eitaa logo
🇾🇪🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧 کانال کمیل
28.9هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
15هزار ویدیو
485 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بیخیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است فقط کافی است بخواهی به سمت او حرکت کنی ادمین اصلی تبادل و تبلیغ @tabligh_tabadol ادمین دوم تبادل و تبلیغ @Admincahanel ارتباط با خودم ✍️ @seyedkomeil
مشاهده در ایتا
دانلود
❓جهان بعد از ظهور چه تغییراتی پیدا میکند؟ 🌷 بعد از ظهور هیچ مشکل مالی وجود ندارد و هیچ فقیری نیست و هیچ بیکاری وجود ندارد! 🌷 گناهان عمومی مثل زنا و ربا و سرقت و .... دیگه وجود نداره ! 🌷 مردم میتونن با اموات خود ملاقات کنن و درهای عالم غیب به روی انسان باز میشه! 🌷 تمام حیوانات و انسان ها با هم در آرامش زندگی می کنند! 🌷 تمام سرزمین ها آباد هستن و حتی کویر لوت قابل سکونت و کشاورزی خواهد شد! 🌷 مشکلات ازدواج رفع شده و سن انسان به ۱۰۰۰ سال افزایش پیدا می کند و ۲۵ جزء از ۲۷ جزء علم به مومنین آموزش داده می شود! 🌷 طول شبانه روز دو برابر می شود! 🌷 زمینه برای تقرب به خدا و لذت های معنوی و سیر سلوک به نحو احسن هموار و آسان میشود. 🌷 عقل مردم کامل تر میشود. و... 📚 منبع : کتاب عصر ظهور علامه کورانی ✅ در نمازها و دعاهامون حتما تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان و ظهور حضرت را از خدا بخواهیم. 💫 اللهم عجل لولیک الفرج ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ✅ آموزش شاهکار تونل‌های حماس برای کودکان 😜😂 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیالوگ به یادماندنی از سریال "امام علی(ع)" 🔹زبیر خطاب به عمار: حکایت آن دو چراغ چه بود؟ 🔸عمار: چراغ اول با روغن بیت‌المال می‌سوخت، چون علی به امورات مردم مشغول بود. وقتی علی قرار است با شیوخی چون شما مصاحب باشد چراغ خانه خودش را روشن می‌کند. 🔹طلحه خطاب به زبیر: از ما تا حکومت کوفه و بصره چند فرسنگ فاصله می‌بینی؟ 🔸زبیر: از زیل تا ثریا. حال و احوالش می‌پرسیم و مرخص می‌شویم. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
🔴برخی گمان می‌کنند که با بخشش بحرین به بریتانیا، فقط یک جزیره را از دست دادیم! اما ماجرا خیلی بیشتر از این حرفهاست... بحرین کاملا در جنوب خلیج فارس قرار دارد و تا هنگاهی که جزء خاک ایران بود، تمام آبراهه ۱۹۰ کیلومتری خلیج فارس نیز تحت حاکمیت ایران بود و هیچکس بدون اجازه ایران حق رفت و آمد و استفاده از آنرا نداشت... فقط از پول عوارضی که ایران از کشتی‌های این آبراهه می‌گرفت، درآمد هنگفتی برای کشور به دست می‌آمد... میدان‌های عظیم نفت و گاز و... در این منطقه بماند... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 روزتان مبارک پدران ایرانی عجب شعری خوند😂 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
روزه ماه رجب.pdf
261.4K
🌸 شرح ثواب فوق العاده‌ی روزه گرفتن در ماه مبارک رجب
💫 نماز بسیار مهم شب پانزدهم ماه رجب (امشب) 🌷پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: هر کس در شب پانزدهم ماه رجب ۳۰ رکعت نماز (۱۵ نماز ۲رکعتی) در هر رکعت بعد از حمد، ۱۰ مرتبه سوره قل هو الله احد را بخواند ، خداوند او را از آتش جهنم آزاد می‌کند و در برابر هر رکعت نماز ، عبادت ۴۰ شهید را برای او می‌نویسد و در برابر هر آیه‌ای که قرائت کرده، ۱۲ نور به او عطا می‌کند و در مقابل هر بار قرائت سوره توحید ، ۱۲ شهر از مشک و عنبر برای او بنیان می‌نهد و نیز به اندازه‌ی ثواب تمامی افرادی که در طول این ماه روزه داشته و نماز گزارده اند، برای او پاداش می‌نویسد و اگر در فاصله آن سال تا سال آینده از دنیا برود، شهید محسوب می‌شود و از عذاب قبر محفوظ می‌ماند. 📗 اقبال الاعمال سید ابن طاووس
عکس های خانوادگی در غزه ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
کودک ۱۳ ساله با پرچم سفید اومد تو خیابون ولی با تیر زدنش. وقتی برادرش رفت جنازه‌شو بیاره اونم شهید کردن. افول انسانیت به پست‌ترین نقطه‌ی ممکن رسیده. تعجیل در ظهور صلوات ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
🚨 ضربه سنگین سازمان اطلاعات فراجا به شبکه اشاعه دهنده فساد و فحشاء از طریق انتشار محتوا مبتذل در اینستاگرام 📌در این زمینه تعداد ۷۲ نفر دستگیر و صفحات اینستاگرامی با تعداد دنبال کننده قریب به ۲۷ میلیون نفر مسدود گردید. 🔹با رصد و پایش فنی و اطلاعاتی ویژه (عج) در سازمان اطلاعات فرماندهی انتظامی تهران بزرگ شرکت تبلیغاتی که در پایتخت و استان های همجوار تحت پوشش تبلیغات در بیلبوردهای شهری اقدام به ارتباط گیری با بیش از ۳۰۰ بلاگر و اینفلوئنسر در اینستاگرام در راستای تولید و انتشار محتوای هنجارشکنانه و منافی عفت در فضای مجازی می کرد را شناسایی و متلاشی کردند. 🔹در این زمینه شرکت مورد اشاره پلمپ و تعداد ۷۲ نفر از مدیران و کارکانان شرکت به همراه تعدادی از بلاگرها دستگیر و با تشکیل پرونده تحویل مقام محترم قضایی گردیدند؛ همچنین چندین صفحه در اینستاگرام با تعداد تقریبی ۲۷ میلیون دنبال کننده نیز مسدود گردید. 🔹 شرکت مذکور علاوه بر تولید و انتشار محتواهای تبلیغاتی غیراخلاقی در بستر اینستاگرام با برگزاری انواع پارتی های مختلط و هنجارشکنانه از جمله استخر پارتی و انتشار آن در فضای مجازی به نوعی اقدام به اشاعه فساد و فحشاء به صورت سیستماتیک، تبلیغ زندگی تجملی و غربی، ترویج کشف حجاب و حیا زدایی نیز انجام می دادند. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیوان لاهه: از ۱۷ قاضی دادگاه ۱۶ قاضی معتقدند که اسرائیل باید اقدامات نسل کشی و ویرانگری فیزیکی را در منطقه غزه متوقف کند ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
هدایت شده از کانال اتحاد
🚨 / رخ میدهد و آنگاه است که جهان تغییر... https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 👈👈 📌 پیشگویی وقایع آینده جهان: 🔥 ادامه زد و خورد و نبرد ایران و نیروهای جبهه مقاومت با و اسرائیل ✅ غرق شدن در باتلاق 💥 آخرالزمانی و ویرانگر 🔥 وقوع سوم بین ائتلاف آمریکا و اروپا با ائتلاف کره شمالی و چین و روسیه 🔴 توسط https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 🤏 ‼️ بزرگترین نفوذی تاریخ ایران و اسلام 😳 را بشناسید/ رمزگشایی از ارتباط و مهره‌های نفوذی در ایران 😳😳👇👇 https://eitaa.com/joinchat/783089699Ce2935a9f9a 🚨 جهان و ایران آبستن وقایع بزرگی است که از اول تاریخ تا کنون، بی‌سابقه بوده. اینجا مطالب شگفت انگیزی را خواهید دید👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ حمله نیروهای قسام به اهدافی در شهرک های صهیونیستی اطراف نوار غزه. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
◾️ امام سجّاد عليه‌السّلام فرمود: عمّه ام زينب، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسير شام به او روى آورد، حتّى يك شب نماز شب را ترک نکرد. (منبع:عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، ج‏۱۱، ص۹۵۳) 🏴 وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
☑️ جلوه‌هایی از صبر حضرت زینب‌کبری سلام‌الله‌علیها، در بیانات رهبر‌ انقلاب ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
☑️مهم‌ترین نکات حکم اولیهٔ دادگاه لاهه علیه اسرائیل 🔹قضات دیوان بین‌المللی دادگستری طبق درخواست آفریقای جنوبی احکامی موقت را علیه اسرائیل صادر کردند. به طور خلاصه این دادگاه از اسرائیل خواست تمامی اقدامات لازم را برای جلوگیری از نسل‌کشی در غزه انجام دهد. 🔹این دادگاه همچنین به اسرائیل دستور داد ظرف یک ماه تمامی اقداماتی که برای جلوگیری از نسل‌کشی انجام داده را به دیوان لاهه گزارش دهد. قاضی این دادگاه گفت حکم مذکور تعهدات بین‌المللی برای اسرائیل ایجاد می‌کند. 🔹از جمله دیگر احکام مهم این دادگاه این بود که بر خلاف درخواست اسرائیل صلاحیت خود را برای صدور حکم در این پرونده تأیید کرد. 🔹این دادگاه اعلام کرد: ما حق فلسطینیان در نوار غزه را برای محافظت از اقدامات نسل‌کشی به رسمیت می‌شناسیم. اسرائیل باید اقدامات فوری برای جلوگیری از تخریب در نوار غزه انجام دهد. اسرائیل باید اقداماتی را برای بهبود وضعیت انسانی در نوار غزه انجام دهد. 🔹آفریقای جنوبی در شکایت خود از دیوان بین‌المللی دادگستری خواسته بود با توجه به اینکه صدور حکم در خصوص نسل‌کشی ممکن است چندین سال به طول بینجامد دادگاه در خصوص برخی اقدامات موقت نظرش را اعلام کرده و احکامی اولیه صادر کند. 🔹با آنکه اجرای احکام دیوان بین‌المللی دادگستری توسط همه طرف‌ها لازم‌الاجرا است اما سازوکاری برای ضمانت اجرای آن‌ها وجود ندارد. 🔹وزارت خارجه آفریقای جنوبی در بیانیه‌ای گفت: «امروز یک پیروزی قاطع برای حاکمیت قانون در سطح بین‌الملل و نقطه‌ عطفی در زمینه جست‌وجوی عدالت برای مردم فلسطین به شمار می‌رود.» 🔹نتانیاهو هم تصمیم دادگاه لاهه برای رسیدگی به این پرونده را تصمیمی «زننده» خواند و گفت که اسرائیل جنگ را تا زمان رسیدن به «پیروزی کامل» ادامه خواهد داد. 🔹وزیر خارجهٔ ایران هم گفته: این موفقیت را به دولت و مردم این کشور و ملت فلسطین تبریک می‌گویم. امروز مقامات اسرائیل منفورترین افراد نزد افکار عمومی جهان هستند که باید به دلیل ارتکاب نسل‌کشی فورا به دست عدالت سپرده شوند.
. زینب اسیر تقدیر نبود، او خود تقدیر را رقم زد 🏴 تسلیت باد .
♦️حضرت زینب‌کبری(س) نگذاشت روایت غلط دشمن غلبه پیدا کند رهبر انقلاب‌: این بزرگوار(حضرت‌زینب‌کبری) جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت. نگذاشت فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند. کاری کرد که روایت [صحیح] او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. (۱۴۰‌۰/‌۰۹/‌۲۱) 📌 تصویر: سفر به سوریه و تشرف به حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها - شهریورماه سال ۱۳۶‌۳
✅ اعمال شب نیمه ماه رجب (امشب) ۱- غسل کردن (به نیت شب نیمه ماه رجب ) ۲- خواندن زیارت امام حسین علیه السلام در این شب فضیلت بسیار دارد. زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در نیمه رجب در مفاتیح بخش زیارات آمده است. ۳- چندین نماز در امشب با فضیلت و با ثواب بسیار زیاد وارد شده در مطالب قبلی یکی از آنها را گفتیم. سایر نماز در مفاتی بخش اعمال شب نیمه ماه رجب آمده است. ۴- احیاى امشب به عبادت که فضیلت و ثواب بسیار دارد.
دو قسمت از رمان نه رو بریم آماده اید؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم 🔥 🔥 ✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی 💥 قسمت دوازدهم 💥 🔺 باید حرف بزنیم... اصلاً بـیا حرف بزنیم، هر چند بهت اعتماد ندارم! آن موقع خیلی زود بود که بفهمم چه خبر است، اصلاً نمی‌دانستم چه اتّفاق-هایی دارد می‌افتد و من دقیقاً کجای پازل هستم، امّا احساس قوی دخترانه¬ام می‌گفت که دارم وارد یک معمّا می‌شوم و شاید هم وارد شده‌ام و خودم خبر ندارم. آخر دو سه تا تار مو، یک تکّه کاغذ با دو سه تا کلمه از یک کتاب، یک عدد و شماره صفحه؛ یعنی چه؟! این مشاهدات را به تعرض و تبعات روحی بسیار منفی‌اش و... الصاق کنید. در نتیجه، یک کلاف پیچ‌درپیچ از جمع حالات اضداد می‌گردد. بگذریم. لیلما با هزار مکافات به هوش آمد. وقتی از او پرسیدیم که چرا این‌جوری شدی، با حالت فشار و ضعف زیاد گفت: «نمی‌دونم... نمی‌دونم چرا فقط از من بدبخت هی خون می‌گیرن؟!» هایده گفت: «تا حالا دو سه بار هم از من خون گرفتن، امّا نه به تعداد دفعات خونی که از لیلما گرفتن. وحشیا وقتی می‌خوان از آدم خون بگیرن، اصلاً مراعات میزان خون‌گیری و ضعف و غش افراد نمی‌کنن. یادمه یه بارش این‌قدر ازم خون گرفتن که تا هفت هشت ساعت حالِ خودم نبودم و همه‌جا رو سیاه می‌دیدم!» مشـکوک‌تر شدم. آخـر یـعـنی چه که مدام خـون بگیرند؟! هدفـشان چیـسـت؟ به چه دردشان می‌خورد؟ خیلی باید ساده لوح باشم که فکر کنم به‌خاطر کمبود خون و مشکلات تأمین میزان خون مورد نیازشان برای مداوای مریض و این حرف‌ها باشد. در همین فکرها بودم که یک لحظه یک چیزی یادم آمد و تپش قلبم را بالا برد. یادم آمد که وقتی با آن پیرمرد یهودی تنها بودم و اذیّتم کرد... وای خدای من... فوراً به ساعد دستانم نگاه کردم. آره! حدسم درست بود. جای سوزن روی ساعد هر دو تا دستم بود. از من هم آره... تنها چیزی که در آن شرایط می‌شد فهمید این بود که خون می‌گیرند. خون‌های ما را می‌خواهند و با آن کار دارند. حالا چه کاری؟ نمی‌دانستم و نمی-فهمیدم. این‌ها فقط حدسی را که قبلاً هم برایتان گفتم تشدید و تقویت می‌کرد و آن هم این بود که: قطعاً ما را برای آزار و اذیت و تعرض دور هم جمع نکرده بودند و برایمان برنامه داشتند. چیز دیگری در آن شرایط نمی‌شد فهمید. حالا چرا مدام این را تکرار می‌کنم؟! چون مدّت قابل توجّهی طول کشید تا متوجّه شدم که معمولاً وقتی دشمن شرایط تعرض یا خشونت مفرط را در «سینما»، «ورزش»، «سیاست» و «زندان» فراهم و مدام تشدید و وسیعش می‌کند، از دو حال خارج نیست: یا دنبال مخفی کردن هدف نهایی‌اش هست و یا دنبال القای یک پیام سیاسی ویژه است. خُب حالت دوّم که در آن زندان تقریباً وجود نداشت؛ چون کسـی از ما فیلم نمی¬گرفت و پخش جهانی نمی‌کرد. پس فقط حالت اوّل می‌ماند؛ یعنی مخفی کردن هدف نهایی. این یعنی بازی شروع شده است و ما هم نقش اوّلش هستیم و دارند ما را کارگردانی می‌کنند! خُب اجازه بدهید یک مرور ساده بر کلید واژه‌ها و کلمات مهمّی داشته باشیم که تا کنون با آن‌ها برخورد داشتیم: «قبر - زنده به گور شدن - زندان - توحّش - شکنجه - سلّول - افغانستان - یهود - زن‌های بی‌ربط - پیرمرد - تعرض - خون!» در نگاه اوّل، هیچ جمله¬ای با این کلمات نمی‌توان ساخت. فقط می¬توان حال و هوا، فضای دردناک و منزجر کننده‌ای از آن فهمید و این یعنی: دقیقاً نمایش مهمّی دارد رخ می‌دهد، نمایشی که قرار نیست کسی بفهمد اکرانش کجاست. جایی که کسـی آدرسش را ندارد، اصلاً کسـی نمی‌داند چنین جایی هست و وجود دارد. نیاز داشتم با کسـی حرف بزنم، امّا به کسـی اعتماد نداشتم. به همه کس و همه‌چیز مشکوک و بدبین بودم. اما دلم می¬خواست حرف بزنم. حتّی با همین درب و داغان‌هایی که اطرافم بودند. تا اینکه اوّلین شب مهمّ و حیاتی زندگی سگی من در آن زندان فرا رسید! شبی که هیچ‌وقت فراموشش نمی‌کنم. رمان ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
بسم الله الرحمن الرحیم 🔥 🔥 ✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی 💥 قسمت سیزدهم 💥 🔺سلّولی به وسعت افغانستان! آن شب می¬خواستم بدانم اطرافیانم چه می¬دانند و چطور می¬شد یک بحث چالشـی راه انداخت! به‌خاطر همین وقتی نمازم را خواندم و بقیّه هم نمازشان تمام شد، گفتم: «می¬خوام حرف بزنیم، لطفاً به من توجّه کنین!» همه آن‌ها به من خیره شدند. هایده گفت: «اگه دوباره می¬خوای اذیّتمون کنی و حرفای تکراری بزنی، والّا من که از چیزی خبر ندارم و نمی¬دونم چرا خودم اینجا هستم چه برسه به تو و بقیّه! پس لطفاً الکی دوباره دردسر درست نکن!» لیلما گفت: «بذار ببینیم بنده خدا چی می¬خواد بگه!» گفتم: «من چند تا سؤال دارم! لطفاً صادقانه، خیلی صریح و بی¬پرده جوابم رو بدین تا دل منم یه‌کم آروم بگیره!» به هایده گفتم: «هایده تو مال کدوم منطقه¬ای؟» با تعجّب گفت: «قندوز! چطور؟» به لیلما گفتم: «تو چی؟ مال کدوم منطقه¬ای؟» گفت: «دره صوف!» به ماهدخت گفتم: «تو چی؟» به بقیّه نگاهی کرد و گفت: «من که درست یادم نیست، امّا بامیان!» گفتم: «منم اهل بامیان هستم. خیلی جالبه! هم ولایتی محسوب می¬شیم.» به آن دو مرد هم گفتم: «می¬تونم صدای شما رو هم بشنوم؟ می¬شه بگین مال کدوم منطقه هستین؟» آن مرد کم بینا که فقط به دیوار نگاه می¬کرد، آن یکی هم سرش را پایین انداخته بود و هیچ‌چیز نمی¬گفت. در ذهنم مدام به ارتباط سه شهر «قندوز»، «دره صوف» و «بامیان» فکر می‌کردم. سه شهری که گل سر سبد منطقه هزاره افغانستان است و بعداً فهمیدم که اکثر شیعیان افغانستان، مخصوصاً کسانی که مناصب چریکی و جهادی دارند از این مناطق هستند. مشخص شد که ما زن¬هایی که آنجا بودیم از سه ولایت بودیم: - قندوز: دارای بالاترین شاخص رشد شیعه از بعداز انقلاب افغانستان! - دره صوف: مهم‌ترین مرکز استراتژیک خطّ مقاومت و مرکز قیام علیه مارکسیست! - بامیان: قلب شیعیان هزاره افغانستان! دیگر به نظرتان لازم است تحلیل خاصّی داشته باشم؟ اصلاً می¬شود به راحتی و بی¬تفاوتی از کنار این ترکیب عبور کرد؟! این تحلیل¬هایی که درباره شهرهای محلّ سکونت و زندگی ما چهار نفر گفتم، آن لحظه چندان دقیق به ذهنم نیامد و حتّی اطّلاع کافی در این مورد نداشتم. فقط به ذهن و دلم خطور کرد که قطعاً این ترکیب جمعیّتی که آنجا جمع شده بودیم، اتّفاقی نیست.
در همین فکرها بودم که به ذهنم رسید از شغل و مسائل مربوط به زندگی هر کدام از بچّه¬ها بپرسم، امّا می¬دانستم که دارد شنود می¬شود و حتّی ممکن است هر لحظه توی سلّول بریزند و اذیّت و آزار و ... به‌خاطر همین با احتیاط و در هزار لفّافه باید سؤالاتم را مطرح می¬کردم که مبادا به خودم و بقیّه آسیبی برسانم. بعداز کلّی مزمزه کردن، سؤالم را این‌طوری مطرح کردم: «روزای اوّل که شکنجه و اذیّت و آزار می¬شدین، اطّلاعاتی یا مطلب خاصّی ازتون نمی¬پرسیدن؟ منظورم اینه که دنبال چیز خاصّی نبودن که مثلاً بفهمیم چی از جونمون می¬خوان و چرا اینجا جمع شدیم؟» همه به هم هاج و واج نگاه می¬کردند و چیزی نمی¬گفتند. تا اینکه هایده گفت: «اصلاً از من سؤال نپرسیدن! فکر می¬کردم مثل تو فیلما کلّی منو می¬زنن و می-گن یکی دو تا اسم بگو و منم مثلاً مقاومت می¬کنم و دندونامو رو هم فشار میدم و... نه، از من که تا حالا چیز خاصّی نپرسیدن!» لیلما که هنوز حال ندار بود، گفت: «اصلاً انگار دنبال حرف و سخن خاصّی نیسـتن! انگار لعـنتیا همه چیزو می¬دونن! حتّی از من نپرسیدن اسمم چیه!» گفتم: «عجیبه! ینی بعداز اینکه شما رو از قبر بیرون آوردن، یه راست اومدین توی این سلّول؟!» هایده و لیلما به هم نگاه کردند و گفتند: «ما اصلاً تو قبر نبودیم! ینی اصلاً تو قبر نذاشتنمون.» با تعجّب گفتم: «ینی چی؟» ماهدخت گفت: «ینی همین! ینی فقط من و تو شرایط دفن و قبر رو تجربه کردیم و جون سالم به در بردیم. اینا رو مثل خانم خانما آوردن اینجا!» من که داشتم شاخ درمی¬آوردم، گفتم: «آخه چرا با من این کارو کردن؟! چرا با تو این کارو کردن؟!» هایده گفت: «یه هفته قبل‌از اینکه منو بیارن اینجا، رفته بودم آرایشگاه. با یه نفر دوست شده بودم که اون، آدرس اون آرایشگاهو بهم داده بود و حتّی به قول خودش، سفارشم هم کرده بود. همین‌طور که کارای صورتمو می¬کرد، با هم حرف می¬زدیم. دختر خوبی به نظر می¬رسید. تا اینکه کارای صورتمو تموم کرد، امّا ابروهام موند. گفت فرصت نداره و باید فردا برم پیشش؛ چون کارش خیلی خوب بود، فرداش هم رفتم. دیدم جز خودش، دو سه تا زن دیگه هم هستن، نمی¬خورد افغانستانی باشن، امّا توجّه نکردم. میل و منقاشی که دستش بود، خیس بود و خودش هم یه دستکش پلاستیکی دستش کرده بود. یه‌کم اذیّت می¬شدم که میل و منقاشی که داشت باهاش ابروهامو تمیز می¬کرد یه‌کم خیس بود و بوی خاصّی می¬داد، امّا چیزی نگفتم. همین‌طور که داشت کارش رو می¬کرد، دیدم سرم داره سنگین می¬شه. گفت چشماتو بذار رو هم تا اذیّت نشی. چشممو رو هم گذاشتم، وقتی باز کردم، دیدم تو این خوک¬دونی گرفتار شدم و دستم به جایی بند نیست!» واقعاً فاجعه دردناکی بود. خیلی راحت، مثل آب خوردن، زن مردم را می¬دزدند، به زندان می¬آورند و... نگاهم به‌طرف لیلما رفت. لیلـما که مـتوجّه نـگاه من شد، با همان حالت لکنت و به زور حرف زدنش گفت: «من یه‌کم فشار خون دارم. باید حدّاقل هر از یه ماه یا دو ماه یه بار، خون بدم. یه مرکز نزدیک خونه¬مون تأسیس شده بود که سیّار بود. دیگه عادت کرده بودم که برم اون‌جا، یکی دو بار رفتم. بار سوّم که رفتم؛ ینی ماه سوّم که اون‌جا خون می¬دادم، یه مشاور هم داشتن که باید قبلش باهاش حرف می¬زدم و از وضعیّت خودم و بدنم می¬گفتم. دختر باسوادی به نظر می¬رسید. بعداز اینکه کلّی باهام حرف زد، گفت امروز خودم از شما خون می¬گیرم، امّا قبلش یه آب نبات بهم داد که فشارم نیفته. تعجّب کردم؛ چون معمولاً بعداز خون¬گیری آب نبات بهم می¬دادن، امّا اون روز، قبلش بهم دادن. آب نبات رو تو دهانم گذاشتم، همین‌جوری که دراز کشیده بودم تا تو دهانم آب بشه و آماده خون¬گیری بشم، چند لحظه چشمام رو روی هم گذاشتم تا یه‌کم آروم¬تر بشم. این آخرین صحنه¬ای هست که از شرایط قبل‌از زندانم به‌خاطر دارم. دیگه نفهمیدم چی شد، چشمام رو باز کردم دیدم اینجام و تمام بدنم از درد، تیر می¬کشید.» داشتم با شنیدن این حرف‌ها دیوانه می‌شدم. یاد خودم افتادم، یاد آن شب... رمان ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا