کدوم مافیا پشت سینماس که فیلمِ هنرپیشه ای رو اکران میکنه که بارها علنی و غیر علنی تو دوربین زل کرده و جبهه شو معرفی کرده
#گرین_کارت_را_زمین_بگذار
🗣گندم ایزدی🇮🇷
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•امامرضاۍجانم♥️✨•
مننمـےرَمتوبــــهــــشـتــــــ🍀ـۍڪه
نباشی(: ...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#استوری
🆔@Clad_Girls
🔻بانوی محجبه یزدی «سفیر کشوری جهاد تبیین طرح عفاف و حجاب» شد
❇️ تجلیل از بانوی محجبه یزدی در ستاد امر به معروف و نهی از منکر
بانوی آمر به معروف یزدی به عنوان «سفیر کشوری جهاد تبیین طرح عفاف و حجاب» از سوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور معرفی شد.
🆔@Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
اینها هم واریزی های دیشب بوده😍
اینکه مخاطبامون به پیامها اهمیت میدن و حتی اگر آخرشب ببینن با دقت میخونن و رد نمیکنن ، خیلی برامون ارزشمنده💚
انشاءالله در روشن کردن باقی چراغها در روز های آتی همراهیمون کنید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کلیپ #طنز | جمهوری اسلامی #آزادی رو از زنان سلب کرده؟
🔹 ظلم جمهوری اسلامی به #پزشکان زن
🔹 ظلم جمهوری اسلامی به #دانشجویان و اساتید زن دانشگاه
🔸 قبل از انقلاب، چند درصد از #بانوان در المپیک حضور داشتند؟!!!
🔸 وضعیت زنان قبل از انقلاب چطور بود؟!
🆔@Clad_Girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_پنجاه_و_نهم نفس بلندی کشیدم و پاسخ دا
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت»
#پارت_شصتم
به نظر صبحانه خوب و مفصلی بود برای برگزاری یک جشن کوچک! سطح کیک را با خامه و حلقههای موز و انبه تزئین کردم و گلدان گل رز را هم نزدیکتر کشیدم که صدای باز شدن در حیاط، سکوت خانه را شکست و مژده آمدن مجید را آورد. به استقبالش به سمت در رفتم و همزمان آیتالکرسی میخواندم تا سخنم برایش مقبول بیفتد. در را باز کردم و به انتظار آمدنش به پایین راه پله چشم دوختم که صدای قدمهایش در راه پله پیچید. مثل همیشه چابک و پُر انرژی نمیآمد و سنگینی گامهایش به وضوح احساس میشد. از خم راه پله گذشت و با دیدن صورت خندان و سرشار از شادیام، لبخندی رنگ و رو رفته بر لبانش نشست و با صدایی که حسی از غم را به دنبال میکشید، سلام کرد.
تا به حال او را به این حال ندیده بودم و از اینکه مشکلی برایش پیش آمده باشد، ترسی گذرا بر دلم چنگ انداخت، هر چند امید داشتم با دیدن وضعیت خانه، حال و هوایش عوض شود. کیفش را از دستش گرفتم و با گفتن «خسته نباشی مجید جان!» به گرمی از آمدنش استقبال کردم. همچنانکه کفشهایش را در میآورد، لبخندی زد و پاسخم را به مهربانی داد:
_ممنونم الهه جان! دلم خیلی برات تنگ شده بود...
و جملهاش به آخر نرسیده بود که سرش را بالا آورد و چشمش به میز کیک و گل و شربت افتاد و برای لحظاتی نگاهش خیره ماند. به آرامی خندیدم و گفتم:
_مجید جان! این یه جشن دو نفرهاس!
با شنیدن این جمله، ردّ نگاهش از سمت میز به چشمان من کشیده شد و متعجب پرسید:
_جشن دو نفره؟
سرم را به نشانه تأیید تکان دادم و با دست تعارفش کردم:
_بفرمایید! این جشن مخصوص شماس!
از موج شور و شعفی که در صدایم میغلطید، صورتش به خندهای تصنعی باز شد و با گامهایی سنگین به سمت اتاق پذیرایی رفت و روی مبل نشست.
کیفش را کنار اتاق گذاشتم و مقابلش نشستم. مستقیم به چشمان خسته و غمگینش نگاه میکردم، بلکه ببینم که رنگ سرخ گل رز و عطر بینظیر شربت به لیمو، به میهمانداری روی خوش و نگاه پُر محبتم، حالش را تغییر میدهد و صورتش را به خندهای باز میکند، اما هر چه بیشتر انتظار میکشیدم، غم صورتش عمیقتر میشد و سوزش زخم چشمانش بیشتر! گویی در عالمی دیگر باشد، نگاهش مات میز پذیرایی بود و دلش جای دیگری میپرید که صدایش کردم:
_مجید!
با صدای من مثل اینکه از رؤیایی کهنه دست کشیده باشد، با تأخیر نگاهم کرد و من پرسیدم:
_اتفاقی افتاده؟
سری جنباند و با صدایی گرفته پاسخ داد:
_نه الهه جان!
به چشمانش خیره شدم و با لحنی لبریز تردید سؤال کردم:
_پس چرا انقدر ناراحتی؟
نفس عمیقی کشید و با لبخندی که میخواست دلم را خوش کند، پاسخ داد:
_چیزی نیس الهه جان...
که با دلخوری به میان حرفش آمدم و گفتم:
_مجید! چشمات داره داد میزنه که یه چیزی هست، پس چرا از من قایم میکنی؟
ساکت سرش را به زیر انداخت تا بیش از این از آیینه بیریای چشمانش، حرف دلش را نخوانم که باز صدایش کردم:
_مجید...
و اینبار قفل دلش شکست و مُهر زبانش باز شد:
_عزیز همیشه یه همچین روزی نذر داشت و غذا میداد... خونه رو سیاه پوش میکرد و روضه میگرفت... آخه امروز شهادت حضرت موسیبنجعفرِ(علیهالسلام)... از دیشب همش تو حال و هوای روضه بودم...
نگاهم به دهانش بود که چه میگوید و قلبم هر لحظه کُندتر میزد که نگاهش روی میز چرخی زد و با صدایی که از لایه سنگین بغض میگذشت، زمزمه کرد:
_حالا امروز تو خونه ما جشنه!
و دیگر هیچ نگفت. احساس کردم برای یک لحظه قلبم یخ زد. لبانم را به سختی گشودم و با صدایی بُریده از خودم دفاع کردم:
_خُب... خُب من نمیدونستم...
از آهنگ صدایم، عمق ناراحتیام را فهمید، نگاهم کرد و با لبخند تلخی پاسخ داد:
_من از تو گلهای ندارم، تو که کار بدی نکردی. دل خودم گرفته...
گوشم به جملات او بود و چشمم به میز پذیرایی که دیگر برایم رنگی نداشت. پیش از آنکه من هیچ مجالی یافته یا حرفی زده باشم، همه چیز به هم ریخته و تمام زحماتم بر باد رفته بود که اندوه عجیبی بر دلم نشست و بیآنکه بخواهم، زبانم را به اعتراضی تلخ باز کرد:
_میدونی من چقدر منتظر اومدنت بودم؟ میدونی چقدر زحمت کشیدم؟
معصومانه نگاهم کرد و گفت:
_الهه جان! من...
اشکی که در چشمانم حلقه زده بود، روی صورتم جاری شد و به قدری دلش را به درد آورد که دیگر نتوانست ادامه دهد. از جا بلند شدم و با صدایی لرزان زمزمه کردم:
_مجید! خیلی بیانصافی!
ادامه دارد...
✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد
🆔@clad_girls
دلانہ✨
يهرفیقـے برای خودت انتخاب کن کھ هر وقت کنارش بودۍ نتونـے گناه کنی ..
خجالت بکشـے و بھ حرمت پاڪ بودن کارای رفیقت دست بـھ گناه نزنـے :))♥️
#دلانه
🆔@Clad_Girls
پناھحــرم_۲۰۲۲_۰۸_۲۴_۱۶_۰۵_۳۱_۲۵۹.mp3
11.51M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#محمدرضانوشہور
<َرفیقجانمونۍ...برهاسمتوبینجاموندهها...>ً
#تااربعـــــ24روزــــین
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
mohanad-hosiyn-puyanfar-hamin-saat-hamin-lahze1.mp3
14.63M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےعاشقے♥️|…
🎤#محمدحسیݩپویانفࢪ
<َاگࢪدنیابهکاممبودالانشایدحرمبودم...>ً
#تااربعـــــ24روزــــین
#صلۍاللہعلیڪیااباعبداللهالحسین
👣⃢ 🖤@Clad_girls|•~
بسم الله الرحمن الرحیم
#حدیث_روز
امام هادی علیه السلام:
داشتن فرزند موجب آسایش روحی وفکری انسان میگردد. وا نسان را ازدغدغه درونی وافسردگی نجات میدهد.
وسایل الشیعه ،ج15ص96.
🆔@Clad_Girls
کاش بفهمیم که مجرم امنیتی، ممکنه زن باشه، مادر باشه یا هر چیز دیگه ... اما مجرمه. با تحریک احساسات، می خوان اذهان رو منحرف کنن
#خدیرزاده
#رشنو
🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
❏'حـــجــــاب' چیست...؟!🤔🌱 #پیشنهاد_دانلود #چراحجاب‼️ 🆔@Clad_Girls
👆👆
🔴 این کلیپ رو ندیدی؟؟!! 🤨🧐
دخترانِ پاستیلیِ اینستاگرام را فراموش کنید!🙃👊
ایران دخت پاستیلی نیست!😏✌️
#سبک_زندگی
🆔@Clad_Girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری🦋
علامّــــــــــهفاضلـــــــــه
زینبــسلاماللهعلیها..💫
#محمدحسین_حدادیان
◾ #حضرت_زینب
🆔@Clad_Girls
به کسی که میگفتن اگر بیاد دیوار میکشه برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ورود زنان به ورزشگاه رو آزاد کرد
مدیرکل حراست وزارت ورزش و جوانان:
قرار است در مرحله نخست حضور زنان در رقابتهای لیگ برتر، تعداد محدودی از زنان هواداران با تهیه بلیت از طریق سامانه فروش بلیت رقابتها، دیدار تیمهای استقلال و مس کرمان را از نزدیک تماشا کنند.
ورزشگاه آزادی تهران آماده پذیرایی از زنان تماشاگر است، اما شرایط ورزشگاههای دیگر استانها را هم بررسی میکنیم.
#حضور_زنان_در_ورزشگاه
🆔@Clad_Girls