🌸🌹🥀🍂🍁🌺☘🌿🍃🍂🍁🌺
#تجربه
چندتا تجربه دارم که بدردتون میخوره.
1⃣ هیچوقت با جاریتون درد دل نکنید. جز حرفای روزمره هیچی پیشش نگید.
2⃣با مادر شوهرتون حتی برای حفظ ظاهر، مثل مادر خودتون رفتار کنید. اینجوری شوهرتون بهتون بیشتر بها میده. ولی درددل ممنوع ❌
3⃣ #سیاست داشته باشید. غلام حلقه بگوش همسری نشید. بهش #احترام بذارید ولی یه جاهایی ثبات خودتون رو حفظ کنید.
4⃣ هیچوقت حتی تو بدترین شرایط روحی هم، از خانواده و اقوامتون پیش همسرتون بدگویی نکنید.
5⃣ از خودتون جلوی همسری #تعریف کنید. مثلا بگید: من برکت زندگیتم. نگاه کن بعد ازدواج با من، رنگ و رو اومدی. خونه خریدی و ماشین. اینا از خوش قدمی منه و همسرم اینو باور کرده.😃
6⃣ بازم میگم درد دل برای خانواده همسر 📛 مساوی دود شدن زندگیتون.
♡
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
تجربه من متفاوته و بخصوص برای تازه عروس ها مفیده. 😊 من اوایل عروسی، چون تو خونه مامانم اصلا کار نمیکردم کار کردن برام خیلی سخت بود. 🙈
ازاون طرف برا شوهرم تمیزی خیلی مهم بود. الان با ازمون و خطا، نظافت دستم اومده.
🏠 قبلا موقع پخت غذا، 100 تا ظرف کثیف میکردم و بعد با یه عالمه ظرف مواجه میشدم! ولی الان تا میتونم ظرف کمتر کثیف کنم و این خیلی تاثیر داشته.
🏠 سعی میکنم حتی الامکان ظاهر خونه و اشپزخونه را تمیز نگه دارم. مثلا بعد از پخت غذا تمام ظرفای کثیف رو داخل سینک ظرفشور میذارم و روی کابینتا رو خلوت میکنم و دستمال میکشم. اینم خیلی تاثیر داشته.
🏠 هرچیزی که برمیدارم و استفاده میکنم بلافاصله سرجاش میگذارم. مثلا ادویه ها و...
🏠 سعی میکنم زود به زود ظرفا رو بشورم تا رو هم جمع نشه.
🏠 مرتب جارو برقی بزنم چون وقتی اشغال زیر پای کسی بره، خیلی حس بدی براش ایجاد میکنه.
🏠 روی میزهای کنار مبل رو همیشه دستمال میکشم.
🏠 قبل اینکه شوهرم بیاد روی مبل و زمین چیز اضافه ای باشه برمیدارم و سرجاش میذارم.
🏠 روی تخت خواب رو حتما مرتب میکنم و روتختی میندازم. دور وبر تختو تمیز میکنم. اولا چون اتاق شلوغ بود شوهرم گاهی نمیومد تو اتاق بخوابه و رو مبل میخوابید!🙈🙈 ولی الان اتاق خواب شده محل #ارامش❤️
🏠 قوانین فنگ شویی رو هم تو اینترنت سرچ کردم و خیلی جالب بود. بیشترشو انجام دادم. شمام مطالعه کنید.
کلا فهمیدم نظافت چقدر تو ارامش خودم و شوهرم تاثیر داره و دیگه بهم غر نمیزنه. خودمم ارامش دارم و نگران مهمون سرزده نیستم که آبروم بره.
اینا خیلی تاثیر داشت تو زندگی من 🌺
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
#تجربه
من به همسرم خیلی وابسته شدم. ایشون تهرانن و بنده جای دیگه. ایشون تو نامزدی خیلی کم زنگ میزدن، شاید تو ماه، 2بار!!! بنده هم خیلی ناراحت میشدم😔
تا اینکه هروقت که زنگ زد فوری ازش #تشکر کردم. مثلا میگفتم:
🌸 صدات خیلی برام آرامش بخشه
🌼 وقتی زنگ میزنی خیلی آروم میشم.
خلاصه نتیجه داد و الان هر شب زنگ میزنن.😊
چندبار هم مستقیم بهشون گفتم که:
🌺 دلتنگت میشم. وقتی زنگ نمیزنی ناراحت میشم.
به نظرم هم باید #سیاست بخرج داد، هم مستقیم حرف رو زد.
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
سلام خدا قوت. خواستم تجربه خودمو در شرایط #اعتياد شوهرم بگم.
شوهرم وقتي نوجوون بوده مادر و پدرش رو از دست داده و از همون موقع به اعتياد رو اوده بود. وقتي اومد خواستگاري #شك كردم. تو روز خرید فهميدم سيگار ميكشه و #بزرگترىن_اشتباهم اين بود كه به روش اوردم و گفتم كه ميدونمو...،
بعد عروسي ، خانم يكي از دوستاش بهم گفت كه شوهرت معتاده. واقعا سختم بود. خيلي ها ميگفتن كل فاميلشون ميدونستن و فاميل ماهم فهميده بودن. هر روز عصر بيرون بودو...
ولي هيچوقت جامو ازش جدا نكردم به خانوادم #نگفتم هرچند ميدونستن ولي بروم نياوردن.
محبتمو ازش كم نكردم تا اينكه پسرم به دنيا اومد و اون بدتر شد موادشو عوض كرده بود همش چرت ميزد و من خجالت ميكشيدم. ولي بازم احترامشو داشتم. ولي باهاش حرف ميزدم گریه ميكردم نامه مينوشتم و...،
تا اينكه يشب خيلي مصرف كرده بودو حالش خيلي بد بود كه حتي تصادف كرده بود. وقتي اومد باخودش رفتم پيشش داداشش و گفتم يا جمعش كنيد يا من ميرم و همون شد كه رفت كمپ ...
الان بيش از يك ساله كه شوهرم پاكه و هميشه ميگه #مديون_مهربونيتم و الان خيلي دوستم داره وحرف منو خيلي قبول داره.
بهمون عشق ميورزه .
خدا همه ي بيمارا رو شفا بده.
👇👇👇
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🌸🌹🥀🍂🍁🌺☘🌿🍃🍂🍁🌺
#تجربه
من چندتا تجربه دارم:
1⃣همیشه در انجام کارها از همسرتون نظر بخواین. این کار اقتدار مرد را بالا میبره.
2⃣ قناعت خوبه ولی طوری باشه که همسری متوجه بشه.😉
3⃣ #احترام به خانواده همسر فراموش نکنید که باعث #محبت بیشتر همسری میشه. 😌
4⃣ خانواده هاتون رو در جریان بحث و دعواتون قرار ندید که خودتون بیشتر آسیب میبینید. 😔
5⃣ با دوستان و آشنایانی که منفی بین و منفی گو هستند، کمتر ارتباط برقرار کنید. 🙄
6⃣ همیشه خداروشکر کنید بابت اینکه سایه همسر بالاسرتونه 🤗
برای خوشبختی هم دعا کنیم. 🙃
༺🧡 ⃟ همسرانه 🧡 ⃟༻
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
سلام خانومای گل من میخوام یک داستان واقعی رو براتون تعریف کنم ک باعث شد بشم گاوصندق اقام و همسرم کاملا از خساست در بیاد😍
تو همسایگیمون خانومی از جیب شوهرش ۲ ملیون ب مدت ۱ ماه گرفت( روزی ۱۰۰ یا بیشتر کِش میرف)
این پول رو داد ب خواهرش ب قصد قرض و در حالی خواهرزن و داماد قهر بودن😱
شوهر بیچاره هی میدید پول از جیبش کم میشه و خیال میگرد اشتباه میکنه... تا بعد ۲ ماه خواهره پول رو ب خواهرش بر میگردونه و خانم این اقا مجددا ۱۰۰ تومن یا بیشتر میذاشت تو جیب شوهرش🙊
چند روز تکرار شد و بلاخره جوری شد ک شوهر بشدت شک میکنه و هر شب قبل خواب پول توی جیبش رو میشماره و صبح ک بیدار شد مجددا میشمارد و فهمید کار خانومشه😔
حسابی دعوا افتادن و الان طوری شده ک اقا ی هزار تومنی ته جیبش نمیزاره و بی اعتماده ب خانومش....
و اما من این جریان رو برای همسرم تعریف کردم و مدام میگفتم 👇
🌺 چ زن بی ادبی بی اجازه شوهر رف سر جیبش
🌸 چ زن بی درکی بی اجازه از جیبش پول گرفت نگف شوهرش بیرون پول کم بیاره...
🌺 زن حکم گاوصندق رو داره چ بده ادم از زنش بی اعتماد بشه😒
خلاصه از این داستان استفاده کردمو اقا حسابی از اون پس دگرگون شدو کلا حسابی خرج میکنه و پول میسپره بهم😁☺️
و من ب هیچ وج سر جیبش نمیرم حتی وقتی بهم میگه از جیبم فلان چیزو بیار میرم شلوارشو میارم پیشش میگم زن دس نمیکنه جیب اقاش و اونم قربون صدقم میره😍
༺🧡
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
#ایده_دلبری
#تجربه
یه روز سر یه مسئله الکی با شوهرم دعوا کرده بودم و شوهرم ازم دلگیر بود و بهم گفته بود سکوت کنم،
بهش پیام دادم
حیف که به مرد محکممم قول سکوت دادم 😞 الان دلم میخواست بهش بزنگم و از صداش انرژی مثبت بگیرم😋 ! آقام نمیدونه صداش با قلب من چه کار میکنه🙈
بعد بلافاصله همسرم شروع کرد به قربون صدقه رفتن بعد هم همه چی به خوبی و خوشی تموم شد .
༺🧡 ⃟ همسرانه 🧡 ⃟༻
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀
#تجربه
من۲۶ و شوهرم ۳۵ ساله.
من تو زندگیم چندتا اشتباه کردم:
1⃣ حتما قبل ازدواج #مشاوره برید. ما بعد از یه مشکل بزرگ، رفتیم مشاوره و متاسفانه ایشون گفتن اصلا به درد هم نمیخورین. شخصیتاتون متفاوته ولی بخاطر بچه هر دو مجبور به تحملیم.
2⃣ با #ارامش حرفتونو بزنید. من با عصبانیت حرفامو میگفتم و نتیجه برعکس میشد. هیچی رو تو دلتون نگه ندارین. هرچی میخواین بگین ولییییی با ارامش.
3⃣ با خوانواده شوهر با #احترام برخورد کنین چون به ضررتون تموم میشه. خوانواده شوهر من دارن زندگی منو نابود میکنن.
4⃣ به خودتون برسین. نه زیاد که از کار و زندگی بمونین، نه کم که عین کلفتا باشین. من اینقد به خودم نرسیدم که شوهرم میگه: کلفت خونه تویی! من یه خانوم میگیرم و میارم.
زندگی من به آخرش رسیده. کار از کار گذشته. با همین چندتا اشتباه کوچولو. اگه زندگی و شوهرتون خوبه، قدرشو بدونین.
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
من، شوهرم خیلی از ازدواجمون راضیه که دلایلی هم داره. 😇
1⃣☘ روی وزنم کنترل دارم و پرخوری نمیکنم. همیشه لباس تنگ میپوشم و اندامم رو به نمایش میذارم براش. 👗
2⃣☘ همیشه خط چشم و رژ لب روی صورتم هست. 💄
3⃣☘ سعی میکنم #شوخی کنم باهاش و بخندونمش. مثل دوست باهاش رفتار کنم که بهم #اعتماد کنه. من دوران عقدم خیلی بد بود چون همسرم همه چی رو به مادرش میگفت.
منم با #سیاست رفتار کردم و اعتمادش رو جلب کردم. الان هرکاری کنه اولین نفر باخبرم. 💁🏻♀
4⃣☘ اگه #بحث شد و مقصر شما بودید، نازشو بکشید. ببوسینش مثل بچه ها و اگه اون #مقصر بود یکم قیافتونو مظلوم کنید و بگید از چی ناراحت هستید. چون مردا واقعا نمیدونن چرا ناراحت شدیم! حتما باید بگیم. ❤️
👇👇👇
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
سلام و خسته نباشید واقعا ممنون از کانال خوبتون ک ب ادم انرژی مثبت میده😊
شوهر من خیلی زود #عصبی میشه و چون مغروره هیچ جوره زیر بار درست شدن نمیره و حرفیو قبول نداره و فکر میکنه کار درست و فقط اون میکنه خیلی خسته شده بودم😔
یبار همینجوری تو خونه ک نشسته بودیم و حوصلم سر رفته بود داشتم ایده های خانوما و مشکلاتشونو میخوندم ک یهو بلند گفتم پوووووف خداروشکررررر ، ک یهو شوهرم برگشت گف چیشده منم تز کانالتون گفتمو گفتم ک خانوما تجربه هاشونو میزارن
گف حالا مگه چی دیدی ک ایجور گفتی ، گفتم هیچی جدی خداروشکر ک زندگیمون خوبه این مشکلارو نداریم و سریع بوسش کردم 😘
گف چ مشکلی ، گفتم هیچی این بنده خدا خانومه از شوهرش ناراحته ک انقدر زود عصبی میشه و سرش داد میزنه و بعدش همش اون باید بره معذرت خاهی کنه 😔
تا این حرفو زدم شوهرم ی لحظه ب خودش اومد و دیگه هیچ حرفی نزد بعدشم گف خداروشکر ک منم خانومم مشکلاتمو ب روم نمیاره و زندگیشو منو دوسداره 😍
شوهرم دیگه از اونروز تاحالا سرم داد نمیزنه خیلی خودشو کنترل میکنه 😍
امتحان کنید ایده های کانالو برا شوهراتون بخونید
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
من خانمی 27 ساله ام، دو ساله ازدواج کردم. شکر خدا از همسر و زندگیم راضیم.
دوستان! قبل ازدواج همه میگفتن که باید واسه خودت پس انداز مخفیانه داشته باشی و من مخالف بودم. میگفتم زندگی مشترک ینی هردو از همه چیز هم باخبر باشند.
الان بعد از گذشت دو سال به این نتیجه رسیدم که باید پس انداز مخفیانه داشت. مثلا من بخوام واسه خواهرزاده عزیزم یه هدیه کوچولوی ناچیز درحد ده تومن بخرم اقایی مخالفت میکنه. میگه لازم نکرده و من حرص میخورم.
اینجاست که میگم کاش پس انداز مخفیانه داشتم. خانومای گل! مثل من ساده نباشید و از تجربه دیگران استفاده کنید.
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
#خانومها_بخوانند
❌همسرتان را آنگونه که هست بپذیرید!
👈 ضرب المثلی می گوید : مرد ، زندگی روی #سقف را بر #زندگی در کنار زنی غرغرو #ترجیح می دهد.
روزهای اول ازدواج فوق العاده بود. شما همسرتان را #دوست داشتید و از تمام چیزهایی که او می پسندید لذت می بردید و او نیز در حال #تجربه همین حس بود. اما کم کم همه چیز رنگ باخت و شما #حوصله تان از #سرگرمی های مورد علاقه او سر رفت!
کم کم تماشای مسابقه #فوتبال #اعصابتان را خرد می کند و از رفتن همسرتان به مسابقات #ورزشی با دوستانش #اذیت می شوید.
این احساس #مشترک بین بسیاری از خانمهاست که مدتی از زمان #ازدواج آنها #گذشته است. شما در ابتدا نسبت به بسیاری از علاقه مندی های #همسرتان، #مشتاق و بعد از مدتی بی تفاوت و بعد کسل و بی حوصله می شوید.
❌ اینجاست که شروع میکنید به طرح ریزی و امتحان نقشه هایی برای #گسترش و یا حتی تغییر علایق او. اما آن چیزی که #عایدتان می شود ، افزایش علاقه بیش از پیش همسرتان نسبت به #سرگرمی هایش و دور شدن او از شماست و همین مسئله شما را عصبانی تر خواهد کرد و مصمم تر برای #دگرگونی همسرتان تلاش می کنید.
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha
#ایده_دلبری
#تجربه
یه روز سر یه مسئله الکی با شوهرم دعوا کرده بودم و شوهرم ازم دلگیر بود و بهم گفته بود سکوت کنم،
بهش پیام دادم
حیف که به مرد محکممم قول سکوت دادم 😞 الان دلم میخواست بهش بزنگم و از صداش انرژی مثبت بگیرم😋 ! آقام نمیدونه صداش با قلب من چه کار میکنه🙈
بعد بلافاصله همسرم شروع کرد به قربون صدقه رفتن بعد هم همه چی به خوبی و خوشی تموم شد .
.
✳️ #ایده_معنوی
#تجربه
دخترای دم بخت براتون اکسیری دارم که خودم رو در ازدواج خیلی خوشبخت کرد و با اینکه خواستگار نداشتم، مرد فوق العاده ای نصیبم شد.
عزیزان!
نماز اول وقت تو چهل روز تاثیر زیادی داره 👌
💛🧡❤
یه ایده داشتم واسه خانمهایی که همسرشون کادو یا گل نمیخرن😕☹️
خواستم بگم که: عزیزان اقای منم اوایل همینجوری بود. نه یه جمله عاشقانه بلد بود، نه سوپرایز ساده..
✅خودم همه اینا رو بهش یاد دادم.
👈🏻بهشون گفتم وقتی یه شاخه گل میخری انگار کل دنیا رو برام میخری، دیگه هدیه پیشکش
😍از اون موقع تا جایی ک امکانشو داشته باشن دوتا شاخه گل گاهی وقتام یه جعبه شکلات، روسری، عطر و... برام میگیرن
منم کلی ذوق میکنم و به مامان بابام میگم که ببینین اقا چی برام گرفتن. اینجوری بیشتر ترغیب میشن😍🤗🌹
✅ من هیچ وقت برای همسرم از نیازهام نگذشتم. مثلا اگه پول نداشتن نگفتم بیرون نریم. مثلا بهشون میگم: عزیز میشه بیرون بریم؟ حالا من قول میدم که دختر خوبی باشم و زیاده روی نکنم😃 اینجوری کلی هم تشکر میکنن که مرسی درک میکنی😘
آقایون مثل پسربچه ان باید عادتشون داد. باید بهشون یاد داد!
👈🏻باید مستقیم باهاشون حرف زد! اینجوری میشه که دوست داشتنی میشن و کلمات و رفتارهای عاشقانه رو خیلی بهتر از شما ابراز میکنن و انجام میدن..
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
💛🧡❤
#تجربه ❤️❤️
من، شوهرم پسرعممه. 👫
✅ مادرشوهرم خیلی دوستم داره و به شوهرم میگه اگه لیلا زنت نمیشد، اینقدر خوشبخت نبودی! این حرفاش باعث شده که هم من دوستش داشته باشم و هم همسرم رو انتخابش محکم تر باشه.
من همیشه سعی میکنم با #احترام حرف بزنم باهاشون و همش به شوهرم میگم که خیلی خانوادتو دوست دارم. این باعث شده شوهرمم با خانوادم همینطور باشه. 😃
✅ خانوماااا ! تواین دوره زمونه که اینقدر مشکلات زیاده و ذهن شوهرتون درگیره نذارید که مشکلات خانوادگی هم به اون اضافه بشه. اگه یه نفر چیزی گفت بااحترام جوابشو بدید تا پی به ادب و شخصیت تون ببرن. 😉
با #جاری هم زیاد #صمیمی نشید و درددل نکنید (مخصوصا از خانواده شوهر)
من اولش با یه جاریم صمیمی شدم ایشون پیش من از جاری دیگم غیبت کرد و پیش جاری دیگم از من حرف میزد!
من خواستم مثل دوست باشم باهاش ولی اون رفتارش درست نبود. حالا سعی میکنم تعادل داشته باشم. (زیاد بهش رو ندم😁😅) مهم منو شوهرمیم که باهم خوبیم و خوشبختانه حرف شنو دیگران نیست و انسان عاقلیه ☺️
به امید روزی که همه عاشقانه کنار همسرشون بی #دخالت زندگی کنن. ❤️😘
💛🧡❤
🍃🍃🌼♥️🌼🍃🍃
خاطره ی خوب از مادرشوهر....🍃🍃
اوایل عقدمون بود. مادر شوهرم رفته بود مشهد و از اونجا زنگ زده بود به شوهرم و گفته بود تو که میدونی زنت از چی خوشش میاد خودت براش یه چیز خوب بخر منکه اومدم به عنوان سوغاتی بهش میدم. ( که مثلا باب سلیقه من باشه و خیلی خوشم بیاد ) شوهرمم صاف اومد فکر بکر مامانشو لو داد و منو برد خرید و گفت سوغاتیت رو خودت انتخاب کن تا ببرم خونه و مامانم که برگشت خودش بهت بده.خلاصه چند روز بعد مادر شوهر ما از مشهد اومد و بسته سوغاتی ما رو آورد و با اب و تاب میگفت: اگه بدونی چقدر گشتم تا اینو برات انتخاب کردم. نصف مشهدو زیر پا گذاشتم و.... .....خلاصه هی اب و تاب میداد.... منم نمیدونستم بخندم یا تشکر کنم😂😂😂
#تجربه
#خاطره
#مشاوره
💛🧡❤
#تجربه
#سیاست
#دلبری
یه ایده داشتم در مورد کسانی که همسرشان به تلویزیون، گوشی و یا اینترنت معتادند
وقتی که همسرتون از سرکار اومد بعد از پذیرایی و استراحت (بستگی به کارش) برید توی اتاقتون و یه لباس مرتب ترجیحا باز با یه آرایش ملایم و عطر ، همسرتون رو صدا بزنید یا می تونید به گوشیش زنگ بزنید چون گوشی دستشه.
بگید بیاد تو اتاق کارش دارین بعد از این که اومد می تونید چند جور رفتار کنید
بگید دلم می خواد الان کنار هم باشیم یا دلم برات تنگ شده یا دلم معاشقه می خواد وقتی کنار هم هستید بدن همدیگه رو لمس کنید در این موقع حرف دلتون رو بگید (بگو مگو گله گذاری ممنوع)
بهش بگید دوست دارم یه ساعت رو با هم باشیم (البته بعدا زمانش رو کم کم بیشتر کنید). با هم درد دل کنید
بگید با شما حرف نزنم با کی حرف بزنم
این جمله خیلی تاثیر گذار هست. بعدش حتما ازش تشکر کنید که حرفتونو گوش داد چون ترغیب میشه ادامه بده
می تونید هر شب تنوع بدین یه شب بهش ماساژ بدین یه شب ازش بخواین شما رو ماساژ بده یا هرچیزی که دوس دارید بعد مدتی به این لحظات عادت می کنه و خودش میاد سمت شما.
رابطه زناشویی👩❤️👨
@
#تجربه ❤️❤️
من، شوهرم پسرعممه. 👫
✅ مادرشوهرم خیلی دوستم داره و به شوهرم میگه اگه لیلا زنت نمیشد، اینقدر خوشبخت نبودی! این حرفاش باعث شده که هم من دوستش داشته باشم و هم همسرم رو انتخابش محکم تر باشه.
من همیشه سعی میکنم با #احترام حرف بزنم باهاشون و همش به شوهرم میگم که خیلی خانوادتو دوست دارم. این باعث شده شوهرمم با خانوادم همینطور باشه. 😃
✅ خانوماااا ! تواین دوره زمونه که اینقدر مشکلات زیاده و ذهن شوهرتون درگیره نذارید که مشکلات خانوادگی هم به اون اضافه بشه. اگه یه نفر چیزی گفت بااحترام جوابشو بدید تا پی به ادب و شخصیت تون ببرن. 😉
با #جاری هم زیاد #صمیمی نشید و درددل نکنید (مخصوصا از خانواده شوهر)
من اولش با یه جاریم صمیمی شدم ایشون پیش من از جاری دیگم غیبت کرد و پیش جاری دیگم از من حرف میزد!
من خواستم مثل دوست باشم باهاش ولی اون رفتارش درست نبود. حالا سعی میکنم تعادل داشته باشم. (زیاد بهش رو ندم😁😅) مهم منو شوهرمیم که باهم خوبیم و خوشبختانه حرف شنو دیگران نیست و انسان عاقلیه ☺️
به امید روزی که همه عاشقانه کنار همسرشون بی #دخالت زندگی کنن. ❤️
💛🧡❤
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
اسم من فیروزه است
سرگذشت من از جایی شروع شد که پدرم به خاطر هوی و هوسش رفت زن دوم گرفت و مادرم که زن تو دار و صبوری نبود کمر زد به بی آبرو کردن پدرم بدون اینکه فکر کنه یه دختر ۵ساله تو خونه داره ...
رفت توی کوچه و تا توان داشت سنگ پرتاب کرد به در خونه و داد و هوار کردن که منوچهر رفته برام هوو آورده سینه چاک کرد و تف انداخت تو صورت پدرم و اون روز عصر برای همیشه از خونه ی پدرم رفت خونه ی برادرش....
بعد از یه مدت هم درخواست طلاقش اومد و به سال نکشیده خبر آوردن مادرم با دوست برادرش که ۳سال از خودش کوچکتره ازدواج کرده و رفته یه شهر دیگه و دیگه ازش خبری نشد.....
پدرم که حالا خونه رو خالی از زن میدید دست زن دومش رو گرفت آورد تو خونه و شد سوگلی پدرم و نامادری برای من
جواهر که زن دوم پدرم بود برخلاف ادا اصولی که سر من در میاوورد زن زرنگی بود و تونسته بود پدرم رو سر به راه کنه و بفرستش دنبال کار و هرچی درامد داره رو برداره برا خودش طلا بخره و پس انداز کنه .....
منم توی خونه ی پدرم داشتم زندگی خودم رو میکردم که یه روز خبر بارداری جواهر زندگیم رو از این رو به این رو کرد...
جواهر باردار شده بود .....
پدرم یه شب اومد دست به سرم کشید و گفت تو دیگه الان ۷سالته و باید تو کارهای خونه به جواهر کمک کنی اون بارداره
گفتم ولی من باید شروع کنم به مدرسه رفتن همون بود که گفتم تا میتونستم از پدرم کتک خوردم و بهم فهموند که روزهای خوبم دیگه تموم شده و من شدم بنده ی حلقه به گوش جواهر تا اولین دختر به دنیا اومد به اسم سمانه ...سمانه برخلاف من چهره ی سیاهی داشت و این باعث حسادت جواهر به من شده بود ...یکسال هنوز تموم نشده بود که دوباره جواهر باردار شد و بچه ی دومش به اسم ستاره به دنیا اومد.....
ادامه در پست بعدی👇🏻👇🏻👇🏻
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
💛🧡❤
💫 فــرشــتــهها 💫
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 اسم من فیروزه است سرگذشت من از جایی شروع شد که پدرم به خاطر هوی و هوسش رفت زن دوم گرفت
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
ستاره چهره ی خیلی جذابی داشت و تقریبا به من کشیده بود موهای بور چشمای تمام سیاه و گردی داشت که زیباییش رو چند برابر کرده بود
ولی دل جواهر آروم نشده بود و دلش پیر میخواست برای همین با اختلاف دو سال دختر سومش هم به دنیا اومد اون هم مثل سمانه چهره ی تیره داشت جواهر وقتی فهمید بچه هاش یکی درمیون چهره ی خوبی ندارند دست نگهداشت و دیگه باردار نشد ،،،
خونه رو تمیز میکردم کهنه های بچه های جواهر رو میشستم بهشون غذا میدادم و شب از خستگی بیهوش میشدم روزا گذشت و شدم ۱۵سالهودراوج زیبایی بودم جواهر اون روزها به خاطر مقایسه هایی که بین من و دختراش انجام میداد دیگه چشم دیدنم رو نداشت برای همین اونقدر تو گوش بابام خوند و خوند تا اینکه یه شب یه تور سفید انداختن رو سرم و یه دسته گل بهم دادن و گفتن داری میری خونه ی بخت و اونجا هرچی مادرشوهرت گفت بگو چشم تا خوشبخت بشی منم وارد زندگی مردی شدم به اسم جواد ،
جواد پسر خوبی بود خودش دوست داشت آدم خوبی باشه ولی مادرشوهرم نمیذاشت و هرروز به یک بهانه جواد رو پر میکرد وقتی میومد خونه کتکم میزد من تصمیم داشتم مثل مادرم نباشم و بمونم پای زندگیم ،یک هفته از ازدواجمون گذشته بود که پدرشوهرم به خاطر مصرف زیاد مواد سنگ کوپ کرد و فوت شد ،مادرشوهرم که زن به شدت حسودی بود گفت از پاقدم تازه عروسمونه و بهم گفت قدم نحس و اونقدر گفت و گفت و گفت که سر یکماه نشده ممغازه جواد برقاش اتصالی پیدا میکنه آتیش میگیره ....اینبار جواد بود که بهم میگفت شومی وزندگیمون رو از هم پاشوندی تا خودم رو همنکشتی برگرد خونه پدرت و با حال و روز داغون بعد یکماه درگیری بین خونواده ی من و جواد برگشتم خونه ی پدرم ...
جواهر تمام زورش رو زد من دیگه برنگردم ولی موفق نشد میگفت دختری که بردین رو دیگه پس نمیگیریم با چادر سفید بردینش با کفن برش گردونید
وقتی جواد بهش گفت با کفن برش میگردونم انگار دلش به حالم رحم اومد و حاضر به طلاقم شد ...
پدرم از اینکه یه دختر مطلقه تو خونه داشت شرمش میشد و همه جا دنبال شوهر برای من بود
جواهر هی منو برمیداشت میبرد مسجد محله شاید یکی منو ببینه بیاد خواستگاریم ولی وقتی ناامید شد دست از بردن من به مسجد کشید ...
سه ماه از طلاقم میگذشت که یه شب خبر آوردن پدرم به خاطر هوشیار نبودنش از زهرماری نصف شب توی جاده چپ میکنه فوت میشه...
از اون شب بود که جواهرم صدام میزد مطلقه ی نحس...
ادامه دارد🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
💛🧡❤
💫 فــرشــتــهها 💫
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ستاره چهره ی خیلی جذابی داشت و تقریبا به من کشیده بود موهای بور چشمای تمام سیاه و گردی
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
جواهر چپ و راست میرفت میگفت از وقتی طلاق گرفتی این خونه روی خوش نگرفته حالام بی سرپناهمون کردی با چی خرج سه تا بچه رو بدم ؟و نفرینم میکرد و میگفت کسی از همسایه ها نفهمه تو نحسی وگرنه تا اخر عمر باید بیخ ریشم بمونی ...
همون بهونه شد تا منو بفرسته خیاطی و پول در بیارم ولی جواهر اونقدر از پدر من بهش رسیده بود و پس انداز کرده بود که حالا حالا ها کم نیاره
یه روز که از کلاس خیاطی برمیگشتم یه کفش مردونه و دوتا دمپایی زنونه جلو در اتاق افتاده بود و صدای خنده و تعارف جواهر میومد با وقتی صدای بسته شدن در اومد ،صدای جواهر از اتاق میومد که میگفت بفرما خودشم تشریف آورد ،نگم از دخترم یه پارچه خاااانوم،خیاطی شده برای خودش ،،با تعجب از صحبتهای جواهر اصلا نمیفهمیدم قراره چی بشه یکدفعه از اتاق بیرون اومد و مچ دستمو گرفت برد داخل اتاق دوتا زن با افاده نشسته بودن کنار یه مرد حدودا ۳۵ساله و داشتن براندازم میکردن.....
جواهر گفت فیروزه جان ایشون عموزاده ی من و دختر عموهام هستن و قبل از اینکه حرفی بزنممنو هل داد توی آشپزخونه و به مهموناش گفت دختره دیگه شرم داره ...
اون روز نفهمیدم جریان از چه قراره ۴روز بعد جواهر اومد گفت مژده بده خواستگار داری گفتم ولی من نمیخام ازدواج کنم یه بار طلاق گرفتم بسمه ،همون بود که گفتم جواهر تا تونست با جارو بهم زد و سیاه و کبودم کرد ،گفت نمیبنی پول نداریم نون بخوریم؟ کی میاد شوهر یه زن مطلقه بشه ؟؟؟اونم یه پسر؟برو کلاهتو بنداز آسمون که پسر عموی من راضی شده با توعه نحس ازدواج کنه سه تا دختر دارم تو بمونی تو خونه کی میاد دیگه اینا رو بگیره و.....
تازه فهمیدم همون مرد ۳۵ساله اومده بود خواستگاری ....فردا صبح بازهم به اجبار جواهر عروسیم بود و شب رو تا صبحش نشستم رخت چرکهای دخترای فیروزه رو شستم و از بخت بدم اشک ریختم مگه من چندسالم بود که باید بار اینهمه سختی رو به دوش میکشیدم و از ته دلم مادرم و به خاطر ول کردن من نبخشیدم.....ادامه دارد
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
💛🧡❤
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#تجربه
یه تجربه دارم. اینکه با مادر شوهرتون خیلی خوب برخورد کنین. مردا خیلی رو مادرشون حساسن وقتی ببینن شما بهشون #احترام میذارین منزلت تون پیشش بالا میره.
☣ مثلا یه کاری که من انجام میدم اینکه هروقت میرم خونه مادرشوهرم از در که میام، بوسشون میکنم. وقتی هم میخوام برم بازم میبوسمشون.
☣ یا هرچند وقت یکبار زنگ میزنم و میگم دلم براتون تنگ شده بود.
یا اگه براتون کاری انجام دادن فرداش تماس بگیرین و ازشون #تشکر کنین.
☣ بگردین ببنین مادرشوهرتون به چی علاقه داره درمورد همون موضوع خلاقیت بکار ببرین. مثلا مادرشوهرم کاکتوس دوست دارن. منم هرچند وقت یکبار براشون یه کاکتوس میبرم.
☣ یاهرازگاهی یه مسافرتم با مادرشوهرم میرم.
☣خونه مادرشوهر که میرین کمک کنین. به نظر من که خیلی زشته ادم بشینه و مادر شوهر که سنی ازش گذشته و جای مادره، جلومون پاشه و بشینه.
شاید کارای کوچیکی باشن ولی محبت بین شما و مادرشوهر و مهم تر از همه، بین شما و شوهرتونا بیشتر میکنه.
👇👇👇
❤🧡💛
.
سلاام عزیزم
موقعی ک عقد بودم ی روز رفتم خونه مادرشوهرم بهم ی شلوار داد گفت اینو بپوش، برا دختر خواهرم گرفتم، میخوام ببینم اندازش هست یا نه، هیکلش مثل توء. منم پوشیدم و تو تنم دید. بعد گفت یکی برا دختر خواهرش گرفته یکی هم برا دختر خودش یعنی خواهر شوهرم. منم گفتم مامان برا بقیه خریدی برا عروست چرا نخریدی😂، البته با خنده و شوخی گفتم. چند روز بعدش قرار بود برا خرید عید قربانم بریم خرید کنیم. مادر شوهرم گفت تولد دختر خواهرم هست یه لباس ب سلیقه خودت براش بگیر. منم در کنار لباسی ک برا خودم گرفتم یکی هم برا اون خانم انتخاب کردم. رفتیم خونه و دادم ب مادرشوهرم. چند روز بعدش ک هدیه های اولین عیدمو اوردن خونمون بین هدیه ها هم اون شلوارو گذاشته بود و هم اون لباسی ک گفته بود برا تولد دختر خواهرش میخواد. من تعجب کردم و گفت میخواستم ی دست لباس هم خودم برات بگیرم و سوپرایزت کنم.😍😍
اینم شد هدیه ی عجیب من
#تجربه
💛🧡❤
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مبادا_خسته_شي
#در_گوشی
گاهی اوقات قرارست ڪه در پیله ی درد نم نمڪ " شاپرڪی " خوشگل و زیبا بشوی
گاهی انگار ضروری ست بِگندی درخود تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی
گاهی ازحمله ی یڪ گربه، قفس می شڪند تا تو'' پرواز ڪنی''، راهی صحرا بشوی
گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست باعث ''مرگ'' گل سرخ مبادا بشوی...
گاهی از چاه قرارست به زندان بروی آخر قصه ''هم آغوش'' زلیخا بشوی...!
(و من به خودم میگویم واقعا هیچ کار خدا بی حکمت نیست اینکه روزگار و دست زمانه تو را به چاه بیفکند و از چاه به زندان بروی هم بد نیست آخرش مثل یوسف هم آغوش زلیخا بشوی و عزیز مصر گردی تمام آن سختیها برایت طعم عسل میگیرد.پس خدایا حکمتت را شکر.راضیم به رضایت.پناهم باش❤️)
پرستوی عاشق 🍀
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
.