.
#میمیــــرم اَڪَر #دلــــــت پــــر از غــــــم بشـــــــود
#یا
#چشم_تــــــــو میــــزبان شبنـمـ بشــود
#پاییز_و_بهـــــــار
را بہ هـــــم مـ ےدوزم
#یڪ_نخ اڪَر از #پیــــــرهنت ڪم بشود..
#احسان_افشارے
#مهتاب شبتون به رنگ
واژه واژه دوســـــت داشتن💞
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
به حسن تو نباشد یار دیگر
درآ ای ماه خوبان بار دیگر
مرا غیر تماشای جمالت
مبادا در دو عالم کار دیگر
#مولانا
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
بعدِ تو ، اشک شدم ، ابر شدم ، باریدم !
همه جا سر زدم و حال تو را پرسیدم !
بعدِ تو ، یکسره فریاد شدم از بس که
نام زیبای تو را داد زدم ، نالیدم !
رفتی و کام دلم تلخ شد از رفتن تو
بعدِ تو ، از همه کس جز غم تو ببریدم !
همه شب خواب تو را دیدم و تا وقت سحر
صورت ماه تو را از تهِ دل بوسیدم !
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست
افسرده آن دلی ست که از همنفس گرفت
#فاضل_نظری
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
او را که دل از عشق مشوش باشد
هر قصه که گوید همه دلکش باشد
تو قصهٔ عاشقان، همی کم شنوی
بشنو، بشنو که قصهشان خوش باشد
#شیخ_بهایی
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
من خشک خشک خشکم تو رودبار جاری
من یک سکوت تلخم تو یک سحر قناری
من شعله یی شکسته در آستان مغرب
تو یک طلوع سبزی از شهر شب فراری
من یک شب غمینم بی ماه بی ستاره
تو بامداد روشن تو صبح یک بهاری
در من ترانه ها بود شور جوانه ها بود
در تو هوای جنگل در تو صفای یاری
اینک شکسته بالم گمنام و بی جلالم
گم کرده آشیانه گم کرده بردباری
گم کرده خویشِ خویشم دل ریشِ ریشِ ریشم
باور شکسته و زار تو باورم نداری
پیدا نمای بازم ای یار ای نیازم
فریاد کن سکوتم با شعر بیقراری
من سرد سرد سردم بنشسته چشم در راه
تا تو برایم ای دوست خورشید را بیاری
تو رفته دور دوری بیزار از درنگی
من بسته پا درختم تو رودبار جاری
" خالده فروغ"
شاعره ی افغان
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
.
امشب هوای تو به سرم زده
هوایت را نفس می کشم
ستاره ها بیشتر می درخشند
ماه هم لبخند می زند
هوای تو هم عجب حکایتی دارد
وقتی من امشب با تنهایی درگیرم !
#لیلا_صابری_منش
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
چشم ساقی چو من از باده خرابست امشب
حیف از آن دیده که آمادهٔ خوابست امشب
با دل سوخته پروانه به شمعی میگفت
دادن بوسه به عشاق ثوابست امشب
#ملک_الشعرای_بهار
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آنچنان بهدلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
برمن مگیر اگر شدم آشفتهدل زِ عشق
مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد
سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی
چون ماجرای عشق تو یک یک به درفتاد
"سعدی"
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
خورشید رفتهاست
ولی آبها هنوز رنگیناند
گویی یاد خورشید را
همچنان با خود دارند
و دریا از عشقی سخن میگوید
که آن را هنوز به تاریکی شب
نسپردهاست.
"بیژن جلالی"
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
چو رویِ دوست نبینی جهان ندیدن بِه...
👤 سعدی
💖🧚🧚♀💖
💖💖
📖@cofeh_shear📖
17.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خرها ز پالاندوزشان رنجیده بودند
از بس که بد میدوخت ، تن ساییده بودند
با هم دعا کردند یارب یک نظر کن
دوزنده ای دیگر بیاید فکر خر کن
از قلب صاف و ساده شان فلفور اثر کرد
او رفت ، پالاندوزِ دیگر هم بتر کرد
با هر دعا پالان گری دیگر می آمد
زخم و خراشِ تازه ای بر خر می آمد
یا جنسِ کم ، یا خشک و نامرغوب میشد
یا اینکه نخ بد بود و نا مطلوب میشد
بار دگر گفتند : یارب دفع شر کن
از گُرده تا ران زخم شد ، رحمی به خر کن
اسبی که این بزم دعا را دید ، خندید
با شیهه ای گفتا ، دهان هاتان ببندید
تا تو سواری میدهی ، پالان همین است
صدسال پالان گر بیاید ، این چنین است
با وعده می آیند و پالان میفروشند
بارت کنند و شیره ی جانت بدوشند
خواهی رها گردی اگر از زخمِ پالان
فکری به حالِ آن خریت کن ، الاغ جان...
.
شعری قدیمی از جناب آقای امیر عباس کریمی 🌹
🅰
🍃 🍃
۰
۰
📚@sarguzasht📚