💌 #یه_اتفاق_ساده
پچ پچ پچ...
صدای حرفهاشون رو میشنیدم
یواش پشت سرم راه افتاده بودند و
به همدیگه از من میگفتند
قدمهام رو تندتر کردم...
قدمهای اونا هم تندتر شد...⚡
.
دلم شکست ⛅
با خودم فکر میکردم من که
کاری به اینها ندارم؛ من که شبیهِ
اینا نیستم ... من که...
.
یهو
نگاهم به لباسهام افتاد
🎨 خب راستش رنگهاش مدلش ...
خب آخه اینا که...
.
.
🔆 امام علی (ع) میفرمودند:
#من_وضع_نفسه_مواضع_التهمه...
هرکی خودشو در موضع تهمت قرار بده،
کسی که بهش بدگمان شده رو سرزنش نکنه
.
.
خودمونیش اینه که: یه وقتایی
خیلی هم تقصیر از دیگران نیست
منم باید
بیشتر مراقب رفتارهام باشم . . . 🌸🍃
.
.
📗 #نهج_البلاغه. حکمت ۱۵۱
🆔 @Clad_girls
#چادرانه 🦋
بـیخــود بـــرایــم دلیـل و مــدرڪ نــیاوریـد
مــن دخــتـرم🧕
مــیدانــم ڪــہ صـــلاح مـــن
در حـجـاب اســـټ😊
براے مــن
دلیلــے بــزرگتـــر از
ســخــن خــدايــم نــیســټ❤️🖐🏻
مــن حــجــاب میــڪنــم
چون خداۍ من ایــن گـونہ مــے خــواهــد😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
❤️🍃
#همسرانه 💍
{ امامـ خامنھ اے :❥•
اېنطور نېسٺْ ڪ بگوېېمـ همہ جا
خانمـ باېد از آقا تبعېٺ ڪند
بالاخرهـ! 😌
『 دو ٺا شریڪـ ↺💜
و
「 دو ٺا رفېقـ 」
هسٺند ...
یڪ جا مرد ڪوٺاہ بېاېد؛
یڪ جا زن ڪوتاہ بېاېد.
💓 #سبک_زندگی
💠 @Clad_girls
🌸🍃
🌹🍃
✍🏻خوش به حال دل من؛ مثل تو آقا دارد
طراح جوان 👨🏻💻
#ویژه_پروفایل 🌹
#امام_خامنه_ای ✊🏻
#حجاب 🌸
💠طرح با کیفیت در کانال طراح جوان:
💠https://eitaa.com/joinchat/295174185C758d117bb8
💠 @Clad_girls
❤️❤️
#هیچ کدام را نمیخواهم!
نه آغوش های باز خیابانی...
و نه #خنده هایی که مفت میبرد ارزشم را...😄
تازه تو را پیدا کرده ام!
در هیاهوی این شهر #شلوغ
هستند مردهای پرادعا...
دوست های به ظاهر خیر خواه...😏
و #دشمنان همیشه حاضر در صحنه!
من از تمام این خوشی های پر زرق و برق ، تنها سیاهی #چادرم را دوست دارم ☺️
🆔 @clad_girls 🌹🌿
هدایت شده از فروشگاه چادر مشکی
🌹🌹شَهرُ رَمَضانَ الَّذِی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ🌹🌹
همراهان عزیز #حجاب_بنی_فاطمی
به اطلاع میرسانیم که:
بنا به درخواست مکرر شما بزرگواران در خصوص اجرای مجدد طرح ویژه ی حجاب بنی فاطمی در آستانه ماه بندگی خدا این طرح به شرح ذیل تقدیم شما میگردد.😍😍
به 700 نفر اولی که بعد از این پیام سفارش خودشون رو نهایی کنند.(واریز وجه انجام دهند) و خرید آنان بالای ۲۰۰ هزار تومان باشد.
👇👇👇👇👇
1-یک عدد #روسری نخی درجه یک😍
2-حرز کامل و شریف امام جواد(ع)روی پوست اصل😍
3-طلق روسری همراه با فیکسر😍
4-عضویت در باشگاه مشتریان😍
5-کد قرعه کشی #سکه_طلا😍😍
6-کد قرعه کشی ۵ عدد #عاشقانه_ترین کتاب مذهبی دنیا 😍😍
6-متبرک حرم امام رضا(ع)😍
7-پد بهداشتی و سلامت😍
8-صلوات شمار مخصوص ماه مبارک رمضان😍😍😍
تقدیم میگردد.
حجم #درخواست ها بالا هست لذا فقط به 700 نفر اول این #هدایا تعلق خواهد گرفت.☺
نکته: ارزش ریالی حرز امام جواد(ع) که روی پوست نوشته شده مبلغ 60 هزار تومان میباشد.
-ارزش ریالی روسری نخی بیش از ۴۵ هزار تومن بوده که در جهت فرهنگ سازی حجاب رایگان تقدیم میشه.
-کتاب عاشقانه ی مذهبیمون سوپرایزه😍
-همراه هر چادر کد قرعه کشی #سکه_طلا ارسال میشه😍 و زمان قرعه کشی هم شب عید فطر هست. ماشاءالله طلا هم این روزااا #نجومی شده.😊
-راستی برای خرید های زیر ۲۰۰ تومنم هدیه هایی داریم. بی هیچ نیست😍
😍😍😍😍😍😍😍
*این پیام بعد از تکمیل شدن 700 نفر #حذف خواهد شد*
مشاور فروش:
@hejab1010
🔥 #تـــݪنگـــر
این روزها چقدر شبیه قوم #بنی_اسرائیل شدهایم
آن که حاضر نبود تار مویی را از ترس خدا از یک نامحرم بپوشاند امروز از احتمال ابتلا به یک ویروس حاضر است تمام روز را نقاب و دستکش,کلاه بپوشد.
آنکه روزی نمیتوانست پنج بار دست و صورتش را برای نماز خدا بشورد,امروز چهل بار از خوف ویروس میشورد.
آنکه هنگام ذکر و دعای مومنان فاز روشنفکری میگرفت و حتی تمسخر میکرد امروز در به در دنبال دعا و ذکر دفع کرونا است... براستی چرا به خودمان تکانی نمیدهیم؟
تا خدا تکانمان نداده
🆔 @Clad_girls
♨️ واکنش حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر شهید: ازدواجت جهاد بود
حاج قاسم تا مرا دید سلام و علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه دار شدید؟
📌 آنچه خواهید خواند روایت سارا عجمی همسر شهید #محمود_نریمانی است که خاطره مهمانشدن حاج قاسم سلیمانی را در خانهشان اینگونه روایت می کند:
👇👇👇👇👇
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
♨️ واکنش حاج قاسم به ازدواج مجدد همسر شهید: ازدواجت جهاد بود حاج قاسم تا مرا دید سلام و علیک گرمی ک
📞 الو؛ با حاج قاسم سلیمانی صحبت می کنید
من همیشه دوست داشتم سردار سلیمانی را از نزدیک را ببینم. اتفاقا در اوایل مرداد 96 بود، می خواستیم مراسم اولین سالگرد شهادت همسرم را برگزار کنیم که به همین منظور نامه ای نوشتم و در آن از حاج قاسم دعوت کردم تا ضمن آمدن به مراسم همسرم دقایقی سخنرانی هم بکنند.
✉️ نامه را به دوست شوهرم دادم تا به دست سردار سلیمانی برساند. راستش اصلا فکر نمی کردم نامه به دست او برسد و یا اگر برسد اصلا بازش کند و بخواند.
📨 تقریبا 4-5 روز بعد دیدم آقایی زنگ زد و گفت گوشی دستتان باشد سردار سلیمانی می خواهد با شما صحبت کند.😍 آنقدر از شنیدن این جمله هیجان زده شده بودم که زبانم بند آمده بود.😶
وقتی حاج قاسم شروع کرد به صحبت باور نمی کردم دارم الان به صدای او گوش می کنم. خیلی صمیمی و #مهربان گفت: دخترم نامهات را خواندم ممنونم که نامه نوشتی و برایم باعث افتخار هست به مراسمتان بیایم اما من یک ماموریت کاری دارم و باید بروم اما یک نفر را به جای خودم میفرستم حتما.
من آنقدر هول شده بودم که فقط هر چه حاج قاسم می گفت: می گفتم خیلی ممنون. تنها کلمه ای که من در آن چند دقیقه مکالمه می گفتم همین بود. 🤦♀
صحبت با چنین شخصیت بزرگی آن هم غیر منتظره باعث شده بودم اصلا نتوانم حرفی بزنم. در مراسم ما سردار قاآنی لطف کرد و از طرف حاج قاسم آمد.
☕️ مهمانی که حضورش را باور نمی کردم
روز 7 فروردین سال 98 آقایی با تلفن خانه ما تماس گرفت و گفت: اگر آمادگی دارید قرار است سردار فردا به منزل شما بیاید. تلفن را قطع کردم و فکر کردم منظورشان از سردار همان برادر پاسداری است که از محل خدمت همسرم گاهی به خانه ما و بقیه شهدا سر می زد.
دوباره صبح روز 8 فروردین همان آقا ساعت 8 صبح تلفن زد و گفت: حدود یک ساعت دیگر خدمت می رسیم. آن موقع تازه فهمیدم سردار سلیمانی قرار است تشریف بیاورد. 😍
یک لحظه استرس و شوق باورنکردنی همه وجودم را گرفت سریع بلند شدم تندتند خانه را مرتب تر کردم و میوه مختصری هم آماده کردم. شنیده بودم حاج قاسم ناراحت می شود اگر پذیرایی از او مفصل باشد.
فرزند دومم هم 50 روزش بود و خیلی بی قراری می کرد اما در همان حین کارهایم را کردم و سریع زنگ زدم منزل پدر شهید و گفتم قرار است مهمان بیاید برایمان شما هم خودتان را برسانید. از محمود یاد گرفته بودم پشت تلفن رعایت مسائل امنیتی را بکنم برای همین به آنها نگفتم مهمان چه کسی است.
🔔 زنگ خانه به صدا در آمد ...
✅ #ادامه_دارد ...
دلمان برای #مهربانی هایت تنگ است #سردار_دلها
😔💔
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی هر کسی رو در جامعه الکی بزرگ میکنیم نتیجهاش همین میشه. این سلبریتی نما قطعا الگوی تعدادی از نوجوون های جامعه مونه و بدا به حال جامعهای که الگویی مثل این توش باشه!
واقعیت اینجاست که ارزش و کارایی اون رفتگر زحمتکش خیلی بیشتر از این دزد مالیاته ولی افسوس که...
° علیرضا گرائی°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🔻اگر قدیمترها رگ غیرت رقبای عشقی دربرابر هم باد میکرد، حالا هر دو بالای سر معشوقه مشترکشان، در حال همکاری برای گرفتن انتقام او از آقای رئیس مسناش هستند، که مدتی باهم در رابطه بودند! (کرگدن)
🔻اگرقدیمترها «مادر» در فیلمهای ایرانی نماد تقدس و احترام بود حالا پسر به مادرش که با لباس ورزشی به منزل برگشته میگه: چرا با این تیپ میری بیرون مادر؟ اینجوری منم بیرون ببینمت...«عصبانی» میشم [هر دو میخندند و مادر به پسر میگه «بی حیا»] (همگناه)
🔻اگر قدیمترها عشقهای مثلثی خط قرمز رسانههابودحالا پیرمردِ پولدار عاشق دختر جوانی شده که شوهرش در زندان طلاق غیابی را به رسمیت نمیشناسه! شوهر مرخصی میگیره و وارد منزلی میشه که پیرمرد برای معشوقه جوانش گرفته و دوروز در را بروی پیرمردبیچاره باز نمیکنند!(دل)
پن: به شکل شفاف وغیرقابل انکاری کارتلهای لیبرالِ به اصطلاح فرهنگی چونان اختاپوسی بیرحم درسینما، تلویزیون و شبکه خانگی، بر حیاوغیرت ایرانی چنبره زدهاند!
دختروپسرِ کوچک و بزرگ درکنار پدر و مادر، بی هوا و بی چاره و بی جایگزین، مظلومانه سیبل این شکارچیان بیرحم «خانواده ایرانی» شدهاند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴 عطش برخی دختران برای تبدیل شدن به بلاگرهای #اینستاگرامی!
🔻 اکثر دخترهایی که الان به عنوان بلاگر دارن توی اینستاگرام فعالیت میکنن به واسطهی #چهره و #اندامشون شناخته شدن و کم کم با قبول کردن پیشنهادهای کاریِ سالنهای زیبایی،بوتیکهای مختلف و امثالهم مدل و استایلیست شدن!
با پولی که از تبلیغات بدست آوردن سالن و گالری و کافه و سایت فروش انلاین و... زدن!
تا اینجای کار مشکلی نیست...
♨️ مشکل از جایی شروع میشه که این دخترها بعد از راه انداختن کسب و کارشون به عنوان [دختر مستقل موفق] معرفی میشن و خیلیها اینهارو الگو میدونن و در اکثر مسائل صاحب نظر هستن!
این موضوع انقدر بیخ پیدا میکنه که وقتی تو استوری ask me question میذارن دخترهای دیگه ازشون میپرسن: ما چجوری میتونیم مثل تو مستقل و موفق شیم؟ما آرزومونه به جایگاه تو برسیم! تو چیکار کردی که اینجوری شدی؟😐😐
و این عزیزان هم کم نمیذارن و شروع میکنن خیلی تخصصی جواب دادن که چه مسیر سختی رو طی کردن تا به جایگاه فعلی برسن!!!
🔻 یعنی میخوام بگم ما با جامعهای روبرو هستیم که دخترهایی که عموما تحصیلات و هنر خاصی ندارن و از راههای نرمال و سالم به جایگاه فعلیشون نرسیدن(جایگاه خاص و عجیبی هم نیست)و صرفا بخاطر زیبایی ظاهری شناخته شدن میتونن به راحتی روشون تاثیر بذارن!
عواقب این اتفاق چیه؟
🔻 داشتن یه مغازهی اجارهای ساده(نه ببخشید گالری و شوروم دائمی طراحان ایرانی) که با عکس و لوکیشن خوب رنگ و لعابدار میشه، میشه نهایت آرزوی یه دختر!
#شعور،#تحصیلات،#ورزش،#کتاب،#هنر میره کنار و دکتری که طبیعیتر ژل میزنه،کلینیکی که رو لیزر فول بادیش تخفیف گذاشته،
پیکر تراشی،دقت به ژست مدلهای خارجی برای تقلید،شرکت تو انواع چالشهای جهانی برای اینکه عقب نمونیم،کدوم اپ رو دانلود کنیم که افکتهای بهتری داشته باشه،سالنی که ناخنکارش بهتره،پدیکور هفتگی چون کلاس داره و خستگیمون درمیره،کدوم مدل لباس ترند شده و... میشن جایگزینش!
🔻 منه نوعی وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم چقدر با دورانی که هنوز دنبالکنندهی اینها نبودم فرق کردم!
بیشتر کتاب میخوندم و خیلی چیزای ظاهری که الان برام مهمه قبلا نبوده و حتی از وجودشون هم اطلاعی نداشتم!
ما ناخودآگاه وارد یه فضای رقابتی شدیم و کم و زیاد داریم برای پیشرفت
🔻 برای پیشرفت #ظاهری تلاش میکنیم!
بلاگر بودن شغل بدی نیست و همه جای دنیا هم وجود داره اما هرکس در هرزمینهای که بلاگره تحصیلات و مطالعهی کافی هم داره و دنبالکنندههاشم هدفشون مشخصه!
اما اینجا دختری که مدله حتی راجع به روابط زناشویی هم مشاوره میده و همه استقبال میکنن!😳😳😐😐😐
♨️ این مطلب رو نوشتم که بگم این آدمها با فالو و حمایتهای ما به اینجا رسیدن،هیچ هنری ندارن،متخصص و مشاور نیستن و حقیقتا شایستهی این نیستن که تا این حد ازشون تاثیر بگیریم!!
دنیا بدونِ تا این حد اهمیت دادن به ظاهر جای قشنگتریه!
✍ [حان]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🎨 #کاریکاتور | نه به حجاب اجباری، همان نه به ماسک اجباری است..
#شیوع_ویروس_جسمی
#شیوع_ویروس_روحی
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آمارها و اتفاقاتی عجیب مربوط به کتک خوردن زن ها در آمریکا رو تو این کلیپ ببینید.
آمارهایی که لیبرالها هیچ وقت به ما نمیگن چون بعدش سوال پیش میاد که چرا دارن همون سیاست ها رو تو کشور پیاده میکنن؟؟
#ایکسونامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
تامیگیم پوشش زن درمصونیت از تجاوز اثرداره میگن داری رفتار متجاوز رو توجیه میکنی!
اسلام همزمان که زن رو پوشیده میخواد سختترین مجازات رو هم برای متجاوز قائله: اعدام. پس نگید توصیهکننده به #حجاب ، مدافعِ متجاوزه
عدالت اینه که هم مرد خویشتندار باشه وهم زن خویشتنداری روبراش سخت نکنه
🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه نفر تو توییتر 30 ثانیه اول این فیلم رو منتشر کرده بود و کلی براندازا خوشحال شده بودن بعدش بقیه فیلم رو گذاشته، تازه براندازا فهمیدن داستان چی بوده 😉
فقط او جایی که میگه میخوام از گرمای وجودت استفاده کنم 😂
🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_پنجم 💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نم
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_ششم
💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم :«چی شده؟»
از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچهها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش #زخمی شده!»
💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
💠 دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
💠 تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
💠 دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
💠 با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
💠 نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
💠 بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
هدایت شده از چادرانه🖤🇵🇸
پایان شعبان رسیده مـرا پاک کن حسین
این دل برای ماه خدا روبراه نیست
خدایا منو به اربابم ببخش 😭
میدونم گناهکارم
ولی گناهام از روی بی ادبی و لجبازی نیست!
@chadorane 🌸🌸
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴📢 #ویژه / توجه 👆👆👆 🎖از این فایل صوتی #مسابقه داریم 📚 بخشی از کتاب زندگانی بانوی ایرانی 🆔 @Cla
بانو۲.mp3
8.71M
🔴📢 #ویژه / توجه
👆👆👆
🎖از این فایل صوتی #مسابقه داریم
📚 بخشی از کتاب زندگانی بانوی ایرانی
🆔 @Clad_girls
ریحانهبهشتی !
چادرت را
باد نیاورده که باد ببرد
چادر تو ثمرهی غیرت جوانانی است که گفتند سر می دهیم تا روسری از سر ناموسمان نیافتد
#حجاب
#شهدا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
گویند مارابه رسم رفاقت دعاکنید
اما شما مرا...
فقط به قصد🌷شهادت دعاکنید.
نمیدانم شهادت
شرط زیبادیدن است
یادل بہ دریازدن ؟
ولے هرچہ هست
دلم شهادت میخواهد.
.
🆔 @Clad_girls