#نکته_تربیتی
اگر میخواهید بر خشم خود در برابر کودک مقابله کنید با چشمان فرزندتان دنیا را ببینید:
کودکان عمدا کارهایی نمیکنند که شما ناراحت شوید بلکه دلیل کارهایشان این است که مثل بزرگسالان فکر نمیکنند. اگر اجازه دهید رفتارشان شما را بیازارد مرتب در رنج و عذاب خواهید بود.
روش درست این است که بخشی از رفتار آنها را ناشی از شرایط سنی بدانید.
یک کودک دو ساله در حال یادگیری است و وقتی بشقاب را پرت میکند میخواهد ببیند چه میشود. اگر یک بشقاب پلاستیکی به وی بدهید خواهید دید که پس از پرت کردن آن به سراغ چیز دیگری رفته و شما نیز کمتر ناراحت خواهید شد پس محیط را برایش بیخطر کنید.
وقتی خود را جای او بگذارید، محیط را آماده کرده و بسیاری از اوقات به جای عصبانی شدن میخندید.
♧ ∩_∩
(„• ֊ •„)🐇
┏━━━∪∪━━━┓
🐇 @childrin1 ♧
┗━━━━━━━━━┛
🪴🌳سارا و سعید در جنگل حیوانات🌳🪴
✨قسمت آخر
آن شب سعید و سارا تا دیروقت بیدار بودند و عمه پیر قصههای زیادی از حیوانات برای آنها تعریف کرد. عمه پیر میگفت که این حیوانات مونس و همدم من هستند. ولی بعضی از حیوانات هستند که خیلی خطرناک هستند و در جنگل زندگی میکنند. هیچوقت نباید بهتنهایی به این حیوانات نزدیک شد. بعضی حیوانات هم هستند که بیآزار هستند مثل آهو، گوزن و…
اما متأسفانه بعضی از شکارچیان به جان آنها رحم نمیکنند و در هر فرصت مناسب آنها را شکار میکنند. درحالیکه آنها هم مثل ما جان دارند و نباید آزار و اذیتشان کرد. حتی شیر را که حیوان درنده و خطرناکی هم هست میتوان رام کرد، چه رسد به حیوانات بیآزار…
خلاصه بچههای خوبم، هر حیوانی یک خوبی دارد و یک بدی! این وظیفه ما آدمها است که از هر چیزی بهجای خودش استفاده کنیم.
سعید و سارا همانطور که عمه پیر برایشان حرف میزد به خواب فرورفتند.
صبح زود وقتی سعید با صدای اذان خروس از خواب بیدار شد از شوق دیدار آنها از کلبه بیرون آمد و به دنبالش سارا هم بیرون دوید. عمه پیر هنوز در خواب بود.
سعید که خیلی بازیگوش بود در قفس مرغ و خروسها را باز کرد و برای اینکه خودش را پنهان کرده باشد داخل قفس مرغ و خروسها شد. ولی در قفس بسته شد و دیگر باز نشد. سارا هم هر چه تلاش کرد نتوانست در را باز کند تا اینکه با صدای گریه سعید و جیغوداد سارا، عمه پیر بیدار شد و سعید را از داخل قفس بیرون آورد.
عمه مهربان گفت:.
– یادتان باشد که هیچوقت برای بازی داخل قفس نشوید زیرا علاوه بر اینکه کثیف است ممکن است اینجوری گرفتار شوید.
آن روز تا ظهر، سعید و سارا سرگرم غذا دادن به حیوانات و بازی با آنها بودند.
ظهر، پسازاینکه ناهار را در کنار عمه مهربانشان خوردند از او خداحافظی کردند تا به نزد پدر و مادرشان برگردند..
عمه پیر مقداری میوه و خوراکی به آنها داد تا همراه خود ببرند.
سعید و سارا از او خداحافظی کردند و راه جنگل را در پیش گرفتند.
نزدیکیهای غروب به کلبه خود رسیدند
پدر و مادر سعید و سارا از دیدن فرزندان خود خیلی خوشحال شدند و سعید و سارا درحالیکه با دنیایی از خاطره و تجربه از نزد عمهشان بازگشته بودند، ماجرای نگهداری حیوانات را برای پدر و مادر خود تعریف کردند و آنها هم قرار گذاشتند تا ازاینپس گاو و گوسفند و مرغ و خروس نگهداری کنند تا علاوه بر اینکه از شیر و ماست و پنیر و کره و دوغ آنها استفاده میکنند بتوانند زندگی بهتری برای خود روبهراه سازند.
پایان...
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1،.،کانال دردونه.mp3
3.68M
#قصه_صوتی
" یک حرف ما بجا"
با صدای (خاله شادی)
💗 ∩_∩
(„• ֊ •„)💗
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 🌙
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
4.65M
#لالایی_صوتی
"لالایی به زبان ترک"
"لای لای ددیم یاتاسان"
👆👆👆
💚
🌈💚
💚🌈💚
Join🔜 @childrin1
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ ❄️
┊ ┊ ❄️
┊ ❄️
❄️
☃️❄️ســـــــــــلام
☃️❄️صبح قشنگ پنج شنبه تون بخیر
☃️❄️امروزتـون مملو از شـادی و آرامش
☃️❄️آخـر هفتـه تـون زیبـا و قـشنگـــــــ
☃️ ∩_∩
(„• ֊ •„)☃️
┏━━━∪∪━━━┓
❄️ @childrin1 ❄️
┗━━━━━━━━━┛
18.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون_نوستالژی
"حنا دختری در مزرعه"
(قسمت بیستم)
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━━∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
13.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه_داستان_های_مهارت_های_زندگی
این داستان : چرا دوست ندارم مثل بابام بشم
((ارتباط با فرزندان))
🌼 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌼
┏━━━∪∪━━━┓
🌈 @childrin1 🌈
┗━━━━━━━━━┛
#کاربرگ
کاربرگ رنگ آمیزی آموزش رنگ ها و مفاهیم پایه ریاضی.
🎨 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌈
┏━━━∪∪━━━┓
🌈 @childrin1 🎨
┗━━━━━━━━━┛