مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱ )
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱)
📜 #پیشگفتار
هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه سلام الله علیها در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز نالههای بیت الاحزان فاطمه؟
در اندوه جگر سوز علی سلام الله علیه در مواجهه با فاطمهی میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلی و بازوی کبود فاطمه (ع)، هیچ هنرمند عارفی توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمی در چروکهای پیشانی علی (ع) خبر دهد و وسعت غمهای خلقت را در پهنای اشک علی (ع) بشناسد و بشناساند جز باز اشک پنهانی علی(ع) ؟
هیچکس را یارای آن بوده است که آلام محض زینب (س) را به هنگام دیدار سر بردار بر بام نیزهها بیان کند، جز خون جاری از سر مبارک زینب (ع)؟
اگر زینب سلام الله علیها با مشاهده سر برادر، حسین، روحی فداه، سلامت سر خویش را تاب آورده بود و سر برستون کجاوه نکوبیده بود، چه کسی عشق را، درد را و هجران را در آفرینش تفسیر میکرد؟
اینها دردهایی است که نویسنده را (اگر احساس داشته باشد) خاکستر میکند و قلم را (اگر به تعداد درختان عالم باشد) میسوزاند و دفتری به پهنای گیتی را آتش میزند.
سوز اشکهای فاطمه (ع)، هنوز پای عارفان را در بیتالاحزان او سست میکند و کمر ابرار را میشکند و آتش به جان اولیاء الله میاندازد.
معاذالله که رشحهی هیچ قلمی بتواند با اشک سوزناک علی (ع) به هنگام شستن پیکر فاطمه (ع) برابری کند.
کجاست اسماء؟
از او بپرسید، فرشتگانی که در اشکهای آن هنگام علی (ع) به تبریک غسل میکردند، بال و پرشان نسوخت؟
آنچه بر پیشانی تاریخ تشیع، چروکهایی اینچنین عمیق آفریده، دردهایی از این دست است.
دردهایی که گفتنی نیست، بیان کردنی نیست، تصویر و تصور کردنی نیست.
درد را (اگر بسیار عمیق باشد) به زخم تشبیه میکنند و زخم را (اگر بیش از حد سوزنده باشد) به اتش.
و حرارت کدام آتشی میتواند با هرم قلب علی (ع) در بیست و پنج سال سکوت خار در چشم و استخوان در گلوی او برابری کند؟
پس اینگونه دردها «مشبه» نیستند، «مشبه به» اند.
و تاریخ شیعه، آکنده از دردهایی اینگونه است.
غم کمر شکن و چاره سوز حسین (ع) در شهادت برادر علمدار، عباس، روحی فداه.
سکوت اندوهبار حسین (ع) جان عالمی بفداش، در برابر جگر پاره پاره امام بردار حسن، سلام الله علیه.
حسرت عمیق عباس برادر، عباس عمو، عباس پدر و عباس امید در جراحت مشک آب.
درد وصف ناشدنی سجاد (ع) در شهادت مظلومانهی پدر.
و از آن پس، همچنان انبوه درد بر درد و تراکم جراحت بر جراحت و زخم بر زخم و اتصال مدام جوی خون.
انگار که تاریخ را در سرزمین شیعه با خون رقم میزنند، بامظلومیت خون.
... و این قلم تنها کاری که میتواند بکند، اقرار و اعتراف به عجز است در مسیر شناخت الفبای این کتاب مظلومیت، چه رسد به شناساندن و تقریر و تصویر کردن آن.
والحمدلله رب العالمین
☘️ تقدیم به خاکپای مادر مظلومیت، فاطمه زهرا سلام الله علیها
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۲ )
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۲)
☘️ نجوای پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم:
ولادت زهراي مرضيه- سلام الله عليها
روزگار غریبی است دخترم!
دنیا از آن غریبتر!
این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمیآورد؟
این چه روزگاری است که «راز آفرینش زن» را در خود تحمل نمیکند؟
این چه عالمی است که دردانهی خدا را از خویش میراند
روزگار غریبی است دخترم. دنیا از آن غریبتر.
آنجا جای تو نیست، دنیا هرگز جای تو نبوده است.
بیا دخترم، بیا، تو از آغاز هم دنیایی نبودی.
تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی...
آن روزها که مرا در حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود، جبرئیل (ع)؛ این قاصد میان عاشق و معشوق، این رابط میان عابد و معبود، این ملک خوب و پاک و صمیمی، این امین رازهای من و پیامهای خداوند، پیام آورد که معبود، چهل شبانه روز تو را میخواند، یک خلوت مدام چهل روزه از تو میطلبد...
من که جان میسپردم به پیامهای الهی و آتش اشتیاقم زبانه میکشید بادم خداوندی، انگار خدا با همه بزرگیاش از آن من شده باشد، بال درآوردم و جانم را در التهاب آن پیام عاشقانه گداختم.
آری، جز خدا و جبرئیل (ع)و شوی تو کسی چه میدانست حرا یعنی چه؟
کسی چه میداند خلوت با خدا یعنی چه؟
اما... اما کسی بود در این دنیا که بسیار دوستش میداشتم (خدا همیشه دوستش بدارد) دل نازکش را نمیتوانستم نگران و آزردهی خویش ببینم.
همان که در وقت بیپناهی پناهم شد و در وقت تنگدستی، گشایشم و در سرمای سوزندهی تکذیب دشمنان، تن پوش تصدیقم؛ مادرت خدیجه (س)
خدا هم نمیخواست او را در دل نگران و مشوش ببیند.
در آن پیام شیرین، در آن دعوت زلال، آمده بود که این چهل روز مفارقت از خدیجه (ع) را برایش پیغام کنم و کردم، عمار، آن صحابی وفادار را گسیل کردم:
«جان من! خدیجه! دوری ام از تو، نه بواسطهی کراهت و عداوت و اندوه است، خدا تو را دوست دارد و من نیز، خدا هر روز، بارها و بارها، تو را به رخ ملائکه خویش میکشد، به تو مباهات میکند و... من نیز.
این دیدار چهل روزهی من با آفریدگار و... ضمنا فراق تو، هم فرمان اوست. این چهل شبانه روز را تاب بیاور، آرام و قرار داشته باش و در خانه را به روی هیچکس نگشای.
من چهل افطار در خانهی فاطمه بنت اسد میگشایم تا وعدهی الهی سرآید و دیدار تازه گردد.»
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینی
⚫️اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکْ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۳ )
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۳)
پیام که به مادرت خدیجه (س)رسید، اشک در چشمهایش حلقه زد و آن حلقه بر در چشمها ماند تا من در شام چهلم، حلقه از دربرداشتم و وقتی صدای دلنشین خدیجه (س) از پشت پنجره انتظار برآمد که:
کیست کوبندهی دری که جز محمد (ص) شایسته کوفتن آن نیست؟
گفتم:
محمدم.
👌دخترم! شادی و شعفی که از این دیدار در دل مادرت پدید آمد، در چشمایش درخششی آشکار میگرفت.
افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود، طرفهای غروب جبرئیل (غ)، آن ملک نازنین خداوند، با طبقی در دست، آمد و کنار نشست.
سلام حیات آفرین خدا را به من رساند و گفت که افطار این آخرین روز دیدار را، محبوب- جل و علا- از بهشت برایت هدیه کرده است.
در پی او میکائیل (غ)و اسرافیل (غ)هم آمدند (خدا ارج و قربشان را افزون کند) جبرئیل (غ)با ظرفی که از بهشت آورده بود، آب بر دستهایم میریخت، میکائیل (غ)شستشویشان میداد و اسرافیل (غ)با حوله لطیفی که از بهشت همراهش کرده بودند، اب از دستهایم میسترد.
ببین دخترم! (جان پدرت به فدایت) که همهی مقدمات ولادت تو قدم به قدم از بهشت تکوین مییافت.
این را هم بازبگویم که تو اولین کسی هستی که به بهشت وارد میشوی. تویی که بهشت را برای بهشتیان افتتاح میکنی.
این را اکنون که تو مهیای خروج از این دنیای بیوفا میشوی نمیگویم، این را اکنون که تو اسماء را صدا میکنی که بیاید و رختهای مرگ را برایت مهیا کند نمیگویم...
این را اکنون که تو وضوی وفات میگیری نمیگویم، همیشه گفتهام، در همه جا گفتهام که من از فاطمه بوی بهشت را میشنوم
یک بار عایشه گفت: چرا اینقدر فاطمه را میبویی؟
چرا اینقدرفاطمه را میبوسی؟
چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره میگیری؟
گفتم:
«خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت میشنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
⚫️اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکْ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۴ )
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۴)
فاطمه جان!
خاطر تو را نه فقط بدین خاطر میخواهم که تو دختر منی،
تو سیدهی زنان عالمیانی،
تو برترین زن عالمی،
خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق میورزد.
این را من از خودم نمیگویم، کدام حرف را من از جانب خودم گفتهام؟
آن شب که به معراج رفته بودم، دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است:
خدایی جز خدای بیهمتا نیست،
محمد (ص) پیامبر خداست.
علی مشعوق خداست،
فاطمه، حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینهورز این عزیزان خدا باشند.
این را اکنون که تو غسل رحلت میکنی نمیگویم.
آن روز که من در خیمه ای نشسته بودم و بر کمانی عربی تکیه کرده بودم یادت هست؟
تو و شوی گرامی ات علی (ع) و دو نور چشمم حسن (ع)و حسین (ع) نشسته بودیم و من برای چندمین بار اعلام کردم که:
✨ای مسلمانان بدانید: هر کسی که با اینان- یعنی با شما- در صلح و صفا باشد من با او در صلح و صفایم و هر کس با اینان- یعنی با شما- به جنگ برخیزد، من با او در ستیزم، من کسی را دوست دارم که این عزیزان را دوست بدارد و دوست نمیدارند این عزیزان را مگر پاک طینتان و دشمن نمیدارند این عزیزان را مگر آلودگان».
فاطمه جان بیا!
بیا که سخت در اشتیاق دیدار تو میسوزم، بیا، بیا که دنیا جای تو نیست و بهشت بیتو بهشت نیست.
راستی! به اسماء بگو:
آن کافور که از بهشت برایم آمده بود و ثلث آن را خود به هنگام وفات خویش به کار گرفتم و دو ثلث دیگر آن را برای تو و علی گذاشتم بیاورد.
به آن کافور بهشتی حنوط کن دخترم که ولادت تو بهشتی است و وفات تو نیز بهشتی است.
سلام بر تو آن روز که زاده شدی...
سلام بر تو آن دو روز که زیستی...
سلام بر تو اکنون که میآئی...
و سلام بر تو آن روز که برانگیخته میشوی...
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه 5)
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه 5)
وقتي رسول محبوب من به خانه درآمد، انگار خورشيد پس از چهل شام تيره، چهل شام
بي روزن، چهل شام بی صبح از بام خانه طلوع كرده باشد، دلم روشني گرفت و من روشني
را زماني با تمام وجود، با تكتك رگها و شريانهايم احساس كردم كه نور حضور تو را در
.درون خويش يافتم
آن حالات، حالاتي نبود كه حتي تصور و خيالش هم از كنار ذهن و دل من عبور كرده
باشد. كودكي در رحم مادر خويش با او سخن بگويد؟
كودكي در رحم مادر خويش خداوندرا تسبيح و تقديس كند؟
من شنيده بودم كه عيسي علی نبینا و آله و علیه السلام در گهواره سخن گفته بود و وحدانيت خدا و نبوت خويش را از مأذنة گهواره فرياد كرده بود... و اين هميشه برترين معجزه در انديشه من بود اما من چگونه م يتوانستم باور كنم كه كودكي در رحم مادر خويش با او به گفتگو بنشيند، او را دلداري دهد و پيامبري پدرش را شاهد و گواه باشد؟
و من چگونه ميتوانستم تاب بياورم كه آن كودك، كودك من باشد و آن مخاطب، من باشم؟
چگونه مي توانستم اين شادي را در پوست تن خويش بگنجانم؟
چگونه ميتوانستم اين شعف را در درون دل خويش پنهان كنم؟
چگونه مي توانستم اين عظمت را در خود حمل كنم؟
شايد آن چند ماه حضور تو در وجود من، شيرينترين لحظات زندگي ام بود. شب و روز
گوش دلم در كمين بود كه كي آواي روح بخش تو در سرسراي وجودم بپيچد و كي كلام
.زلال تو بر دل عطشناك من جاري شود
نفهميدم آن چند ماه شيرين چگونه گذشت و درد زادن كي به سراغم آمد، اما همان
هراس كه از درد زادن بر دل مادران چنگ مياندازد، دست استمداد مرا به سوي زنان
مكه دراز كرد. زنان قريش و بني هاشم همه روي برگرداندند و دست اميد مرا در خلأ
.يأس واگذاشتند
« ؟ مگر نگفتيم با يتيم ابوطالب ازدواج نكن؟
مگر نگفتيم ترا خواستگاران ثروتمند بسيارند
مگر نگفتيم حرمت اشرافيت را مشكن، ابهت قريش را خدشهدار مكن؟
مگر نگفتيم ثروت چشمگيرت را با فقر محمد صلّي الله عليه و آله و سلم درنياميز؟
كردي؟ حالا برو و پاداش آن سرپيچي ات را بگير. برو و كودكت را به دست قابلة انزوا
بسپار ...»
غمگين شدم، اما به آنها چه ميتوانستم بگويم؟ آن زنان ظلماني چه ميدانستند نور نبوي
چيست؟ چه ميفهميدند ازدواج احمدي چگونه است؟ چگونه يتوانستند بدانند خلق
.محمدي چه ميكند؟ از كجا ميتوانستند دريابند كه خوي مهدوي چه عظمتي است
آن زنان زميني، شوي آسماني چه ميفهميدند چيست؟
ان شاءالله #ادامه_دارد...
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖنی
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه 6 )
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه 6)
.به خانه بازگشتم، با درد زايمان رفتم و با دو درد زايمان و تنهايي بازگشتم
.آب، اما در دل پيامبر تكان نميخورد كه او دو دست در آسمان داشت و دو پاي در زمين
هر چه من بيقرار بودم او قرار و آرامش داشت. هر چه من بيتاب تر مي نمودم او به من
.سكينة بيشتري مي بخشيد
ناگهان ديدم كه در باز شد و چهار زن بلند بالا و گندمگون كه روحانيتشان بر زيباي يشان
.مي افزود داخل شدند
!كه بودند اينان خدايا؟
يكي شان به سخن درآمد كه:
نترس خديجه! ما رسولان پروردگار توايم و خواهران تو.
آنگاه كه من قدري قرار و آرام گرفتم گفت:
من ساره ام همسر ابراهيم، پيامبر و خليل خدا.
آن ديگري كه دلنشين سخن مي گفت و تبسمي شيرين بر لب داشت گفت:
من مريم دختر عمرانم، مادر عيسي پيامبر و روح خدا.
آن سومي كه نگاهي مهربان و محجوب داشت، به سخن درآمد كه:
من آسيه ام، دختر مزاحِم. همسر فرعون كه به موسي مؤمن شدم.
و دريافتم كه چهارمين زن كه صلابتي كم نظير داشت كلثوم، خواهر موسي است، پيامبر
و كليم خدا.
گفتند:
خداوند ما را فرستاده است تا ياريت كنيم در اين حال كه هر زني به زنان ديگر محتاج
است، سپس ساره در سمت راستم نشست، مريم در طرف چپم، آسيه در پيش رويم و
.كلثوم پشت سرم
من آنجا نه خودم كه مقام و قرب تو را در نزد خداوند بيش از پيش دريافتم و با خودم
گفتم:
ببين خدا چقدر اين فرزند را دوست
ميدارد كه قابله هايش را گلهاي سرسبد عالم زنان
انتخاب كرده است.
تو را نه بدانسان كه مادران، حمل خويش مي گذارند بلكه بدان فراغت كه مادري
كودكش را از آغوش خود به آغوش مادري ديگر ميسپارد، به دست آن چهار عزيز
سپردم
و تو پاك و پاكيزه، قدم بدين جهان گذاردي، طاهرة مطهره! و مكه از ظهور تو روشن ...
شد و جهان از نور حضور تو تلألو گرفت.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖنی
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۷ )
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۷)
ده حورالعین که هم اکنون نیز از بهشتیان دیگر بیتابترند برای دیدار تو، به خانه فرود آمدند، هر کدام با ملاحت خاصی در چشم و طشت و ابریقی در دست.
آب کوثر را من اول بار در آنجا دیدم و تا نگفتند که آن آب است و کوثر است من ندانستم، همچنانکه تا پیامبر نفرمود که تو زهرهای و خدا نفرمود که تو کوثری من ندانستم.
اکنون...
اکنون من به یاد آن جامههای بهشتی و آن آب کوثر و آن لحظههای شیرین تولدت افتادم که تو برای اقامتی چند روزه از بهشت به زمین میآمدی...
و اکنون که آخرین لحظات حیات درد آلودهات سپری میشود چون مرغ پر و بال مجروحی که از قفسی هجده ساله رها میگردد به سوی ما پر میکشی.
دخترم! بتول من که خدا تو را در میان زنان بیمثل و همتا ساخت.
بتول من! دخترم دل گسستهام از دنیا!
دختر آخرتم! دخترم معادم! دختر بهشتی من!
بتول من که خدا ترا از همهی آلودگیها منزه ساخت!
عزیز دلم! خدا تو را چند روزی به زمینیان امانت داد تا بدانند که راز آفرینش زن چیست؟
و رمز خلقت زن در کجاست؟ و اوج عروج آدمی تا چه پایه بلند است. میدانم، میدانم دخترم که زمینیان با امانت خدا چه کردند،
میدانم که چه به روزگار دردانه رسول خدا آوردند، میدانم که پارهی تن من را چگونه آزردند، میدانم، میدانم...
بیا! فقط بیا و خستگی این عمر زجرآلوده را از تن بگیر!
ملائک بال در بال ایستادهاند و آمدن تو را لحظه میشمرند.
حوریان، بهشت را با اشک چشمهایشان چراغان کردهاند.
بیا و بهشت را از انتظار درآر. بیا و در آغوش پدرت قرار و آرام بگیر.
✨سلام بر تو!
✨سلام بر پدرت
✨و سلام بر شوی همیشه استوارت.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖنی
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته(جلسه ۸)
گویی تقدیر چنین بوده است که حضور دو روزهی من در دنیا با غم و اندوه عجین شود، هر چه بود گذشت و هر چه میبود میگذشت.
و من میدانستم که تقدیر چگونه رقم خورده است و میدانستم که غم، نان خورشت همیشهی من است و اندوه، همسایهی دیوار به دیوار دل من.
اما آمدم، آمدم تا دفتر زنان بیسرمشق نماند،
آمدم تا قرآن مثال بیابد، تفسیر پیدا کند، نمونه دهد...
آمدم تا خلقت بیغایت نماند، بیمقصود نشود، بیهدف تلقی نگردد.
من اگر نبودم، من و پدرم اگر نبودیم، من و شویم اگر نبودیم، من و شما نور چشمان و فرزندانم اگر نبودیم، اگر ما نبودیم، جهان آفریده نمیشد، خلقت شکل نمیگرفت، آفرینش تکوین نمییافت، این را خداوند جل و علا تصریح فرموده است.
گریه نکنید عزیزان من!
شما از این پس جای گریستن بسیار دارید. بر هر کدام از شما مصیبتها میرود که جگر کوه را کباب میکند و دل سنگ را آب.
😭😭😭
حسن جان!
این هنوز ابتدای مصیبت است، رود مصیبت از بستر حیات تو عبور میکند.
مظلومیت جامهای است که پس از پدر قاعدهی تن تو میشود.
تو مظلوم مضاعف تاریخ میشوی که مظلومیتت نیز در پردهی استتار میماند.
حسین جان!
زود است برای گریستن تو! تو دیگر گریه نکن!
تو خود دردانهی اشک آفرینشی!
عالم برای تو گریه میکند، ماهیان دریا و مرغان آسمان در غم تو میگریند.
😭😭😭
پیامبران همه پیش از تو در مصیبت تو گریستهاند و شهادت دادهاند که روزی همانند روز تو نیست.
بیا، از روی پای من برخیز و سر بر سینهام بگذار اما گریه نکن.
گریهی تو دل فرشتگان خدا را میسوزاند و جگر رسول خدا را آتش میزند.
اکنون که زمان اندوه من نیست، زمان شادکامی من است، لحظهی رهایی من است.
ان شاءالله #ادامه_دارد..
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖنی
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
به کانال بپیوندید
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۹)
گاه اندوه من آنزمان بود که بر زمین نازل شدم، آغاز دورهی غم باز من آنگاه بود که نه چون آدم علیهالسلام به اجبار و از سر گناه بلکه چون پدرم محمد (ص) به اختیار و از سر لطف و رحمت پروردگار، از بهشت هبوط کردم.
مهبطم اگر چه مهبط وحی بود و منزلم اگر چه منزل جبرئیل و قرارگاهم اگر چه قرار گاه عزیزترین بندهی خدا و خاتم پیامبران او.
اگر چه آن دستها که به استقبالم آمده بود، دستهای برترین زنان عالم امکان بود، اگر چه اولین جامههایی که در زمین بر تن کردم، جامههای بهشتی بود.
اگر چه به اولین آبی که تن سپردم، زلال بیهمانند کوثر بود، اگر چه... اما...
اما محنت و مظلومیت نیز، از بدو تولد با من زاده شد، با من رشد کرد و در من تبلور یافت.
من هنوز اولین روزهای همنشینی با گهواره را تجربه میکردم که آمد و رفت تازه مسلمانان زجر کشیده اما صبور و مقاوم به خانهمان آغاز شد.
رفت و آمدی مومنانه اما هراسناک عاشقانه اما بیم زده، خالص و صمیمی و شورانگیز اما ترسان و گریزان و مراقب.
خدنگ اولین خبرهایی که از ورای گهواره میگذشت و بر گوش جگر من مینشست، شکنجه و آزار و اذیت مومنان نخستین بود.
یک روز خبر سمیه میآمد، آن پیرزن زجر دیدهای که عمری در عطش باران توحید زیسته بود و با چشیدن اولین قطرات آن از ابردستهای پیامبر، همه چیز خویش را فدا کرد و جان خود را سپر ایمان خالص خود ساخت.
آن ییرزن مومنی که سختترین شکنجهها را بر تن رنجور و نحیف خویش هموار ساخت تا ندای حق پیامبر بیلبیک نماند.
روز دیگر خبر یاسر میآمد؛ «یاسر را مشرکان در بیابان سوزان و تفتیده حجاز خواباندهاند و سنگهای سخت و گران بر اندام او نهادهاند تا او دست از توحید بردارد و در مقابل بتها سر بساید.»
یک روز خبر بلال میآمد، روز دیگر عمار، روز دیگر...
و من به وضوح میدیدم که شکنجهها و آسیبها و لطمهها نه فقط بر نو مسلمانان ایثارگر که بر پدرم رسول خدا وارد میشود و او چه میتواند بکند جز این که هر روز بر این مومنان محبوس بگذرد و آنان را به صبر و استواری بیشتر دعوت کند.
✨صبْراً یا آلِ یاسِر، صَبْراً یا بِلال...
و... بغضها و اشکها و گریههای خویش را به خانه بیاورد.
در تب و تاب شکنجهی پیروان مومن و معدود بسوزد اما توان هیچ ممانعت و دفاعی نداشته باشد.
خدا بیامرزد ابوطالب را و غریق رحمت کند حمزه را که اگر این دو حامی با صلابت و قدرتمند نبودند، آنکه در بیابان سوزان، سنگ بر شکمش مینشست پیامبر بود و آن بدن که آماج عمودها و نیزهها قرار میگرفت، بدن مبارک پیامبر بود، همچنانکه با وجود این دو حامی موحد و استوار نیز آنکه شکنبهی شتر بر سرش فرود میآمد پیامبر بود و آنکه پایش به سنگ جهالت دشمنان میآزرد، پیامبر بود- سلام خدا بر او-.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
به کانال ما بپیوندید
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
مشکلاتماورایی👿درمانباقران
#کشتی_پهلو_گرفته👆👇 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
ا🍃🌺🍂
ا🌿🍂
ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۱۰)
من هنوز شیرخواره بودم که عرصه را بر پدرم و پیروان او تنگتر کردند، زمینی را که به برکت او و به یمن خلقت او پدید آمده بود، نتوانستند بر او ببینند، او را، ما و مومنان او را به درهای کوچاندند که خشکی و سختی و سوزندگیاش شهرهی طبیعت بود و زبانزد تاریخ شد.
من اولین قدمهای راه افتادنم را بر روی ریگهای سوزان شعب ابیطالب گذاشتم.
و من بوضوح میدیدم که سختتر از آن تاولها که بر پاهای کودکانه من مینشست، زخمهایی بود که سینهی فراخ پدرم رسول خدا را شرحه شرحه میکرد و قلب عالمگیر او را میسوزاند.
یکی میآمد و لبهای چون کویر، تفته و ترک خوردهاش را به زحمت در مقابل پدرم میگشود و میگفت:
آب...
و پدرم بیآنکه هیچ کلامی بگوید چشمهای محجوبش را به زیر میانداخت و اندکی فاصلهی میان دندانهای مبارکش را بیشتر میکرد تا آن صحابی مومن، سنگ را در دهان او ببیند و ببیند که رسول خدا صلی الله علیه واله هم برای مقابله با آتش جگر سوز عطش، سنگ میمکد.
و آن دیگری مچاله از فشار گرسنگی، کشان کشان خود را به پیامبر میرساند و سلام و اسلام خود را تجدید میکرد تا رسول خدا بداند که یارانش، محکم و استوار ایستادهاند و هیچ حادثهای نمیتواند آنان را به زمین ضعف بنشاند یا به پرتگاه کفر بکشاند و وقتی پدرم او را در آغوش تحسین میفشرد، او تازه در مییافت که رسول خدا هم در مقابل فشار گرسنگی، سنگ بر شکم خویش بسته است.
همین خرمایی که مشتیاش انسانی را سیر نمیکند آن زمان یک دانهاش در دهان چهل انسان میگشت تا چهل مرد را در مرز میان زندگی و مرگ ایستاده نگاه دارد.
من شیر آمیخته به اندوه مادرم خدیجه را در کوران و تلاطم این دردهای درهم پیچیده نوشیدم.
سفرهی چشم اهل دره روزها و روزها منتظر میماند تا مگر محموله خوراکی از میان چنگالهای محاصره کنندگان شعب عبور کند و از لابلای سنگ و کلوخهای دامنه، به سلامت بگذرد و چند روز قناعت آمیز را پر کند.
دوران شعب پیش از آنکه طاقت زندانیان به سر آید تمام شد، اما آنچه تمام نشد، آسیبها و آزارهایی بود که بر جسم و جان پیامبر فرود میآمد.
این بارهای طاقتفرسا تا آن زمان که مادرم خدیجه حیات داشت بسیار هموارتر مینمود.
وقتی پیامبر پا از درگاه خانه به درون میگذاشت، ملاطفتها، مهربانیها، همدردیها و دلداریهای خدیجه آنچنان او را سبکبال میکرد که پدرم حتی تا وقت وفات هم او را به یاد میآورد و گهگاه در فراق او میگریست.
یادم نمیرود، یکبار عایشه از سر حسادت، نام مادرم را به تحقیر برد و پدرم آنچنان بر او نهیب زد که عایشه، هیچ گاه دیگر جرات نکرد در حضور رسول الله، از خدیجه بیاحترام یاد کند.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
به کانال ما بپیوندید
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی