✍ هوالکریم
..............................................
دیگــرم میــل نبــاشـــد بــه کســی گفتــنِ راز
بـه جــز از راز نگهـــدار عــزیــزی بــه نمــــاز
هــر کــه آمــد بــه دلــم ، ره بـَـرَد_آرام کنـــــد
نـه کــه تسکیــن ننمــود آه بِیَــفــروخت گــداز
مــردم از منفعـت خــویــش تـو را یـــاد کننــد
وای اگـر " بـاشَـدَ ت از " جملـه به ایشان نیـاز
اگــرت لنــــــگ ببـینـنــد عصــایـــت نــدهنـــد
بــه زمینـت بــکشـانـنـد چــو بـاشی بـه فـــراز
این چه رسم است به دنیا شده مُد، از سرِ نفع
آدمـــی را بـگمــارنــــد ، چــو آن گــــوش دراز
چــونـکـه در صدر نشسـتی بـه فـرودست نخنـــد
گِـرد ِ گِـرد است زمیـن، دور زَنَـد ، نیسـت تـراز
خــوب یـا بـد ، گذَرَد عمـر چنـان ســرعـت بـاد
بـا همـه نیـک و شـر خلـق بـه هـر گـونـه بسـاز
نَـه ، نشـایــد کــه بهــا داد بــه اشـــرار، درعمـر
کـی کنـد رحــم بــه آهــویِ خُتــن ببــر و گـراز
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
.........................................................................
تــو را در آیِنــه ، در گُـــل ، تـــو را در آب می بینم
تو را در روز ها ، در شب ، تو را در خواب می بینم
تو را در مِه، تو را در کوه و در دشت و دَمن، در باغ
تـو را در بِـــرکــه و در رُود و در گـــرداب می بینم
تـو را در آسمــان ، در هــر ستـــاره ، در دلِ بــاران
تـو را در ابــر و در خـورشیـد ِعـالمتـــاب می بینم
تو را در بـاد و در طـوفان، تو را در خشکی و دریا
تو را چـون مـاهیــان ، در هـاله ی مهتاب می بینم
تو را در حوض و گلدسته ، تو را در مُهر و سجّاده
تـو را در منبـــر و در کــاشی ِ محـــراب می بینم
تو را در دل ، تو را در سر، تو را در بَر ، تو را همراه
تو را در هـر طـرف ، در هر جـهت ، ارباب می بینم
تو را در غم، تو را در لحظه هایِ سخت و جانفرسا
تو را در حـالِ عیـش و عشـرت و شـاداب می بینم
تو را در رُز ، تو را در یاس و در نرگس، تو را در گَز
تـو را در قُـــو ، تـو را در شـبـپـرِ شبتــاب می بینم
تو را در لب، تو را در چشم و در ابرو ، تو را در مو
تو را در قَـد ، تــو را در جمــله ی اسبـاب می بینم
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
....................................................................
بیا با من نگارا مهربان باش
انیس و مونسم در هر زمان باش
تو که مشهور شهری در محبّت
مرا هم راحت روح و روان باش
اگر نیکم اگر بد ، با تو خوبم
بیا مرغ دلم را آشیان باش
کویری تشنه و بی سبزه زارم
برایم بوده ای ، باز آسمان باش
به هنگام غزل گفتن شنیدم
که گفتی خیرخواه مردمان باش
چنانچه عاطفه از من بخواهی
همیشه خوش بیان و خوش گمان باش
اگر مشتاق حالی بی بدیلی
دلیل حال خوب دیگران باش
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
در خیالم کی تواند ردّ پایت را ببیند
یا سِرشکی را که میریزم برایت را ببیند
از تمام آشنایان ، آشنا تر هستی امّــا
دیده ای کو آن دو چشم آشنایت را ببیند
#عباس_بهمنی
#شعر_مهدوی
━━━━💠🌸💠━━━━
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
برایت عمر با عزّت
برایت صحت و راحت
برایت عشق ، برایت رزق ، برایت دلخوشی میخواهم ای دوست
برایت مهر ، برایت عاطفه ، احساس ، شادابی
برایت شادکامی ، شاد زیستن ، شاد خفتن ، آرزو دارم
برایت من خوش اقبالی ، برایت من سرافرازی ، برایت حُسن فرجامت...
برایت شوق ، برایت از خدا میخواهم آری ، هر چه نیکوست
برایت شهد و شیرینی برایت چشم خوشبینی برایت صبح
برایت روشنی ها را
برایت عطر آرامش ، برایت روح آسایش
برایت خواهش اینها را از او دارم
#عباس_بهمنی
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹
✍هوالکریم
.........................................................................
امام آمد و فجر آمد و مِهر آمد و بهمن
بهار آمد و گل آمد و رقص آمده میهن
فراری شده دیو و شرر افتاده به دشمن
امیدآمد و نور آمد و صبح آمده روشن
#عباس_بهمنی
#امام
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
.........................................................................
قِصّه ای خواندم جمیل از خانمی آموزگار
هُرم ِ قِصّه ، می کند هر عاشقی را غُصّه دار
گوش بسپارید اکنون تا بگویم داستان
از زبانِ کودک و آن رهنمایِ مهربان
جشن بود، آن جشن پایان دروس بچّه ها
عشق بود و شور و احساس و خلوص بچّه ها
مدرسه دعوت نمود از والدین آن روز خوب
روز زبیایِ بهاری ، ساعتی قبل از غروب
با کلامِ وحی شد ، آغاز آن جشن و سرور
هان بساطِ شادمانی بود ، ما را جور ِ جور
" یک به یک" برنامه ها، اجرا شدآنجا با درود
ناگهان شد نوبت اجرایِ زیبای سرود
زحمت بسیار و تمرینِ زیاد و شعر ناز
یک گروه ِ پرتوان و یک سرودِ دلنواز
والدین آماده بودند و گروه آماده تر
دختران دلداده بودند، اولیا دلداده تر
حسّ شیرینی فضا را از قضا پر کرده بود
شد سرود آغاز و کام ِ هر معلّم، تلخ ، زود
دختری از صف، جلوتر رفت و با حالی عجیب
نظم ، را بر هم زد و رقصی برفت او دلفریب
نغمه های شعر، را می خواند امّا پر تلاش
دست و پا میزد،جلو میرفت،عقب میگشت فاش
با اِشارات من و همکار هایم یا مدیر
باز هم آن دخترک اصلا نمی شد سر به زیر
حال سختی دست دادآنگاه، من را بین جمع
از خجالت آب شد، این پیکرم مانند شمع
در دلم گفتم چرا باید چنین کاری کند؟
بهترین شاگرد ، باید آبرو داری کند
یک طرف دیدم مدیر آمد، به گوشم گفت، سرد
باید اخراجش کنم ، اینَست عِقاب آنچه کرد
خانمی را ، ناگهان دیدم کناری با شعف
می زد آزاد از برای دخترک ، بسیار کف
باعثِ تحریک و تهییج دوچندان می شدش
با تمام اشتیاق ، او ماهِ رقصان می شدش
چشم دختر محوِ تشویق و صفایش بود و بس
گوئیا اصلا نبود آنجا بجز وی هیچ کس
تا گرفتم دست او را ، دست خود را می کشید
باز ، با حَرْکات خود، بالا و پایین می پرید
خنده های ریزْ ریز ِ آن گروه از دختران
آنچه را ریسیده بودم پنبه کرد آنجا عیان
شد فضای مدرسه از قهقهِ حضّار پُر
گوش من هم "پیش ْ پیش" از طعنه ی همکار پر
چون به پایان شد سرود، آرام شد آن دخترک
خود به گلها باز، پیوست آن یگانه شاپرک
رفتم و در جایگاه، آرام گفتم بی ادب
از چه رو ما را ندیدی با همهْ اَخم و غضب
پس چرا با دیگران همخوان نبودی در سرود
این نمایش ها چه بودت در صعود و در فرود
گفت ، زیرا مادرم را دیدم اینجا ، بی قرار
از برای او کشیدم این چنین جار و هوار
با جوابش بیشتر اعصاب من را خورد کرد
گفتمش در دل ، که هستند عین تو این فردفرد
هر کسی یا مادرش یا اینکه بابا ش آمده
دیدی آیا جز تو فردی خَم به اِجراش آمده
باغضب می خواستم، پایین کشم او را که گفت
صبر کن ، خانم ، نریزد آبرویم مفت ِ مفت
یاری ام کن ، مادرم من را نبیند دل غمین
مختصر می گویمت از آنچه کردم اینچنین
مادر ِ من فرق دارد، با تمام_این مادران
هیچ یک ، از دوستانم را نباشد مثل آن
او کر و لال است، خانم، گو چگونه بشنود
این شد علّت، دخترش بالا و پایین می جهد
من که رقص و پایکوبی را ندارم آرزو
این نمایش، هم زبانش باشد و هم گوش او
او زبانش با اشارات است و گوشش دست من
او تمام ِ عمر من هست و تمام هست من
من به این صورت تمام شعر، را با شادی اش
هدیه کردم بر دل خوش سیرت و آزادی اش
خواستم ، او هم به مانند تمامِ مادران
حسّ شادی را بگیرد از سرود دختران
تا که حرفش شد تمام اشک از دوچشمم ریخت زود
چون شنیدند آن جماعت مدرسه شد مثل رود
گریه و زاری به جای خنده شد پایان جشن
مادر آن دخترک شد بهترین مهمان جشن
در بغل بگرفتم آن شاگرد مغضوب خودم
باز ، او شد بهترین شیدای محبوب خودم
جالب اینجاست آن مدیر آمد به سمت جایگاه
هدیه ها دادش، ولی سرشار از حسّ گناه
گفت، من را ، وای بر ما از قضاوت هایمان
از شتابان حکم کردن ، از مَلامت هایمان
از نبود صبر و از اعصاب نا آرام مان
از نگاهِ ناقص و از این قلوب خام مان
دخترک را اُسوه خواند و بوسه زد بر دست او
شاپرک ، شد بدرقه ، همچون تمام هست او
#عباس_بهمنی
#مثنوی_بهمنی
#مادر
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
..........................................................................
نگذارید که از ظرف ِ قَدم سر بزنم
نگذارید، ازین غمکده ام پـر بزنم
همه شب ، درب زدم در پس ِ دروازه ی نور
نگذارید ، به ظلمت کده ای در بزنم
به خدا خوبی تان را همه جا جار زدم
نگذارید که حرف از درِ دیگر بزنم
بد نبودم، سخن این نیست که خوبم، رفقا
نگذارید به سیم و خطِ آخر بزنم
ایهاالناس مرا با غزلم درک کنید
نگذارید ، به قلب کسی اخگر بزنم
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
کاخ شاهان بی تو دوزخ،با تو زندان جنّت است
رنج رعیت، ظلم ظالم، جمله از این غیبت است
در غیـابـت ای نگـــار بــی قــریــن عـاشـقـان
یک زلیخا نه ، که یک عالم دچار محنت است
#عباس_بهمنی
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
با علی زینت دهند اینجا غزل را شاعران
بی علی معنا نکردند آن ازل را شاعران
غیر ممکن باشد اینکه بی زبان حق کنند
مدحِ ممدوحِ خدایِ لَم یزل ، را شاعران
#عباس_بهمنی
#شعر_علوی
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
همزاد برف و باران ، ضدّ سیاهی ام من
همسایه ی بهاران ، اسفند ماهی ام من
سرما ندیده های ، خرداد و تیر و مرداد
از حال من چه دانید، شال و کلاهی ام من
#عباس_بهمنی
━━━━💠🌸💠━━━━
✍هوالکریم
.........................................................................
شعبان شد و شیعه شده مسرور از اعیاد
میلاد حسین است و ابوفاضل و سجاد
پنج احمد مختار ، وَ یا حیدر کرّار..........
را ، حق به همین ماه ، به محبوبه ی خود داد
یک شمس و پس از آن قمری کرد طلوع آن
شمسِ دگر از نورِ همان شمس شد ایجاد
تمثالِ رسول ، اکبر و آن اختر زیبا
آمد که جوانها بشوند از قدمش شاد
چون نرگس رومی شده دلداده ی زهرا
خورشید زمان را وسط ماه از او زاد
آری هدف از خلقت شمس و قمر این است
خواهد که جهان را کند آدینه ای آباد
#عباس_بهمنی
#شعبان
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════