🖤چكيده اي از زندگينامه حضرت خديجه كبري سلام الله عليها
🔎پیامبر (صلى الله علیه و آله ) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه كبرى (علیها السلام ) ازدواج نمودند. در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است كه حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به كتب زمان خود معروف بوده است.
🔎او از زنان قریش بوده و علاوه بر كثرت اموال و املاک به عقل و كیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مباركه»، «سیده نسوان» و «ملكه بطحاء» مینامیدند. او از كسانى بود كه انتظار قدوم پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را مىكشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا مى شد.
🔎اشعار فصیح او در مدح رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) و كمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است كه گویای علم و ادب و محبت اوست. در همان روزى كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه (علیها السلام ) ایمان آورد.
🔎حضرت خدیجه (علیها السلام ) از مال خویش و میراثى كه به او رسیده بود تجارت می نمود، چندى نگذشت كه از بزرگان تجار شد، به گونهاى كه هشتاد هزار شتر اموال تجاری او را حمل می كردند و هر روز امول او زیادتر مىشد. بر بام خانه او، قبهاى از حریر سبز با طنابهاى ابریشمی بود كه علامت جلالت آن بانوی اول اسلام بود.
🔎افراد زیادى مانند، عقبه بن ابى معیط و ابن ابى شهاب كه هر كدام چهار صد كنیز و غلام و خدمتكار داشتند، و نیز ابوجهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب به خواستگارى آن حضرت آمدند؛ ولى قبول نكردند. سرانجام خود حضرت خدیجه (علیها السلام)، پیشنهاد ازدواج به پیامبر (صلىالله علیه و آله) را دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصى انجام شد.
🔎حضرت خدیجه (علیها السلام) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (صلى الله علیه و آله ) زندگى كرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (صلىالله علیه و آله) همسر دیگرى اختیار نكرد.
🔎همچنین حضرت خدیجه (علیها السلام) جمیع اموال خود را به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) واگذار كرد.
📚 فیض العلام: ص 211. قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص 67. منتخب التواریخ: ص 20. زاد المعاد: ص 344. مصباح المتهجد: ص 732. بحار الانوار: ج 95 ص 357.
اسمش را گذاشته اند:
"شهیدِ عطری"
مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش،نماز شبش ترک نشده بود
" #شهید_سیداحمد_پلارک "
💢وقتی رشادتهای فاطمیون، نیروهای روسی را هم در سوریه به شعار دادن واداشت!
سال 1395 حاج قاسم مأموریتی را به ما واگذار کرد تا در کنار روسها عملیاتی را در نزدیک شهر استراتژیکی تدمر انجام دهیم و با تسلط بر این شهر بتوانیم منطقه را از لوث داعشیها پاک کنیم. با مدد الهی فاطمیون در این عملیات، موفقیت بزرگی را به دست آورد. با این پیروزی، رزمندهها سر از پا نمیشناختند و به طور مداوم شعار «لبیک یا زینب(س)» سر میدادند. فرمانده میدانی روسها متوجه این صداهای عجیب و غریب شده بود و با نگرانی پرسیده بود که آیا اتفاقی افتاده است؟ من در جواب گفتم: نیروهایم به خاطر این پیروزی شعار سر میدهند. شعاری که رمز موفقیت ماست.
آن فرمانده روس به سمت نیروهایش رفت و دید یک سربازش در حالت درازکش پشت دوربین خوابش برده است. یک لگد محکم به سرباز زد و گفت: چرا شما شعار نمیدهید؟ سرباز که تعجب کرده بود، گفت: چه شعاری بدهم؟ گفت: همان شعاری که فاطمیون میدهند! یک دفعه سربازان روس از سنگرهایشان بلند شدند و شعار «لبیک یا زینب» سر دادند!
گذشت تا اینکه کار پاکسازی شهر تدمر را انجام دادیم. به ما خبر دادند که حاج قاسم برای دیدن منطقه عملیاتی وارد تدمر میشود. وقتی حاج قاسم آمد، گزارش آزادی تدمر را به او دادم. ماجرای شعار دادن نیروهای روسی را برایش تعریف کردم. دیدم اشک در چشمان حاج قاسم حلقه زد و حالش منقلب شد. بعد به من گفت: این چه حکمتی است که یک روزی برای نابودی اسلام در کاخ کرملین نقشه میکشیدند و امروز در کنار ما و در جبهه مقاومت، شعار «لبیک یا زینب» سر میدهند، این عجیب نیست!
🔹راوی: فرمانده تیپ حضرت اباالفضل العباس(ع) لشکر فاطمیون
#یک_نکته_از_هزاران 🍁
روزی پدری همراه پسرش به حمام عمومی رفت.
در حمام پدر از پسر خود طلب آب نمود. پسر با بی حوصلگی رفت و از گوشه ای کاسه سفالین ترک خورده و رسوب گرفته ای که مخصوص آب ریختن روی تن و بدن مردم و نه برای نوشیدن آب بود، پیدا کرد؛
و آبی نه چندان خنک یافت و برای پدر برد.
پدر به محض دیدن کاسه و آب اندکی مکث کرد، لبخند زد و رو به پسر گفت:
" با دیدن این کاسه یاد خاطره ای افتادم.
چندین سال پیش وقتی خود من نوجوانی کم سن و سال بودم همراه پدر به حمام عمومی رفتم، درست مثل امروز که من از تو آب خواستم، آن روز هم پدرم از من آب خواست.
من، برای اینکه برای او آب بیاورم، گشتم و لیوان بلوری و تمیزی یافتم
و آبی گوارا و خنک در آن ریختم و با احترام به حضور پدر بردم"
امروز، من که چنان فرزندی برای پدر بودم،
پسری چون تو نصیبم شده که با بیحوصلگی در چنین کاسه کثیف و ترک خوردهای برایم آب آورده
حال درآینده چه اولادی قرار است نصیب تو شود خدا می داند و بس!
نیکی به پـــدر و مــادر
داستانی است
که ما آن را مينويسيم
و فرزندانمان
آن را برایمان حکایت می کنند !
مواظب باشیم که خوب بنویسيم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صدای انفجار در میدان تایمز نیویورک مردم را فراری داد
🔺وقوع چند آتشسوزی در فاضلاب شهری منجر به انفجار در میدان تایمز نیویورک و وحشت مردم شد. انفجار بهدلیل تجمع گاز در حفرههای چاه اتفاق افتاده است.
💬 انصافا تو کشور ما، مردم با چند تا صدای بلند اینجوری فرار میکنن؟
#حس_امنیت
✨﷽✨
🏴10 رمضان وفات حضرت خدیجه سلامالله علیها
✍حضرت خدیجه(س) پانزده سال پیش از عام الفیل در مکه ولادت یافت. پیش از ازدواج با رسول خدا(ص) در درجه ای از پاکی بود که به «طاهره» ملقب گشت. او که از راست گویی، امانت داری و اخلاق پسندیده ی محمد(ص) در طی سفر تجاری اش به شام آگاه شده بود و آثار نبوت را در وجود او دیده بود، با تمایل خود و خواستگاری پیامبر(ص)، آن دو پیمان ازدواج بستند و در پی آن، خدیجه(س) تمام دارایی و غلامان خود را در اختیار حضرت قرار داد. حاصل این ازدواج، دو پسر و چهار دختر بود که آخرین دختر، حضرت فاطمه(س) بود. خدیجه به دلیل اسلام خواهی، و مقاومت در این راه، حدود سه یا چهار سال همراه پیامبر(ص) و بنی هاشم، در شعب ابی طالب، در محاصره ی شدید اقتصادی قرار گرفت.
فشارهای بسیار سخت و گوناگون جسمی و روحی در شعب، آثار منفی سخت و کمرشکنی بر سالخوردگانی چون خدیجه و ابوطالب گذاشت. از این رو چیزی از پایان محاصره نگذشت که این دو بزرگوار با فاصله چند روز رحلت کردند، بلکه به شهادت رسیدند. تاریخ ارتحال این دو متفاوت نقل شده است؛
💥پیامبر اکرم (ص) :
أَفضَلُ نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ أَربَعٌ: خَدِيجَةٌ بِنتُ خُوَيلِدٍ، وَفاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ، وَمَريَمُ بِنتُ عِمرانَ، وَآسِيَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرَأَةُ فِرعَونَ.برترين زنان اهل بهشت، چهار نفرند: خديجه دُخت خُوَيلِد و فاطمه دُخت محمّد و مريم دُخت عمران و آسيه دخت مُزاحم، همسر فرعون.
📚الخصال: ص 206 ح 22
✨﷽✨
♨نامه امیرالمومنین امام علی علیهالسلام به یکی از کارمندان حکومتی که اختلاس کرده بود:
✍چون فرصت به دست آوردى به مردم خيانت كردى و هر چه از اموالى كه براى بيوهزنان و يتيمان نهاده بودند ربودى، مثل گرگی تيزچنگ که بره مجروح را مىربايد.
اموال مسلمانان را با دلى آسوده ربودی، بدون آنكه خود را در اين اختلاس گناهكار پندارى.
واى بر تو! چنان مىپنداشتی كه ميراث پدر و مادرت را مىبرى.
سبحان الله؛ آيا به قيامت ايمان نداری؟ آيا از روز حساب بيمناک نیستی؟
چگونه آشاميدن و خوردن بر تو گواراست در حالی که آنچه مىخورى و مىنوشی از حرام است.
از خداوند بترس و اموال اين قوم را بازگردان كه اگر چنين نكنى و خداوند مرا بر تو پيروزى دهد، با اين شمشير، كه هر كس را ضربتى زدهام به دوزخش فرستادهام، تو را نيز خواهم زد.
به خدا سوگند، اگر از حسن و حسين نیز چنين عملى سر مىزد، نه با ايشان مدارا و مصالحه مىنمودم و نه هيچيك از خواستههایشان را برآورده میکردم، تا آنگاه كه حق را از ايشان بستانم.
به خدا سوگند كه آنچه تو به حرام از اموال مسلمانان بردهاى، اگر به حلال به دست من مىرسيد، دلم نمىخواست براى بازماندگانم به ميراث نهم!!
📚نامه 41 نهج البلاغه
🔴روایت یک منبع مطلع از ماجرای تجمع امروز در مقابل کنسولگری ایران در هرات
🔹معترضین امروز در مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات، از اهالی برخی روستاهای اطراف شهر هرات بودند که با برنامه ریزی قبلی و با همراه داشتن کیسههای سنگ در مقابل نمایندگی کشورمان حضور یافتند.
🔹این افراد در خلال اعتراضات اقدام به سنگپراکنی به سمت درب و پنجرههای خدمات کنسولی کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات کردند.
🔹نیروهای محافظ نمایندگی کشورمان با شلیک تیرهوایی اقدام به پراکنده کردن این افراد کردند و در نهایت با حضور مولوی «اسلامجار» والی حکومت سرپرست افغانستان در هرات در مقابل نمایندگی سیاسی کشورمان، این قائله ختم شده است.
🔹برخی منابع در هرات میگویند پشت صحنه این تظاهرات گروههای غربگرای «جنبش عدالت و آزادی» و «تیم بانوان عدالتجو» که پیش از این توسط غربیهای حاضر در افغانستان تأمین مالی میشدند قرار دارند و این گروهها برای روزهای آینده نیز فراخوان تظاهرات داده بودند