eitaa logo
پژوهش‌های تاریخ اسلام
3.3هزار دنبال‌کننده
227 عکس
29 ویدیو
10 فایل
مرکز پژوهش های تاریخ اسلام لینک دعوت به کانال: @chsiqs قم، خیابان دورشهر، روبروی کوچه ۲۱ تلگرام: https://t.me/chsiqs جهت ارتباط با ادمین: @Chsi_qs نکات تاریخی که توسط ادمین در کانال گذاشته می شود، به معنای موافقت مرکز با مضمون آن نکات نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌 تاریخ ساخت زیارتگاه بر قبر بزرگان دینی، و نظر پیشوایان اهل سنت اولین گنبدی که بر روی قبور ائمۀ بقیع ساخته شد توسط خلفای عباسی بود. در سال ١٣٢ق که مصادف بود با دوران امامت امام جعفر صادق(علیه السلام) دولت اموی سقوط کرد و اولین خلیفه عباسی ابوالعباس سفاح به هدف ایجاد جایگاه معنوی برای عباسیان در بین مردم و افتخار نمودن به جدّشان عباس بن عبدالمطلب بعنوان عموی پیامبر، مزاری بر قبر جدشان عباس ساخت و در بستر حرم گنبدی بر پا کرد که شامل چهار قبر مجاورش که منتسب به پیامبر بودند و نمی‌شد مقام و منزلتشان را نادیده گرفت نیز می‌شد؛ یکی قبر فاطمه بنت أسد مادر امیرالمؤمنین و همسر ابوطالب که پیامبر در خانۀ او بزرگ شده بود، و سه قبر دیگر که از اهل بیت پیامبر بودند: امام حسن مجتبی، امام سجاد و امام باقر(علیهم السلام). و بعد که امام صادق(علیه السلام) در سال ١٤٨ق توسط خلیفۀ دوم عباسی منصور دوانیقی به شهادت رسید مانع از این نشدند که پیکر ایشان در کنار پیکر پدرانش خاکسپاری شود. و بدین ترتیب آن گنبد و بارگاه مشتمل شد بر این چهار امام معصوم و مادرشان فاطمه بنت أسد، و عمویشان عباس بن عبدالمطلب. مأمون عباسی نیز پس از مرگ پدرش هارون الرشید برایش گنبد ساخت. این مراقد و گنبدها نه از سوی ائمۀ اهل بیت(علیهم السلام) و نه از سوی هیچ یک از فقهای اهل سنت از جمله چهار امام معروفشان ابوحنیفه(١٥٠ق)، مالکی(١٧٩ق)، شافعی(٢٠٤ق) و حنبلی(٢٤١ق) بعنوان بدعت و مظاهر شرک خوانده نشد و هیچکدام هیچ اعتراضی نداشتند. نخستین کسی که مدعی شد ساختن مسجد و زیارتگاه بر قبور، از مظاهر شرک است و بدعت است و حرام، ابن تیمیه(٧٢٨ق) است و پس از او شاگردش ابن قیّم جوزیة(٧٥١ق) و سپس محمد بن عبدالوهاب(١٢٠٦ق). حال آنکه اینها و پیروانشان در احکام شرعی تابع فقه حنبلی اند و بعنوان احیاگران مذهب حنبلی شناخته می‌شوند نه آنکه خود مدعی فقه جدیدی باشند. جالب اینجاست که این افراد با ادعای اجتهاد در محدودۀ فقه حنبلی، مخالفان برداشت خود را مُشرک و اهل بدعت می‌خوانند در صورتی که نه تنها اثبات بلکه حتی نتوانسته‌اند ادعا کنند که خود احمد بن حنبل چنین اظهار نظری داشته و در سیرۀ عملی یا در یکی از کتابهایش بنای مرقد و مزار را بدعت شمرده باشد. و گفتنی است که قبر خود احمد بن حنبل، واقع در بغداد، مزار و حتی گنبد دارد*️⃣ و علمای حنبلی در شبهای جمعه به زیارت قبر او می‌رفتند. و در کتب تراجم اهل سنت که زندگی احمد بن حنبل در آن تشریح شده است آمده که علمای پس از حنبل به کثرت به زیارت او می‌رفتند. پیداست که وهابیهایی که بارگاه مقدس اهل بیت(علیهم السلام) را از مدینه گرفته تا سامراء هدف قرار داده‌اند هنوز دستشان به قبر امامشان حنبل نرسیده تا آن را نيز بعنوان بدعت در دين ويران کنند. 📓 مجموعۀ مصاحبه‌ها: ٨٤٧ و ٨٤٨ ، ٨٥٢ و ٨٥٣ ، ٨٥٧. ــــــــــــــــــــ *️⃣ تصاویری از گنبد و مقبرۀ منسوب به «احمد بن حنبل» امام فقهی وهابیها: https://wikinoor.ir/پرونده:NUR00445.jpg http://photos.wikimapia.org/p/00/03/69/39/19_big.jpg «ابن تیمیه» -اولین فتوا دهنده به حرمت ساخت بارگاه بر قبر بزرگان دینی-، و شاگردش «ابن قیّم جوزیة» و همچنین «محمد بن عبدالوهاب» و وهابیها همگی در احکام شرعی تابع مذهب حنبلی اند. حال آنکه خود امامشان «احمد بن حنبل» گنبد و بارگاه دارد و به زیارت آن می‌روند و کسی آن را شرک نخوانده و متعرض آن نشده. @Yusufi_Gharawi .
🔺بغداد/ گنبد و مقبرۀ منسوب به «احمد بن حنبل»👆🏼 وهابیها که فتوا دهندگان به حرمت ساخت بارگاه بر قبر بزرگان دینی اند، همگی در احکام شرعی خود را تابع فقه حنبلی میخوانند نه آنکه مدعی فقه و مذهب جدیدی باشند. حال آنکه امامشان «احمد بن حنبل» خودش گنبد و بارگاه دارد و به زیارت آن میروند و کسی آن را شرک نخوانده و متعرض آن نشده. @Yusufi_Gharawi
💠 غزوة أُحُد وصياح جبرئيل(عليه السلام) ب‍ «لا سيف إلا ذو الفقار ولا فتى إلا علي!» (١٥ شوال عام ٣ الهجري) قال زيد بن وهب قلتُ لابن مسعود: [أ]انهزم الناس عن رسول الله حتى لم يبق معه إلا علي بن أبي طالب(عليه السلام) وأبو دجانة وسهل بن حنيف؟! قال: انهزم الناس إلا علي بن أبي طالب وحده، وثاب إلى رسول الله(صلّى الله عليه وآله) نفرٌ وكان أولَهم عاصمُ بن ثابت وأبو دُجانة وسهلُ ابن حُنيف، ولحقهم طلحة بن عبيد الله. فقلت له: فأين كان أبو بكر وعمر؟! قال: كانا ممن تنحى. قال، قلت: فأين كان عثمان؟! قال: جاء بعد ثلاثة من الوقعة، قال له رسول الله(صلى الله عليه وآله): "لقد ذهبت فيها عريضة". قال، فقلت له: فأين كنت أنت؟ قال: كنت فيمن تنحى. قال فقلت له: فمن حدثك بهذا؟ قال: عاصم [بن ثابت] وسهل بن حنيف. قال، قلت له: إن ثبوت علي(عليه السلام) في ذلك المقام لعجب! فقال. إن تعجبت من ذلك، لقد تعجبت منه الملائكة؛ أما علِمت أن جبرئيل قال في ذلك اليوم -وهو يعرج إلى السماء-: "لا سيف إلا ذو الفقار ولا فتى إلا علي!". فقلت له: فمن أين عُلم ذلك من جبرئيل؟ فقال: سمع الناس صائحاً يصيح في السماء بذلك، فسألوا النبي(صلّى الله عليه وآله) عنه فقال: "ذاك جبرئيل". 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٢: ٢٨٧- ٢٨٨. عن: الإرشاد ١: ٨٣- ٨٥، بحار الأنوار ٢٠: ٨١- ٨٥. @alYusufi_alGharawi
♦️ غزوۀ احُد و ندای جبرئیل(علیه السلام) ب‍: «لا سيف إلّا ذو الفقار ولا فتى إلّا عليّ!» (١٥ شوال سال ٣ هجری) زيد بن وهب میگويد از ابن مسعود پرسیدم: آیا همۀ مردم از اطراف رسول الله(ص) پراكنده شدند تا جایی كه کسی با پیامبر نماند مگر على بن ابى طالب(ع) و ابودُجانه و سهل بن حنيف؟! ابن مسعود گفت: همۀ مردم پراکنده شدند مگر تنها علی بن ابی طالب، و سپس تعدادی بین سه تا ده نفر بسوی پیامبر(ص) برگشتند و اولینشان عاصم بن ثابت و ابودجانه و سهل بن حنیف بودند، و بعد طلحة بن عبيدالله هم به آنها پیوست. پرسیدم: و ابوبكر و عمر کجا بودند؟ گفت: جزو كسانى بودند كه به گوشه‌ای فرار كرده بودند! پرسیدم: و عثمان كجا بود؟ گفت: سه روز بعد از جنگ آمد! و رسول الله(ص) بهش گفت: «براستی که آبروریزى کردى!» پرسیدم: و تو كجا بودى؟ گفت: من هم جزو کسانی بودم که به گوشه‌ای فرار كرده بودند! گفتم: پس چه كسى اين جریان را برایت بازگو كرده؟ گفت: عاصم [بن ثابت] و سهل بن حنيف. به او گفتم: پایداری على(ع) در آن موقعيت واقعاً شگفت‌آور است! گفت: اگر از آن تعجب میكنى پس بدان كه ملائكه هم براستی از آن پایداری و ازخودگذشتگی تعجّب كردند؛ آيا نمیدانی كه جبرئيل(ع) در آن روز در حالى كه به سوى آسمان بالا میرفت گفت: «لا سيف إلّا ذو الفقار ولا فتى إلّا عليّ!» : شمشيرى نیست مگر شمشير ذوالفقار و جوانمردى نیست مگر على! پرسیدم: از كجا دانسته شد كه آن ندا از جبرئيل(ع) است؟ گفت: مردم شنيدند كه فریاد زننده‌ای در آسمان این را فریاد میزند لذا از پیامبر(ص) دربارۀ آن فریاد زننده پرسيدند، و حضرت(ص) فرمود: او جبرئيل است. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٢: ٢٨٧- ٢٨٨، تاريخ تحقيقى اسلام (ترجمۀ موسوعه) ٣: ٦١- ٦٢. از: ارشاد ١: ٨٣- ٨٥، بحار الانوار ٢٠: ٨١- ٨٥. @Yusufi_Gharawi
❖ الإمام الصادق(عليه السلام) وكثرة اهتمامه بصلة الرحم كان الحسن الأفطس من أحفاد الإمام السجاد(عليه السلام) يعادي ابن عمه الإمام الصادق(عليه السلام) حتّى أنّه حمل عليه مرّة بشفرة يريد قتله بها! ومع ذلك روي عن مولاة للإمام الصادق(عليه السلام) تسمّى سالمة، أنّه لما حضرته الوفاة اُغمي عليه مرّة ثمّ أفاق فأوصى لجمعٍ بمبالغ، منهم الحسن الأفطس. فقالت له سالمة: أتعطي رجلاً حمل عليك بالشفرة يريد قتلك؟! فقال لها: أتريدين أن لا أكون من الذين قال اللَّه فيهم‏ ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾(الرعد ۲۱). يا سالمة! إن اللَّه تعالى خَلق الجنة فطيّبها وطيّب ريحها، وإن ريحها ليوجد من مسيرة ألف عام! ولا يجد ريحها عاق ولا قاطع رحم‏! 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٧: ٣٧٠. عن: الغيبة (للطوسي): ۱۹٦، ح۱٦۱. @alYusufi_alGharawi
❖ امام صادق(علیه السلام) و اهتمام فراوان ایشان به صلۀ رحم «حسن افطس» یکی از نوادگان امام سجاد(علیه السلام) بود که نسبت به پسرعمویش امام صادق(علیه السلام) حسادت و دشمنی میکرد تا جایی که یکبار با کاردِ درشت و پهنی بر امام حمله کرد تا ایشان را بکشد! با اینحال، یکی از بانوان خدمتکار امام بنام «سالمة» روایت نموده که امام(ع) در هنگام وفاتش یکبار از حال رفت و هنگامی که به هوش آمد نسبت به عده‌ای وصیت نمود که به هر کدامشان مبلغی داده شود، و یکی از آنان همین حسن افطس بود. سالمة به امام میگوید: آیا به کسی میدهید که با کارد بر شما حلمه کرد و میخواست بکشدتان؟! امام فرمود: آیا میخواهی از کسانی نباشم که خدا دربارۀ شان میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾(الرعد ۲۱) (: و آنانكه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده (مانند صله رحم و اهل ایمان و علم) مى‏پيوندند و از پروردگارشان مى‏ترسند و از سختى حساب بيم دارند.) ای سالمة، بدرستیکه خدای متعال بهشت را آفرید و آنرا خوشایند و خوشبو نمود، و بدرستیکه بوی خوش آن تا مسافت هزار سال میرسد!، اما «عاقّ» و «قاطع رحم» آنرا استشمام نمیکنند! 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٧: ٣٧٠. از: الغيبة (الطوسي): ۱۹٦، ح۱٦۱. @Yusufi_Gharawi
💠 مادر امام رضا(علیهما السلام) مادر امام رضا(ع) اُم ولد بوده است. اُم ولد به کنیزی گویند که از مولای خود صاحب فرزند شود. و بنابر احکام شرعی بخاطر همین مادر شدنش خرید و فروش او ممنوع می‌شود و در شُرف آزادی است. کنیۀ ایشان «اُم البنین» بود و نام‌های متعددی برای ایشان ذکر شده است از جمله «نجمه»، «تُکتَم» و «طاهره». «تُکتَم» یعنی چیز نفیس و گرانبهایی که پنهان نگه داشته می‌شود. جناب تُکتَم پیش از آنکه در ملکیت امام کاظم(ع) در آید کنیزِ مادر ایشان جناب حمیدۀ مصفّاه، و به عبارتی کنیزِ همسر امام صادق(ع) بوده است. علی بن میثم می‌گوید: حمیدۀ مصفّاه مادر حضرت موسی بن جعفر که از اشراف عجم بود کنیزکی خرید به نام تُکتَم که از بهترین زنان از لحاظ عقل و دینش بود، و به بانویش حمیده فوق العاده احترام می‌گذاشت به گونه‌ای كه از زمانى كه در مِلک جناب حميده درآمد، از روى ادب و احترام، پیش روی آن بانو ننشست. لذا جناب حمیده به فرزندش موسی بن جعفر گفت: ای پسرم، تُکتَم کنیزکی است که هرگز کنیزی بهتر از او ندیده‌ام و شک ندارم که وی بخاطر شأن و مقامی که دارد نسلی پاک بدنیا می‌آورد. اینک او را به تو بخشیدم، از وی بخوبی نگهداری کن که خداوند از او فرزند خوبی به تو عطا خواهد کرد*️⃣. اینکه مادر امام رضا(ع) چند نام داشته است (نجمه، تُکتَم، طاهره، و کنیۀ اُم البنین) از آن روست که بنا بر فرمودۀ پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) یکی از آداب مستحب در اسلام نسبت به برده‌داری اینست که وقتی کنیزی را خریداری می‌کنند نام او را تغییر دهند، اگر او را آزاد کردند باز نام او را تغییر دهند، اگر با او ازدواج کردند نیز نام او را تغییر دهند و اگر آبستن شد و فرزندی بدنیا آورد باز هم نام او را تغییر دهند. گویا این کار اثر روانی بر کنیز داشت که همواره صفحه به صفحه از حوادث زندگی او ورق بخورد و گذشته‌های ناخوشایندش به فراموشی سپرده شود. 📓 مجموعۀ مصاحبه‌ها: ٧٨٨. ــــــــــــــــــــ *️⃣ عیون أخبار الرضا(ع) ١، ب٢، ح٢. @Yusufi_Gharawi
💠 أم الإمام الرضا وزواجها بالإمام الكاظم(عليهم السلام) (عام 152ق، قبل ميلاد الإمام الرضا(عليه السلام) بسنة) اختلف الخبر في زواج الإمام الكاظم بأُم الإمام الرضا(عليهما السلام) بين: شرائها له، وبين هبتها له من اُمه حميدة، ولا أستبعد الجمع بينهما بأن يكون الإمام الكاظم(عليه السلام) اشتراها لاُمه ثمّ وهبتها اُمّه له. فإلى الخبرين: رجل من أهل المدينة نخّاس يجلب الجواري إليها للبيع، رحل إلى المغرب (العربي فيما بعد) واشترى جارية وصيفة من أقصى المغرب واصطحبها لمقرّه، فلقيتْه امرأة من أهل الكتاب (النصارى) ورأت معه الوصيفة فكأنّها تفرّست فيها شيئاً، فسألت الرجل: ما هذه الوصيفة معك؟ قال: اشتريتها لنفسي! فقالت: إن هذه الجارية ما ينبغي أن تكون عندك! بل إنّما ينبغي أن تكون عند خير أهل الأرض! فلا تلبث حتّى تلد منه غلاماً ما يولد مثله بشرق الأرض ولا غربها! ثمّ اشترى الرجل سبع جوار أخرى وحملهن معه إلى المدينة. فروى الكليني بسنده عن هشام بن الأحمر أنّه دخل على الإمام الكاظم(عليه السلام) فقال الإمام له: هل علمت أحداً قدم من المغرب؟ قال: لا. قال: بلى قد قدم، فانطلق بنا إليه. قال: فركب وركبتُ معه حتّى انتهينا إلى الرجل فإذا هو رجل من أهل المدينة ومعه رقيق، فقلت له: اِعرض علينا. فعرض علينا سبع جوار، وأبو الحسن يقول: لا حاجة لي فيها. ثمّ قال له: اِعرض علينا. فقال: ما عندي إلّا جارية مريضة. وأبى أن يعرضها. فانصرف الكاظم(عليه السلام). قال هشام: ثمّ أرسل الإمام عليّ في الغد وأرسلني إليه وقال لي: قل له: كم كان غايتك فيها؟ فإذا قال كذا وكذا فقل: قد أخذتُها! فأتيته فقال: ما أنقُصها من كذا وكذا. فقلت: قد أخذتها. فقال: هي لك، ما عندي أكثر من هذا! فأخبَرني عن قول المرأة من أهل الكتاب بالمغرب كما مرّ. قال: فأتيتُ بها إلى الكاظم(عليه السلام)‏1️⃣. وكأنّه(عليه السلام) اشتراها لُامّه حميدة المصفّاة، وكانت جارية وُلدت بين العرب ونشأت مع أولادهم وتأدّبت بآدابهم، واسمها بالعربية: تُكتم. وكانت أفضل امرأة في دينها وعقلها وإعظامها لمولاتها حميدة، حتّى أنّها من إجلالها لمولاتها ما جلست بين يديها منذ ملكتها، فكأنّها رأتها تناسب ابنها الكاظم(عليه السلام) وعمره 24 عاماً فقالت له: يا بُني، إني ما رأيت جارية أفضل من تُكتم، فلا أشك أنّ اللَّه سيظهر نسلها، وقد وهبتها لك فاستوصِ بها خيراً، فتزوّجها2️⃣. فلمّا ولّدت الرضا(عليه السلام) سمّاها الطاهرة. وكان الرضا(عليه السلام) تام الخلقة بادناً يرتضع كثيراً، وكان لاُمه من صلاتها وتسبيحها أوراد نقصت بكثرة الرضاع، فقالت: أعينوني بمرضع. فقالوا: أهل نقص الدَرّ؟ فقالت: لا، ولكن نقص وردي لصلاتي وتسبيحي3️⃣. وكان مولده(عليه السلام) بالمدينة عام 153ق، أي بعد وفاة جده الإمام الصادق(عليه السلام) بخمس سنين4️⃣. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ‏7: 416- 419. ــــــــــــــــــــ 1️⃣ الكافي 1: 486- 487، باب مولد الرضا(عليه السلام)، ح1، وعيون أخبار الرضا(عليه السلام) 1: 97، ب3، ح9. 2️⃣ و3️⃣ عيون أخبار الرضا(عليه السلام) 1: 93- 94، ب2، ح7. 4️⃣ عيون أخبار الرضا(عليه السلام) 1: 100، باب مولد الرضا(عليه السلام)، ح1. @alYusufi_alGharawi
پژوهش‌های تاریخ اسلام
❖ نشست علمی بررسی یک اشتباه تاریخی دربارۀ ازدواج امام جواد(علیه السلام) با أم‌الفضل سه شنبه، 31 تیر 1399 ساعت 10:30 مكان: قم، ابتدای خیابان صفاییه، دفتر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، سالن شیخ طوسی با رعایت كامل پروتکل های بهداشتی پخش زنده همزمان: http://webinar.razavi.ir/qom/ &: https://www.aparat.com/jahad.qom/live @Yusufi_Gharawi
♦️ ظلم ستیزی امام جواد(علیه السلام) ❓در فضای اختناق و تقیّۀ دوران عباسی و به ویژه با سیاستی که مأمون در پیش گرفت و وانمود می‌کرد رابطۀ محبّانه و دوستانه‌ای با آل علی و امامان شیعه دارد و دخترش را نیز به ازدواج امام جواد(علیه السلام) در آورد و با توجه به جوانسالی امام سعی داشت ایشان را فریفتۀ زرق و برق دستگاه خلافت نشان دهد، امام جواد(علیه السلام) در این شرایط چگونه مواضع خود را بیان می‌نمود؟ ● موضع‌گیریها و اظهارات اهل بیت در برابر حاکمان جائر همواره از ابتدا به گونه‌ای بود که نشان می‌داد حضور برخی از آنان از جمله امام جواد و پدرشان امام رضا(علیهما السلام) در دربار حاکمانِ وقت و ایجاد ارتباط خانوادگی، تنها و تنها ارتباطی فیزیکی و از روی اجبار بوده است، نه داوطلبانه و به دلخواه ائمه. یکی از اقدامات امام جواد(علیه السلام) در راستای تبرّی از ظلم دستگاه خلافت عباسیان و باطل نمودن سیاست آنها در نزدیک نشان دادن امام به دستگاه خلافت و با توجه به تظاهر عباسیان به محبت علی بن ابی طالب(علیه السلام)، این بود که با نقل احادیثی از جدشان امیرالمؤمنین(علیه السلام) روح ظالم ستیزی را در متن جامعه تقویت می‌نمود و مسلمانان را بر ضرورت دوری از ستمگران و مستکبران و همدلی نداشتن با آنها و رویگردانی از آنان فرا می‌خواند. از جملۀ آن احادیث اینکه: «ستمگر، و یاورش، و آنکه به ستمگری او خشنود باشد، در گناه شریکند.» «الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعينُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَكاءٌ.»1️⃣ و در حدیث دیگر به نقل از جدشان فرمود: «هرکه کار زشتی را نیکو و پسندیده بخواند در آن زشتی شریک خواهد بود.» «مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحاً كانَ شَريكاً فيهِ.»2️⃣ و در تعالیم قرآن و اهل بیت(علیهم السلام)، شدت قباحت ظلم و دغل‌بازی و خیانت به مردم و پایمال کردن حقشان کاملاً روشن و بدیهی است. همچنین حضرت، سخن امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ابو ذرّ(رضي الله عنه) را بازگو می‌کند که می‌فرماید: «ای ابو ذرّ! تو برای خدا خشمگین شدی؛ پس امید داشته باش به آنکه خشمت برای او بود. این قوم بخاطر دنیایشان از تو بیمناک شدند و تو از آنان بر دینت ترسیدی،... و اگر آسمانها و زمین (این دنیا با تمام وسعتش) بر بنده‌ای تنگ آید اما او ترس از خدا (صداقت) در پیش گیرد، خدای متعال از آسمان و زمین راهی برای او می‌گشاید. [به گونه‌ای باش که] چیزی جز حق با تو اُنس و خو نگیرد و چیزی جز باطل از تو گریزان و بیمناک نباشد». «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ للهِ؛ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَه. إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وخِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ،... ولَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ والأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللهَ لَجَعَلَ اللهُ لَه مِنْهُمَا مَخْرَجاً. لَا يُؤْنِسَنَّكَ إِلَّا الْحَقُّ ولَا يُوحِشَنَّكَ إِلَّا الْبَاطِلُ...»3️⃣ از دیگر رهنمودهای امام جواد(علیه السلام) این بود که حقیقت پیروی از منحرفان و دغل‌بازان را بیان فرمود که: «هرکه به سخنان گوینده‌ای گوش فرا دهد به یقین او را بندگی کرده است؛ پس اگر گوینده از سوی خدا باشد خدا را بندگی کرده و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید، سر به راه بندگی شیطان نهاده است.» «مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ؛ فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَ اللهَ، وَ إنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبليس فَقَدْ عَبَدَ إبليسَ.»4️⃣ و مفهوم «بندگی» و «دینداری» را از زبان حضرت حق -که در قالب حدیث قدسی بیان شده-، چنین تشریح نمود: «خدا به یکی از پیامبران وحی فرمود که: زُهد و پارسایی و بی‌اعتنایی‌اَت به دنیا برایت آسایشِ زودرس در پی دارد، و بریدنت از دنیا و مردم بسوی من عزت و احترامت می‌بخشد، اما! آیا برای من با دشمنانم دشمنی و با دوستانم دوستی نموده‌ای!؟» «أَوْحَى اللهُ إِلَى بَعْضِ اْلأَنْبِيَاءِ: أَمَّا زُهْدُكَ فِي الدُّنْيَا فَتُعَجِّلُكَ الرَّاحَةَ، وَأَمَّا انْقِطَاعُكَ إِلَيَّ فَيُعَزِّزُكَ بِيّ، وَلَكِنْ! هَلْ عَادَيْتَ لِي عَدُوَّاً وَوَالَيْتَ لِي وَلِيَّاً!؟»5️⃣ با این روایت، امام جواد(علیه السلام) روشن نمود که حقیقتِ زهد و عبادت و دینداری همان اصل نهم و دهم فروع دین، یعنی تولّی و تبرّی در راه خداست که انسان برای خدا (و نه برای کسب شهرت یا سایر منافع شخصی) با کسانی که بر خلق خدا ستم می‌کنند دشمنی کند و ستمدیدگان را یاری رساند حتی اگر به شخص او ظلمی نکرده باشند، و با بندگان خدا و حق پرستان دوستی ورزد حتی اگر آنها با او ارتباط و آشنایی شخصی نداشته باشند. 📓 مجموعۀ مصاحبه‌ها: ٨١٩- ٨٢١. ــــــــــــــــــــ 1️⃣ كشف الغمة ٣: ١٤٠. 2️⃣ كشف الغمة ٣: ١٤١. 3️⃣ نهج البلاغة (صالح): ١٨٨/ خ١٣٠. 4️⃣ الكافي ٦: ٤٣٤/ ح٢٤. 5️⃣ تحف العقول: ٤٥٥. @Yusufi_Gharawi
❖ دَعا الإمام الجواد(عليه السلام) للريّان بن شبيب وامتنع من الدعاء لابن الريان كان للريّان بن شبيب الكوفي البغدادي وَلدٌ قد وُلد في بلاد الشرك، والريّان يريد هدايته، وتَعرَّف الريّان على خيران القراطيسي الأسباطي وأنه موال للإمام الجواد(عليه السلام) وأراد الحج. فقال الريان له: إن وصلتَ إلى أبي جعفر الجواد فقل له: إنّ مولاك الريان بن شبيب يقرأ عليك السلام ويسألك الدعاء له ولولده. وحجّ خيران والتقى ببعض خدم الجواد(عليه السلام)، وله منزلة عنده، فسأله أن يوصله إليه. فلمّا صار إلى المدينة قال الخادم لخيران: تهيّأ فإني أُريد أن أمضي إلى أبي جعفر الجواد(عليه السلام). قال خيران: فمضيت معه، فلمّا وافينا الباب دخل ليستأذن فأبطأ عليَّ، فطرقت الباب وسألت عنه فأخبرني الخادم أنّه قد خرج ومضى، فبقيت متحيراً، فبينا أنا كذلك إذ خرج خادم من الدار وقال لي: أنت خيران؟ قلت: نعم. قال: أدخل. فدخلت وإذا أبو جعفر(عليه السلام) قائم على دكة ليس عليه فراش يقعد عليه فجاءه غلام بمصلّى فألقاه له فجلس عليه. فذهبت لأصعد إلى الدكة من غير درجها فأشار لي إلى موضع الدرجة فصعدت وسلمت، فرد السلام ومدّ يده إليّ، فأخذتها وقبّلتها ووضعتها على وجهي، فأقعدني بيده وأنا ماسك بيده ممّا داخلني من الدهش، وتركها في يدي حتى إذا سكنتُ خلّيتها! فأخذ يسائلني. فقلت له: مولاك الريان بن شبيب يقرأ عليك السلام ويسألك الدعاء له ولولده. فدَعا له ولم يدعُ لولده! فأعدت عليه، فدعا له ولم يدعُ لولده! فأعدت عليه ثالثة فدعا له ولم يدعُ لولده! فلمّا مضيت نحو الباب سمعته ولم أفهم ما قال، فسألت الخادم عنه فقال: إنه قال: من هذا الذي يريد أن يهديه؟! هذا وُلِد في بلاد الشرك فلمّا أُخرج منها صار إلى ما هو شر منهم! فلو أراد اللَّه أن يهديه هداه‏ ! 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ‏8: 283- 284. عن: اختيار معرفة الرجال: 109، ح1132. @alYusufi_alGharawi