✍ هوالکریم
.............................................
🏴 ذکر مصیبت 🏴
در بستر افتاد ، امشب پَیُمبر
روح الامین هم ،بنشسته در بَر
باجبرئیل شد ، هم ناله حیدر
"ای وای از این غم بر دلِ بیتابِ دختر"
((زهرا زِ داغ مصطفی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
..............................................
گشته قیامت ، یا شُورِ محشر
در شهر یثرب ، اُفتاده اَخگر
غوغا به پا شد ، در بیت اَخْضَر
"اَرض و سَما را لرزه افتاده به پیکر"
(( زهرا زداغ مصطفی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
مسجد ندارد ، آقا و رهبر
غمگین و نالان ، محراب و منبر
درسوگ قاری ، قرآنِ اَنوَر
"درهِجر باب خود حَزین آیات کوثر"
(( زهرا زداغ مصطفی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
.......................................
شد خانهء حق، زین غم مُکَدَّر
زهرا و مریم ، حوّا و هاجر
یعقوب و موسی، عیسی و دیگر
"پیغمبران و آمنه، غمدیده مُضطَر"
(( زهرا زداغ مصطفی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
.....................................
بیتِ ولایت ، گشته مکدّر
از داغ خاتم ، یا سبطِ اکبر
زینب پریشان ، از زهرِ کافر
"ای وای از این غم بر دل بیتاب خواهر"
((زینب زداغ مجتبی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
.....................................
بگرفته ماتم، زین غم غضنفر
محزون و نالان ، اربابِ بی سر
آهسته گرید ، عباسِ صَفدر
"زانوی غم بگرفته اند اسما و قنبر "
((زینب زداغ مجتبی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
بارانِ تیر و پیکانِ یکسر
می بارد از کین ، بر سبط اکبر
در پیش چشمِ آن دو برادر
"ضجّه زند در ماتمش آن مامِ اطهر"
((زینب زداغ مجتبی گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزندبرسینه وسر))
........................................
دَردا زِ غربت ، از ظلم همسر
ای وای از این غم ، وَز داغِ دیگر
از بزمِ مأمون ، انگور و از زَهر
"ای وای از این غم بر دل بیتاب خواهر"
((معصومه از داغ رضا گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه و سر))
........................................
شاه خراسان ، بی یار و یاور
آمد جوادش، بالای پیکر
مأمُون دون و پستِ ستمگر
"کشته رضا را ازجفا ، آن شُومِ اَبتر"
(( معصومه ازداغ رضا گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
در شهرِ طوس و شهرِ پَیُمبر
بگرفته خورشیدِ عالَم دَهر
در آسمانِ وحیِ مُطَهَّر
"ماتم گرفتند ای خدا مهتاب و اَختر"
((زهرا گرفته سُوگِ سه شمسِ منوّر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
مانند زینب ، همراه مادر
معصومه محزون ، با دیدهء تر
از داغ زَهر و پیکان و خنجر
"مینالد امشب بی امان در نزدِ داور"
((شد زینب و معصومه ومرضیّه مضطر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
ای وای از اکبر ، ای وای از اصغر
ای وای و قاسم ، یا عَون و جعفر
ای وای علمدار ، سردار لشکر
"افتاده در باغِ رسول افغان و آذر"
((زهرا زِ داغ کربلا گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
آه از شراب و آن چوب خَیزر
زین العباد و طفلانِ حیدر
آه از خرابه ، شهزاده دختر
"پایان بده این روضه را ای روضه پرور"
((زهرا ز داغ کربلا گردیده پرپر
صاحب زمان هم میزند برسینه وسر))
........................................
#عباس_بهمنی
#شعر_نبوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃════
✍ هوالکریم
.............................................
ای عاقلِ هشیاره بگو با چه اُمیدی
زنبیل به کف در طلبِ میوهء بیدی
آنگاه که کِشتند به گِل بذرِ خیانت
ناغافل از آن زَرعِ ضَرر بار ، خریدی
با سوت و کف آمد که بگیرد خِرَد از ما
همراهِ طرف یکسره در بوق دمیدی
دِلواپس ِ امروزِ تو بودم همه ایّام
ای یار بگو حاصل دیروز ، چه چیدی
آگاه ، شدی بِید ندارد ثمر ای دوست ؟
صد حیف ، که از ، این همه آلام خمیدی
آتش زدی از بید و نشستی لب دودش
تاوانِ خطایت شده سَمّی که چشیدی
نومید شدی عاقلِ دلداده به تزویر ؟
این شاه نشد ، منتظرِ شاهِ جدیدی
بس کن به خدا، رقص مَرو با غزلِ مَکر
کافی نبوَد ، این همه رنجی که کشیدی
آن دزد ، که دارایی مان برد به تاراج
با شاه کلید آمد و امّا تو ندیدی
انگار ، تو را سِحر نمودند به تدبیر
هر قَدر که فریاد کشیدم نشنیدی
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
در تمـنّــای نگــاهت دلـــم ای مــــاه فِسرد
نه دلم بلکه جهان است که از هجر تو مرد
قِصّه ایـن اسـت که از روز ازل تا به کنون
عاشقی نیست که از دوری تو غُصّه نخورد
#عباس_بهمنی
#شعر_مهدوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
کی رسد آب حلقِ سگ ، به آفتاب آسمان
یا که مگر نجس شود ، به کام او بحرِ روان
نور خدا نمیشود خموش ، در قلب بشر
با همه واق واقِ این ، ابولهب های زمان
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
آن که را داده خداوند به کرّات ، درودش
آن که را حق گذرانده است از آن چرخِ کبودش
آن که با عشق ، سلامش بفرستند ملائک
آن که جبریل ، فرو مانْد از آن سَیر و صعودش
آن که را نیست مثالش به میانِ همه آفاق
آن که ایزد ، به زمین و به سماوات ستودش
آن که بشکافت از اعجاز قَمر را به اشارات
آن که اَفلاک ، بَنا شد به کمالاتِ وجودش
آن که خورشید به پاهاشْ بیفتد به تفاخر
آن که اسلام ، بِبالد به قیام و به قعودش
آنکه اَحرار ، هواخواه شدندَش به دو عالم
آنکه بیدار ، شد انسان به عباراتِ سرودش
آنکه را نار ، خنک شد به قدوم و به نفس هاش
آنکه فردوس ، نِکو شد به رکوع و به سجودش
آنکه عاشق شدَش آن مَزبَله ریزِ به جمالش
هتک حرمت شده آری به لبِ خصمِ عَنودش
آنکه شافع بُوَد از امّتِ خود نزد خداوند
کی شود سُخرهء آن دشمن بی قدر حسودش
#عباس_بهمنی
#شعر_نبوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
...............................................
"ستاره ای بدرخشید و ماه عالم شد"
جَنان به یُمن قدومش جَمیل و خرّم شد
جهان به عشق وجودش چنان گلی بشکفت
به دیدگانِ ملائک دو چشمه شبنم شد
زمین به شوقِ فروغش به رقص ، در آمد
زمان اسیرِ جمالِ رسولِ اعظم شد
قمر خجل شد از انوار چهرهءِ قدسیْش
وَ شمس ، پرده نشینِ صفاش کم کم شد
سحاب ، تشنهءِ لب های جانِ افلاک و
سپهر ، عاشقِ مِهرِ حضرتِ خاتم شد
یتیمِ اُمّیِ مکّه ، به اذنِ بی همتا
به سِرِّ ذاتِ مُنزَّه ، بصیر و مَحرم شد
امین و احمد و محمود و مصطفی، به به
عزیز ِ آمنه یاران شفیعِ آدم شد
محمدآمده دنیا ، حبیب ِ یزدان و
وَلیّ ِ موسِي و نوح و مسیحِ مریم شد
ستاره ای بدرخشید و ماه عالم شد
انیس و مونس این قلب های پر غم شد
#عباس_بهمنی
#شعر_نبوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
با منِ رنجیده دل، حرف از مرارت ها مزن
بر دلم زخمی دگر ، با این عبارت ها مزن
خاطراتِ تلخ را یادآوری کردن چه سود ؟
زخمِ دل را هی نمک با این اشارت ها مزن
با شکسته استخوان از اَرش گفتن مَرهَم است
با شکسته دل ، ولی حرف از خسارت ها مزن
من فقیر شهر عشقم ، یاریم کن با دعا
پیش مسکینی دَم از برج و عمارت ها مزن
حرف ها ، موهای مان را میکنند از دم سفید
نزد مفلس حرفی از سود و تجارت ها مزن
گاه گاهی مزمزه کن جمله ها را در دهان
حرف بیجا هرگز عینِ بی مهارت ها مزن
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
آغاز هر روئیدنی آغاز عشق است
در نقطه ی پایان ولی احراز عشق است
باید که بال و پر بگیریم از ولادت
دنیا همین رزمایش پرواز عشق است
یک " یا علی " را کائنات ادراک کردند
الله اکبر این همان آواز عشق است
هر زنده دل جانش به یک دل زنده ، زنده است
آری مراد از زندگی ابراز عشق است
من مرده ام در خود از این دور از تو بودن
اینکه نفس دارم خود از اعجاز عشق است
دائم بلا می بارد از بالا بر این دل
رنج و بلا هم کار تیر انداز عشق است
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
کلید گنج خوشبختی محبّت باشد ای دوست
محبّت می برد دل را و دل هـم بـردهء اوست
دلی را دیــدهء مـست پـریـچهری رباید
چنان که قبله گاهِ دل فقط آن چشم و ابروست
دلی را زلف مشکینِ خوش اندامی پی اش برد
وَ این دل گه اسیر قدّ و گه در بند گیسوست
دلی را سیـرتِ پـاکِ گُــلی در خـانه بُرده است
دل ِ دلــداده در بـنـد همــین رفتـــارِ بانوست
دلی را بــا محبّـت میتـوان احیـــا فقــط کرد
محبّـت درد بـی درمــان دل را عیـنِ داروست
دلی را مِهــرِ سلطــانی به خــود جـذبـش نماید
محبّــت مـایـهء آرامــش و تســکین آهوست
دلی را گـر به دسـت آرد به نــاز و عشــوه دلبر
سمرقـند و بخــارا تحفــهء یـک خــــال هندوست
دلی حـــبّ خــــدا وُ اولیــــائــش را پذیرفت
خوشـا این دل که اقبـــالـش سعادتـمند و نیکوست
محبّت گاهی امّا عـلّت و رمـــز سقوط است
چو مکّاری به دل مشغول هر وسواس و جادوست
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
.............................................
به امرِ مقتدایی ، بصیر و پاک حسینی
جهـان شـود مقــرّ ِ بسیجـیان خمینی
بشارت ازکتاب است ازآیه های شریفه
اشارت از بِحار و صحیحه های کلینی
#عباس_بهمنی
#امام
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
..............................................
باران که می بارد دلم میگیرد از غم
باران تـو را یــادم بینـــدازد دمـادم
باران تمام قطره هایش اشک من شد
بر گونه ام جاری شده هر چند نم نم
بارانِ پـاییـزی و رنگ زرد این شهر
دل را بپـوسـاند بـه یـــاد روی خرّم
باران زمین را زنده میگرداند از لطف
اما دلـم می میـرد از هجـر تو کم کم
باران هـم از دوری تـو می بارد انگار
این آسمان هم اشک میریزد چو آدم
باران ببار امّا من از تو شکوه دارم
باران بگو ، باران ببار ای جان عالم
باران بگو بر حضرت عشق این تمنّا
دلبســته ام بــر دلبــرِ دلبـنـدِ مریم
یاران مرا باران به یـاد دلبر انداخت
باران که می بارد دلم میگیرد از غم
#عباس_بهمنی
#شعر_مهدوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍ هوالکریم
...............................................
باز در آدینه ای ایران به سوگ و غم نشست
باز هم از پیـکرِ پــاک وطـن افتـاد دست
از پیِ ســردار دلــها بــال زد سردارِ علم
چشم خود را بر خیانت های اهل درد بست
مغزِ روشنفکر میهن را منافق پودر کرد
قلب رهبر را دوباره دشمنش بی حد شکست
باز دشمن ، باز خائن ، باز کافر ، وای ِ من
کی شود راحت وطن از دست این خوکانِ پست
آن کدامین آرمان باشد که این عُشّاق ِ ما
سر به پایش میدهند اینگونه با چشمانِ مست
خون یاران عطرِ باران را به دنبال آورد
قبل از آنکه این قیام ما شود در سالْ ، شصت
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════