eitaa logo
چشمه جاری
519 دنبال‌کننده
736 عکس
144 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 🔷 پسرم، خدا را شاكر باش كه رهبر امروز كشور تو، از اين انس برخوردار است و از اين امن سرشار. 🔷 و اين است كه براى مبارزه با همه‏ ى اين‏هايى كه آتش مى‏ كارند، ايستاده است و نه بر شرق و نه بر غرب و نه بر جهان سوم و حتّى نه بر ملّيت ايرانى، كه بر ايمان مردم و آن‏ هم نه ايمان غرور، كه بر ايمان به خداى واحد قهّار متّكى است. 📚 نامه های بلوغ، ص 17 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امروز، روشنفکرانی معتقدند كه مذهب با آزادى نمى سازد. و مذهب انسان را در چارچوب می گذارد و در قالب استبداد مذهبى شكل می دهد. ✅ آنجا كه حكومت خدا مطرح است، انسان دهانش بايد مهر و موم شود. اينها خيال می كنند كه با مذهب نمی توان كنار آمد و با آن نمی توان به حل مسائل جامعه ى معاصر رفت. ✅ بايد توضيح داد كه استبداد مذهب چيزى بالاتر از استبداد علم نيست. مذهبى كه بر اساس نظام حاكم بر هستى و جامعه و انسان طرح مى اندازد، استبداد و جبرش، به اندازه ى همان نظامها و قانونهاست. مى توانى كنارش بگذارى، ولى ضربه اش را مى بينى و صدمه اش را می خورى. ✅ مذهب هنگامى كه بر اساس روابط ثابت در جهان، براى انسان طرح می ريزد، ناچار همانند علم، سختگير است، ولى اين سختگيرى براى آنها كه با علم به بهره ها رسيده اند سخت نيست. ✅ هيچ كارگر عاقلى در كارخانه اى پيچيده كه هر دكمه اش هزارها رابطه را مى چرخاند، از مقررات و چراغها و علامتها رنج نمى برد. كه اينها راهنماى راه او و چراغ كار او هستند. ✅ كسانى كه در جنگلها راه گم كرده اند، می دانند كه اطاعت از بلد و راهنما هيچ گونه استبدادى را همراه ندارد؛ كه تو خودت اين را انتخاب میكنى و او را حاكم می گيرى، كه او از تو به راه آگاهتر است. 📚 بررسی، ص 57 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷👈 عشق بزرگتر 🔶 جوانى را سراغ داشتم سخت وابسته‌‏ى لباس و قيافه‌‏اش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچه‌‏اش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان... 🔶 براى دوستى با او همين بس بود كه از لباسش و اتويش و قيافه‌‏اش تحسين كنى و يا از طرز تهيه‌‏ى آن چيزى بپرسى. او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود.و به اين خاطر از خيلى‏‌ها بريده بود. 🔶 تا اين كه عشقى بزرگ‏تر در دلش ريخت و با دخترى آشنا شد با هم سفرى کردند و در راه تصادفى شد. 🔶 جوانک در آن لحظه‌‏ى بحرانى از رنج‌‏هاى خودش فارغ بود خودش را فراموش كرده بود به محبوبه‌‏اش مى‌‏انديشيد و سخت به او مشغول بود. 🔶 او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتی لباس‌‏هايش را پاره مى‏‌كرد و زخم‌‏ها را مى‏‌بست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده. 🔶 هنگامى كه عشقى بزرگ‏تر دل را بگيرد، عشق‏‌هاى كوچك‏تر نردبان آن خواهند بود. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۴۱‌‌ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 ما توجه نداريم و به خاطر آلودگى وسيع، از گرفتارى‏ ها مطلع نمى‏ شويم، درست مثل كسى كه لباس سياه و روغنى پوشيده، بر فرض زير ماشين هم برود و به خاك و گل هم آلوده شود، تازه از سياهى ‏هايش كم مى‏شود. 🔶 نكته را كسى مى‏ فهمد كه لباس تميز و سفيد پوشيده، حتى اگراز پنجره سرى بيرون آورد و در هواى طبيعى راه رود، بر لباس سفيد او تأثير سياهى هوا و كثافت اطراف بزودى مشخص مى ‏شود. 🔶 اين‏ گونه و در اين لحظه‏ هاى تميز و سالم آدمى احساس مى‏ كند كه اسم بعضى‏ ها و حضور آن‏ها و حرف آن‏ها چقدر سنگينى و سياهى مى ‏آورد و چگونه آدمى را محزون و خسته مى ‏سازد. 🔶 براى اندازه‏ گيرى، ميزان‏هاى دقيقى هست. ولى ما ترازودار نيستيم و با ميزان كشيمن نمى‏ كنيم، كه عادت‏ها و خوشايندها حاكم هستند. 📚 وارثان عاشورا، ص 190 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 نگوييد ما همه گناهان را نداريم كه هر كس گناهى دارد و همان براى توقف و ماندن او كافى است. لازم نيست كه ذنوب همه عوالم را داشته باشد. 🔷 يك ماشين لازم نيست همه جايش خراب شود تا بايستد. ممكن است يك سيم از آن قطع شود و بايستد، يا باد چرخش كم شود و بايستد؛ همان طور كه شيطان با يك كبر زمين خورد. 🔷 آدم با يك حرص زمين خورد. پسر آدم با يك بخل ذليل شد. يونس با يك شتاب ذليل شد. 🔷 ما كه الحمدللَّه همه اينها را با هم داريم و احساس ندامتى هم نداريم! 📚 اخبات، ص 32 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌻 ذیقعده شد و بهار ایران آمد 🌼🌻 در مشهد و قم دو گنج پنهان آمد 🌼🌻 در روز یکم کریمه آل رسول 🌼🌻در یازدهم شاه خراسان آمد 🌹 ولادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مبارک باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 بزرگى مى‏ گفت، يك كبر در شيطان و يك حرص در آدم و يك بخل در پسر او كه بعدها تبديل به حسادت گشت و يك شتاب در يونس و يك توجّه به غير در يوسف، همه ‏ى آنها را زمين زد و مبتلا كرد؛ ما كه همه را يكجا داريم چه كنيم؟ 🔶 زبيرى كه تا ديروز با على عليه السلام بوده، از او جدا شده. منى كه تا ديروز با تو بودم و از تو مى‏ پذيرفتم، با اولين تندى با تو درگير مى ‏شوم. نفرت و دشمنى مى ‏آيد. 🔶 يك كبر، يك عصبيّت، يك قدرت و يك عزّت را خواستن، كافى است براى اينكه درگيرى ايجاد كند. و كافى است، پدرى را با فرزندش درگير نمايد و چشم فرزندش را درآورد. 🔶 شوخى نيست، آدمى به خاطر كمترين چيزها از بزرگترين آگاهى‏ هايش دست شسته و چشم پوشيده است. همين كه رسول صلّی الله علیه و آله به من اعتنا نكرد و يا مثلاً دخترش را به من نداد و يا پيش من ننشست و بر من وارد نشد، (چنانچه وقتى حضرت رسول صلّی الله علیه و آله وارد مدينه شدند، همين دعواها و درگيرى ‏ها بود) همين براى انحطاط و سقوط، كافى است. 🔶 خدا شاهد است بين ما و كشتن اولياى خدا هيچ حائلى نيست. خيال مى‏ كنيد، آنان كه حسينِ فاطمه را كشتند و حتّى به بدن تكّه تكّه شده ‏ى او هم رحم نكردند و آن را زير سمّ ستوران قرار دادند، چه كسانى بودند⁉️ 🔶 صحابى و در ركاب و همراه رسول صلّی الله علیه و آله بودند و نفس گرم او را احساس و كلام حضرت را در مورد امام حسين علیه السلام شنيده بودند كه مى ‏گفت:«حُسَيْنٌ مِنِّى وَ أنَا مِنْ حُسَيْنٍ». 🔶 ما خيال مى‏ كنيم براى كفر و عناد و لجاج و درگيرى با خدا و ايستادن در مقابل رسول او، يك ادّله ‏ى سنگينى لازم است. خير، همين‏ها كافى است. انحطاط و سقوط طبيعى است، پرواز دليل مى ‏خواهد. 📚 روزهای فاطمه، ص 63 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ يكى از دوستانِ خود را در مكه در حال طواف ديدم. گريه مى ‏كرد و مى‏ گفت: انسان حتى در كنار كعبه و خانه خدا از هيچ گناهى جدا نيست. ✅ گفت: در حال طواف نگاهم به زنى افتاد كه بيش از حدِّ مجاز بر او متوقف ماند، با خود گفتم شرم نمى‏ كنى كه در كنار بيت حق و در كنار شهود حق، در كنار سنگ‏هايى كه شاهد او هستند، باز گناه مى‏ كنى⁉️ ✅ اين جوان كسى بود كه مى‏ گفت: به مدينه آمده بوديم و زوّار ايرانى هم هنوز مستقر نشده بودند. صاحب خانه ما زن‏هاى متعددى داشت. ✅ يكى از زن‏هاى او كه زن جوانى هم بود، روزى به اتاق من آمد، ديدم كه جلوه مى ‏كند و خودش را برايم آماده كرده است، بلافاصله به حرم حضرت رسول صلّی الله علیه و آله رفتم و گفتم: يا رسول اللَّه! چه كسى را مى‏ خواهيد امتحان كنيد؟ اگر شما دستگيرى نكنيد، ما غرق شده ‏ايم! ✅ مى‏ گفت: شب هنگام، دير وقت به خانه برگشتم، ديدم كه صاحب خانه حركت كرده و به رياض رفته است. ✅ به او گفتم: اگر خدا بخواهد به تو عنايتى كند و طاعات تو، غرور تو را بارور نكند، بايد حساب تو را صفر كند تا بفهمى كه اگر خودت باشى، حتى در كنار كعبه هم از حرام فاصله‏ اى ندارى. 📚 اخبات، ص 52 🆔👉 @cheshmeyejarie