نامہ شهید #حججے بہ خواهران: همیشہ این بیت شعر را بہ یاد آورید...↓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ #نسیم_حدیث ☀️
💎امام علی عليه السلام:
🔹 با عزم و اراده، به جنگ سستى برويد
🔸ضادُّوا التَّوانِيَ بالعَزمِ
📚ميزان الحكمه، جلد ۱۰، صفحه ۱۳۴
eitaa.com/chadooriyam .•
مادرش میگوید:
یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت...
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را دردانشگاه داد!
گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چراخوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
.در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!....
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان
پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... 🌹 12 اسفند سالگرد شهادت شهید احدی🌹
#شهید_احمدرضااحدے ♥•°
#چـــادرانــہ🌸
🌱
|🍃|باید دوباره حافظ شیرین سخن بیاید و
|♥️|در وصف چادر ݓـو غزلےدسٺ وپاڪند
#چادرم_را_عاشقمـ💓
••↯♡•°
eitaa.com/chadooriyam 💞✨