🗓 بازنشر
🔰 لوح | جوان بااستعداد و شجاع
▫️آیت الله خامنهای در پادگان گلف اهواز با جوانی آشنا شد که واحد شناسایی سپاه را راه اندازی کرده بود. حسن باقری سابقهی خبرنگاری داشت. توانسته بود واحد شناسایی در سپاه را راه اندازی کند: «نقشهای بود و آن وقت میآمدند کالکها را روی آن نقشه نصب میکردند و تشریح میکردند که اینها چیه. یک وقت من دیدم پسر بچهای بلند شد. بالا آمد ایستاد و شروع کرد شرح دادن. به قدری قشنگ، به قدری دقیق اینجا یک پل است؛ زیرش این است اینجا این جوری است اینجا یک بلندی است. اینها نشان دهندهی هم استعداد بود هم شجاعت. چون این شناساییها از دور امکان ندارد باید آدم برود زمین را شناسایی کند.
📥 نسخه قابل چاپ👇🏼
khl.ink/DarLebaseSarbazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🥀خسته شدی؟
🌺صحبت های شهید حسن باقری درباره اینکه چرا آدم از انجام کاری خسته می شود را بشنوید.
🌺🍃همسرشهید باقری:
جالب اینکه او تمایلی به بچه دار شدن نداشت ولی من عاشق بچه بودم. او می دانست که ماندنی نیست به همین خاطر نمی خواست زحمت من زیاد شود . از طرف دیگر من هم می دانستم که او ماندنی نیست و می خواستم یادگاری از اوداشته باشم هردو استخاره کردیم آیه ای آمد دربارهی داستان حضرت موسی و مادرش که گفته شده بود ما اندوه را از دل مادر می گیریم . هردو تصمیم گرفتیم اگربچه مان پسر شد، نام او را موسی بگذاریم و اگردختر شد به خاطر شدت علاقه اوبه امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) نام مادرایشان « نرگس»🌼 را بگذاریم . از آن روز به بعد می گفتم : خدایا ! راضی ام به رضای تو . ولی اینقدر به همسرم مهلت بده که فرزندمان را ببیند . ماند و دید و حتّی چند ماه با او سرگرم شد و پدری کرد.
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
♦️ #کلامشهید
🌹🌹اگر از دست کسی ناراحت هستید...
دو رکعت نماز بخوانید ...
و بگویید :
خدایا...
این بنده ی توحواسش نبود...
من از او گذشتم...💔
تو هم بگذر ...🌹🌹
🌹 شهید حسن باقری
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون تعارف بگم!
اون نیرویی که نمازش رو اول وقت نخونه خوب هم نمیجنگه...🌹🌹
💠توصیه شهید حسن باقری
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
روز پنجم🍃
شهید پنجم🍃
شهید یوسف داور پناه🍃
(مظلوم ترین مادر شهید)
#شهید_دفاع_مقدس
#کومله
شادی روح تمامی شهدا(مدافع حرم،دفاع مقدس،شهدای صدر اسلام و همه شهیدان در سراسر جهان)صلواتی هدیه کنیم💎اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💖
💠❤️(دعای فرج)❤️💠
🤲🏻🌹🤲🏻🌹🤲🏻🌹🤲🏻🌹🤲🏻🌹🤲🏻🌹
💠بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ💠
🍃🌹إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ،وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ،وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ،وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ،وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ،وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى،وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ،اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ،وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ،فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً،كَلَمْحِ الْبَصَرِ،أَوْ هُوَ أَقْرَبُ،يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ،يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اِكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ،وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ،يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ،الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي،السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ،يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🍃🌹
🕊💕🕊💕🕊💕🕊💕🕊💕
❤️دعای سلامتی امام زمان❤️
🌟اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا برحمتک یا ارحم اراحمین.🍃💕🍃💕🍃
یا صاحب الزمان ادرکنی(یا اباالصالح مددی مولا)
🌹🤲🏻🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🤲🏻 🌹
#شهدا
#زنده_نگه_داشتن_یاد_شهدا
#ان_شاء_الله_شفاعت_شهدا_روز_قیامت
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
مظلوم ترین مادر شهید...💔
خودم با دستم قبر کندم...🥀
کفن کردم...🥀
دفن کردم...🥀
🌸🍃شهید یوسف داورپناه🍃🌸
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
سلام گلچین های شهدایی🌺🌺🌺
خداقوت
ختم مجرب یا علی(ع)به ۷۴۰۰۰ رسید🤩
فوق العاده بودین🌺🌺
ان شاءالله حاجات همگی به حق امام علی(ع)براورده به خیر شود در این ماه پر برکت🌸
نجف اشرف روزی همگی ان شاءالله🌺🌺
🍃🌸زندگی نامه شهید یوسف داور پناه🌸🍃
یوسف در ۱۵ تیر ۱۳۴۴ در کرمان چشم به جهان گشود. او مقطع دبستان را با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد مقطع متوسطه شد و تحصیلات خود را تا پایه سوم رشته برق ادامه داد.
وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران در آمد. پس از ایجاد اغتشاش از سوی گروهکهای منافقین و ضدانقلاب در غرب کشور داوطلبانه به منطقه کردستان رفت و با پیوستن به گروه ضربت سپاه پاسداران پیرانشهر، به مبارزه با منافقین و ضدانقلاب پرداخت. سرانجام در ۵ شهریور ۱۳۶۲ حزب منحله دموکرات با هجوم به منزل شهید وی را به اسارت گرفتند و پس از شکنجه فراوان او را به شهادت رساندند و پیکر مطهر این شهید بزرگوار را مثله کرده به مادرش برگرداندند.
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
🍃🌸خصوصیات اخلاقی شهید یوسف داور پناه🌺🍃
🌸🍃یوسف حجاب را همانند خون شهید میدانست.
رعایت حجاب و حفظ آن از سفارشهای این شهید بود؛ وی معتقد بود حجاب همانند خون شهید با ارزش بوده و دشمن به دنبال این است که حجاب نباشد. اگر حجاب نباشد بی عفتی زیاد شده و جوانان منحرف میشوند.
🌺🍃یوسف من کمتر غذا میخورد و به دیگران کمک میکرد. حتی لباس نو خود را به افراد فقیر میداد و محله محرومی را شناسایی کرده بود و همواره به آنان رسیدگی میکرد.
🌸🍃همواره حرفهای امام را محور فعالیتهای خود قرار میداد؛ ولایتپذیر بود چنانکه دموکراتها از او خواستند به امام و انقلاب توهین کند تا آزاد شود اما این ذلت را قبول نکرد.
🌺🍃او تاکید داشت که اگر حلال و حرام رعایت نشود، خون شهدا گریبانگیر خواهد شد.
🌸🍃یوسف به همراه خواهرش برای لبیک گفتن به فرمان امام خمینی (ره) قبل از انقلاب وارد عرصه مبارزه شد و پس از شروع جنگ تحمیلی نیز همانند دیگر جوانان به میدان جنگ حق علیه باطل رفت.
🌺🍃پایبندی به مسایل اعتقادی و شجاعت از ویژگیهای یوسف بود.
🌸🍃یوسف در کنار نترس بودن، بیان زیبایی داشت و صحبت خود را با حدیثی از اهل بیت علیهمالسلام یا آیه قرآن شروع میکرد.
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
🥀🍃جزئيات شهادت شهيد داورپناه🥀🍃
مادر شهید یوسف داورپناه درباره جزئیات شهادت یوسف میگوید:
من مظلومترین مادر شهید هستم، منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند، من تنها مادر شهیدی هستم که بچه ام را جلویم سر بریدند، شکم بچهام را پاره کردند و جگرش را در آوردند.
با ساتور بدن فرزندم را قطعه قطعه کردند و من ۲۴ ساعت با این بدن تنها ماندم و خودم با دستم قبر کندم و کفن کردم و دفن کردم.
یوسف بعد از انقلاب وارد سپاه شد، جنگ که شروع شد دائماً به منطقه کردستان رفت و آمد داشت. چند بار به شدت مجروح شده بود. خوب یادم هست، در همین ماه مبارک رمضان از طرف سپاه آمدند و گفتند که یوسفات زخمی شده و حالا در بیمارستان امام تبریز بستری است.
افطار نکرده راهی تبریز شدم، در بیمارستان چشمم از دور یوسف را شناخت، مادر قربانش بشود، چوب زیر دستش گذاشته و در میان تعداد زیادی از مجروحین ایستاده بود.
از دور صدایش زده و خود را دوان دوان به آغوشش رساندم، صدای شیون و زاریام بیمارستان را به هم زد، همه داشتند ما را نگاه میکردند، مادری که مدتهاست پسر دلبندش را ندیده و یوسفی که مجروح در آغوش مادرش آرام گرفته..
یوسف گفت: مادر! تو را به خدا آرام باش! گریه نکن، من را از آغوشت بیرون بکش؛ بچهها با دیدنت یاد مادرشان میافتند و دلشان میگیرد…
رنگ به رخسار نداشت. بعد از چند روز از بیمارستان مرخصاش کردیم و آمدیم خانه در روستای کوتاجوق. در منطقه همه او را میشناختند، ضد انقلاب و دمکرات کینه عجیبی از یوسف در سینه داشتند، چندین نفر از سرکردههایشان را غافلگیر و در بند کرده بود.
شب خوابید! گفته بود برای نماز بیدارش کنم. نیم ساعتی به اذان مانده بود که بیدار شدم، دیدم دمکراتها روی دیوارهای خانه با چراغ به یک دیگر علامت میدهند، پدرش را بیدار کردم، گفتم دمکراتها بیرون خانه هستند.
گفت: آن ها هیچکاری نمیتوانند بکنند، آقا یوسف بیدار شد، گفت مامان چه خبره؟ گفتم چیزی نیست، نگاهی به ساعت کرد و برای نماز وضو گرفت، رکعت اول نمازش را خوانده بود که دمکراتها وارد خانه شدند، همه جا را گرفتند، یوسف بدون توجه به آنها نمازش را خواند و تمام کرد.
اسلحه را به سمت من گرفتند، گفتند: لامصب! تو هم حزب اللهی هستی؟ یوسف تفنگ را از پیشانیم کشید و گفت: شما برای گرفتن من آمدهاید، پس با مادرم کاری نداشته باشد، میخواستند یوسف را ببرند.
یوسف گفت: مرا از پشت بام ببرید! گفتند: میترسی که از نگاههای مردم روستا شرمسار باشی؟ گفت: میترسم که زنان روستا مرا ببیند و هراس دلهایشان را فرا بگیرد و فکر کنند که شما به منطقه مسلط شدید.
گفتند: تو نماز میخوانی؟ برای رهبرت است؟ این نماز برای خدا نیست و این عبادتها قبول نیست.
گفت: نام رهبرم را به زبان نیاور، من برای رهبری میجنگم که یک ملت در نماز به او اقتدا میکنند، در این حال یکی از زنان دمکرات با قنداق تفنگ ضربه محکمی به دهان یوسف زد که غرق در خون شد، خلاصه یوسفم را بردند…
صبح که شد پیغام آوردند که یوسف را شهید کردهایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد.
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی
🥀🍃تدفین شهید داور پناه🥀🍃
من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضدانقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند، بدن یوسفم تکه تکه شده بود، انگشتهایش، جگرش، اعضا و جوارحش…
گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن… در حالی که اعضای ضدانقلاب به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند، با دستهایم زمین را کندم،
تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم،
یک مهر کربلا در دستم بود،
خرد کرده و روی تکههای جسدش پاشیدم…
با فریاد لااله الا الله،
الله اکبر
و خمینی رهبر
دفنش کردم، با دستهای خودم، خدایا! تو خودت شاهد هستی که بالای سرش خانومی با چادر سیاه🖤 ایستاده بود و به من میگفت که آرام باش و بگو لا اله الله…💔💔
امروز با گذشت سالها مزارش در منطقه به امامزاده معروف شده است، مردم منطقه از دعا در مزارش حاجتهای زیادی گرفتهاند، قبر یوسف و پیکر تکهتکهاش امروز محبوب و آرامبخش مردم منطقه است.
https://eitaa.com/cheleshohada_59
#چله_شهدا🌷
#فرج
#سلامتی