eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
146 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 🌱    🌱     🌱    🌱  1403/4/3 🌱    🌱     🌱     🌸 🌱    🌱     🌸 🌱    🌸 🌱 🌸                                            یکشنبه تابستونیتون عالی🌸🍃 امروزتان پر از زیبـایی🌸🍃 زندگیتون پرازباران برکت روزگـارتــون پـر از   🌸🍃 مـوفقیت وشادکامی🌸🍃 روزتـون پراز مهربانی🌸🍃 و در پنـاه خــدای خـوبی هـا 🌸🍃 🍃 ∩_∩ ‌ ‌(⁠✷⁠‿⁠✷⁠)⁩ 🍃 ┏━━━ ∪∪━━━┓ 🌸 @childrin1 🌸 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «پینوکیو» قسمت : ۱ پارت ۱ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
33.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم نگاه زیبای شما 😍 «پینوکیو» قسمت : ۱ پارت ۲ ☘ ∩_∩ („• ֊ •„)🐚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐚 @childrin1 ☘ ┗━━━━━━━━━┛
‍ «اگه میخوای فرزندت به دوستاش باج نده این قصه رو واسش بخون» روزی روزگاری در یک جنگل سرسبز بچه پاندای بانمک و زیبایی زندگی میکرد. اسم این بچه پاندای با نمک و خوشگل و دوست داشتنی "جف" بود جف همیشه سعی میکرد چیزهایی که دوستشان دارد را نگه دارد. او عاشق توپ بود و تا الان چند تا توپ زیبا و قشنگ داشت. اما توپها برای جف کافی نبودند جف دوست داشت با بچه های جنگل بازی کند. او میخواست با دوستانش بازی کند. یک روز صبح جف از خانه بیرون رفت دوستان جف میخواستند گرگم به هوا بازی کنند جف هم با خوشحالی پیش آنها رفت و گفت: " سلام بچه ها منم بازی ام بعد روباه گفت: " نه ما اصلا دوس نداریم با ما بازی کنی بازی نیستی برو!". جف از این حرف خیلی ناراحت شد گوشه ای نشست و بعد فورا به سمت خانه دوید یکی از بهترین توپهایش را که خیلی دوست داشت برداشت و سمت دوستانش آمد جف با خوشحالی گفت:" روباه بیا این توپ واسه تو حالا اجازه میدی منم بازی کنم؟". این توپ روباه توپ را گرفت و گفت: ها هااا هاا! آره بیا بازی کن!". جف موقع بازی خوشحال بود اما وقتی بازی تمام شد احساس کرد که خودش دوست داشتنی نیست این احساس کوچولو بود اما جف را ناراحت میکرد فردا دوباره جف پیش دوستانش رفت. آنها قرار بود که هفت سنگ بازی کنند. جف گفت منم بازی ام!". این بار ببری گفت: " نهه اصلا تو رو بازی نمیدیم برو از اینجا!". اما این بار جف فورا به سمت خانه رفت و یکی دیگر از توپهای با اررش و دوست داشتنی را برداشت. پیش دوستانش آمد و به ببری گفت: این توپ واسه تو حالا میذاری منم بازی کنم؟! ببری توپ زیبا را گرفت و گفت: هاا هاا هااا! آره بیا بازی کن جف با خوشحالی بازی کرد. ولی وقتی بازی تمام شد دوباره احساس کرد دوست داشتنی نیست. اما این بار این احساس کمی بزرگتر شده بود و جف را کمی بیشتر از قبل ناراحت کرده بود جف فکر میکرد که بخاطر توپهایی که به دوستانش داده است از این به بعد او را هم بازی میدهند. اما فردا که شد اتفاق دیگری افتاد. این بار بچه شیر اجازه نداد جف با آنها بازی کند و دوباره جف به سمت خانه رفت و یکی دیگر از توپ هایش را آورد و برای اینکه بازی اش دهند به بچه شیر داد. جف حالا بیشتر از قبل احساس میکرد کسی او را دوست ندارد. اما هنوز هم امید داشت که او را بازی دهند اما وقتی دوستانش تصمیم گرفتند قائم موشک بازی کنند خرگوشی گفت تو بازی نیستی جف.". جف با چشمانی خیس به خانه رفت آخرین توپش را برداشت و برای اینکه بتواند بازی کند او را هم به خرگوشی داد. حالا خیلی احساس دوست داشتنی نبودن می کرد او دیگر توپی نداشت و کسی او را بازی نمی داد. فردا که از راه رسید او پیش دوستانش رفت. اما مثل همیشه او را بازی ندادند حالا جف توپی نداشت او ناراحت روی نیمکت جنگل نشست و غصه می خورد کمی بعد بچه پاندای مهربانی به او نزدیک شد روی نیمکت نشست و گفت: سلام من جیمی هستم. اسم تو چیه؟". جف با صدای ناراحت گفت: سلام من جف هستم.". جیمی گفت : " جف انگار ناراحتی چیزی شده؟". جف گفت: " اون بچه ها رو میبینی؟ همیشه فکر میکردم اونا دوستای منن اما اشتباه میکردم اونا هیچ وقت منو بازی نمیدن. " جیمی گفت: " اما من حواسم بود تو قبلا باهاشون بازی میکردی!". جف زد زیر گریه و گفت همیشه باید توپ بهشون میدادم تا منو بازی بدن!". جیمی خیلی ناراحت شد به جف گفت واقعا متاسفم. پس تو هیچ وقت دوستای واقعی نداشتی دوستای واقعی ارزش ما رو میدونن اونا واسه خودمون ما رو دوست دارن و باهامون بازی میکنن نه واسه توپ و هر چیز دیگه اما اونجا رو نگاه کن. میبینی؟!". جف به آن طرف نگاه کرد و کلی بچه های شاد را دید. بعد جیمی گفت بیا با ما دوست باش ما تو رو بخاطر خودت دوست داریم وهمیشه شادیم و کنار هم بازی میکنیم. جف از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شد.و بعد از روی نیمکت بلند شد و با لبخند به سمت دوستان جدیدش رفت و همه با هم فوتبال بازی کردند. پایان... 💜 ∩_∩ („• ֊ •„)🟢 ┏━━━∪∪━━━┓ 🟢 @childrin1 💜 ┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_6044138619021559788.mp3
3.79M
"هاجستم و واجستم" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 🦋🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1⭐❤️کانال دردونه_5807900982356480173.mp3
6.02M
با صدای« محمد رضا صادقی» همه مادرها دوست دارند برای کودکشان لالایی بخوانند، اما شاید همه مادرها نتوانند این کار را انجام دهند. در این صورت می توانند لالایی هایی را از دیگران یاد بگیرند، یا اینکه حتی لالایی هایی را برای نوزادشان دانلود کنند. پخش آهنگ‌های لالایی یکی از بهترین روش‌ها برای آرام کردن و خواباندن بچه‌هاست. ✨ ∩_∩ („• ֊ •„)✨ ┏━━━∪∪━━━┓ ⭐️@childrin1 ⭐️ ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا