بنیت زیارتش هر روز میخوانیم ♥
صلی الله علیک یااباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
السلام علی من الاجابه تحت قبته
السلام علی من جعل الله شفاءفی تربته
🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
براےهمه دعا ڪنیم 🌟
#روزتون_بابرکت💛
#پروفایل 📱
j๑ïท ➺
•♡| @chadooriyam |♡•
سردار سلیمانی: #شهید_همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به #شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است...
#شهید_ابراهیم_همت
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧
♚| @chadooriyam|♛
▪️حرف زدن با امام زمان(عج)...✨❤️
مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند:
هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد
و دل کنید. خوب نیست شیعه روزش
شب شود و شباش روز شود و اصلاً به یاد او
نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم
نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند،
با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند.
با حضرت درد و دلی کند.
🍃🌸 @chadooriyam
مادری نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و می گریست...
فرشته ای فرود آمد و رو به طرف مادر گفت:
ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهی؟
مادر رو به فرشته کرد و گفت:
از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد.
فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟
مادر پاسخ داد: نه!
فرشته گفت:
اینک پسرت شِفا یافت ولی تو میتوانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی...
مادر لبخند زد و گفت تو درک نمیکنی!
سال ها گذشت و پسر بزرگ شد و آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن میگرفت.
پسرش ازدواج کرد و همسرش را خیلی دوست داشت...
پسر روزی رو به مادرش کرد و گفت:
مادر نمی توانم چطور برایت بگویم ولی مشکل اینجاست که خانمم نمیتواند با تو یکجا زندگی کند. میخواهم تا خانه ی برایت بگیرم و تو آنجا زندگی کنی.
مادر رو به پسرش کرد و گفت:
نه پسرم من میروم و در خانه ی سالمندان با هم سن و سالهایم زندگی میکنم و راحت خواهم بود...
مادر از خانه بیرون آمد، گوشه ای نشست و مشغول گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت:
ای مادر دیدی که پسرت با تو چه کرد؟
حال پشیمان شده یی؟
میخواهی او را نفرین کنی؟
مادر گفت:
نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخر تو چه میدانی؟
فرشته گفت:
ولی باز هم رحمت خدا شامل حال تو شده و می توانی آرزویی بکنی. میدانم که بینایی چشمانت را از خدا میخواهی، درست است؟
مادر با اطمینان پاسخ داد نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟
مادر جواب داد:
از خدا می خواهم عروسم زنی خوب و مادری مهربان باشد و بتواند پسرم را خوشبخت کند، آخر من دیگر نیستم تا مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و اشک هایش دو قطره در چشمان مادر ریخت و مادر بینا شد...
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید:
مگر فرشته ها هم گریه می کنند؟
فرشته گفت: بلی!
ولی تنها زمانی اشک میریزیم که خدا گریه میکند.
مادر پرسید:
مگر خدا هم گریه می کند؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است...
هیچ کس و هیچ چیز را نمی توان با مادر مقایسه کرد.
✅برای سلامتی تمام مادران صلوات
@chadoriyam
#یڪـخطـوصیٺ
•|°مآنٺوهرچقدرهمبلند
وگشاد بآشه آخرش
چادُر نمیشه
#شهیدمحسنحججی❤️
🍃🌸 @chadooriyam
-نگرانی؟
+آره
-پس زیاد بگو
+چی؟
-حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ❤️👌
(خدا برای من کافیه و بهترین حامی منه)
@chadooriyam
امامحسیـن(علیهالسلام) :
ڪسیڪہبخواهـد از راهِ گنـاه
بہمقصـدیبرسـد
دیرتر بہ آرزویشمیـرسـد
و زودتـر بہانچـہ میترسـد
گرفتـار میشـود !
| بحارالانوارج۷۸ص۱۲۰ |
#حدیث
@chadooriyam
کم پیش میاد کسی وقت استراحتشو بزاره
پاشه بره حرم
باز برگرده.باز بره...
ولی برای من حکم شارژر روح رو داره...
شاید بگی هرروز هرروز میری چیکار حرم
ولی باورکن، الان از دلتنگی بغضم گرفته...😢
همیشه میگم
خدایا هرچی و خواستی ازم بگیر
فقط امام رضا رو نگیر
ک اگه نباشه بدجور خفه میشه روحم❤️
امام رضا...
یه رفیق همیشگیه...
همدم و دلیل ارامش روحه...
زیارت امین الله ک دیگه شده مونس لحظه لحظه ی زندگیم🙂🌹
میدونم.من آبرویی ندارم...
ولی قطعا دعای خیر پدر و مادرم باعث این چیزا شده...
میدونم
این روزا هم میگذره
و تموم میشه
خدایا...
نفس منو راضی کن به قضای خودت❤️
خدایا خیلی جاها، زورم به نفسم نمیرسه
تو کمکم کن...😍💪
@chadooriyam