eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
. شایدبگمانت؛بروم سوی خودم قصه تمام است جاناتو ندانی ونفهمی که جهان بیتوحرام است صد خمره می گر بخورم ؛باز بگیرم چو نشانت نام تو اگر مالڪ صیاد دلم نیست چه نام است ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
طراوات از تو گرفته‌ست باغ زندگی‌ام مَباد موسم باد خزانی‌ات ای عشق کجا گُلی‌ست به این پاکی و لطافت و عطر بگو چرا نکنم باغبانی‌ات ای عشق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
تن پاکت که زیر پیرهن است وحده لاشریک له، چه تن است با خودم کش درون پیراهن که تو جانی و جان من بدن است ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﻣﺎﻧﺪن ﺑﻪ ﭼﻪ دردي ﻣﻲﺧﻮرد؟ ﺑﻪ ﻛﺪام ﺷﻬﺮ ﺑﺮوم ﻛﻪ ﺣﻀﻮر ﻏﺎﻳﺒﺖ دﻳﻮاﻧﻪام ﻧﻜﻨﺪ ﻛﺪام ﻣﻮزه و ﭘﻞ و ﺧﻴﺎﺑﺎن؟... ﮔﻞ ﻗﺸﻨﮕﻢ! ﺑﻪ ﻛﺠﺎي ﺗﻨﻢ دﺳﺖ ﺑﻜﺸﻢ ﻛﻪ رد اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺖ ﺑﺮ آن ﻧﺒﺎﺷﺪ؟ ﭼﻪ ﻟﺒﺎﺳﻲ ﺑﭙﻮﺷﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻢ ﻧﻜﺮده ﺑﺎﺷﻲ؟ راﺳﺘﻲ زﻳﺴﺘﻦ ﭼﻪﺑﻴﻬﻮده اﺳﺖ ﺑﻲ ﺗﻮ... ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
‍ و من در میان سایه‌ها با هر نسیمی که نام تو را نجوا می‌کند دوباره به جستجوی ردپای تو در خاطراتم می‌روم. کاش باران ببارد و خیابان‌های خاموش را از بوی رفتنت بشوید. تو نیستی و زمان چون موجی خسته به ساحل این انتظار می‌خورد و با حسرتی عمیق به دریا بر می‌گردد. یاد گرفته‌ام دلتنگی‌هایم را در لابه‌لای شعرهایم در دلِ شب پنهان کنم. دلم می‌خواهد تمام تنهایی‌هایش را به غروب‌های دلگیر پس بدهم و خیابان‌های بی‌کسی را که در زیر سایه‌های تاریک سکوت کرده اند با گام های خسته‌ام قدم بزنم. افسوس... انگار در شهرهیچ کس نیست و تنها من مانده‌ام با خاطره‌ای که هیچ‌گاه رهایم نمی‌کند. شب در گوشم زمزمه می‌کند: آیا هنوز کسی هست که نور نگاهش بر تاریکی این قلب بتابد؟ گمشده‌ام در دوردست‌ها و هنوز در گوشه‌ای از این دنیا با هزار آرزو زندگی می‌کنم و به یادت چون شمعی سوزان در خلوت این شب‌های تاریک می‌سوزم. ✍️✍️ 🎙️🎙️ ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
سلام ای نقشه‌ی زخمی، بلندای زمین خورده! درود ای درد حاصلخیز، رویایِ وجین خورده! نشان بوسه‌ی تیغ است روی گونه‌ی شرمت گلاب قمصرت آب از لب حمام فین خورده بهار جنگل‌ات را باد وحشت برده بر دوشَش بَرَت را زاهد بی‌آبرو با نام دین خورده خلیج از موج موی‌‌ت مویه‌خوان است و خزر در بغض صدای گریه‌هایت را گلوی آستین‌ خورده لبت را بسته زیبایی، صدایت سِحر در زنجیر دو چشمت مست خواب و دامنت دریایِ چین‌خورده تو را بی‌درد و عاشق‌پیشه و خوشحال می‌خواهم وطن! ای زخم‌های بی‌نهایت بر جبین خورده ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کسی را که می‌بخشی و رها میکنی زخمی از خودت را شفا داده ای 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
تو سرآمد همه عاشقانه هایی خوشبوتر از بید مشک و بهار نارنج پرنورتر از خورشید آبی تر از آسمان و ارامش بخش تر از دریا تو بانوی تمام اعصاری با خودت عشق داری و با عصاره لبخندت عالمی را زیر و رو می کنی آمدی غم هایم را خانه تکانی کردی شقایق ها را به کوچه دلم اوردی ورنگ سپید موهایم را به دلم بخشیدی برای گفتن از تو ساعت های متمادیست غرق تفکرم اما برای از تو نوشتن هیچ ندارم جز آنکه تو بت هبل آرزوهای منی خداوندگار عاشقانه هایم ومن تا همیشه به اذن توووو باران عشق می بارم ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
‍ ‍ ‍ ✨ در نیمه شبی شرجی و سمج صدای روح نواز باران از کابوسی ، به ناگاه بیدارم کرد از کویر وحشت کابوسی رهایی یافتم و باران مرا سیراب کرد تمام خاک تنم را ریشه های تو دوباره در من دویدند در عمق جانم دویدند ومن به ناگاه خود را در باغی دیدم گردوی کهنسال باغ که پدر با دستان پرمهرش کاشته بود و انار زیبا که مادر، شکوفه هایش را نوازش میکرد کودکی در من بیدار شده بود گویی دوباره متولد شده بودم آری ولادت مجدد باران حضور تو دوباره مرا سبز کرد شکوفه دادم ، بزرگ شدم ، بالیدم من ، به باران ، مؤمن شدم من ، به انسان ، مؤمن شدم من ، به تو ،مؤمن شدم .... همچو بارانی بر من باریدی و من به تو ، مؤمن شدم .... ✍ 🎙 🎙 🔻موزیک پایانی 🎙افشین آذری 🌧 یاغیش ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
ز سرد و گرم جهان آنچنان تَر‌َک خوردم که زود می شکنم گر تُواَم خطاب کنند ! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
عشقت برای هیزم قلبم تنور بود با اینکه سوخت قلب‌ِمن اما‌صبور بود بی تکیه‌گاهِ امنِ‌تو قدَّم هلال داشت چشمم به لطف ابرِ خیالت نَمور بود هر لحظه را پرنده‌ی یادت غزل غزل از شهرِ کوچک دلِ من در عبور بود با اعتراف، گفت دلم دوست دارَمت با اینکه کوهِ مُرتَفَعی از غرور بود چشمانِ شب‌گرفته‌و تاریک و سردِ من در آسمان چشمِ تو دنبالِ نور بود دریا برای ماهیِ قلبم فضا نداشت دلخوش به جشنِ کوچکِ تُنگِ بلور بود هرچند ساحلانه‌ترین بوسه‌های تو از موج گونه‌ها و لبم، دورِ دور بود ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
. دو فنجان قهوه و یک بغل عاشقانه می‌چسبد در هوایی که ترنم گیسوی تو خیال شعر را شیرین می کند چه فرقی میکند عصررنگ پریده ی پاییز با مستانگی غروب های اردیبهشت وقتی چشمهای تو یکریز ماه می بارد به آسمان دلتنگی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖