گویند در حریم شما توبه میخرند
شرمِ جوانِ سر به گریبان نگفتنیست
🌴💎🌹💎🌴
ببین به گوشهی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمیخواهد...؟
#السلام_علیک_یا_علیبنموسیالرضا
#چهارشنبهها
#ایهاالرئوف
🌴💎🌹💎🌴
#حرفخودمونی🔖
میخوایبدونیموقعدیدن..
آقاصاحبالزمان
چهحسیداری؟!
بایدبهتبگمرفیق...!🌱
همونحسیکهبهقرآنداری
دقیقا حسِتو،بهامامِتِه :)
#انالقرآنمـهجورآ -🚨•
@Patoghedoostanha
💎
هنگام حضوردرشبكه هاي اجتماعي دقت كنيدكه بارگذاري هرمطلب،عكس و انتقال و انعكاس هر نوع محتوايي نشان دهنده روحيه و افكار و ديدگاههاي شماست و شخصيت و هويت شما در آنها قابل تحليل است.
@Patoghedoostanha
🌸شهیدی که برای رفتنش به سوریه نذر کرد لب به آب نزند
اهل نماز اول وقت و امر به معروف بود، با جذبه، خوشرو و کم حرف بود و در رشته های هاپکیدو و جودو و کونگ فو فعالیت داشت و استاد هم بود، چندین بار مقام اول کشوری را بدست آورد.
از ۲۱سالگی مشتاق دفاع از حرم و اعزام به سوریه بود، ولی بدلیل اینکه تک پسر بود و پدرش جانباز ۸ سال دفاع مقدس بود اعزامش نمیکردند بعد از ۳ سال تلاش، در سفرش به کربلا، با توسل و مددگرفتن از امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نذر کرده بود تا زمانی که پایش به حرم حضرت زینب (ع) نرسد آب به لبانش نزند.
نذرش هم قبول شد فردای روزی که از کربلای برگشت پدرش او را همراه خود برای آموزش به پادگان برد، بعد از یک ماه در تاریخ ۱۲دی ماه ۹٤ ساعت ۱۱ ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده برود، سریع غسل شهادت کرد و راه افتاد.
سرانجام در۱۳ دی ماه ۹٤ به سوریه اعزام شد. همیشه آرزو داشت روی شناسنامه اش مهر شهادت بخورد که درتاریخ ۲۱دی ماه ۹۴به آرزویش رسید.
شهید عباس آبیاری
شهید مدافع حرم
@Patoghedoostanha
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 مرد منافق و اعجاز بسم الله
گویند: مردی بود منافق اما زنی مؤمن و متدین داشت این زن تمام کارهایش را با بسم الله آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند.
روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد زن آن را گرفت و با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در پارچه ای پیچید و با بسم الله آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و بسم الله را بی ارزش جلوه دهد سپس به مغازه خود برگشت.
در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد ناگهان دید همان کیسه طلا که پنهان کرد بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن بسم الله در مکان اول خود گذاشت.
شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را از زن طلب کرد زن مؤمنه فوراً با گفتن بسم الله از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را بجا آورد و از جمله مؤمنین و متقین گردید.
📗 #خزينه_الجواهر، ص 612
✍ حاج شیخ علی اكبر نهاوندی
@Patoghedoostanha