♦️همه با هم دعای فرج را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) قرائت میکنیم
🔹و برای آمدنش دست به دعا برمیداریم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
🌸بسم ربّ الشّهداء و الصّدّیقین🌸
🌷صلیاللهعلیکیااباعبدالله🌷
📖وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
3⃣ سومین چله
《کانال چله توسل به شهید نوید》
🌤🌺🌿
🖇امروز #سهشنبه 14 فروردین ماه
🔰#روز_هفتم از چله بافضیلت زیارت عاشورا هدیه به چهارده معصوم(ع)
❣و روح پاک و مطهر شهید والامقام نوید صفری
به نیت سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) و حاجت روایی اعضای محترم کانال
🕊🕊🕊
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم را احتمالا ندیدهاید
⭕️ صدها ڪیلومتر دورتر از خانه!
چند قدمے خونخوارترین مخلوقات خدا!
⭕️ برشے از عملیات نبل و الزهرا
🕊🕊🕊
پیڪر شهید سعید علیزاده(ڪمیل) در حال انتقال به عقب است...
⭕️ ڪسے ڪه دست شهید را گرفته، شهید نوید صفرے است...
ڪسے ڪه صورتش را میبوسد، شهید رضا عادلے است...
⭕️ فیلم را شهید عارف ڪایدخورده گرفته...
⭕️ شهید حبیب رحیمے منش در فیلم دیده میشود!
🔸خانه هایمان را درشبهای سرد زمستانی با یاد شهدا گرم کنیم🌸
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
💌:]
جان من سهل است،
جانِ جانم اوست❣
✨گویی خدا لبخندش را برایشهادتگلچینکردهبود✨
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
🚩متن کامل زیارت پرفیض عاشورا
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
soleimani.mp3
8.4M
#فایل_صوتی👆
🚩#روز_هفتم
#چله_زیارت_عاشورا
هدیه به چهارده معصوم(ع)
و شهید والامقام نوید صفری
🎙با نواے آسمانی شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰امام باقرع میفرمایند:
اگرمردم میدانستند زيارت امام حسين علیه السلام چه ارزشی داردازشدت
شوق وعلاقه میمردند ....
«وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند»
🔹شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟!
امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟
يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
🔸زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه بهفريادتان برسد.
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
1_4162691993.mp3
6.25M
🚩زیارت عاشورا
(همراه با روضه)
🌷ثواب آن هدیه به
ارواح مطهر چهارده معصوم(ع)
و شهید والامقام نوید صفری
«لبیک یاحسین جانم»
#استودیویی
#فوق_العاده
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
چله توسل به شهید نوید🌷🕊
🌹#مدافع_عشق #قسمت_شصت_و_دوم ❤️ #هوالعشــــــق میخواهم تا آخرین لحظه تو را ببینم. به خانه میدوم ب
🌹#مدافع_عشـــــق
#قسمت_شصت_و_سوم
❤️ #هوالعشــــــق
ڪف دستهایم را اطراف فنجان چای میگذارم. به سمت جلو خم میشوم و بغضم را فرو میبرم.لب هایم را روی هم فشار میدهم و نفسم را حبس میکنم...
نیا! چقدر مقاوت برای نیامدن اشڪ های دلتنگی!...
فنجان را بالا می آورم و لبه ی نازک سرامیڪی اش را روی لب هایم میگذارم...
یڪ دفعه مقابل چشم هایم میخندی...
تصویر لبخند مردانه ات تمام تلاشم را از بین میبرد و قطرات اشڪ روی گونه هایم سر میخورد...
یڪ جرعه از چای را مینوشم...دهانم سوخت...و بعد گلویم!...
فنجان را روی میز کنار تختم میگذارم و با سوزش سینه ام از دلتنگی سر روی بالشت میذارم...
دلم برایت ت شده... نه روز است که بی خبرم...از تو... از لحن آرام صدایت...از شیرینی نگاهت...
زیر لب زمزمه میکنم...
"دیگه نمیتونم علی" غلت میزنم، صورتم را در بالشت فرو میبرم و بغضم را رها میکنم...
هق هق میزنم...
نکنہ...نکنہ چیزیت شده! چرا زنگ نزدی...چرا؟!
نه روز برای کسی که همه ی وجودش ازش جدا میشه کم نیست!...
به بالشت چنگ میزنم و کودکانه بهانه ات را میگیرم...
نمیدانم چقدر...
اما اشڪ دعوت خواب بود به چشمانم...
حرڪت انگشتان لطیف و ظریف در لابه لای موهایم باعث میشود تا چشم هایم را باز کنم...
غلت میزنم و به دنبال صاحب دست چندبار پلڪ میزنم...تصویر تار مقابلم واضح میشود...مادرم لبخند تلخی میزند...
_عزیزدلم! پاشو برات غذا آوردم....
غلت میزنم.روی تخت مینشینم و در حالیکه چشمهایم را میمالم. میپرسم...
_ساعت چنده مامان؟
_نزدیڪ دوازده...
_چقدر خوابیدم؟
_نمیدونم عزیزم!
و با پشت دست صورتم را نوازش میکند.
برای شام اومدم اتاق خوابت دیدم خوابی، دلم نیومد بیدارت کنم...چون تا صبح بیدار بودی...
با چشمهای گرد نگاهش میکنم
_تو از کجا فهمیدی؟؟
_بلاخره مادرم!
با سر انگشتانش روی پلکم را لمس میکند
_صدای گریه ات میومد!
سرم را پایین میندازم و سکوت میکنم
_غذا زرشک پلوعه...میدونم دوس داری!برای همین درس کردم
به سختی لبخند میزنم
_ممنون مامان...
دستم را میگیرد و فشار میدهد
_نبینم غصه بخوری!علی هم خدایی داره...هرچی صلاحه مادرجون
باور نمیکنم که مادرم اینقدر راحت راجب صلاح و تقدیر صحبت کند. بالاخره اگه قرار باشد اتفاقی برای دامادش بیفتد...
دخترش بیچاره میشود...
از لبه ی تخت بلند میشود وبا قدمهایی آهسته سمت پنجره میرود.پرده را کنار میزندو پنجره را باز میکند
_یکم هوا بیاد تو اتاقت...شاید حالت بهترشه!
وقتی میچرخد تا سمت در برودمیگوید
_راستی مادر شوهرت زنگ زد! گلایه کرد که از وقتی علی رفته ریحانه یه سر به ما نمیزنه!...راس میگه مادر جون یه سر برو خونشون! فکر نکنن فقط به خاطر علی اونجا میرفتی...
در دلم میگویم"خب بیشتر بخاطر اون بود"
مامان با تاکید میگوید
_باشه مامان؟فردا برو یسر.
کلافه چشمی میگم و از پنجره بیرون رو نگاه میکنم.
مامان یه سفارش کوچیک برای غذا میکند و از اتاق بیرون میرود.
💞
با بی میلی نگاهی به سینی غذا و ظرف ماست و سبزی کنارش میکنم.
باید چند قاشق بخورم تا مامان ناراحت نشه...
چقدر سخت است فرو بردن چیزی وقتی بغض گلویت را گرفته!
✍ ادامه دارد ...
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
🌹#مدافع_عشـــــق
#قسمت_شصت_و_چهارم
❤️ #هوالعشـــق
دستی به شال سرخابیم میکشم و یکبار دیگر زنگ در را فشار میدهم.
صدای علی اصغر در حیاط میپیچد
_کیه!...
چقدر دلم برای لحن کودکانه اش تنگ شده بود!تقریبا بلند جواب میدهم
_منم قربونت برم!
صدایش جیغش و بعد قدمهای تندش که تبدیل به دویدن میشود را از پشت در مشنوم
_آخ جوووون خاله لیحانههههه...
بمن خاله میگوید!...کوچولوی دوس داشتنی. در را که باز میکند سریع میچسبد بمن!
چقدر با محبت!...حتما او هم دلش برای علی تنگ شده و میخواد هر طور شده خودش را خالی کند.
فشارش میدهم و دستش را میگیرم تا باهم وارد خانه شویم
_خوبی؟...چیکار میکردی؟مامان هست؟...
سرش را چند باری تکان میدهد
_اوهوم اوهوم...داشتم با موتوره داداش علی بازی میکردم...
و اشاره میکند به گوشه حیاط...
نگاهم میچرخد و روی موتورت که با آب بازی علی خیس شده قفل میشود.
هر چیزی که بوی تو رابدهد نفسم را میگیرد.
علی دستم را رها میکند و سمت در ساختمان میدود
_مامان مامان...بیا خاله اومده...
پشت سرش قدم برمیدارم درحالیکه نگاهم سمت موتورات با اشک میلرزد.خم میشوم و کفشم را در می آورم که زهرا خانوم در را باز میکند وبا دیدنم لبخندی عمیق و ازته دل میزند
_ریحانه!!!...از این ورا دختر!
سرم را با شرمندگی پایین میندازم
_ببخش مامان بی معرفتی عروستو!
دستهایش را باز میکند و مرا در آغوش میکشد
_این چه حرفیه!تو امانت علی منی...
این را میگوید و فشارم میدهد...گرم ...ودلتنگ!
💞
جمله اش دلم را لرزاند...#امانت_علی...
مراچنان در آغوش گرفته که کامل میتوان حس کردمیخواهد علی را در من جست و جو کند...دلم میسوزد و سرم را روی شانه اش میگذارم...
میدانم اگر چند دقیقه دیگر ادامه پیدا کند هر دو گریه مان میگیرد. برای همین خودم را کمی عقب میکشم و او خودش میفهمدو ادامه نمیدهد.
به راهرو میرود
_بیا عزیزم تو!...حتمن تشنته
...میرم یه لیوان شربت بیارم
_نه مادر جون زحمت میشه!
همانطور که به آشپزخانه میرود جواب میدهد
_زحمت چیه!...میخوای میتونی بری بالا!فاطمه کلاس نداره امروز...
چادرم را در می آورم و سمت راه پله میروم.بلند صدا میزنم
_فاطمهههههه...فاطمهههههه...
صدای باز شدن در و اینبار جیغ بنفش یه خرس گنده!
یک دفعه بالای پله ها ظاهر میشود
_واااای ریحااانههههه....ناااامرد...پله هارا دوتا یکی میکندو پایین می آییدو یکدفعه به آغوشم میپرد
دل همه مان برای هم تنگ شده بود...چون تقریبا تاقبل از رفتن علی هرروز همدیگرو میدیدیم...
محکم فشارم میدهد و صدای قرچ قروچ استخوانهای کمرم بلند میشود
میخندم و من هم فشارش میدهم...
چقد خوبه خواهر شوهر اینجوری!!!
نگاهم میکند
_چقد بی......و لب میزند"شعوری"
میخندم
_ممنون ممنون لطف داری...
💞
بازوام را نیشگون میگیرد
_بعله!الان لطف کردم که بهت بیشتر ازین نگفتم!!!...وقتیم زنگ میزدیم همش خواب بودی...
دلخور نگاهم میکند.گونه اش را میبوسم
_ببخشید!...
لبخند میزند و مرا یاد علی میندازد
_عب نداره فقط دیگه تکرار نشه!
سر کج میکنم
_چشم!
_خب بریم بالا لباستو عوض کن
همان لحظه صدای زهرا خانوم از پشت سر می آید
_وایسیداین شربتارم ببرید!
سینی که داخلش دو لیوان بزرگ شربت بود دست فاطمه میدهد
علی اصغر از هال بیرون میدود
_منم میخوام منم میخوااام
زهرا خانوم لبخندی میزند و دوباره به آشپز خانه میرود
_باشه خب چرا جیغ میزنی پسرم!
از پله ها بالا و داخل اتاق فاطمه میرویم.
در اتاقت بسته است!...
دلم میگیرد و سعی میکنم خیلی نگاه نکنم...
_ببینم!...سجاد کجاست؟
_داداش؟!...واع خواهر مگه نمیدونی اگر این بشر مسجد نره نماز جماعت تشکیل نمیشه!...
خنده ام میگیرد...
راست میگفت!سجاد همیشه مسجد بود!
شالم را در می آورم و روی تخت پرت میکنم اخم میکند و دست به کمر میزند
_اووو...توخونه خودتونم پرت میکنی؟
لبخند دندون نمایی میزنم
_اولش اوره!
گوشه چشمی نازک میکند و لیوان شربتم را دستم میدهد
_بیا بخور...نمردی تو این گرما اومدی؟
لیوان را میگیرم و در حالیکه با قاشق بلند داخلش همش میزنم جواب میدهم
_خب عشق به خانوادس دیگه!...
✍ ادامه دارد ...
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
♦️همه با هم دعای فرج را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) قرائت میکنیم
🔹و برای آمدنش دست به دعا برمیداریم
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
🌸بسم ربّ الشّهداء و الصّدّیقین🌸
🌷صلیاللهعلیکیااباعبدالله🌷
📖وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
3⃣ سومین چله
《کانال چله توسل به شهید نوید》
🌤🌺🌿
🖇امروز #چهارشنبه 15فروردین ماه
🔰#روز_هشتم از چله بافضیلت زیارت عاشورا هدیه به چهارده معصوم(ع)
❣و روح پاک و مطهر شهید والامقام نوید صفری
به نیت سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) و حاجت روایی اعضای محترم کانال
🕊🕊🕊
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
🕊#زیارتنامه_شهدا🕊
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌷
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کفشداری شهید مدافع حرم نوید صفری در حرم خانم حضرت رقیه سلام الله علیها
شادی روح پاکش صلوات🕊🌹
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
🚩متن کامل زیارت پرفیض عاشورا
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
soleimani.mp3
8.4M
#فایل_صوتی👆
🚩#روز_هشتم
#چله_زیارت_عاشورا
هدیه به چهارده معصوم(ع)
و شهید والامقام نوید صفری
🎙با نواے آسمانی شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰امام باقرع میفرمایند:
اگرمردم میدانستند زيارت امام حسين علیه السلام چه ارزشی داردازشدت
شوق وعلاقه میمردند ....
«وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند»
🔹شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟!
امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟
يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
🔸زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه بهفريادتان برسد.
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid
1_4162691993.mp3
6.25M
🚩زیارت عاشورا
(همراه با روضه)
🌷ثواب آن هدیه به
ارواح مطهر چهارده معصوم(ع)
و شهید والامقام نوید صفری
«لبیک یاحسین جانم»
#استودیویی
#فوق_العاده
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
📲شهید نوید صفری
#چلهی_زیارتعاشورا ↙️
@chele_shahidnavid