هدایت شده از فروشگاه نوشهرحکیم طب النبی🇮🇷🇵🇸
لینک دعوت گروه بزرگ طب اسلامی...👇👇❤👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2158166027Ca0300d5136
هدایت شده از فروشگاه نوشهرحکیم طب النبی🇮🇷🇵🇸
لینک دعوت گروه بزرگ طب اسلامی...👇👇❤👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2158166027Ca0300d5136
May 11
سید حسین:
*داستانی واقعی و بسیار جالب تا آخر بخوانید*
🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.
او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.
🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.
🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.
🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.
🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.
🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.
🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.
🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم.
🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.
🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.
🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.
وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
🕊 آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد.
⚪ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند.
منبع:خلاصه شده از کتاب انوار المجالس، صفحه 432
📒اصول کافی جلد 4 صفحه
داستان فطرس ملک
همینطورى که حضرت جبرئیل(ع) بر پیغمبر(ص) نازل مى شد گذرش به جزیزه اى که فطرس یکى از ملک مقرب که از حاملان عرش الهى بود که بر اثر اشتباهى که از او سرزده بود و در آن جزیزه زندان شده بود و بالش شکسته بود و به عذاب گرفتار بود
وقتى که حضرت سیدالشهداء (ع) متولد شد، خداوند تبارک و تعالى حضرت جبرئیل(ع) را با هزار ملک بر پیغمبر (ص) نازل فرمود که به پیغمبر(ص) تهنیت گوید.
همینطورى که حضرت جبرئیل(ع) بر پیغمبر(ص) نازل مى شد گذرش به جزیزه اى که فطرس یکى از ملک مقرب که از حاملان عرش الهى بود که بر اثر اشتباهى که از او سرزده بود و در آن جزیزه زندان شده بود و بالش شکسته بود و به عذاب گرفتار بود و در بعضى روایات بمژه هاى چشمش معلق و آویزان بود و از زیر او دود بدبویى مى آمد افتاد.
فطرس وقتى که جبرئیل (ع) را با ملائکه ها دید، گ
فت: اى جبرئیل با این همه ملک کجا مى روى؟! آیا خبرى شده؟
حضرت جبرئیل (ع) فرمود: خداوند متعال به حضرت محمد(ص) نعمتى کرامت فرمود. و مرا فرستاده که از جانب خودش به او مبارک باد بگویم .
فطرس گفت: اى جبرئیل اگر مى شود مرا هم با خود ببرید شاید حضرت محمد(ص) براى من دعا کند و من از این گرفتارى نجات پیدا کنم .
حضرت جبرئیل (بقول ما دلش سوخت و) فطرس را با خودش به محضر مقدس حضرت رسول الله(ص) آورد. وقتى که خدمت حضرت رسید از طرف حق تعالى تنهیت گفت در ضمن سفارش حال فطرس را هم خدمت آن بزرگوار کرد.
حضرت فرمود: اى فطرس خودت را به این
مولود مبارک بمال که انشاء الله حالت خوب مى شود. فطرس، میگریست و خود را به قنداقه حضرت اباعبدالله(ع) مالید، بمحض مالیدن متوجه شد پرشکسته اش خوب شد و خدا بخاطر حضرت امام حسین(ع) توبه اش را قبول کرد.
خلاصه بالا رفت و چون به آسمان رسید گریه مى کرد و صدا مى زد: اى ملائکه ها من آزاد شده حسینم . کیست کسى مثل من که آزاد کرده حسین باشد، بعد برگشت، و گفت: اى رسول خدا به همین نزدیکى هاى مى آید که این مولود را خواهند کشت و روضه کربلا را براى پیغمبر (ص) تعریف کرد، هم خودش و هم پیغمبر و هم تمام ملائکه ها گریه کردند و بعد گفت: یا رسول الله در مقابل این حقى که این مولود گردن من دارد من ضامن مى شوم که هر کس بزیارت این شهید غریب برود یا اشکى براى او بریزد چه از راه دور و نزدیک آن سلام و گریه را به حضرتش ابلاغ کنم … اشکم ز هجر روى تو خوناب شد حسین
#خدمت_به_مادر_چقدر_ارزش_دارد
حضرت موسی از خدا درخواست کرد تا همنشین خود را در بهشت مشاهده کند. قصابی ساده ای را نشانش دادند که تنها ویژگی اش، خدمت به مادر پیرش بود.
👈 کمی تا بهجت🌷
🔴🔴🔴
❖
👌کوله بار" گناهانم" بر "دوشم" سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، "آنقدر بر در بکوب" تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر "در خانه اش" رسیدم
هر چه گشتم "در بسته ای" ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر "کدامین در" بکوبم؟؟!!
ندا آمد: "این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت "درهای رحمتم" را به روی تو نبسته بودم!
"کوله بارم" بر زمین افتاد و "پیشانیم" بر خاک.🌸
🎤 #استاد_عالی✅
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
🔴🔴🔴
#ڪلام_امـیــــر
✍جمله ای زیبا از حضرت علی(ع)
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی می باشد..
کفن سفید اما ترساننده است
و کعبه سیاه اما دوست داشنتی است..
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش....
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و
نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی...
نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش
انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فكرش ،
شریف نمیشود ، جز به واسطه ی رفتارش ،
وقابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیكش.
📚ارمـغـانی از نـهجالبـلاغـه
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
🔴🔴🔴
🔰حكمتهاي روزه را توضيح دهيد.
💬از امام صادق (ع) داريم: علت روزه چيست؟ غنی و فقير يكی می شود. در حالت غير ماه رمضان ممكن است فقيری نان و پنير بخورد و فرد غنی كباب بخورد ولی در اين ماه هردو ناهار نمی خورند. فرد غنی با همان امكاناتی كه دارد بايد مثل فقير غذا بخورد. فرد غنی به خودش می آيد و می گويد: گرسنگی هم سخت است. و روزه باعث ميشود به او حالت احسان و انفاق دست بدهد. روزه يك حالت مانع نشدن از بخل است. قرآن ميگويد: آنهايی كه بخل نفسشان را كنترل ميكنند، رستگار هستند. بخل را از انسان می گيرد و انفاق را به انسان می دهد. تشنگی و گرسنگی قيامت را به ياد انسان می آورد و انسان را ياد مرگ و معاد می اندازد. روزه موجب می شود يك حالت همدردی و رقت قلب در انسان بوجود بيايد. حُسن خلق در اين ماه را رعايت كنيد. روزه داشته باشيد و لبخند بزنيد. حضرت عيسی (ع) وقتی روزه می گرفت عطر می زد و لبخند می زند. روزه تنها عبادتی است كه درآن ريا نيست .
📺برنامه سمت خدا
#استاد_رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کشف لاشه یک موجود عجیب در شهرستان بویراحمد
🔹کشف لاشه یک موجود عجیب توسط کوهنوردان در شهرستان بویراحمد استان کهگیلویه و بویراحمد خبرساز شد.
🔹از چهارشنبه شب تصاویری از لاشه یک موجود ناشناخته، عجیب و نادر در فضای مجازی استان کهگیلویه و بویراحمد انتشار یافت که براساس اطلاعات کوهنوردان، این لاشه در منطقه خرمناز شهرستان بویراحمد کشف شده است.
ادیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت:
این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید.
سالها گذشت، مادرش درگذشت.
روزی ادیسون -که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود- در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد که برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود:
کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم!
ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.
قدر والدینمان را بدانیم...
مایکل کلب
تکه کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موجود فضای . واقعی است نگاه کنید
همه چیز از همه جا ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
http://eitaa.com/joinchat/3397582857Cd627ee1ad6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه آیتالله جوادی آملی و شاگردان؛ مومن هنگام مرگ چه میبیند؟
صدای من
همه چیز از همه جا ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
4_5801109492305232397.mp3
2.91M
یا غریب الغربا. اقا جون قربونتم
صدای من
خاطرات دهه شصت و ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسیقی پر از احساس . راستی واقعا داره پیر می شیم ها.
صدای من
خاطرات دهه شصت و ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر . کاش بود بچه بودیم. یاد سیحون و باغ سر سیحون بخیر. یاد دعواهای خواهر و برادر بخیر یاد قهر کردنها بخیر یاددریا بخیر یاد ننه بخیر .کاش بچه بودیم .
خاطرات دهه ۶۰
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت بلند شدن سحر
هدایت شده از فروشگاه نوشهرحکیم طب النبی🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله
🔴 عدالت دقیق خداوند
❇ روزی حضرت موسی (علیهالسّلام) از کنار کوهی عبور میکرد، چشمهای در آنجا دید، از آب آن وضوگرفت، به بالای کوه رفت، و مشغول نماز شد.
💓 در این هنگام دید اسبسواری کنار چشمه آمد و از آب آن نوشید، و کیسهاش را که پر از درهم بود از روی فراموشی در آنجا گذاشت و رفت.
💓 پس از رفتن او، چوپانی کنار چشمه آمد (تا از آب چشمه بنوشد) چشمش به کیسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت.
💓 سپس پیرمردی خسته، که بار هیزمی برسر نهاده بود کنار چشمه آمد، بار هیزمش را بر زمین گذاشت و به استراحت پرداخت.
💓در این هنگام، اسبسوار در جستجوی کیسه پول خود به کنار چشمه بازگشت و چون کیسهاش را نیافت به سراغ پیرمرد که خوابیده بود رفته و گفت:
🔻کیسه مرا تو برداشتهای، چون غیر از تو کسی اینجا نیست❗
💓 پیرمرد گفت: من از کیسه تو خبر ندارم.
🔺️ گفتگو بین اسبسوار و پیرمرد شدید شد و منجر به درگیری گردید.
🔺️اسبسوار، پیرمرد را کشت و از آنجا دور شد. موسی (علیهالسّلام) (که ظاهر حادثه را عجیب و برخلاف عدالت میدید) عرض کرد:
🍂 «یا ربّ کیف العدل فی هذه الامور؛ پروردگارا! عدالت در این امور چگونه است.»🍂
♥️خداوند به موسی (علیهالسّلام) وحی کرد:
💓 آن پیرمرد هیزمشکن، پدر اسبسوار را کشته بود❗
🍂. (امروز توسط پسر مقتول قصاص شد) و پدر اسبسوار به هماناندازه پولی که در کیسه بود به پدرچوپان بدهکار بود، امروز چوپان به حقّ خود رسید. به این ترتیب قصاص و ادای دین انجام شد،❗
❣ «و انا حکمٌ عدلٌ؛ و من داور عادل هستم»❗
بحار الانوار ج ۶۴ صفحه ۱۱۷ و ۱۱
🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🔴 کراهت خواب صبح❗
💎 شخصی گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم:
💞 فدايت شوم مردم مى گويند:
🍂خواب بعد از سپيده صبح مکروه است، چون روزىها در آن وقت تقسيم مىشود،
💎حضرت فرمودند:
🌼 اَلْأرْزاقُ مُوظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ، ولِلّهِ فَضْلٌ یُقَسِّمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذلِکَ قَوْلُهُ:
🌹《وَاسْئلوا اللّه َ مِنْ فَضْلِهِ.》
📖 نساء/۳۲
🌷روزى ها مشخصّ و تقسیم شده است ولى خداوند متعال روزى فوق العاده دارد که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مى کند، و همین است منظور پروردگار متعال که فرمود:
🌷《 از فضل پروردگار بخواهید》.
📖بحارالانوار ،ج۵ ص۱۴۷،
🔴 جالبه بخونیدش:
👇👇👇
❣داستان نجاری که فقط پل می ساخت...❗
❇ سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند .
🔺️ یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
🔺️یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید .
🔺️ نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
🔺️برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است .
🔺️ او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »
🔺️سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
🔺️نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم ؟ »
🔺️نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
🔺️هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .
🔺️برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
🔺️در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .
🔺️وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
🔺️نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
❣نجار گفت : دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم ...❗
🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋
Voice 001_sd.m4a
2.97M
مومن واقعی کیست . مثل آب با مومن
همه چیز از همه جا .یاد دهه ۶۰ بخیر ...💙💚💛💜👌🤕👫👬👪💥
ادرس کانال:
http://eitaa.com/joinchat/3397582857Cd627ee1ad6
💞🍁💞🍁💞🍁
🍁💦
💞
🍁
🔴 چه مثال زیبایی❗️
💠 میرزا اسماعیل دولابی :
💞 دل های مومنین که به هم وصل می شود ، آب کر است .
🌼 وقتی به علی (ع) متصل شد ، به دریا وصل شده است . شخص تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود .
💞 ولی آب کر نه تنها نجس نمی شود بلکه متنجس را هم پاک می کند ...
🍁
💞
🍁💦
💞🍁💞🍁💞🍁
✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن فیلمیه که یک آمریکایی شیعه شده بامیکس چندفیلم درکنارهم درموردحضرت علی ساخته خیلی قشنگه
گروه بزرگ طب اسلامی در ایتا 👇❤👇
http://eitaa.com/joinchat/2158166027Ca0300d5136
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
🔴تلاوت قرآن درترک گناه :
💠 امام صادق علیه السلام فرمود:
❇ تلاوت هر آیه ای از آیات قرآن،
🌸 ده حسنه دارد،
🌸 و ده سیئه و گناه را محو می نماید.
💞 اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠
🔴 " گناه" از دیدگاه امام....
❇ روزی امام رضا علیه السلام از کوچه رد میشدند که جوانی از ایشان سوال کرد:
🔺️شما گناه نمیتوانید بکنید، یا اینکه دوست ندارید⁉️
💎حضرت حرکت کردند و به خانهای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون میکشیدند.
💎حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو
گرسنه که می شوی حتی فکر میکنی که کمی از این نجاست ها میل میکنی⁉️
🔻جوان گفت: هرگز.❗
💎امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجس بودن گناه علم پیدا کنیم٬ آن گاه هرگز خودمان سمت گناه نمیرویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
🔴تلاوت قرآن درترک گناه :
💠 امام صادق علیه السلام فرمود:
❇ تلاوت هر آیه ای از آیات قرآن،
🌸 ده حسنه دارد،
🌸 و ده سیئه و گناه را محو می نماید.
💞 اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
✨@tasnimquran✨تسنیم قرآن
🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸
🔴 منظور از روزه "قلب و زبان" چیست⁉️
💢روزه مراتبی دارد كه ابتدايیترين مراتب روزه همان روزه افراد عادی يعنی همان روزه شكم است كه تنها از خوردن و آشاميدن و در اصطلاح فقه، هر آنچه ظاهر روزه را باطل میكند اجتناب مینمايند و ايشان به حقيقت روزه توجهی ندارند و حاصلشان از روزه جز تحمل تشنگی و گرسنگی نيست.
💎حضرت علی عليه السلام در نهج البلاغه میفرمایند:
🍂《چه بسا روزهدارى كه بهره او از روزهاش گرسنگى است.》❗
💢مرتبهای بالاتر از اين مرتبه،
✨ "روزه زبان"✨ است و آن عبارت از كنترل زبان از بيان كردن مطالب ناشايست است، لذا اجتناب از گناهانی چون سخن چيني، غيبت كردن، تهمت زدن، دروغ گفتن، علاوه بر پرهيز از خوردن و آشاميدن در زمان روزه داری، انسان را به مرتبهای بالاتر از مرتبه روزه شكم میرساند.
💢بالاتر از اين مرتبه از روزه،
✨"روزه تمامي اعضا و جوارح"✨ از جمله دست و پا و چشم و گوش است. اين مرتبه از روزه كه فقط نصيب خواص میشود انجام هر فعل ناشايست و حرامی را از روزه دار مانع میشود. در حقيقت خواص در اين مرتبه میبايست از هر گناهي چون نگاه حرام، صوت حرام و فعل حرام خود را حفظ كند.
💎 امام علی (عليه السلام) میفرمايند:
🍂«روزه تن عبارت است از خوددارى با اراده و اختيار از خوردن غذاها به انگيزه ترس از كيفر. رغبت به ثواب و روزه نفس عبارت است از نگهداشتن حواس پنجگانه از ديگر گناهان و خالى كردن دل از همه عوامل بدى.»
💎حضرت زهرا (سلام الله عليها) میفرمايند:
🍂اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه كار او مىآيد؟»
💢اما بالاتر از همه اين مراتب روزه،
✨"روزه قلب"✨ است كه اوج نورانيت روزه و جزء بالاترين مراتب تقواست.
🔻و آن مواظبت خود از فكر و انديشه گناه است.
💎 امير مومنان علی عليه السلام میفرمايند: 🍂《روزه دل از انديشه گناهان، برتر از روزه شكم از خوردن و آشاميدن است.》
💎امام صادق علیه السلام در روايتی میفرمايند: 🔻موسى بن عمران به شما امر كرد كه زنا نكنيد و من شما امر میكنم كه فكر زنا را در خاطر نياوريد چه رسد بعمل زنا زيرا آنكه فكر زنا كند مانند كسى است كه در عمارت زيبایی آتش روشن كند دودهاى تيره آتش زيبائيهاى عمارت را خراب میكند اگر چه عمارت آتش نگيرد يعنى فكر گناه خواه ناخواه در قلب مردم تيرگى ايجاد میكند و به صفا و پاكى دل آنها ضربه میزند و لو عملا مرتكب آن گناه نشوند.
🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸