چند متری خدا
ـــــــــــــــــ📻🌿ـــــــــــــــــ و (او را به عنوان) پيامبرى به سوى بنى اسرائيل (مىفرستد، كه او
003050.mp3
143.5K
ـــــــــــــــــ📻🌿ـــــــــــــــــ
و (مىگويد: آمدهام تا) تورات را كه پيش از من (نازل شده) است، تصديق كننده باشم و تا پارهاى از آنچه را كه بر شما حرام گرديده، براى شما حلال كنم و از جانب پروردگارتان براى شما نشانهاى آوردهام. پس از خدا پروا داريد و مرا اطاعت كنيد.
↵ آلعمران/۵۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کُفر هست، ما باید مبارزه کنیم..
اگر خسته شدید یعنی یه چیزِ غیرخدایی این وسط هست! وگرنه کار برای خدا که خستگی نداره💛🌱
✍🏻شهیدحسنباقری
تقوا یعنی اگر تویِ یه جمع، همه گناه میکردن، تو جوگیر نشی و یادت باشه که خدا و حساب و کتابی هست!
✍🏻شهیدبابکنوریهریس
با یک خانم کرهای خیلی اتفاقی در دوحه آشنا شدم و تقریبا دوست شدیم..
او پروفسورِ جامعه شناسیِ سیاسی در یکی دانشگاههای برتر کره است؛ جملهای گفت که بسیار خاص بود:
در یک قرن آینده ایرانیان با ذرهبین دنبالِ رهبری مثل خامنهای خواهند گشت!
توضیحاتی داد اما هنوز گیجم..
✍🏻تفکر نقاد
خدا اینجوری بهمون میگه بندهی نازک نارنجیِ من: وَ خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا :)
اگر میخوای همونی بشی که خدا میخواد
و اخلاقت شبیه یه مومن واقعی بشه،
حتما اینو بخون🧡🌱
در قالب داستانه اما پُر از نکتههای طلایی
برای خالص شدن و عاقبتبخیری!
#سلام_بر_ابراهیم
قسمت دوم | چرا ابراهيم هادی؟
هيجان زده از خواب پريدم!
ساعت سه بامداد روزِ بيستم مرداد 1386 مطابق با بيست و هفتم رجب و مبعث حضرت رسول اكرم 9 بود.
اين خواب رويای صادقهای بود که لرزه بر اندامم انداخت!
كاغذی برداشتم و به سرعت آنچه را ديده و شنيده بودم نوشتم..
ديگر خواب به چشمانم نمیآمد. در ذهن، خاطراتی كه از ابراهيم هادی شنيده بودم مرور كردم..
فراموش نمیكنم؛ آخرين شبِ ماه رمضان سال 1373 در مسجدالشهداء بودم، به همراه بچههای قديمیِ جنگ، به منزل شهيد ابراهيم هادی رفتيم..
مراسم بخاطر فوت مادر اين شهيد بود. منزلشان پشتِ مسجد، داخل كوچه شهيد موافق قرار داشت.
حاج حسين اللهكرم در مورد شهيد هادی شروع به صحبت كرد..
خاطرات ايشان عجيب بود! من تا آن زمان از هيچكس شبيه آن را نشنيده بودم.
آن شب لطف خدا شامل حالِ من شد.
من كه جنگ را نديده بودم، من كه در زمان شهادت ايشان فقط هفت سال داشتم، اما خدا خواست در آن جلسه حضور داشته باشم تا يكی از بندگان خالصش را بشناسم..
اين صحبتها سالها ذهنِ مرا به خود مشغول كرد.
باورم نميشد، يک
رزمنده اينقدر حماسه آفريده و تا اين اندازه گمنام باشد!
عجيبتر آن كه خودش از خدا خواسته بود که گمنام بماند و با گذشت سالها، هنوز هم پيكرش پيدا نشده و مطلبی هم از او نقل نگرديده!
من در همه كلاسهای درس و برای همه بچهها از او میگفتم..
هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است؛ خواب از چشمانم پريده..
خيلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهيم را الگوی اخلاقِ عملی معرفی كرده؟
🔸ادامه دارد...
هر وقت هرجا به مشکلی برخوردید دنبال مقصر نگردید، مقصرش منم!
بگردید دنبالِ راه حل :)
منیژه منم دُخت افراسیاب،
برهنه ندیده تَنم آفتاب!
✍🏻شناهنامه/داستانبیژنومنیژه
🔻دفترچه گناهانِ یک شهید ۱۶ ساله
در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید ۱۶ ساله که گناهانِ هر روزش را مینوشت پیدا شد!
گناهان یک هفته او اینها بود🙂👇🏻
شنبه: بدون وضو خوابیدم
یکشنبه: خنده بلند در جمع
دو شنبه: وقتی در بازی گُل زدم، احساس غرور کردم
سه شنبه: نماز شب را سریع خواندم
چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت
پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم
جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰ صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات
+ دارم فکر میکنم چقدر از یه پسرِ شانزده ساله کوچکترم :)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتارِ عاقلانه در فضای مجازی!
توی فضای مجازی وقتتون رو
تلف نکنید، مگر اینکه مفید
باشه براتون..✨