🔶 اگر در مملكتى هستى كه تمامش تاريك است، اين نشان مى دهد كه تو يك كبريت هم روشن نكرده اى.
🔶 نبايد مسأله را توجيه كنيم و بگوييم ديگران اقدام نكرده اند، كه تو بايد فرض كنى، كسى جز تو در اين عالم نيست. بايد خود شروع كنى و هر مقدمه اى را كه مى خواهد، فراهم نمايى.
🔶 وقتى اهداف دور را تكّه تكّه و ريز كنى، زود به آنها مى رسى، ولى وقتى بخواهى قُلُمبه قُلُمبه كار كنى، اهداف نزديك را هم از دست مى دهى و محروم مى شوى.
🔶 جامعه امروز را نگاه كنيد! نيروهاى جوان راببينيد! به مدارس دقت كنيد! اين نيروهايى كه تا اين حد رشد كرده اند، چرا ايستاده اند؟ چرا عقبگرد كرده اند؟ چه سستىهايى صورت گرفته است؟
🔶 پوششها و حالتها، علامت از زمينه ها و ريشه هاى ديگرى دارد. شما در گذشته در سرزمينى شروع كرديد و از شكم مُرده ها، بچّه هاى زنده را بيرون كشيديد، اما امروز چه شده كه بچه هاى زنده شما هم، مرده مى زايند و يا سر زا م ىروند⁉️
🔶 ما با نيروهاى خود و مملكت وجودىِ خود چه كرده ايم؟ به مدارس شهرخود، به دبيرستانها، به دانشگاهها نگاه كنيم! چه كسى بايد براى اصلاح آنان قدم بردارد⁉️
🔶 چقدر تساهل و سستى به خرج داده ايم و بهانه آورده ايم كه فلانى بايد اين كار را مى كرد و يا به ما ربطى ندارد!
📚 اخبات، ص 111
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 نكته مهمتر، در امر و نهى، گذشته از ارشاد، عنصر نصيحت و دلسوزى دخالت دارد، بايد حرفها نه از روى بى خيالى و يا اداء تكليف كه از روى محبت و نصيحت و دلسوزى باشد، كه تكليف اين است.
🔶 نه فقط پراندن حرفها و انتشار انديشه ها، كه حرفها و انديشه هايى به گوش و دل راه مى يابد كه همراه نرمش و نصيحت و مهربانى و دلسوزى باشد.
🔶 آنچه كه باعث تذكر و يادآورى و پذيرش آن مى شود و يا خشيت و احساسى را در دل زنده مى كند، همين با نرمش و مهرآميز برخورد كردن است، به خصوص آنجا كه طرف در سنگر رفته باشد و براى خود حريم گرفته باشد و پرده هاى نخوت را فرو افكنده باشد.
🔶 خطاب اين است: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى». به موسى و هارون كه نمونه اى از غضب و حلم و آتش و آب هستند، دستور مى دهد كه هر دو با خصوصيت متفاوتى كه داريد با فرعون حرف بزنيد آن هم نه از روى خشونت و يا زهد و دلزدگى كه با نرمش و لينت.
🔶 چه بسا ياد آورى شود و يا به خشيت برسد. آن هم نرمشى نه از روى مداهنه و سستى كه از روى رحمت و محبت، كه: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّه لِنتَ لَهُم»؛ تو به خاطر آنچه كه از رحمت و محبت خدا در دل دارى با اينها نرم شده اى.
🔶 «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكََ»؛ اگر خشن و سنگ دل بودى، در زبان تو خشونت بود و يا در دل تو غلظت و سختى، از گرد تو پراكنده مى شدند و كنار مى رفتند و حتّى خشونت زبان، محبت و رحمت قلبى تو را آلوده مى كرد و از كار مى انداخت.
📚 قیام، ص 20
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ خيال مى كنيم اگر حركتى را آغاز كرديم و برنامه اى را شروع كرديم، بايد به نتيجه برسد و همه آدمهاى خوبى شوند. خيال مى كنيم مقصود اين است آدمها در عمل حركتى داشته باشند.
✅ اين توقع ما را بسته است و زنجير كرده؛ در حالى كه مقصد اين نيست. مقصد تفاهم است نه توافق.
✅ هدف اين است كه زمينه خوب شدن افراد فراهم شود نه اينكه همه خوب شوند؛ چرا كه عمل مربوط به انتخاب و اختيار آنهاست.
✅ مى خواهند عمل كنند يا نكنند. آنچه مطلوب است، تفاهم هاست نه توافقها، فهم است نه عمل. آنچه مهمّ است فهم در برخوردهاست و عمل وابسته به شخص است. مى خواهد خوب شود يا نشود.
✅ مقصود اين نيست كه همه ابوذر شوند، مقصود اين است كه همه شكل بگيرند؛ يا ابوذر شوند و يا ابوجهل. بيش از اين توقعى نيست.
✅ كه پيامبران نيز زمينه انتخاب انسان را فراهم مى كردند: «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»؛ تا آنهايى كه زنده شدند، با آگاهى براى زندگى آماده شده باشند و آنهايى كه به هلاكت رسيدند، با آگاهى و در روشنى هلاكت را انتخاب كرده باشند. مقصد همين است، نه چيزى بيش از اين.
📚 حرکت، ص 57
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 داستان ما، داستان چوپانى است كه از يك طرف به گوسفندش پوست خربزه مى داد و از طرف ديگر دنبه اش را وزن مى كرد تا ببيند چاق شده يا نه.
💟 ما مى خواهيم اگر امروز برخوردى كرديم، فردا به نتيجه برسيم، در حالى كه اين شتاب، در هيچ موقعيتى بهره نمى دهد؛ حتى غذا هم بلافاصله به رگها و سلولها منتقل نمى شود، بلكه بارها و بارها كنترل مى شود.
💟 بذرى كه تو امروز كاشته اى، بعد از ماهها سر از خاك در مى آورد و پس از مدت درازى ريشه مى دواند تا بار دهد تا سنبله شود.
💟 شكستهاى ما از اينجا شروع مى شود كه مى خواهيم در يك برخورد و در يك روز، تمام خلق را بسازيم، در حالى كه در تاريخ مى بينيم كه انبياء سالها ناليدند و نتيجه اى نگرفتند، ولى مأيوس هم نشدند.
💟 حال چه شده كه ما مأيوس مى شويم و صدمه مى خوريم⁉️
💟 اين نصيحتى است كه يعقوب به فرزندانش مى كند: «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»؛ از روح خدا و نيرويى كه خدا برايتان مى فرستد، مأيوس نشويد.
📚 حرکت، ص 58
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ كار اول من و تو اين است كه خود را بسازيم، زيرا ديگر سازى ممكن نيست تا خود سوزى صورت نگرفته باشد.
♦️ خود سازى نمى شود، مگر اين كه انسان، شهامت خود سوزى را بيابد و با دست تواناى خويش شعله اى برافروزد، كثافتها و آلودگى هاى وجوديش را بسوزاند و تولدى تازه بيابد.
♦️ افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ايم.
♦️ ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ايم.
♦️ چگونه مى خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارتها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ايم⁉️
♦️ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران مى گوييم⁉️
♦️ نمى توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم. پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد.
📚 تربیت کودک، ص 12
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ گرچه برخوردها و معاشرتها تو را از انس محبوب و لذت خلوت جدا مى كند، ولى بيدار كردن خفته ها و همراهى درمانده ها، براى آنها كه از محبت واسع حق و از رحمت گسترده ى او بهره مند شده اند، شيرين تر از تمامى خلوتهاى تمامى خلوتيان است.
✅ از ما بگذر كه اگر اشك چشممان را معاشرتى بگيرد دق مى آوريم. به رسول نگاه كن كه از خلوت انسى كه حتى جبرئيل هم بيگانه است، به كوچه هاى مكه سر كشيده و با پاى خسته و فرياد بلند، به درمانده ها و خفته ها نهيب مى زند كه از مائده هاى انس محروميد و به كم قانعيد و در لجن سر خوشيد و به بتهايى كه آتشهاى فردا و امروز شما هستند و آتشهاى سنگين جهنم شما هستند، دل داده ايد.
✅ آنچه رسول صلّی الله علیه و آله را از خلوت و لذتهاى انس جدا مى كند اين رحمت و رأفت و حرص بر هدايت خلقى است كه حتى قدر خود را نمى شناسد و به كم دلخوش است و خيال مى كند كه چيزى به چنگ آورده و حساب نمى كند كه حتى در برابر تمامى دنيا، باختن دل و عمر يك روز، خسارت است.
📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۲ ص 371
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 كسى كه عاشق حق شد عاشق خلق مى شود. عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست.
🔷 و كسى كه عاشق شد، عاشق رشد و بهروزى و پيشرفت آنها مى شود.
🔷 پس بايد از عوامل رشد و عوامل انحطاط آگاه باشد، دردها و درمانها را بشناسد و از مزاجها و طبعها با خبر باشد تا بتواند كار خود را به انجام برساند.
🔷 و بايد از استعدادهاى انسان با خبر باشد؛ چون دردها چيزى جز كم كارى و يا پركارى، افراط و تفريط يك استعداد نيست.
🔷 كسى كه مى خواهد دردهاى يك اندام را بشناسد بايد از پيش اجزاء اين اندام، حد اعتدال و مايه ى هر يك را بشناسد و طرز كار هر يك را بداند، كه چشم كارش چيست و دردش كدام است و دست و پا و هر عضوى همين طور.
📚 استاد و درس، ص 28
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ آنها كه مى خواهند آدمها خوب شوند و دنيا گلستان شود، بايد مأيوس شوند، نه آنها كه مى خواهند زمينه ى انتخاب و امكان خوب شدن را فراهم كنند و نجدين را پيش پاى آدمها بگذارند.
✅ تماميت و ناتمامى در رابطه با هدفها مشخص مى شود. آنجا كه هدف تو گلستان شدن جهان و صالح شدن تمام آدمها باشد، هيچ وقت موفق نخواهى بود و به نتيجه نخواهى رسيد.
✅ اما آنجا كه ايجاد امكان و فراهم شدن زمينه و امكان انتخاب آدمها را بخواهى، هيچگاه مأيوس نخواهى شد؛ چون در شكم دستگاه فرعون مى توانى همچون موسى رشد كنى و در دل تاريكى مى توانى همچون چراغ بدرخشى، كه سياهى ها خود زمينه ساز و خواستگاه نور هستند.در بطن تاريكى چراغها بارور مى شوند.
📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۲ ص 389
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 رسولان مى خواستند زمينه ى انتخاب انسان و زمينه ى خوب شدن او را فراهم كنند. آنها نيامده بودند كه آدمها را به سوى خوبى بغلطانند و به دوش بگيرند.
🔷 كه مى خواستند انسان خودش گام بردارد و پيش بيايد. رسولان روشنگرى ها داشتند و كسانى كه با آنها بودند، يا ابوذر مى شدند و يا ابوجهل.
🔷 وجود فياض، تو را همانطور نمى گذارد، كه پس از بينشها، تو يا در راه مى تازى كه ابوذرى و يا سنگ راه مى مانى كه ابوجهلى. اين مربوط به انتخاب توست.
🔷 رسولان كار خود را انجام دادند و در برابر يك خط حاكم، خط دوم و راه دوم را گذاشتند تا آنها كه زنده مى شوند با آگاهى زنده شده باشند و آنها كه هلاك مى شوند با آگاهى به هلاك رسيده باشند. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ».
📚 بررسی ص 75
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تو شكست و پيروزى را بايد با اهداف بسنجى.
♦️ اگر دين آمده باشد تا انسانها همگى خوب بشوند و ساخته و پرداخته گردند، ناچار شكست خورده است.
♦️ اما اگر آمده باشد تا امكان خوب شدن را فراهم كند و زمينه ى انتخاب را بسازد و در برابر خط حاكم، خط دوم را بكشد و «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَينِ» را تحقق بخشد، ديگر شكستى نيست.
📚 وارثان عاشورا، ص 112
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 گاهى مى خواهيم كه به نتيجه برسيم و مى كوشيم و با هجوم موانع مى مانيم و يا با عصيان و ادبار و چشم پوشى ها تنها مى شويم
🔷 و گاهى مى خواهيم كه زمينه ى انتخاب و امكان خوب شدن را فراهم نماييم و اسير نتيجه و اقبال و ادبار نمى شويم.
🔷 در اين مرحله حتى اگر يك نفر همراه نيابيم و تنها و تنها بمانيم، ولى حجتها را روشن كرده باشيم و بينات را به دستها داده باشيم، كار خود را كرده ايم كه «إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغ ».
🔷 شايد اين نگاه خيلى سنگين و اين توجه خيلى سخت باشد. ولى جز همين مطلوب نيست كه دو راه مشخص شود و آدمى امكان انتخاب بيابد و به شكر و كفر راه بيابد.
🔷 كه؛ «انّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ امّا شاكِراً وَ امّا كَفُوراً» و «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَينِ». «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً»، همين نكته را تأييد مى كند كه انتظار نتيجه را نداشته باشى.
🔷 مأموريت خود را انجام بده، و امر خدا را اطاعت كن. منتظر اطاعت و همراهى آنها نباش، كه؛ «لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكيل»، و «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر»
🔷 اين نكته آدمى را از شرك وصال نتايج و سرور حاصل از دستيابى، خلاص مى كند و اخلاص در عمل را حتى بدون نتيجه و بدون پذيرش فراهم مى سازد.
🔷 چون در واقع نتيجه ى عمل تو و اقدام تو همين بصيرت و آگاهى آنهاست، «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»، تا با روشنى به هلاك و يا حيات دست بيابند، بيش از اين توقع داشتن رنج آور و بن بست آفرين است كه از حوزه ى امر حق و اطاعت او بيرون است.
🔷 توقع پذيرش، توقع نتيجه، توقع اقبال و اقدام، تحمل تو را مى ربايد و گنجايش و ظرفيت تو را مى گيرد و اين ناتوانى بن بست سنگين و يأس آورى است.
📚 وارثان عاشورا، ص 243
🆔👉 @cheshmeyejarie