eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
13.8هزار ویدیو
635 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
■پرسیدم ازهلال ماه: چراقامتت خم است؟ ■آهی کشیدو گفت: که ماه محرم است! ■گفتم:که چیست محرم؟ با ناله گفت: ■ماه عزای اشرف اولاد آدم است فرا رسیدن ایام سوگواری امام حسین(ع)تسلیت باد 🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹باز این چه شورش است که در خلق آدم است 🌹باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ⚫ فرا رسیدن ماه محرم، ماه عزاداری سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) بر دوستداران اهل بیت تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه عمر برندارم سرازاین خمار مستی که هنوز من نبودم که تو دردلم نشستی سعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹قسـمـت هـفـتـاد و نـهـم "کارن" وقتی با دست زدم تو گوش زهرا از خودم بیزار شدم. زهرا که با چشمای گریون نگاهم کرد و سرشو تکون داد، خواستم دستشو بگیرم اما رفت تو اتاق و در رو بست. صدای هق هق گریه ای که سعی میکرد خفه اش کنه عذابم میداد. آخه لعنتی تو که دوسش داری چرا اذیتش میکنی؟ غلط کردی اصلا دست روش دراز کردی. نمیدونی میتونه بره شکایت کنه؟ چرا دستت به حال خودت نیست؟ چرا نمیفهمی باید این شیطون لعنتی رو از وجودت بیرون کنی؟ مگه زهرا رو دوست نداشتی؟ حالا چرا داری آزارش میدی؟ حالا که به دستش آوردی و مال تو شده انقدر حماقت کردی که ازت دور شده. دست به صورتم کشیدم و رفتم تو اتاقمون. یک گلدون چینی رو عسلی کنار تخت بود که از سر عصبانیت پرتش کردم تو دیوار و هزار تیکه شد. _لعنتی!! صدای داد من و شکستن گلدون به گوش زهرا رسید اما نیومد. چیه انتظار داشتی بیاد بگه چیشد عزیزم؟طوریت که نشد؟ چقدر دلم میخواست خودمو از همین پنجره پرت کنم پایین. یک دنیا از شرم راحت میشدن. رفتم سمت تخت که پام سوخت. شیشه رفته بود تو پام و خونریزی کرده بود. شیشه رو زود درآوردم و پامو با دست محکم فشار دادم. دردش وحشتناک بود اما لبمو گاز گرفتم که صدام بیرون نره. حقته بیشتر از اینا باید سرت بیاد آقا کارن. اینکه یک درد جزئیه. نشستم رو تخت و پامو گرفتم محکم که خون نیاد. اون شب لعنتی با درد و کلافگی گذشت و صبحش نرفتم شرکت. به همکارم زنگ زدم گفتم برام مرخصی رد کنه واقعا نمیتونستم برم. ساعت۹بود اما زهرا هنوز بیدار نشده بود. دور پام پارچه بسته بودم. میدونستم بخیه میخواد اما بستمش تا فقط خون ریزی نداشته باشه. واقعا میسوخت و دردش امونمو بریده بود. رفتم دم در اتاق محدثه و در زدم. آروم درو باز کردم و از صحنه ای که میدیدم اشک تو چشمام جمع شد. زهرا، محدثه رو گرفته بود تو بغلش و دست دیگش رو قلبش بود.سرش رو زمین بود و بازوش شده بود بالش محدثه. غرق خواب بودن و زهرا انقدر معصومانه تو خودش جمع شده بود که دلم یک لحظه آتیش گرفت. لعنت به من که همچین دختریو آزار دادم. من لیاقتتو نداشتم زهرا تو میتونستی با بهترینا باشی. اما شانس بدت من اومدم سراغت و عاشقم شدی. رفتم بیرون و صبحونه درست کردم خودمم رفتم درمانگاه تا پامو پانسمان کنه. اول بخیه زد و بعدم پانسمان. به خونه که رسیدم دیدم صبحونه دست نخورده است و زهرا هم نیست. بهش زنگ زدم که پیامک داد. "اومدم خونه مامانم تا شب میام." ترسیدم که به دایی بگه اونوقت بدبختم. اما با خودم گفتم:اون دختر انقدر ماه و فرشته است که این چیزا حالیش میشه. مثل تو دیوونه و مردم آزار نیست. تا شب یا پای تلوزیون بودم یا پشت پنجره. ناهارم نخوردم. فکر کنم زهرا وقتی اومد که من خواب بودم رو کاناپه. چون صبح‌که بیدارشدم پتوی نازکی روم بود. خدایا این دختر فرشته اس کاش لایقش باشم. ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹قسـمـت هـشـتـادم صبحونه آماده بود و زهرا هم فکر کنم تو اتاق محدثه بود. چند لقمه خوردم و راهی شرکت شدم. تو شرکت و موقع کار همش حواسم به گندی که زدم بود. خیلی حالم از خودم بهم میخورد. از طرفی دل نداشتم ناراحتی و اشک عشقمو ببینم از طرفیم چادر سر کردن و دین و ایمان مسخره اش اذیتم میکرد. آره من مسلمون نشده بودم چون هیچی از دین اسلام نمیدونستم. نمیدونستم چه چیز خوبه و چه چیز بد. کسی نبود که یادم بده. نه پدر، نه مادر. به این امید با زهرا ازدواج کردم که شاید اون بهم یه چیزی یاد بده که به اسلام علاقه مند بشم اما..متاسفانه خودم خراب کردم رابطمون رو. و چقدرم پشیمونم از این کارخرابی. ساعت کاریم که تموم شد، باخودم گفتم یک عذرخواهی ساده به یک شاخه گل نیاز داره. باید تموم کنم این قهر و سرد بودن رو. هرچند زهرا با من قهر نمیکرد فقط من دامن میزدم به مشکلاتمون. به خودم گفتم:آخه آدم عاقل، عشقت تو زندگیته چرا داری کار و از این بدتر میکنی؟ چی میخوای دیگه؟ تنها خواسته ام برداشتن حجابش بود که به هیچ عنوان نمیتونستم حریفش بشم. خلاصه رفتم یک شاخه گل رز سرخ خریدم با یک آویز دوستت دارم و راهی خونه شدم. دیدم دست خالی بده یک جعبه شیرینی تر هم گرفتم و رفتم. ماشین رو تو ‌پارکینگ گذاشتم و زنگ واحد رو زدم. اما کسی جواب نمیداد. نگران شدم یعنی کجا رفته؟ کلید انداختم و رفتم تو. جلو در خونه که رسیدم صدای گریه محدثه رو شنیدم. نمیدونم چرا اما اولین چیزی که به زبون آوردم این بود. "یا اباالفضل" با کلید در رو باز کردم و رفتم تو. دویدم سمتی که محدثه گریه میکرد. رو تختمون دراز کشیده بود و از گریه سرخ شده بود. بغلش کردم و زهرا رو صدا زدم. _زهرا؟؟زهرا کجایی بچه غش کرده! دیدم صدایی از زهرا هم نمیاد. جعبه شیرینی و گل رو گذاشتم رو تخت و رفتم بیرون که ناگهان پای زهرا رو دیدم تو آشپزخونه. رفتم جلو تر و دیدم بیهوش افتاده رو زمین سرد آشپزخونه. _واااای خدا‌. رفتم جلو و تکونش دادم. _زهرا؟زهرا جان پاشو عزیزم. زهراخانم، خانمم، خانمی، عزیزدلم..پاشو خانم من تحمل ندارم. قلبش خیلی ضعیف میزد. تنها چیزی که به ذهنم رسید اونموقع، زنگ زدن به اورژانس بود. محدثه هم هی گریه میکرد و نمیتونستم بزارمش زمین. تا اورژانس برسه با هر بدبختی لباس تن زهرا کردم و آوردمش رو مبل. وقتی گذاشتنش رو برانکارد و بردنش، پشت سرشون با ماشین راه افتادم. اول محدثه رو گذاشتم خونه زن دایی و گفتم من و زهرا یک جایی کار داریم محدثه تا صبح پیشتون بمونه. زن دایی هم با بهت و حیرت قبول کرد. رسیدم بیمارستان و فهمیدم زهرا رو بردن آی سی یو. سرم داشت گیج میرفت. یعنی چی خدا؟ زهرای من چرا باید اینجا باشه؟ مگه چش شده یهویی؟ دکترش که اومد رفتم باهاش حرف بزنم. گفت:بیاین اتاقم لطفا. ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹قسـمـت هـشـتـاد و یـکم با عجله رفتم اتاقش. _آقای دکتر خانمم چش شده؟چه اتفاقی افتاده خواهش میکنم بگین. _اول شما بشینین آروم باشین تا خدمتتون عرض کنم. نشستم و منتظر شدم حرف بزنه. _ببینین خانم شما دچار بیماری قلبی بودن. الانم حمله خفیفی بهشون وارد شده و متاسفانه سکته کردن. اما خفیف.. _یعنی چی آقای دکتر؟ الان حالش خوبه؟ _حال خانمتون خوبه اما نه زیاد. باید مدتی تحت درمان و نظر ما باشن تا حالشون بهتر بشه. _تو ای سی یو؟ _بله. _اونوقت..حالش خوب میشه؟ _بله بهتر میشن اگه خدا بخواد.الانم از دست شما جز دعا کاری ساخته نیست. _بچه اش چی؟ نمیتونم بیارمش اینجا؟ _نخیر آقا بهتره فرزندتون رو مدتی جایی بزارین تا همسرتون شرایط بهتری پیدا کنن. رفتم تو فکر. زهرا ناراحتی قلبی داشته و به من چیزی نگفته. _متاسفانه از اونجایی که پیداست خانمتون راجب به ناراحتی قلبیشون چیزی به شما نگفتن. سرمو تکون دادم و بلند شدم‌. _ممنون دکتر بااجازتون. از اتاقش بیرون رفتم و رو صندلی نزدیکی نشستم. خیلی حالم خراب بود. واقعا نمیدونستم با این من قدر نشناس چیکار کنم؟ دلم میخواست زهرا انقدر کتکم میزد تا اینکه موضوع به این مهمی رو ازم پنهون میکرد. کم کم همه باخبر شدن و میومدن عیادت. زهرا یکبار به هوش اومده بود ولی نذاشتن من باهاش حرف بزنم‌. دیدار هام خلاصه میشد به یک شیشه بزرگی که بین من و زهرا کشیده شده بود. محدثه پیش زندایی موند و منم صبح تا شب که سرکار بودم، شبا میومدم بیمارستان و رو صندلی خوابم میبرد. خیلی روزای سختی بود به علاوه اینکه حق دیدن زهرا رو هم نداشتم. ادامه دارد.. http://eitaa.com/cognizable_wan
برای سلام الله علیه در منابع ،همسر پیامبراعظم صلی الله علیه و آله وسلم:   حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ، ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْحَجَّاجِ، ثنا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ عَمَّارٍ، عَنْ مَیْمُونَةَ، قَالَتْ: سَمِعْتُ الْجِنَّ تَنُوحُ عَلَى الْحُسَیْنِ. شنیدم که بر حسین نوحه خواند.   📚المعجم الکبیر للطبرانی،ج3،ص131،ح2868 ط مکتبة ابن تیمیة  
✨﷽✨ ✅محبتت را ابراز کن ✍بزرگی می گفت: «قلب زن، پارچه ای است که زود پاره می شود و زود هم رفو می شود». نشاط و سرزندگی زن، به محبت مرد وابسته است. زن، عشق و احساساتش را با کلمات بیان می کند و نیاز دارد که با شنیدن کلمات، عشق و احساسات را از دیگران دریافت کند. زن، به نرمش و کلمات محبت آمیز، نیاز دارد؛ ولی مردان با رفتار و عمل، عشق و احساسات خود را بیان می کنند. نیاز عاطفی زن، این است که جمله دوستت دارم را چندین و چند بار از زبان همسرش بشنود و از این طریق، به آرامش روحی و اعتماد به نفس دست یابد. یکی از خصوصیات مردان، این است که کمتر احساسات و عواطف خود را بروز می دهند و بنابراین، در ابراز محبت خود به همسرشان، کمی با مشکل مواجه می شوند؛ ولی اگر مردان به تفاوت های موجود بین زن و مرد توجه داشته باشند و بدانند که با کمی ابراز محبت، به گرمای زندگی خود می افزایند، با کمی تلاش، احساسات خود را بروز خواهند داد. ✨امام صادق علیه السلام می فرماید: «یکی از اخلاق پیامبران، این است که نسبت به همسران خود محبت دارند» 📚بحارالانوار، ج 104، ص 236 ✨ همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «این که مرد به زن بگوید دوستت دارم، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود» 📚کافی، ج 5، ص 569 پس یادمان باشد که:کلمه 💕دوستت دارم💕 معجزه ها می کند ┏━✨⭐🌹✨🌟🌸☀️✨━┓🌸🌸http://eitaa.com/cognizable_wan ┗━✨⭐🌸✨🌟🌹☀️✨━┛
♦️❗️ بایدها.....❗️♦️ 👈 یکی از بایدهای زندگی زناشویی این است که ، و را با همکاری هم تنظیم کنید. 👈 شما باید تصمیم بگیرید که می‌خواهید مرتبه و با دوستانی و چگونه رابطه‌ای داشته باشید. 👈 یعنی نمی‌توانید همسرتان به خانه بروید و بگویید: «خانم چند تا مهمان داریم غذا درست کن!» 👈درست‌تر آن است که در باشید و اطلاع داشته باشید که حتی پدر و مادرتان قرار است به خانه‌ی شما بیایند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ http://eitaa.com/cognizable_wan
حاج اســماعیل دولابی(ره): زیارتت ، نمازت ، ذکرت و عبادتت را تا زیارتِ بعد ، نـــمازِ بـعد ، ذکرِ بعد و عبادتِ بعد حفـــــظ کن ؛ کارِ بد، حرفِ بد ، دعوا و جدال و… نکن و آن را به بعدی برسان. اگـر این کار را بکنی ، دائمی میشود دائم‌در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خــواهی بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌴http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ # *حدیث_عشق* رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم: کسی که زنی دارد که آن زن به او آزار می رساند خداوند نماز و کارهای نیک زن را نمی پذیرد تا اینکه به مرد کمک و او را راضی کند، اگر چه این زن تمام عمر را روزه بگیرد و نماز بخواند و بندگان را آزاد کند و داراییش را در راه خدا انفاق کند و این زن نخستین کسی است که وارد آتش جهنم می شود سپس حضرت فرمودند مرد نیز اگر با زن چنین کند چنین عذابی دارد. ➖ خدا در قرآن می فرماید: لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الذی ➖ تمام خوبی هایش ضایع می شود و از بین می رود. ➖ اولویت زندگی ما خانواده است. برای خانم خانه بین کار، تحصیل، خانواده، دوست، همسایه و .. اولویت با خانواده است، اولویت اول همسر است. ➖ اگر همه به همین یک حدیث عمل کنند (از جانب من به او آزار نرسد، از جانب او به من آزار نرسد)، همه مشکلات حل خواهد شد. ➖ اگر همسر از ما آزار ببیند نمی تواند رفتار محبت آمیزی نسبت به ما داشته باشد. ➖ حساسیتهای همسرتان را بشناسید و هرگز به آن حساسیتها تعرض نکنید. ➖ بخش دوم اذیت ها منت است. ➖ سر همسرتان منت نگذارید، ممکن است کسی به حساسیتهای همسرش تعرض نکند اما اهل منت گذاشتن باشد. اگر قرار است منت بگذاری همان بهتر که آن کار را برایش انجام ندهی. ❤️💫❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 به ‌مجلس‌ عزاے حسینم اومدید، خدا خیرت بده مادر سیاهےِ عزای محرّمو زدید، خدا خیرت بده مادر... به نفس 🎤
👉👉👉 آیا میدانید بیماری های عصبی شانس ابتلا به "عفونت های ریوی" را افزایش می دهد ؟ مصرف "کلم بروکلی" همراه با "کشمش" هم برای ریه و هم برای اعصاب مفید است. http://eitaa.com/cognizable_wan
چرا امام حسین(ع) مانند امام حسن(ع) صلح نکرد بلکه با یاران اندکش برضد یزیدیان جنگید؟ آن گاه که امام علی به شهادت رسید و مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند و حضرت حکومت را در دست گرفت، مردم آمادگى روحى براى مبارزه اى سخت و طولانى با معاویه را نداشتند، به چند دلیل: 1- جنگ هاى قبلى (صفین، نهروان و جمل)؛ 2- حیله گرى و تزویر معاویه و سست عنصرى بسیارى از مردم ؛ 3- خطرات بیرونى که جامعه اسلامى آن زمان را تهدید مى کرد و درگیرى داخلى، آنان را براى حمله به مسلمانان بر مى انگیخت؛ 4- حفظ جان شیعیان باقى مانده ؛ 5- روشن کردن حیله گرى های معاویه و شناساندن چهره واقعی وی به مردم نا آگاه و سطحی نگر . پس از شهادت حضرت على (ع)، امام مجتبى منبر رفت و بعد ازحمد و ثناى الهى و درود و صلوات بر جدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبیا و تمجید و تعریف از پدر مظلومش ومعرفى خود و خاندان رسالت، مردم با او بیعت نمودند. از فرداى آن روز امام، کارگزاران وحکّام خودرا در ولایات منصوب نمود. جاسوسى را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کردند و گردن زدند و به ابن عباس ،حاکم خود در بصره نوشت : جاسوس دیگرى را که از طرف معاویه وارد بصره شده است ، بگیر و گردن بزن . به دنبال آن نامه اى با لحن تند به معاویه نوشت که : جاسوس مى فرستى و مکر و حیله ها مى¬کنى ؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ دارى ! اگر چنین است ، من آماده‌ام.(1) معاویه ، جواب نامه را نوشت و براى حضرت فرستاد. مکاتبه بین حضرت و معاویه ادامه داشت تا به حضرت خبر دادند معاویه لشکر فراوانى آماده کرده و به عراق گسیل داشته است . از طرفى با منافقان و خارجیان که داخل لشکر حضرت امام حسن بودند و از ترس حضرت على(ع) جرأت اظهار مخالفت نداشتند، به وسیله جاسوسان خود تماس گرفت که : اگر حسن بن على (ع)را بکشید، به هر کدام دویست هزار درهم خواهم داد و یکى از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد.(2) امام مجتبى پس از اطلاع ، منبر رفت و مردم را براى مقابله با معاویه ترغیب کرد. ابتدا با سردى مواجه شد، ولى بالاخره گروه زیادى را جمع کرد و از کوفه بیرون رفتند و در نخیله پس از تقسیم و گروه بندى لشکر، عده‌اى را براى مقابله با لشکر معاویه فرستاد، امّا طولى نکشید که خبر آوردند فلان فرمانده و فلانى به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر متلاشی شده است. حتى به حضرت خبر دادند گروهى از فرماندهان به معاویه پیام داد‌ه‌اند: در صورت تمایل ، حسن بن على را دست بسته تحویل شما خواهیم کرد. امام مجتبی (ع) ضمن خطبه ای خطاب به لشکریانش فرمود: «ویلکم ! والله إنّ معاویة لایفی لأحدٍ منکم بما ضمنه فی قتلی، و إنی أظن إن وضعتُ یدی فی یده فاسلمه لم یترکنی ادین بدین جدی ...؛(3) وای بر شما ! سوگند به خدا‍! معاویه به وعده هایی که برای کشتن من به شما داده است عمل نمی کند و اگر من تسلیم او گردم باز اجازه نمی دهد بر اساس دین جدم رفتار نمایم . حضرت احساس کرد جان خود و پیروانش در خطر جدى قرارگرفته است . مهم‌تر از همه به خاطر چهره دروغینی که معاویه بین مردم پیدا کرده بود، اگر امام و یارانش شهید می شدند، خونشان هدر می‌رفته و چندان اثرى نداشت. امام از راه ناچاری و براى حفظ اسلام و حفظ شیعیان و نشان دادن چهره واقعى معاویه ، صلح نامه را امضا نمود. بنا به گزارش مورخان در صلح نامه موادّى گنجانده شده بود، از جمله این که معاویه متعرض امام نگردد و به کتاب وسنّت رسول خداو سیره خلفاى شایسته عمل کند و بعد از خود کسى را براى خلافت تعیین ننماید(4) و شیعیان على (ع)در شام و حجاز و عراق و یمن از شر او ایمن باشند.(5) نیز حضرت امیرمؤمنان را در نماز و منابر سب نکنند.(6) روشن است عمل به این مواد به ضرر معاویه تمام می شد. اگر به آن ها عمل نکند، چهره واقعی‌اش که سعی بسیار در پنهان کردن آن داشت، بین مردم آشکار خواهد شد ، و آنان مى‌فهمند که معاویه پاى بند هیچ اصلى از اصول اسلامى نیست. همان طور که پیش بینی می شد، چون امام مجتبی با معاویه بیعت کرد، وی به هیچ کدام از مطالبی که در صلح نامه آمده بود و آن ها را خود نوشته و برای امام مجتبی ارسال کرده بود ،عمل نکرد و بدین وسیله چهره واقعی خود را برای همگان آشکار ساخت . (7) افزون براین معاویه قابل مقایسه با یزید پسرش نبود، زیرا: اوّلاً: معاویه ، پیامبررا درک کرده بود و صحابى به شمار مى آمد، برخلاف یزید؛ دومً: عنوان کاتب الوحى را داشت . مى گویند: یکى از نویسندگان وحى آسمانى معاویه بود؛ سوم: مهم‌تر از همه با این که فاسد و فاسق بود ، امّا مى دانست اگر بخواهد حکومتش دوام داشته باشد، باید شئون اسلامى را در ظاهر رعایت کند .اودر این امر به حدّى متظاهر بود که بسیارى از مردم حتّى برخى از زاهدان لشکر امام على (ع)مردد مى شدند که آیا حق با على است یا بامعاویه ! او در عقل معاش و امور دنیایی و مکر و حیله سرآمد همگان بود .(8 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
چهارم: سال‌ها بود از طرف عمر و عثمان بر مردم شام حکمرانى مى کرد(9) و گروهى را با پول و ثروت ، عده‌اى را با دادن پست و مقام، برخى را از طریق رعب و تهدید و بالاخره دسته چهارم را با تزویر و تظاهر به اسلام، ساکت کرده بود. کسى حرف نمى زد یا حق حرف زدن نداشت . معاویه به گونه اى بر اوضاع مسلّط شده بود که مى‌توانست هر کسى را بخواهد بکشد و آب از آب تکان نخورد. به همین خاطر، امام حسین بعد از امام مجتبى ده سال با معاویه زندگى کرد، که جز انتقاد از طریق نامه و صحبت کارى نکرد. امّا یزید از هر جهت با معاویه فرق داشت . او آشکارا فسق و فجور مرتکب می شد و بی اعتقادی خود را آشکار می‌کرد. اگر معاویه به واسطه صلح نامه با امام حسن (ع)خلافت را به دست آورد ولی یزید هیچ مبنایی برای به عهده گرفتن خلافت نداشت و پدرش برخلاف مواد قطعنامه به زور از مسلمانان برای او بیعت گرفته بود . او بعد از مرگ معاویه به عنوان امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان بر اریکه خلافت تکیه زد؛ کسى که پاى بند چیزى جز شهوات و تمایلات حیوانى نیست و شراب مى خورد و با میمون ها بازى مى کند و... در چنین اوضاعی امام حسین (ع)قیام کرد و این اهداف را دنبال نمود: 1ـ زنده کردن اسلام . 2ـ آگاه ساختن مسلمانان و افشاى ماهیت امویان . 3ـ احیاى سنّت نبوى و سیره علوى . 4ـ اصلاح جامعه و بیدار کردن امت . 5ـ از بین بردن سلطه استبدادى بنى امیه . 6ـ آزادسازى ملّت از سلطه و زور. 7ـ حاکم ساختن حق و نیروبخشیدن به حق پرستان . 8ـ تأمین قسط و عدل اجتماعى و اجراى قانون شرع . 9ـ از بین بردن بدعت ها و کجروى ها. 10- اعتراض به موروثی شدن خلافت. 11ـ زنده کردن سنّت مهم امر به معروف و نهى از منکر. اگر امام حسین در عهد یزید قیام نمی‌کرد، برپیکره اسلام زیانی جبران ناپذیر وارد می شد. امام حسین در زمانى قرار گرفته بود که بدعت هاى زیادى در اسلام به وجود آمده بود، که مى دانست اگر قیام نکند، چیزى از اسلام باقى نخواهد ماند. چنان که فرمود: وقتى زمامدار حکومت اسلامى افرادى مثل یزید باشد، باید فاتحهء آن را خواند.( 11) از طرفى مى دانست که جد بزرگوارش فرمود:« آن جا که بدعت ها ظاهرگردد، بر عهدة عالمان است که حقایق را بگویند، و اگر کتمان کنند، لعنت خدا بر آنان باد» (12). او در زمانی قیام نمود که انحراف دستگاه حکومت چند برابر شده بود. از نظر اجتماعى نیز اوضاع بر اثر ظلم و بیدادگرى حاکم، مردم را به ستوه آورده و نارضایتى عمومى بیداد مى کرد. بنابراین یکى از شرایط انقلاب فراهم آمده بود ولى شرط دیگر - که وجود روح حماسه و ایثارگرى است- جز در تعداد اندکی فراهم نبود. بنابراین بر امام لازم بود که از همین مقدار استفاده کند و موقعیت را از دست ندهد. و هر چند در چنان وضعیتى نمى توانست پیروزى نظامى به دست آورد، ولى حرکتى پدید آورد که پایه نظام ستمگر را لرزاند و روح خروش و حماسه را در کالبد مسلمانان و همه آزادى خواهان جهان دمید و آثار بسیار گران بهایى در تاریخ بشر بر جاى گذارد. -------------------------- پی‌نوشت‌ها: 1- ارشاد مفید ،ج2،ص5-6. 2- بحار ،ج44،ص33. 3- همان،ص33. 4- جمل من انساب الاشراف،ج3 ،ص287. 5- اعلام الهدایة، الامام الحسن ،ص 147. 6- تذکرةالخواص ،ص198. 7- جمل من انساب الاشراف ،ج3،ص294. 8- حمدالله مستوفی ،تاریخ برگزیده ،ص 260. 9-همان ،ص260. 10- جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا، ص 62. 11- خوارزمی، مقتل الحسین،ح1،ص268؛ مطهرى ، مجموعه آثار، ج 17 ص13. 12- اصول کافى ، ج 1 ص 54؛وسایل الشیعه ،ج11،ص510. http://eitaa.com/cognizable_wan
از آن روزی که اینترنت بنا شد زن خونه ز مرد خود جدا شد نه چای آماده و نه استکانی دریغ از پختن یک لقمه نانی سر صبحی که پی جو تا سحرگاه موبایلش روشنه هر گاه و بی گاه گهی اینترنت و واتس آپ و گه چت پیامک میزنه این خط به اون خط خیالش نی بچه ش داره میمیره خوراکش خورده یا اینکه نخورده خیالش نی که مردش خسته و زار میاد خونه شبانگاهان ازسر کار سرش توی موبایلش هی میخنده پیامک میزنه خالی میبنده بجای همدمی با مرد خونه موبایلا روز و شب همدمشونه الهی این موبایلا را تو بشکن دل بیچاره ی مردا رو نشکن قدیما مرد و زن همراه و همدل حالا همدم شده خط ایرانسل الهی کابل اینترنت جدا شه موبایلا از دست زن ها رها شه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 🙂🙂🙂🙂 http://eitaa.com/cognizable_wan 🙃🙃🙃🙃
حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه: - اسمت چیه؟ - همایون. - به به، شغلت چیه؟ - زنبوردار. - به به، کجا می ری؟ - اهواز. - عجب جایی! کبریت داری؟ - نه. - نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما کی می ره اهواز که تو می رى؟😂😂😂 🙂🙂🙂🙂 http://eitaa.com/cognizable_wan 🙃🙃🙃🙃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️به احترام امام حسین (ع) ... 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 💐نشر حداکثری💐
آیت الله جوادی آملی: روزی حضرت امام(ره) در درس اخلاقشان فرمودند: روز قیامت زبان بعضی ها آنقدر دراز شده که مردم از روی آن ها رد می شوند، آن ها اشخاصی هستند که در دنیا آبروی مردم را می بردند .. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌴http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂‏به تازگی دانشمند ها کشف کردن کرونا یه ویروس به شدت مذهبیه چون فقط هیئت میره و از لب دریا متنفره! 🍎 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
♦️❗️ بایدها.....❗️♦️ 👈 یکی از بایدهای زندگی زناشویی این است که ، و را با همکاری هم تنظیم کنید. 👈 شما باید تصمیم بگیرید که می‌خواهید مرتبه و با دوستانی و چگونه رابطه‌ای داشته باشید. 👈 یعنی نمی‌توانید همسرتان به خانه بروید و بگویید: «خانم چند تا مهمان داریم غذا درست کن!» 👈درست‌تر آن است که در باشید و اطلاع داشته باشید که حتی پدر و مادرتان قرار است به خانه‌ی شما بیایند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ http://eitaa.com/cognizable_wan