🌼به نام خالق زیبایی ها🌼
🤚سلام_امام_زمانم🌸
انگار تورا کنارخود کم دارم
چشمان تر از بارش شبنم دارم
برگرد بیا که تا نفس تازه کنم
هر روز به تو نیاز مبرم دارم
🦋|•
انقلاب کردیم که زمینه ساز ظهور #امامزمان ارواحنافداه باشیم💔
،چهل و سه سال گذشت اما
برنگشتے #آقا...😔✋
تعجیل در #ظهورحضرتصلوات
🍃🌸
یاد غواصان والفجر هشت بخیر
موجهای وحشی اروند را
رام خویش کرده و از آبها
پلی ساختند تا مسجد فاو
و از آنجا تا عندالرَب ....
#غواصان
#عملیات_والفجر_8
🍃🌸
💞🌷💕 شــهـــیـــد_گــمــنــام 💕🌷
غریبترین ڪلمه است...
مــظــلــومترین ڪلمه...
ڪلمه هاے ڪه هزارن هزار درد دارد...
دردهای ناگفته...😔
حرفهاے نزده...
بغضهاے سرخورده...😔
شهید_گمنام یعنی👇🏻👇🏻
هنوز مادرے منتظر است...
هنوزپدر شڪسته اے امیدوار است...
شهید_گمنام👈🏻یعنے دلتنگے فرزندے براے پدرش ڪه حتے مزار هم ندارد😔😭
یعنے اشڪهاے سرد زنے براے گمنام بودن مرد زندگیش...😭
شهیدگمنام یعنے فقط چند استخوان...😔
یعنے غربت...😔😭
یعنی پلاڪے گم شده...😔
شهیدگمنام یعنے مزارے خلوت...😔😭
یعنی بے سر و صدا اوج گرفتن...😔😭
شهید گمنام یعنے پسرم دیگه بیا...😔😭
یعنی پدرم به چند استخوانت هم راضیم فقط بیا😔😭
شهید گمنام یعنے معلوم نیست چگونه شهید شده است؟😔😭
گرفتارآب هاے خروشان اروند شده است؟
یاانتهاے ڪانال ڪمیل آرام گرفته است؟
شایدهم در طلاییه غریب مانده است...😔
شهیدگمنام یعنے دیگر برنمیگردد...
عاقبت بخیری🌷 شادی روح همه شهدا خوشنام صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا اباصالح المهدی ادرکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن حضرت آقا درمورد خواستگاری جوانان
🔴عاقبت توهین به تربیت امام حسین علیه السلام!
✳️موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود،
🍃 او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد.
✳️روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟
💠گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟
🔆طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد.
🔴او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است.
☑️در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود.
🔻شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟
🔹خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود.
♦️او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم.
⚡️موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟
مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد.
🔥موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید!
⚡️ ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد.
🍀طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم.
‼️ دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد.
🚫سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد.
🔆یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید.
📕گناهان کبیره ج2ص