eitaa logo
کودک و خانواده
188 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
12 فایل
سبک زندگی و تربیت کودک
مشاهده در ایتا
دانلود
شب عملیات بدر، بعد از عبور از آبراه های هور، فکر می کردم سنگر کمین دشمن پاکسازی شده است؛ غافل از این که عراقی ها از آن سنگر، حرکات ما را تحت نظر داشتند. ناگهان از پشت سر، قایق ما را زیر آتش رگبار قرار دادند. دو نفر شهید شدند، یک نفر زخمی شد و یک نفر سالم ماند. به سمت راست سینه ام، دو گلوله اصابت کرده. ریه هایم سوراخ شد و تیر از پشت کمرم بیرون آمد. موتور قایق از کارافتاد، و قایقمان حدود 20 متر از مسیر اصلی منحرف شد و رفت داخل نیزارها. دو نفری را که زنده بودند، با اصرار، به آب انداختم تا برگردند. چفیه ام را محکم دور کمرم بستم و کنار دو شهید، دراز کشیدم. ساعت 30:11 شب بود. فرکانس بی سیم ها را کم کردم و چیزهایی را که می توانستم، داخل آب انداختم. تا صبح در آن قایق، مکالمات را با صدای کم گوش می دادم و ذکر می گفتم. هر وقت قایق تکان می خورد، قایق را زیر آتش رگبار قرار می دادند. من هم فقط به خدا و اهل بیت (علیهم السلام) توسل می کردم. نفس از جای تیرها وارد ریه ام می شد و از همان جا خارج می شد. خیلی درد می کشیدم. نماز صبح را خوابیده نیت کردم و خواندم. صبح، متوجه نزدیک شدن عراقی ها به قایق شدم. بی سیم ها را خاموش کردم و مثل آن دو شهید، کف قایق دراز کشیدم. عراقی ها وارد قایق شدند و جیره غذایی و دوربین را برداشتند و قایقمان را بردند طرف سنگر کمین و رفتند. یک ساعت بعد، چند نفر دیگر آمدند و شروع کردند به خالی کردن جیب هایمان. نوبت به من که رسید، یکی از آن ها، دستش را داخل جیب بادگیرم کرد. داخل جیب یک جانماز، تیغ موکت بری، عطر و قرآن کوچکی بود. از ضربان قلبم و گرمی بدنم، فهمید که زنده ام. داد زد: «احیا...احیا...». همه آمدند و شروع کردند به سیلی زدن. امّا من به رویم نیاوردم. با اسلحه چندین رگبار بالای سرم زدند. اما از بس، شب گذشته این صداها را شنیده بودم، برایم معمولی بود. دیدند هیچ راهی ندارند؛ یک کلاه کاسک را پر از آب کردند و ریختند روی من. آب به شدت وارد ریه هایم شد و ناخودآگاه چشم هایم را باز کردم. دست و پایم را گرفتند و پرتابم کردند روی سنگر کمین. دست هایم را بستند و با صورت روی زمین انداختند. شکنجه های سختی دادند و اطلاعات می خواستند. اما من می گفتم که یک کارگر ساده ام و چیزی نمی دانم. (در حالی که فرمانده یکی از تیپ های عملیاتی لشکر بودم و تمام اطلاعات پیش من بود). دوبار مرا با ریه تیرخورده داخل آب انداختند. ریه ام پر از آب شد. وقتی مرا از آب بیرون کشیدند، تنفس برایم مشکل بود. وقتی دست و پا می زدم، خون و آب از ریه هایم خارج می شد. مرا روی زمین می انداختند و با پا به کمرم می زدند و وقتی آب و خون از ریه هایم بیرون می زد، تفریح می کردند و لذت می بردند. ظهر، خواستم نماز بخوانم، اما نگذاشتند. خوابیده نماز خواندم. متوجه شدم که می خواهند وسایلشان را جمع کنند و بروند. زخمی هایشان را بردند و کشته هایشان را گذاشتند و مرا هم در همان حال رها کردند. با زحمت دست هایم را بازکردم و جلیقه ای پوشیدم تا داخل آب بروم و در نیزارها مخفی شوم. وارد آب که شدم، دوباره ریه هایم پر از آب شد و مجبور شدم خودم را از آب بیرون بکشم. رو به قبله دراز کشیدم و متوسل شدم به امام زمان (عج). در حال اشک ریختن و توسل بودم که ناگهان متوجه صدای قایق های خودمان شدم. نیروهای یکی از گردان های لشکر قم بودند. یکی از آن ها مرا شناخت و گفت: «عراقی... عراقی...». همه گلنگدن ها را کشیدند و آماده تیراندازی شدند. همان بنده خدا دوباره گفت: «بابا عراقی که نیست، عراقی خودمان است»! لباس هایم را درآوردند و چفیه تمیزی به کمرم بستند. چند لحظه بعد، عراقی هایی که مرا شکنجه می کردند، دستگیر کردند و آوردند. آن ها افتادند به دست و پای من و التماس می کردند که نجاتشان دهم... . از آن جا بیهوش شدم و بعد از انتقال به بیمارستان شهید دستغیب شیراز، به هوش آمدم. بالای تخت من کاغذی زده بودند؛ روی آن نوشته بود: عراقی. خانم پرستاری وارد اتاق شد و تا به تخت من رسید، کشیده محکمی زد توی گوشم و بعد از کلی بد و بیراه، گفت: عراقی قاتل! با بی رمقی گفتم: من عراقی نیستم. فامیلی ام عراقی است... . راوی: سردار عبدالله عراقی 🆔@child_family
هدایت شده از خانه مهر(ملک1)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار کلیپ عرض ادب و سینه‌زنی «ننه سلطان» تو فضای مجازی باعث شد آرزوی ننه برآورده بشه‌. 🆔@khaneyemehr110
🌹 🌹 👈 ۱۱۴ ❤️ مبارکه 👇 👈 بیست و ششم ۹۹ 🙏 امروز، محضر مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هدیه به روح مادر بزرگوارش، حضرت سلام الله علیها 🆔@child_family
"از هـمدیگـر جـدا نشویـد" 🍃 فعالیت‌های دونفره تنها مخصوص تازه عروس و دامادها نیست. حتی اگر ده‌ها سال از زندگی مشترک‌تان بگذرد، باز هم می‌توانید از لذت قدم برداشتن در کنار هم بهره‌مند شوید و با وقت‌گذرانی‌های دونفره آرامش بگیرید. 👈 چند وقت است که با هم سینما نرفته‌اید؟ از آخرین باری که فقط شما دو نفر پشت میز رستوران یا کافه نشسته بودید چقدر گذشته؟ آخرین بار که با هم آشپزی کردید کی بوده؟ ❎ اگر پاسخ دادن به این سؤالات برایتان سخت است، بدانید که بیش از اندازه از هم فاصله گرفته‌اید. ✅ همین امروز دوتایی بشینید و ساعتی با هم حرف بزنید و یا همین هفته در کنار هم کیک درست کنید و از با هم ساختن و حتی با هم خرابکاری کردن لذت ببرید. 🆔@child_family
🌸 سلام صبحتون قشنگ 🌾همراه با موفقیت 🌸خیر و برکت در کارتـون 🌾لبخند رو لباتـون 🌸شـادی تـو دلاتـون 🌾خـداوند همراه لحظه هاتـون 🌸چهارشنبه ۲۶ شهریور ماهتـون 🌾پـر از شـادی و آرامـش 🆔@child_family
🙏این مشکل در به دلایل مختلف رخ می‌دهد. 👈نوع تفکر کودک و تخیل بالای کودک 👈جو هیجانی خانواده و مجادله و جروبحث والدین 👈نحوه رفتار و تعامل والدین با فرزند از عوامل تأثیرگذار در این مشکل هستند. 👌 شناسایی این عوامل به شما کمک می‌کنند تا با رفع آن‌ها در جهت بهبود ترس از تاریکی فرزندتان گام بردارید.  🆔@child_family
🌹 🌹 👈 ۱۱۵ ❤️ مبارکه 👇 👈 بیست و هفتم ۹۹ 🙏 امروز، محضر مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هدیه به روح مادر بزرگوارش، حضرت سلام الله علیها 🆔@child_family
🙏هر کسی خودش، میتواند، خود را فراهم کند، 👌البته به شرطی که چند چیز را داشته باشد 👈خدا هست پس تنها نیستی 👈سالم هستی پس میتوانی 👈زنده هستی پس فرصت داری 🆔@child_family
هدایت شده از خانه مهر(ملک1)
❣❣❣❣ ❣❣❣ ❣❣ ✨ قانون " "رو فراموش نکنین: " به بزارین" ❌تو خونه هر و با داشتین تو جمع بروز ندین. 🍃🌸🆔@khaneyemehr110
هدایت شده از خانه مهر(ملک1)
۶۰ ساله ها و شما که افراد ۶۰ ساله دارید به نکته مهم و اساسی در زندگی توجه فرمایید👇👇👇👇👇 یکی از اساتید دانشکده پزشکی همه ساله یک سوال از دانشجویان سال چهارم رشته پزشکی میپرسد: "علت اختلالات ذهنی افراد بعد از ۶۰ سالگی چیست؟" پاسخ ها: ۱- تومور مغزی ، پاسخ استاد : خیر. ۲- نشانه های آلزایمر زودهنگام، پاسخ استاد : خیر. بعد خود استاد با ۳ پاسخ توضیح میده : ۱- دیابت کنترل نشده؛ ۲- عفونت های ادراری؛ ۳- کمبود آب. باور کردنی نیست اما بعد از ۶۰ سالگی احساس به تشنگی در انسان متوقف میشود در نتیجه نوشیدن مایعات را تقریبا متوقف میکند. وقتی کسی پیش آنها نیست که آب خوردن را یادآوری کند ، سریع دهیدراته ( دچار کمبود آب) میشوند. بتدریج دهیدراته شدن (Dehydration) شدیدتر میشود و در کل بدن اثر می گذارد. ممکن است باعث پریشانی ذهنی ناگهانی و سریع شود ، روی فشار خون اثر گذارد، موجب افزایش تپش قلب، بروز آنژین صدری با درد قفسه سینه، کما و حتی مرگ گردد. این عادت فراموشی آب خوردن از ۶۰ سالگی شروع می شود: زمانی که فقط ۵۰٪ از آب مورد نیاز را در بدن داریم. افراد بالای ۶۰ سال هنوز ذخیره آب کمتری دارند. این بخشی از فرآیند سنی طبیعی است. بهرحال بحث پیچیده تر است. این افراد دهیدراته میشوند اما احساس تشنگی ندارند چون مکانیسم تعادل داخلی آنها درست کار نمیکند. نتیجه گیری دکتر آرنالدو لیختنشاین* استاد دانشکده پزشکی دانشگاه سائوپولو: افراد بالای ۶۰ سال به راحتی دهیدراته میشوند ، نه فقط بدین دلیل که ذخیره آب کمی دارند، بلکه بخاطر اینکه احساس تشنگی ندارند. همچنین ممکن است این افراد سالم به نظر برسند ، اما عملکردهای واکنشی و عملکردهای شیمیایی (کمبود آب) میتواند به تمام بدن آسیب برساند.‌ پس ۲ نکته مهم وجود دارد : ۱) ایجاد عادت برای خوردن مایعات: شامل آب ، آب میوه ، چای، آب نارگیل ، شیر ، سوپ ، میوه های آبدار مانند : هندوانه ، خربزه ، هلو و آناناس. پرتقال و نارنگی؛ نکته مهم اینست که هر دو ساعت یکبار باید مایعات بنوشند. ۲) هشدار به اعضای خانواده : به افراد بالای ۶۰ سال بطور ثابت پیشنهاد نوشیدن بدهید. حواستان هم به انها باشد. اگر ملاحظه کردید آب نمیخورند ، اگر روز به روز تحریک پذیرتر (کج خُلق یا زودرنج تر) شده اند ، نفس کشیدن راحت نیست ، یا نشانه های حواس پرتی بروز کرد، مطمئنا نشاندهنده علایم بیماری دهیدراسیون یا کم آبی است.😌🌷 دکتر محمد نثرزاده گیلانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر پدر و مادر و بزرگان خانواده تان را دوست دارید، پیام را برای آنها بخوانید و مراقب آنها باشید.🌹🌹🌹🌹 🆔@child_family