eitaa logo
پژوهش‌های تاریخ اسلام
3.3هزار دنبال‌کننده
227 عکس
29 ویدیو
10 فایل
مرکز پژوهش های تاریخ اسلام لینک دعوت به کانال: @chsiqs قم، خیابان دورشهر، روبروی کوچه ۲۱ تلگرام: https://t.me/chsiqs جهت ارتباط با ادمین: @Chsi_qs نکات تاریخی که توسط ادمین در کانال گذاشته می شود، به معنای موافقت مرکز با مضمون آن نکات نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹باسمه تعالی خدمت فضلا و علاقمندان حاضر در درسهای استاد اعلام میشود که فردا شنبه، ٢٥ اسفند درسهای ایشان برقرار است. @Yusufi_Gharawi
💠 معاشرت مسالمت آمیز امیرالمؤمنین(علیه السلام) با کفّار دربارۀ چگونگی رفتار امیرالمؤمنین(علیه السلام) با غیرمسلمانان، نمونه‌هایی در منابع حدیثی و تاریخی ذکر شده است که حاوی درسها و عبرتهای بسیار آموزنده و مهمی است. در اینجا به چند نمونۀ آن اشاره میشود. ✅ مطابق روایتی از امام صادق از پدرانش(علیهم السلام)، روزی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بیرون از شهر کوفه و در راه برگشت به کوفه با کافری ذمّی همراه شد که اتفاقاً چهرۀ حضرت را نمیشناخت. آن ذمّی-که برمی‌آید از اهل کتاب بوده- به حضرت خطاب کرد: ای بندۀ خدا، قاصدِ کجایی؟ حضرت گفت: کوفه میروم. مسافتی را همسفر شدند تا جایی که سر دو راهی رسیدند، و چون شخص ذمّی مسیرش از راه اصلی جدا میشد لذا به سمت راه فرعی پیچید و حضرت نیز همراه او به سمت فرعی پیچید. ذمّی به حضرت گفت: مگر نمیخواستی کوفه بروی؟! حضرت پاسخ داد: بله. ذمّی گفت: پس راه کوفه را رها کردی!؟ حضرت فرمود: میدانم. ذمّی پرسید: پس با اینکه میدانی چرا همراه من پیچیدی؟! امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او گفت: همراهیِ نیکو، کامل کردنش به اینست که انسان هنگام جداییِ همراهش چند قدمی بدرقه‌اش کند (از باب احترام و ادب). و پیغمبر ما صلّی الله علیه وآله چنین فرمانمان داده است. ذمّى گفت: اينگونه گفته؟! حضرت فرمود: آرى. ذمّى گفت: پس قطعاً جز این نیست که افرادی که از او پیروی کرده‌اند بخاطر همين كردارهاى بزرگوارانه‌اش از او پیروی کرده‌اند، و من تو را گواه میگیرم كه من هم بر دین شمایم. سپس آن مرد ذمّى همراه اميرالمؤمنين(عليه السلام) به کوفه رفت، و هنگامی که حضرت را شناخت مسلمان شد.1️⃣ ✅ نمونۀ دیگر اینکه روزی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کوفه به پیرمردی سالمند و نابینا برخورد کرد که دست دراز کرده بود تا مردم به او کمک کنند. حضرت وجود چنین منظری را ناپسند شمرد و با تعجب پرسید این چیست؟! شایان توجه است که از این پرسش حضرت مشخص میشود که در آن روزگار، تکدّی‌گری امری عادی و رایج نبوده و بخاطر همین استثنائی بودنش موجب شگفتی حضرت شده. مردم گفتند: این مسیحی است. یعنی با اینکه پیر و نابینا شده و توان کارگری و تأمین مخارجش را ندارد اما چون مسلمان نیست لذا کسی متکفّلش نشده و مجبور است تکدّی کند. حضرت نهیب رفتند که: تا نیرو داشت و میتوانست کار کند، جوانی و توانش را به کار گرفتید و حال که سالمند و از کار افتاده شده رهایش کرده‌اید و آبرومندانه مخارجش را تأمین نمیکنید!! سپس فرمود: از بیت المال برایش «ماهیانه» مقرر کنید.2️⃣ همین حادثه موجب شد که از بیت المال مسلمانان برای کفّارِ از کار افتاده نیز سهمیه‌ای معین کنند. یعنی در نظام حکومتی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، بهزیستی و تأمین اجتماعی و تأمین زندگی آبرومندانه حق طبیعی و خدادادی هر انسان و هر شهروند است و لذا بدون در نظر گرفتن عقاید و گرایشهایش باید از این حق بهرمند باشد. ✅ نمونه‌ای دیگر از احترام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به کفار، اینکه قبیلۀ بنی کلاب از جمله قبایل عربی بودند که پیش از اسلام به عراق و بین النهرینِ دجله و فرات آمده و مستقر شده بودند، و بعد که اسلام به عراق و کوفه رسید بخشی از این قبیله به کوفه آمدند. پس از ورود اسلام به عراق، شَمِر بن ذی الجوشن که از بنی کلاب بود دست از مسیحیت برداشت و مسلمان شد اما پدرش ذی الجوشن همچنان نصرانی بود. وقتی ذی الجوشن مُرد و جنازه‌اش را تشییع میکردند، زمان خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کوفه بود. ایشان پرسید: این جنازۀ کیست؟ گفته شد: جنازۀ ذی الجوشن، پدر شَمِر است. حضرت فرمود: گرچه اهل کتاب است اما به رعایت احترام پسرش که مسلمان است چند قدمی در تشییع جنازۀ او شرکت کنید. 🔻به طور کلی امیرالمؤمنین(علیه السلام) جز در کارزار جنگ با دشمنانی که اصرار بر جنگ مسلحانه داشتند هیچگاه برخورد خصمانه‌ای با افراد نداشت و الگوی کامل معاشرت دوستانه و مسالمت آمیز بود. در قرآن نیز آمده است: ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾(ممتحنه ٨) «خدا شما را باز نمیدارد از کسانی که بخاطر دینتان با شما نجنگیده و از خانه و کاشانه‌تان بیرونتان نکرده‌اند، که به آنها خوبی کنید و منصفانه با آنها رفتار کرده و حقّشان را ادا نمایید. بدرستی که خدا دادگران و منصفان را دوست میدارد.» این دستور قرآن است و امیرالمؤمنین(علیه السلام) قرآن مجسّم و الگوی کامل اخلاق کریمانه است که انسانها را به سوی فطرت الهیِ نهفته در آنها هدایت میکند که تا زمانی که کسی تعمّد و لجاجتی در پایمال کردن حق دیگران نداشته باشد، با او خوش رفتار باشیم. 📓 مجموعۀ مصاحبه‌ها: ٣٨٦- ٣٨٨. ــــــــــــــــــــ 1️⃣ الكافي ٢: ٦٧٠، ح٥. 2️⃣ تهذيب الأحكام ٦: ٢٩٣، ح١٨. @Yusufi_Ghara
◾️سرگذشت حضرت زینب(علیها السلام) و محل دفن ایشان بنا بر اخباری که در کتاب «أخبار الزينبات» تألیف عُبَیدَلی نسّابه(٢٧٧ق) آمده حضرت زینب(س) از مدینه به مصر، شهر فُسطاط -که بعدها شهر قاهره در نزدیکی آن بنا شد- تبعید، و در خانه‌ای واقع در باغهای شمال شرقی این شهر که مربوط به والی مصر بود اقامت داده شد و در همانجا درگذشت، و بنا بر وصیتش در همان اتاق محل سکونتش دفن شد. پس از واقعۀ کربلا در سال ٦١هجری و بازگشت اسیران و یتیمان از شام به مدینه، و هنگامی که عبدالله بن زبیر در مکه مردم را به برکنار کردن یزید و قیام به خونخواهی امام حسین(علیه السلام) میشوراند و خبرش به اهل مدینه رسید، حضرت زینب(س) نیز شروع کرد به خواندن مردم مدینه به قیام برای خونخواهی امام حسین(علیه السلام) [و اجرای عدالت]، که با مقابلۀ والی مدینه مواجه و موجب بپا شدن آشوب و غائله‌ای بین حضرت و والی شد و اختلافات بالا گرفت. والی مدینه عَمرو بن سعید بن عاص أشدق اموی1️⃣، نامه‌ای به یزید نوشت و او را از اوضاع مدینه آگاه و پیشنهاد تبعید حضرت از مدینه را مطرح کرد. یزید نیز با دستور جدایی حضرت از مردم، با این پیشنهاد موافقت کرد. أشدق دستور داد بصورت علنی به حضرت ابلاغ شود که از مدینه بیرون رود به هر جایی که مایل است! حضرت نپذیرفت و فرمود: «خدا میداند که چه بر ما گذشت؛ بهترینمان کشته شد، و ما را بدنبال خود کشاندند آنچنانکه حیوانات را بدنبال خود میکشانند! و بر پالان و بار و بنۀ شترها بار شدیم! پس بخدا سوگند که خارج نخواهیم شد حتی اگر خونمان ریخته شود!» زنان هاشمی نزد حضرت جمع شدند و با ملاطفت و مدارا با ایشان سخن گفته و حضرت را دلداری و تسلّی دادند. زینب دختر عقیل بن أبی طالب به حضرت گفت: ای دختر عمو، براستی که خدا وعده‌اش را بر ما راست گردانيد و زمين را ميراث ما نمود [که] در هر جاى آن بخواهيم جاى میگزينيم، پس خوش باش و چشمت روشن باشد که خدا جزای ستمگران را خواهد داد؛ آیا میخواهی که با این نپذیرفتن، ذلت و خفتی برایمان پیش آورند! پس وطن را ترک کن بسوی سرزمینی اَمن!» و سکینه و فاطمه دو دختر امام حسین(علیه السلام) با عمه‌شان زینب مواسات نموده و آمادۀ رفتن از مدینه و تبعید همراه وی شدند. أشدق مقدمات سفر حضرت و هر یک از زنان هاشمی که بخواهد با حضرت همراهی کند را آماده کرد، و مصر بعنوان مقصد معین شد. هنگام رسیدن حضرت به قاهره، والی مصر مَسلَمة بن مخلَّد أنصاری خزرجی2️⃣، بهمراه چند نفری به پیشواز حضرت رفت و به ایشان تسلیت گفت و گریست و همراهانش نیز گریه کردند، و حضرت تلاوت فرمود: ﴿هذا ما وَعد الرحمن وصَدق المُرسَلون﴾3️⃣ سپس مَسلمه، حضرت را به خانه‌ای که در باغهای شمال شرقی این شهر داشت برد. حضرت زینب(س) پس از یازده ماه و پانزده روز اقامت در آنجا درگذشت و مَسلمه با حضور جمعیتی در مسجد جامع بر ایشان نماز خواند، و بنا بر وصیت حضرت به همان اتاق محل سکونتش برگردانده و در همانجا دفن شد. وفات ایشان در هنگام غروب روز یکشنبه ١٥ رجب ٦٢هجری بود. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٦: ٢٢٦- ٢٢٧. از: أخبار الزينبات: ٢١- ٢٢، چاپ المنيرية مصر؛ ١١٥- ١٢٢ چاپ کتابخانۀ مرحوم آیةالله مرعشی نجفی. قاموس الرجال ١٠: ٧٢/ ٧٥٤٧. ــــــــــــــــــــ 1️⃣ أشدق بطور همزمان فرمانروایی مکه را نیز برعهده داشت اما با خودمختاریهای نسبی که عبدالله بن زبیر توانسته بود در مکه پیدا کند، نیروی امویان در مدینه متمرکز شده بود تا مدینه از دستشان خارج نشود. أشدق در روزهای پناهندگی امام حسین(علیه السلام) به مکه، چنان در راه اطاعت محض از خلیفه و حفظ نظام استبدادی امویان گستاخ بود که مجری این دستور یزید شد که با سی نفر نیرو در کمین امام باشد و ایشان را دستگیر کند و تحویل یزید دهد، و اگر نتوانست، هر طور شده امام را ترور کند حتی اگر در زیر پردۀ کعبه باشد. و در حرم امن الهی چنان عرصه را بر امام تنگ نمود که امام فرمود حتی اگر در لانۀ حشره‌ای باشم مرا بیرون میآوردند تا بکشند. و برای جلوگیری از خونریزی، ناچار نیت احرام حج را در همان روز شروع مناسک، به عمرۀ مفرده تبدیل کرد و بسرعت از احرام خارج شد و برعکسِ حرکت حاجیان که به مِنا و عرفات میرفتند، همراه با خانواده و یارانش به سوی عراق رفت. (رک: موسوعة ٦: ١٠٦) 2️⃣ مسلَمه خزرجی در سال ٣٨ق که امیرالمؤمنین(علیه السلام) محمد بن أبی بکر را به فرمانروایی مصر فرستاده بود همراه عده‌ای به وی حمله کردند و به شکل فجیعی کشتند و سپس در بدن درازگوش مرده‌ای گذاشته و سوزاندند وهمسرش را نیز به شهادت رساندند. او از سال ٤٧ق توسط معاویه به ولایت مصر منصوب شد و تا آخر شعبان ٦٢ باقی بود و در ماه ذ.ق از دنیا رفت. 3️⃣ ابتدای آیه اینست: ﴿قالوا يا وَيلنا مَن بَعثَنا مِن مرقدِنا.. ﴾(یس٥٢) : میگويند اى وای بر ما چه كسى ما را از قبرمان برانگیخت؛ اینست همان وعده خداى رحمان، و پیامبران راست میگفتند! @Yusufi_Gharaw
💠 بررسی روایات ولادت امام زمان(عجل الله فرجه) و حوادث پیرامون آن با حضور آیة الله یوسفی غروی شنبه، ١٤/شعبان/١٤٤٠ - ۳۱ فروردین ١٣۹۸ ساعت ۱۸ قم، خ اراک، ک۱٥(سوهان خودکار)، ک٧(کوچه سوم سمت راست)، ک۲(کوچه اول سمت چپ)، پ۱۱۲ پرسشهای خود را میتوانید به شمارۀ 09391350479 ارسال فرمائید. #نشست_تاریخی ٤ @Yusufi_Gharawi
💠 سومین پیش‌نشست همایش بین‌المللی حضرت ابوطالب(ع) حامی پیامبراعظم(ص) با عنوان «ابوطالب(ع)؛ مؤمن قريش» با حضور آیت الله محمدهادی يوسفی غروی (رییس شورای علمی همایش) دوشنبه ۳/ تیر/ ۱۳۹۸ ساعت ۱۸ تا ۲۰ مکان: بلوار جمهوری اسلامی، ک۲، ساختمان انجمن‌های علمی حوزه، سالن اجتماعات @Yusufi_Gharawi
🔸 ادامۀ بحث خارج تاریخ اسلام توسط آیت الله حاج شیخ محمدهادی يوسفی غروی از سه‌شنبه ٤/ تیر/ ۱۳۹۸ (❗️اصلاحيه❗️) ساعت ۱۸:۳۰ قم، خ اراک، کوی ۱٥(سوهان خودکار، قم نو)، كوچه شهید قدرتی، فرع اول، مرکز پژوهشهای تاریخی حوزۀ علميه @Yusufi_Gharawi
❖ مکتب امام صادق(عليه السلام) ❓بعضی برآنند که امام صادق بر اثر مسمومیت به شهادت رسیدند و بعضی دیگر درگذشت طبیعی آن حضرت را ترجیح ‌داده‌اند. کدام یک مستندات تاریخی قوی‌تری دارد؟ ● مرحوم شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ هجری قمری) در کتاب «عیون اخبار الرضا علیه‌السلام» از عبدالسلام بن صالح، معروف به ابوالصلت هروی، از حضرت رضا(ع) روایت نموده که: «ما مِنّا إلا مسموم أو مقتول» هر کدام از ما یا با شمشیر و یا با زهر کشته شده است. سند این روایت، قابل قبول است، اما دلالت روایت چندان روشن نیست؛ یعنی معلوم نیست منظور از «ما» چه افرادی هستند؟ بنابراین با وجود این تردید، دیگر نمی‌توان مفاد این سخن را سندی قطعی بر شهادت تمام امامان دانست؛ لذا مرحوم شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق) نیز در کتاب خود «الارشاد» در خصوص صحت گزارش‌های مسمومیت چند تن از امامان معصوم، از جمله امام صادق(ع) تردید نموده است‌‌. ❓چه عوامل و شرایطی در زمان امام صادق(ع) بوده، که زمینه‌ساز ظهور پر رنگ «غُلات» شده، در حدی که می‌بینیم حتی مثلا مُفَضَّل بن عمر، از اصحاب امام، متهم به غلو شده است؟ ● غلو در ادیان گذشته نیز بوده است و معروف‌ترین غلو در دین، غلو مؤمنان به حضرت عیسی(ع) است که در حد ایمان به نبوت ایشان بسنده نکرده و او را خدا یا فرزند خدا خوانده‌اند. در اسلام نیز در اواخر دوران پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه وآله، بنا بر خبری که ابن‌شهرآشوب در جزء اول کتاب «مناقب» آورده است، شخصی از یاران آن حضرت به ایشان عرض کرد: «آیا در وقت ملاقات با شما نیز همانند خودمان به یک سلام بسنده کنیم و برایتان به سجده نرویم؟» و در پاسخ، پیغمبر(ص) خشمگینانه جلوگیری فرمود. در دوران امیرالمومنین(ع) بنا بر آنچه در برخی منابع از جمله «رجال کَشّی» (قرن چهارم هجری) آمده، پس از پایان جنگ جمل، میان چند تن از ملوانان هندی در بصره، اختلافی مالی پدید آمد و با هم درگیر شدند. چون برای داوری به نزد امیرالمومنین(ع) آمدند، خواستند مترجمی بیاورند، اما امیر مؤمنان با آنان به زبان مادری‌شان سخن گفت. بدین جهت گویی آنان از کفر بت‌پرستی خود به کفر غلو در علی(ع) دچار شدند و به ادعای خدایی آن حضرت به سجده افتادند! علی(ع) هرچه کرد که آنان از این غلو کفرآمیز خود به اسلام بگروند، فرمان نبردند. بعدها نیز در کوفه اشخاصی درباره آن حضرت گفتاری کفرآمیز بر زبان راندند که با برخورد شدید ایشان روبرو شدند. درباره امام‌حسین(ع) نیز برخی از مردم کوفه، پس از شهادت آن حضرت با اقتباس از نجات حضرت عیسی(ع) از دار یهودیان، قائل به رخداد مشابهی برای امام حسین(ع) شدند و گفتند شخص مقتول آن حضرت نبوده و شاید آفریده دیگری با چهره مشابه آن حضرت به قتل رسیده است! در دوران امام صادق(ع) نیز باز در کوفه بنا بر آنچه در برخی منابع از جمله رجال کشی آمده است، حدود پنجاه تن یکصدا شدند و گفتند «لا اله الا جعفر»! فرماندار کوفه آنان را دستگیر کرد و در میان مسجد جامع کوفه به دورشان هیزم آورد و با نفت آنها را سوزاند؛ دو تن از ایشان توانستند از میان دود و آتش جان سالم به در برند، به مدینه نزد امام(ع) رسیدند و از غلو خود توبه کردند؛ یکی از این دو تن همین مُفَضَّل بن عمر بود و دیگری سالم بن مُکرَم. عامل عمده این‌گونه غلوها، یکی دانش ائمه اطهار(ع) بود و دیگری کرامات ایشان. البته غلات مدعی بودند که خودشان به معرفتی فوق‌العاده رسیده‌اند و دیگر مکلف به تکالیف شرعی نیستند! (۱) @Yusufi_Gharawi
(۲) ❓گاه تعبیراتی همچون «دانشگاه امام صادق» به کار می‌رود و گفته می‌شود که امام صادق شاگردانی مثلا در علم شیمی داشته، نظیر جابر بن حیان. به لحاظ تاریخی، این گفته‌ها چقدر صحیح است؟ ● در این مورد، گزارش معتبری در دست است که از احمد بن محمد بن سعید بن عقد? به ما رسیده است. وی از علمای زیدی اوایل قرن چهارم (متوفای ۳۳۳ق) و حافظ قرآن و بسیاری از احادیث و اخبار ائمه اطهار نیز بوده است و لذا مشهور به لقب «حافظ» بوده و نوشته‌های بسیاری داشته است، به‌خصوص در علم رجال یعنی گزارش شرح حال رجال راوی اخبار ائمه اطهار(ع). یکی از کتابهای مفصل وی درباره اصحاب ائمه و به خصوص امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده، با اینکه این شخص زیدی بوده و بنابراین معتقد به امامت آن دو بزرگوار نبوده، اما ایشان را از علما و دانشمندان اهل بیت(ع) می‌دانسته. در هر حال وی حدود سه هزار و هشتصد تن را به عنوان راویان اخبار آن حضرت نام ‌برده که نام بیشترشان را مرحوم شیخ طوسی (م۴۶۰ق) در کتاب «طبقات‌الرجال» آورده است و از آن روز این عدد تقریبی بر سر زبان‌ها و اقلام شهرت یافته و بر این اساس گفته می‌شود تعداد شاگردان امام صادق(ع) یعنی روایت‌کنندگان از آن حضرت حدود چهارهزار نفر است. از این میان شخصی است به نام جابر بن حیان طرتوسی یا طرسوسی است. طرسوس یا طرتوس هر دو نام دو نقطه از قرای شام و نزدیک مرز روم بوده است؛ اما در عین حال این شخص به کوفه نیز نسبت داده شده و گاه گفته شده جابر بن حیان کوفی. از جابر بن حیان آثاری به دست ما رسیده که به اصطلاح قدیم در علوم غریبه و علم کیمیاست و لذا چندان مورد اعتنای علمای رجال ما نبوده و در کتابهای رجال ما چندان ذکر و شرحی در خصوص این شخص نیامده است. اما در عصر اخیر کتابهایی درباره جابر بن حیان منتشر شده، از جمله کتاب عربی «الامام الصادق مُلهِم الکیمیا» و کتابهای دیگری که عنایت بیشتری به این شخص نموده‌اند؛ ولی مشخص نیست که از منقولات و آثار به دست آمده از وی، در علم شیمی امروزی اثری مانده یا استفاده‌ای شده باشد. در هر حال تنها مستند نسبت این آثار به امام صادق(ع)، عباراتی است که در نوشته‌های او به طور مکرر آمده که: «قال سیدی و مولای جعفر بن محمد…» درحالی که برای ما چندان مشخص نیست که آیا منظور از این «جعفر بن محمد»، امام صادق(ع) باشد یا شخصی دیگر. ❓گویا امام صادق(ع) در توصیف تربت پیامبر(ص) فرموده‌اند: «قبرُ رسول‌الله مُحصَب حصباء حمراء» (با ریگهای سرخ پوشانده شده). آیا از وجود چنین توصیفاتی استنباط می‌شود که مزار تا آن زمان، در میان عموم مردم شناخته شده نبوده و مثلا زیارت قبر پیامبر تا زمان امام صادق (حدود سال ۱۲۰ق)، در میان مسلمانان رایج نبوده است؟ ● مرقد پیغمبر اکرم(ص) اندرون حجره‌ای از حجره‌های خانه آن حضرت، در کنار مسجدالنبی بوده است و لذا فرض ناشناخته ماندن جزئیات و خصوصیات و ویژگی‌های آن مرقد طبیعی است. چون در آن زمان عکس یا تصویری از مرقد نبوده و چنین نیز نبوده که درِ حجره همواره برای عموم باز باشد؛ لذا ناشناخته ماندن جزئیات و خصوصیات و ویژگی‌های آن مرقد چندان غیرطبیعی و تعجب برانگیز نیست؛ بنابراین چنین اخباری در نهایت ممکن است دلالت بر ناآگاهی مردم یا بی‌اطلاعی شخص مخاطب امام داشته باشد و به هیچ وجه دلالتی بر عدم رواج زیارت آرامگاه آن حضرت ندارد‌. (۲) @Yusufi_Gharawi
(۳) ❓در زیارت امیرالمؤمنین(ع) در هفدهم ربیع الأول که امام صادق آن را به محمد بن مسلم تعلیم داده‌اند آمده است که «از باب‌السلام وارد شو» و نیز آمده است «خود را به قبر بچسبان و بگو…» از این تعابیر به نظر می‌رسد که مزار امیرالمؤمنین اتاقکی داشته، اما گویی روی قبر ضریحی نبوده است. ضریح‌گذاری روی قبر شریف حضرت چه زمانی انجام شده؟ ● نبودن ضریح بر مراقد امامان معصوم(ع) تا پایان دوران حضور آنان و بلکه تا پایان دوران غیبت صغری یعنی تا پایان ۳۳۰ هجری معلوم و روشن است؛ اما پس از این تاریخ و به‌ویژه با شروع تعمیرات اساسی در دو مرقد نجف و کربلا از سوی محمد بن زید علوی ـ داعی زیدی طبرستانی ـ از نیمه قرن چهارم به بعد ظاهرا تاریخ شروع ضریح گذاری آغاز شده است. و البته هیچ آیه یا روایتی هم دلالتی بر منع این اقدام ندارد. از یک سو زیارت‌هایی برای امیرالمؤمنین از زبان امام صادق نقل شده، اما از سوی دیگر اخباری هست حاکی از اینکه موضِع قبر امیرالمؤمنین تا زمان امام رضا مورد اختلاف بوده است. تا پایان دوران حکومت امویان بنا بر وصیت آن حضرت، فرزندان ایشان این پنهان‌کاری موجه و معقول را ادامه داده و مخالفتی ننموده‌اند. اما عباسیان که روی کار آمدند، خودشان سعی در اظهار افتخار به نیایشان عباس بن عبدالمطلب، عموی پیغمبر(ص)، داشتند؛ لذا در قبرستان بقیع نه تنها سایبان، که حتی گنبد و بارگاهی بر قبر وی ساختند که عملا قبر فاطمه بنت اسد و نیز مراقد شریف امام حسن و امام سجاد و امام باقر علیهم‌السلام را نیز در بر می‌گرفت. با این تغییر اوضاع دیگر ادامه پنهان‌کاری نسبت به مرقد امام علی(ع) موجه نبود؛ لذا امام صادق(ع) در سفرهای مکرر خود به کوفه، مرقد امیرالمومنین را آشکار ساختند. بنابراین وجود برخی اخبار حاکی از تردید برخی افراد در این مورد، ناشی از ناآگاهی این افراد بر از اخبار مربوط به زیارت‌های علنی و آشکار امام صادق(ع) بوده که البته عدم اطلاع این افراد هم چندان غیرطبیعی نیست. ❓آیا امام صادق، برای پدرشان یا ائمه ـ غیر از امام حسین یا حتی برای حضرت پیامبر و حضرت زهرا مجلس عزا برگزار می‌کردند؟ پرسش دیگر اینکه چرا هیچ متن زیارتی از ایشان مثلا برای پدرشان نقل نشده است؟ ● در روایات تاریخی چنین گزارشی نداریم؛ اما وجهش این است که گویا از دوران پیغمبر اکرم(ص) و در احادیث از آن حضرت، نمونه‌هایی حاکی از ویژگی‌های خاص حضرت سیدالشهدا(ع) در دست بوده و هست و گویی این نیز یکی از آن ویژگی‌ها می‌باشد. البته توجه دارید که ذکر این ویژگی‌ها برای آن حضرت الزاما نشانه بالاتر بودن رتبه و مقام آن حضرت نسبت به دیگر امامان و مثلا امام باقر(ع) نیست، از سوی دیگر این روایات و دیگر روایات و آیات موجود، دلالتی بر منع زیارت یا اقامه مجالس عزا برای دیگر امامان معصوم ندارد. ❓تعامل امام صادق(ع) با ابوحنیفه چگونه بوده است؟ گاه گفته می‌شود روابط بسیار حسنه‌ای داشته‌اند و گاه تصور می‌شود که چون از یک مذهب نبوده‌اند نباید رابطه خوبی میان آنان باشد! ● آنچه در اخبار وارد شده، یکی محاجه امام صادق(ع) با ابوحنیفه نعمان بن ثابت کابلی کوفی (متوفای ۱۵ق) است در مورد مشروعیت قیاس به عنوان یکی از دلایل احکام شرعی که ابوحنیفه به آن استناد می‌جسته و عمل می‌کرده و امام صادق(ع) آن را مشروع نمی‌دانست و در این احتجاج نیز امام بر وی فائق آمد. مورد دیگر نیز اینکه دومین خلیفه معروف عباسی ـ منصور دوانیقی ـ امام صادق(ع) را به دربار خود احضار کرد و از ابوحنیفه چهل پرسش از مسائل فقهی مشکل برای طرح بر آن حضرت خواسته بود و آن حضرت در پاسخ می‌فرمود: اهل مدینه چنین و اهل کوفه چنان می‌گویند و گاه آن حضرت با یکی از این دو قول اظهار موافقت یا مخالفت می‌فرمود. جز این‌گونه اخبار گزارش تاریخی مشخصی در خصوص کیفیت روابط ابو‌حنیفه با شخص امام صادق(ع) در دست نیست. اما گزارش‌هایی دال برخورد ناخوشایند ابوحنیفه با پیروان آن حضرت در کوفه به ما رسیده است. (گفتگوی روزنامۀ اطلاعات/ شنبه، ٧ مرداد ۱۳۹۶) 🔗 http://www.ettelaat.com/etiran/?p=298671 @Yusufi_Gharawi .
❖ نشست تاریخ و سیرۀ امام صادق(علیه السلام) سخنران: آیة الله يوسفی غروی شنبه، ۸/تیر/۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۵ تا ۱۳ مکان: ۳۰متری هنرستان، ک ۳۹، پ ۸۶، مرکز آموزشهای کاربردی @Yusufi_Gharawi
🔸 باسمه تعالی به اطلاع میرساند امروز چهارشنبه درس استاد تعطیل است و جلسۀ بعدی به حول و قوۀ الهی روز شنبه، ١٥ تیرماه خواهد بود. @Yusufi_Gharawi
💠 جدول بحوث آیة الله یوسفی غروی در تابستان ٩٨ از یکشنبه ١٦ تیر ۱۳۹۸ ١٨:٣٠ تا ١٩:١٠ ← حرکت امام حسین(علیه السلام) ١٩:١٥ تا ٢٠:٠٠ ← تاریخ اسلام قم، خ اراک، ک۱٥(سوهان خودکار، قم نو)، ک٧(شهید قدرتی)، ک۲، مرکز پژوهشهای تاریخی حوزۀ علميه @Yusufi_Gharawi