eitaa logo
چریک سایبر🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
62.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
در مشترک لفظی نظام، نظام را که نظام قدرت فهمیده باشی و نه نظام شریعت، دیر یا زود نظام شریعت را به اتهام اخلال در نظم نظام قدرت محاکمه خواهی کرد... ایران🇮🇷 امروز حرم حسین بن علی، ایران است. https://eitaa.com/cherikcyber
مشاهده در ایتا
دانلود
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🌱 * خدا اجازه نمیده این اتفاق برای بچه‌ها بیفته* " حجت‌الاسلام شیبانی‌فر "
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. شمر بن ذی الجوشن زمانه‌ات را بشناس، شاید کنارت باشد! اصلا شاید خودت باشی! بله خودت... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸با این عزاداری، پا روی خون امام حسین علیه‌السلام نذارید!
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 نتیجه ای که فرمانده فاتح و بی ادعای عملیات مرصاد از این نبرد گرفت 🌹خداوند متعال این انقلاب را دوست دارد و در هر زمان طوری مقدر می کند که بسیاری از مشکلات و گرفتاری های ما با یک حالت سرافرازانه منتفی می شود ۵ مرداد ماه سالروز عملیات مرصاد گرامی باد
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی کمتر دیده شده از شاهدان جنایات منافقین در عملیات مرصاد 🔹منافقان به قصدتهران حرکت کردند اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه باشکستی مفتضحانه میدان راخالی کردند آن روز کسی ازجنگ خسته نبود 🔸۵ مرداد ۱۳۶۷؛سال‌روز عملیات مرصاد گرامی باد...
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 حقیقتا باورکردنی نیست | داستانی از قساوت قلب شاه ایران 🍃🌹🍃 🔻منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص ۲۱۶ و ۲۱۷ داستان هولناکی از نقل می کند: در بین فعالان ضد شاه، یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش، مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد. به همین خاطر، توسط بازداشت شد، اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد، لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد، در آنجا هم با وجود شکنجه، به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت: «به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» 🔹یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند. تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد، فریاد زد: «خون‌خوار، مستبد، قصاب!» ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند. شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن، آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند. شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. 🔸شاه فریاد زد: «تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» 🔺هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد، در حال رفتن، رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت: «حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» |
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 ونزوئلا چگونه مچ ابرتورم را خواباند 🍃🌹🍃 |
📣📣📣📣📣 توجه توجه به اطلاع کلیه دانش آموزان دختر دوره اول و دوم و عزیز می رساند: با محوریت کتاب « دختران آسمان » برگزار می گردد. فایل «پی دی اف » کتاب به پیوست ارسال می گردد. لطفا جهت دریافت سوالات با آی دی @fadaiyvelayat ارتباط برقرار کنید. به پنج نفر اول جوایز ارزنده ای در «همایش » که در برگزار می گردد ، اهدا خواهد شد. ضمنا تمامی شرکت کنندگان در اردوی رایگان یکروزه شرکت خواهند کرد. زمان برگزاری همایش متعاقبا اعلام می گردد.
dokhtaran-aseman_[www.ketabesabz.com].pdf
حجم: 3.62M
معرفی کتاب دختران آسمان کتاب دختران آسمان در 3 بخش به معرفی احکام فقهی و دینی ویژه دختران نوجوان می‌پردازد. این اثر چند ورق حرف‌های دخترانه از نیازها و رازهایی است که باید از احکام شرعی و اخلاق اسلامی دانست تا بتوان به آسمان نزدیک شد. «دختران آسمان» آمده است تا بگوید لیاقت دخترها فقط آسمان است و دختر آسمان شدن. شیطان خیلی دوست دارد دختران را از مسیر رسیدن به آسمان و آسمانی شدن دور کند. بین خودمان باشد، او حتی تلاش زیادی کرد تا این کتاب به دست تو نرسد، اما خدا خواست تا فرمول «آسمانی شدن» را در این کتاب به دست شما برساند. فرمولی کاملا دخترانه که نشانی از «آیین زندگی» دارد. در قسمتی از کتاب دختران آسمان می‌خوانیم: «دوست جون جونی»، «رفیق شفیق»، «رفیق فابریک» و... این اصطلاح‌ها حتماً به گوشت خورده و دست کم یکی دو نفر توی زندگی‌ات هستند که درباره‌شان از این اصطلاح‌ها استفاده می‌کنی و صمیمی‌ترین دوستت به حساب می‌آیند. عالم رفاقت عجیب و دوست‌داشتنی است. هم قهرهایش و هم آشتی‌هایش. همه‌اش می‌شود خاطره‌هایی برای سال‌های بعد. اما خوب است رفیق فابریک‌مان را کمی بیشتر بشناسیم. رفیق‌ها چند مدل‌اند و این خیلی مهم است که بدانیم رفیق ما توی کدام دسته از این مدل‌ها جا می‌شود!
608.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوخط روضه شنبه‌های ام‌البنینی😭 🔻قرار بود آقا فقط شهید شود قرار نبود شناسایی‌اش بعید شود... 🔻رفته رفته آب می گردد چرا این کاروان؟ تا به خود زینب میاید دختری بر ناقه نیست 😭😭😭
🔻در تنگنای شهر بی‌رحم: مرثیه‌ای برای حاشیه‌ای‌های دهۀ پنجاه 🖊مهدی جمشیدی ۱. سعید راد نیز همچون بازیگران سرشناس دیگر، غرق در فیلم‌فارسی شد و نتوانست از آن، جانِ سالم به در ببرد. در دهه‌های چهل و پنجاه، سینمای سخیف و مبتذل که در اصطلاح خاص، فیلم‌فارسی خوانده می‌شود، تمامیّتِ سینمای ایران را از آنِ خود کرد و هر جریانی غیر از این، به حاشیه افتاد. در نیمۀ نخست دهۀ پنجاه، کنشگران سینمای تجاری- مبتذل به سراغ سعید راد نیز آمدند و او را به یکی از چهره‌های اصلی این سینما تبدیل کردند. او نیز همچون علی فردین و بهروز وثوقی و ایرج قادری و دیگران، بلعیده شد و در مرداب سینمایی فرو رفت که جز قمار و شراب و زن، هیچ سخنی برای گفتن نداشت. در این سینما، هیچ نشانی از هنر به چشم نمی‌خورد و این سینما، تنها ابزاری بود برای ساعتی تفنّن سطحی و لذّت محسوس. ۲. در این میان، جریانی در درون سینمای ایران شکل گرفت که صورت‌بندی متفاوتی از وضع جامعۀ ایران داشت و می‌خواست سخن خاصی بگوید. این سینما، موج نو خوانده شد و با گاو و قیصر شروع شد و تا حدی نیز با استقبال مواجه گردید. ذائقۀ ایرانی در اثر فیلم‌فارسی، به‌شدّت نازل و ناچیز شده بود و بسیار مانده بود تا بتواند با روشنفکریِ ضدساختار، هم‌دل شود و زبان او را بفهمد. از قضا، اصلی‌ترین و فاخرترین کار سعید راد نیز فیلم تنگنا (ساختۀ امیر نادری در سال ۱۳۵۲) بود که مخاطبان ایرانیِ مشروط‌شده به فیلم‌فارسی، آن را نپسندیدند، اما منتقدان اهل نظر و هنر، آن را ستایش کردند. تنگنا، همانند کارهای دیگری که در فضای موج نو انجام شد، یک فیلم اجتماعیِ تلخ و گزنده و منتقد بود که عصیان را روایت می‌کرد. سعید راد در نقش علی خوش‌دست، یک قمارباز حرفه‌ای است که زندگی‌اش میان بُرد و باخت‌های مکرّر، در تعلیق و اسیر فلاکت است و تصوّر می‌کند که می‌تواند در میان این فرازونشیب‌های بی‌حساب، سرانجام یک بُرد بزرگ را تجربه کند. او در یکی از قماربازی‌هایش، می‌بَرد اما طرف مقابل که سه برادر هستند، پول باخته را به او نمی‌پردازند. علی خوش‌دست با آنها درگیر می‌شود و ناخواسته، یکی از آنها را با چاقو می‌کُشد و می‌گریزد. علی که می‌داند اگر در شهر بماند، یا توسط پلیس دستگیر خواهد شد و یا برادران مقتول، او را خواهند کُشت، تصمیم می‌گیرد که از شهر بگریزد اما حتی به اندازۀ سفر نیز پولی در بساط ندارد. او به هرکه رو می‌اندازد، با پاسخ منفی روبرو می‌شود و در نهایت نیز برادران مقتول، او را پیدا می‌کنند و تا سر حد مرگ، او را کتک می‌زنند و در لحظۀ نهایی که می‌خواهند وی را با چاقو بکشند، پلیس از راه می‌رسد و علی را دستگیر می‌کند. ۳. علی در محله‌ای در پایین شهر، زندگی می‌کند؛ خانوادۀ فقیری دارد؛ مادری که اهل نماز و دعا است؛ معشوقه‌ای دارد که از وی باردار است اما به دلیل فقر، امکان زندگی مشترک ندارند؛ و ... . همه‌چیز در برابر اوست و او به معنی واقعی کلمه، در تنگنا به سر می‌برد. نویسنده در سکانس آغازین، سخن از ارادۀ انسان می‌گوید و می‌نویسد حادثه، ساختۀ خود انسان است و انسان، به دست خودش، تنگنا می‌آفریند، اما شرایط و بستری که در فیلم ترسیم شده است، فراتر از اراده است؛ جامعه در آن برهه، مرداب‌نشین است. در سکانس پایانی، نمایی از شهر تهران به نمایش درمی‌آید که به‌ظاهر، همه‌چیز به‌سامان است و تراکم و تکثر و شلوغی، چیزی به نام شهر ساخته است، اما گویا می‌خواهد اعتراض کند که در زیر پوست این شهر تجدّدی، علی خوش‌دست‌های بسیاری، دل به قمار بسته‌اند و سرانجام نیز در زیر مُشت‌ و لگدهای کُشنده، مچاله می‌شوند. شاید هم نویسنده می‌خواهد بگوید این شهر تجدّدی و بی‌رحم و وحشی و سیاه و خشن را همین اراده‌های پراکنده آفریده‌اند و اکنون ما گرفتار تنگنای خودساخته شده‌ایم. داستان تنگنا، داستان بخش مهمی از جامعۀ ایران در قاب روایتِ موج نو است؛ یک زندگی چرک با جیب خالی و تجربۀ شکست‌های فراوان و نشستن در کوچه‌ای که بن‌بست است؛ تنهایی و غربت یک قهرمانِ درمانده در شهری که احساس در آن مرده و صدای فقر و فلاکت، بلند است؛ یک آدم حاشیه‌ای که زندگی‌اش، هیچ در هیچ است و جز معشوقه‌اش که او را رها نمی‌کند، همه‌چیز را باخته است. این، همان وقت پایان است؛ وقتی دیگر راهی نیست؛ وقتی باید تمام شد؛ وقتی باید تکیده و دست در دست معشوقه، چشم‌ها را بست تا بیش از این، تلخی‌ها را ندید. شهرِ نادیدنی، چشم فروبستن می‌طلبد. و چه تنگنایی است این شهر سرشار از دیوار و دود و نفی و ناهمدلی. این است روایت باطنِ نهفتۀ تهران در سال‌های نخست دهۀ پنجاه. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60