ـ موفق باشی
روموبرنمیگردونم و میگم ـ موفق هستم!
ــ مامــــــان! اون چادر عربی من کوش؟
مامانم اخم هاشو توی هم میکنه و به سمت من میاد
دلم از چهره ی عبوسش میگیــره
من رو از نگاه تخس دیگران هیچ باکی نیست
اما اینکه مادرم هم اینطور باهام رفتار میکنه یکم سخته..
با همون اخم همیشگیش چادرم رو برام میندازه و من اونو توی هوا می قاپم
از روی زمین بلند میشم و کیفم رو بر میدارم
به مادرم نزدیک تر میشم و بهش خیره میمونم
همین طور بهش زل زدم که صدای بلندش باعث شد مثه برق زده ها از جا بپرم
ــ خب دختر چه اصراریه حتما چادر بپــوشی میتونی بدون چادر هم میتونی با حجاب باشی
ــ مامان تو رو خدا بس کــــن
بخدا بخاطر این چادر آبروی تو جلوی هیشکی نمیره!
همینطور که به سمت در میرم چادرم روی سرم میذارم
در رو باز میکنم که مادرم با لحنی ناراحتی میگه
ــ چرا اینقدر زود میری؟ یه ساعت دیگه باید اونجا باشیا
لبخند روی لبم نقش میبنده و میگم
ــ اگه بخوام تو خونه نمازم رو بخونم باید تا اذان صبر کنم و دیر میشه؛برای همین میرم همون جاها یه مسجدی چیزی پیدا میکنم که نه نمازم عقب بیفته نه کلاسم
منتظر شنیدن جوابی نمیمونم و از خونه خارج میشم
ترجیح میدم مسیر رو با خط برم
دو تا ایستگاه قبل از دانشگا پیاده میشم
تا بتونم توی راه یه مسجد پیدا کنم و نمازم رو بخونم
تمام کوچه ها و خیابون ها رو میگردم اما دریغ از یه مسجد
با ناراحتی سرم رو پایین میندازم و مشغول راه رفتن میشم دنبال راه چاره ای میگردم که یک دفعه جرقه ای به ذهنم میزنه
با خوشحالی مسیرم رو عوض میکنم
بعد از طی کردن چند کوچه به مقصدی خواستم میرسم
سرم رو بالا میارم و به تابلویی که نصب شده نگاهی میندازم
ــ پارک شقایق
به داخل پارک میرم و گوشه ای که دور از دید دیگران هست رو برای پهن کردن جانمازم انتخاب میکنم
کیفم رو کنار دستم میزارم و شروع به خواندن نمازم میکنم. بعد ازاتمام نماز جانمازم رو برمیدارم و توی کیفم میذارم.
و با سرعت به سمت دانشگاه راه میفتم اکیپی که اونروز توی کلاس جمع بودن حالا توی محوطه دانشگاه میز گرد زده بودن.خواستم بی توجه از کنارشون رد شم که صدای یکی از اونها منو متوقف کرد
ــ بچه ها آخوندمون اومد ...
و بعد خنده ی بی وقفه ؛برای چندمین بار دلم شکست بغضی که چند ماهی توی گلو رخنه کرده بود رو شکستم
خوشبختانه چون پشتم به اونها بود اشکهام رو ندیدن
در ورودی تا کلاسم رو با آخرین سرعت طی کردم
خدا رو شکر کسی توی راهرو ها نبود
باخیال اینکه کسی هم توی کلاس نیست با آخرین توان در کلاس رو باز کردم هیچ درکی از اطرافم نداشتم
دررو محکم بستم و بهش تکیه دادم صدای ضجه مانندی از ته وجودم بیرون اومد.بعد از چنددقیقه اشکام رو پاک کردم و خواستم برم سمت نیمکتم که یکهو سرجام خشکم زد
پسری ته کلاس نشسته بود و باتعجب به من خیره شده بود.اب دهانم رو قورت دادم و با تعجب و اضطراب نگاهش کردم.اینوتاحالاندیده بودم . میتونم همین الان اعتراف کنم بدشانس تر از من توی دنیا نیس که نیست
پسر یه جزوه توی دستش داشت و درحال رونوشت گرفتن ازروش بود.نفسم رو با لرزش بیرون میدم و به سمت یکی از نیمکت ها میرم پسرهم نگاهش روازمن میگیره اما اون علامت سوال توی چشماش رو باتمام وجودم درک میکنم
بعد تقریبا پنج دقیقه بقیه ی دانشجوهاهم وارد کلاس میشن... یکی از پسرا با صدای بلند میگه
ــ به !آقا نیما! نوشتی جزوه هارو!
همون پسری که چنددقیقه پیش توی کلاس بود از جاش بلند شد گفتـ ـ بله نوشتم باسپاس!
یکی از دخترا با خنده گفت ــ اوه اوه چه لفظ قلم!
پس اسمش نیما بود...؛خنده ای میکنه و به جمع اونا ملحق میشه.یکی از دخترا چشمش به من میفته و با خنده میگه ــ راستی آخوند کلاسمونو بهت معرفی نکردم...؛اعصابم خورد خورد بود تاحالا هرچی سکوت کردم بسه!
با اخم بهش خیره میشم و میگم ــ حرف دهنتو بفــهم!
همشون با تعجب به سمت من برگشتند مشت هام رو محکم فشردم تا اشکهام بیرون نیان هر آن ممکن بود بزنم زیر گریه اخم هام رو غلیظ تر کردم و روم رو برگردوندم.خدا روشکر تا اومدن استاد حرف دیگه ای نزدن.استاد درحال درس دادن بود و من در حال فکر کردن به غصه هام. هیچی از حرفاش نمیفهمیدم تنها دستم رو زیر چونه ام گذاشته بودم تا نگاهش به من میفتاد سرم تکون میدادم.تو حال و هوای خودم بودم که یکهو گفت ـــ خانوم روشنا غفوریان و نیما بصیری
با تعجب گفتم ــ چی؟؟
نگاهی به من انداخت و گفت ــ باهم کارتون رو تحویل میدین
دهنم قفل شده بود،منظورش رو نفهمیدم؛ ـ،خب معلومه میخای گوش ندی و بفهمیـ؟؟
کلاس تموم شد و بچه ها دوتا دوتا کنارهم جمع شدن وسایلم رو برداشتم و توی کیفم گذاشتم و خواستم از جام بلند شم ک پام محکم تو پایه ی صندلی خورد
درد بدی تو تمام وجودم پیچید که از زور اون درد چشمهام رو محکم بستم! بعد از چند لحظه چشمام رو باز کردم و خواستم برم که همون پسره نیما جلوم ظاهر شد. آخه تو این وضعیت چی از جونم میخادـ؟
با لبخند گفتـ
ـ خانوم غفوریان؟ لبخند
لبخندی ساختگی میزنم و میگم ــ بله با خنده گفتـ ــ،سالمید؟
و بعد به پام اشاره کرد . اخم هام رو توی هم کردم و با لحن جدی گفتم ــ کارتون؟
لبخندش رو قورت داد و گفت ــ خب قرار شد ماباهم کار نقاشی روی شیشه رو تحویل بدیم
دوست داشتم کلاسورش رو از دستش بگیرم یکی بکوبم تو سر اون و یکی تو سر خودم با تعجب گفتم
ــ چی؟ گفت ــ مگه سر کلاس گوش نکردین؟استاد گفت ما باید باهم کارمون رو تحویل بدیم...
ــ تو روحش.... نیماــ چیزی گفتینـــ؟ ـ نمیشه من با یه خانوم باشم؟
به جمعیت کلاس اشاره کرد و گفت ـــ فکر نکنم هیچ دختری تمایل داشته باشه...
راست میگفت همه دخترا جوری با پسرا مچ شده بودن که انگار یار دیرینه شون رو پیدا کردن
حالم خیلی خراب شد . از سرجام بلند شدم و گفتم ــ خیله خب باشه....
ــ پس،شمارتون رو بدین...
ــ برای چی؟؟ ـ خب برای اینکه بهتون زنگ بزنم که کی کارمون رو انجام بدیم
سرم رو پایین انداختم و گفتم ـ شما چه روز هایی میاین دانشگاه
ــ خب پنج شنبه و سه شنبه و شنبه
سرم رو تکون دادم و گفتم ــ خب پس شنبه و پنج شنبه تو دانشگاه یه کاریش میکنیم !
ــ ولی به هر حال باید باهم هماهنگ کنیم تا....
وسط حرفش پریدم و گفتم
ــ باشه ! تو خود دانشگاه هماهنگم میکنیم
بدون اینکه نگاهم رو از پایین بردارم از کلاس خارج شدم...
ادامه دارد
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️✨❤️
#همسرانه
*خانمهابخونن*
وقتی مشکلی دارید؛ حتما شوهرتان را در جریان بگذارید...
درست نیست به او بگویید مشکلی ندارم و سپس از او توقع داشته باشید مشکلتان را حدس بزند..
این کار بدترین راه برای حل مشکل است.
پس همیشه او را در جریان بگذاریدو با حدس و گمان پیش نروید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃
مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره میگرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر میفروخت، آن زن کره ها را به صورت توپ های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره 900 گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن 900 گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.
یقین داشته باش که: به اندازه خودت
برای تو اندازه گرفته می شود.
.
📚#گمنام
#داستانک
༺📚════════
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃
برادران یوسف آمدند پیش او،
با او حرف زدند، از او گندم خریدند ولی او را نشناختند!
دوباره و سه باره هم آمدند،
ولی تا یوسف علیه السلام خودش را به آنها معرفی نکرد، او را نشناختند.
خدا اگر بخواهد حجّت خودش را مخفی می کند،
حتی از برادران و پدرش...!
" او(امام زمان) هم به اذن خدا بین مردم راه می رود،
در بازارها قدم می زند،
روی فرش ها پا می گذارد،
ولی او را نمیشناسند؛
شباهت یوسفِ یعقوب و یوسفِ فاطمه سلام الله علیها، همین مخفی ماندن است."
امام صادق علیه السلام اینگونه فرموده است.
غیبت نعمانی، ص163.
📚#گمنام
#داستانک
༺📚════════
http://eitaa.com/cognizable_wan
❣
یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود.
هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید.
میدونی چرا؟
چون پاشنه هاش خوابونده شده بود.
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم.
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه...
یادت باشه که اگر سر خم کنی، اگر خودت به خودت احترام نذاری، اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره.
❣کفشِ پاشنه خوابونده نباش...
📚#گمنام
#داستانک
༺📚════════
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*همه بخونن*
وقتي فرزندتان از انجام كاري لذت ميبرد، دستور دادن شما براي توقف كار بي نتيجه خواهد بود. مثلا وقتی کودک در حال بازی رایانه ای یا تماشای تلویزیون است؛ اگر مادر بیست بار هم بگوید:
_ بسه دیگه
_ پاشو دیگه
_ درس هات مونده
_ چشم هات آسیب می بینه
_ بیام خاموشش کنم و...
ولی کودک حاضر نیست، ادامه ندهد و لذتش را متوقف کند.
پس بهتر است به جای این حرف ها یا تهدیدها به او پیشنهاد یک جایگزین جذاب بدهید، یا به او زمان اتمام بدهید.
مثلا بگویید:
بیا با هم کیک بپزیم.
بریم فوتبال بازی کنیم.
وقتی عقربه بزرگ ساعت به عدد سه رسید، تلویزیون را خاموش کن.
بریم با رنگ انگشتی روی دیوار حمام نقاشی کنیم.
بسته به علایق فرزندتان جایگزین در نظر بگیرید و مدام تذکر ندهید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*آقایان_بخوونن*
🍃💕 لطفا از گفتن کلمات اینچنینی به همسرتان به شدت پرهیز کنید چون این کلمات چاقویی هستند که شخصیت لطیف او را پاره پاره میکند!
👈 همه زن دارند، ما هم زن داریم!
👈 راه بازه و جاده دراز! بفرمایید...
👈 واقعا فکر میکنی خیلی جذابی؟!
👈 از قدیم گفتن: عقل زن کمتر از مردِ!
👈 چند بار باید در این باره حرف بزنیم؟!
👈 برو شوهرداری را از زن فلانی یاد بگیر!
👈 جای تاسفه که چنین پدر و مادری داری...!
👈 تو اگر خرج خانه را میدادی چی میشد؟!
👈 تو تقصیر نداری همه زنها یک دندهشان کمه!
👈 دست پختت منو یاد دوران سربازیم میندازه!
👈 تو باید یا من را انتخاب کنی یا خانوادهات را!
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*✍ تغذیهی فرزندان*
*‼️عجیبه!🤔*
🗣 اگر به کسی بگیم؛
این غذا برای سلامتی بچه شما مضره،🍕
دیگه هرگز اون غذا رو بهش نمیده❌
سعی میکنه غذاهایی رو برای بچهاش درست کنه که همیشه سالم و تندرست بمونه🍲
⛔️ اما اگر یکی دروغ بگه، غیبت کنه، بیحجاب باشه و نماز نخونه، درآمدش از راه حرام باشه....
🗣 بهش بگیم؛ این کارها رو نکن بچه از شما یاد میگیره و همون گناهها رو انجام میده❗️
❌اصلا اهمیت نمیده !!!😐
🗣 یا اگر بگیم؛
⛔️بچهی شما فلان #گناه رو داره انجام میده، جلوشو بگیر و راهنماییش کن❗️🔔
بهش بر میخوره که چرا میگیم ؟؟!!😬
👌علت این کار خیلی واضح هست.
👇👇👇
⛔️زندگیِ دنیا برامون مهمتره❗️
*🕋 بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَی(اعلی/۱۶و ۱۷)*
✨بلکه شما #زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهید،
✨در حالی که #آخرت بهتر و پایندتر است.
👈 یعنی ما #دنیا رو با تمام وجود باور داریم و میخواهیم بچه مون تو دنیا سالم بمونه.
👌 در حالیکه آخرش، کسی سلامتی و عاقبتِ خوب داره که تقوا داشته باشه.
*🕋 وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى(طه)*
✨ و سرانجامِ نیکو برای اهل تقواست.
*👈⭕️ فرزندان را با_تقوا #تربیت کنیم⭕️👉*
http://eitaa.com/cognizable_wan
عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو،
خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو،
قرعه امروز به نام من و فردا دگري،
مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو،
مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي،
گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو....،
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست،
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد،
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست،
بر مرده دلان پند مده خویش میازار،
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،
جایی که برادر به برادر نکند رحم،
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...!
❤️• http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دستور پیامبر برای ورود بی حساب و کتاب به #بهشت!
🔷 حجت الاسلام #فرحزاد
💐 با نشر این ویدئو قدمی در راستای اوامر پیامبر اکرم برداریم
http://eitaa.com/cognizable_wan
#نکات_ناب
📝در شریعت دستور محاسبه آمده است.
⚠️امام کاظم علیه السلام میفرماید: «لیس منا من لم یحاسب نفسه کل یوم؛ کسی که هر روز محاسبه نفس نداشته باشد، از ما نیست.»
‼️ این تعبیر عجیبی است!
🔹 محاسبه کردن دو شیوه دارد:
◾️جزیی
◾️کلی
1⃣محاسبه کلی این گونه است که:
انسان مشکلات عمده خود را دایم به چشم بیاورد.
مثلا بگوید:
⬅️ در من «انانیت» هست.
⬅️ «حرص» هست.
⬅️«غفلت» هست.
و هر روز به چشم خودش بیاورد.
2⃣محاسبه جزیی:
به این صورت که از اول صبح تا پایان شب بررسی شود و انسان با خود بگوید من امروز چه کردم.
☑️ انسان اگر محاسبه جزیی میکند باز هم باید بفهمد کلیاتی که از آن بیشترین ضربه را میخورد، چیست.
یکی از مسائل کلی، «غفلت»، یعنی به یاد خدا نبودن و با خدا نبودن است.
به همین خاطر در روایت آمده که عدهای را به عنوان اهل غفلت مینویسند.
◾️در محاسبه حتما غفلت را بیاورید و بنویسید که اهل غفلت هستم. مثلا ده ساعت اصلا خبر از خدا و پیغمبر ندارم و مشغول هستم و صحبتی از خدا و پیغمبر نیست!
ده ساعت کم است؟!
✔️یادتان باشد غفلت را در محاسبه قراردهید.
#محاسبه
http://eitaa.com/cognizable_wan
#پند_پیرمرد
پند یک پدر پیر روی تخت بیمارستان درحال مرگ به فرزندش:
✅منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن (همه رهگذرند)
✅زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند (مراقب حرفهایت باش)
✅به کسانی که پشت سرت حرف میزنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت (گذشت داشته باش)
✅گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو میگیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد (خداوند وجود دارد،پس حکمتش را قبول کن)
✅عمر من 80 ساله ولی مثل 8 دقیقه گذشت و داره به پایان میرسه (تو این دقیقه های کم،کسی را از دست خودت ناراحت نکن)
✅انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.اگرصدای بلند نشانگر مردانگی بود سگ سرور مردان بود
✅قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش.
✅انسان بزرگ نمیشود جز به وسیله ی فكرش.
❤️• http://eitaa.com/cognizable_wan
بزن تا باز بشه .سورپرایز میشی🎊
https://goo.gl/yMocU9
لینک کانال👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
افسردگی پس از زایمان بیماری ای که از بین 100 خانم که صاحب نوزاد شده اند بر روی 10 تا 15 نفر آنها تاثیر میگذارد
#علائم:
زودرنج بودن
خستگی
بی خوابی
تغییر اشتها
لذت نبردن از هیچ چیز
📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
به محض بلند شدن از خواب، قهوه و چای تیره ننوشید!
صبحها، بدن هورمونی به نام کورتیزول ترشح میکند. این هورمون به بدن نشاط و انرژی میدهد، اما چای تیره و قهوه که حاوی مقادیر زیادی کافئین است باعث ایجاد اختلال در تولید کورتیزول میشوند
بنابراین حتی اگر عادت به نوشیدن قهوه دارید، پس از ساعت ۹:۳۰ صبح آن را بنوشید. کورتیزول شما را به طور طبیعی شاد و باهوش نگه میدارد
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
در مورد محلول وایتکس توجه به چند نکته ضروری است:
🔸به هیچ عنوان همراه با جوهرنمک یا سایر شویندهها استفاده نشود
🔸محلول حتماً در ظرف دربسته نگهداری شود و از تماس با چشم، دست و استنشاق آن خودداری شود!
🔸محلول رقیقشده پس از ۲۴ ساعت اثر ضدعفونی کنندگی خود را از دست می دهد!
🔸در محلی با تهویه مناسب رقیق سازی را انجام دهید تا ریه های شما ملتهب نشوند!
🔸بهتر است که محلول برای هربار استفاده با آب ترکیب شود و باقیماندهی آن از طریق فاضلاب دور ریخته شود.
➕این توصیهها براساس وایتکس موجود در ایران ( 5%) هست و هموطنان خارج کشور برای ساخت محلول مناسب باید به نوشته روی ظرف وایتکس توجه کنند.
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔹بهترین روش ها برای پیشگیری از دیابت
✅ کاهش هرگونه قند مصنوعی
✅ مصرف خیار ، کرفس، کاهو
✅ مصرف شیر کم چرب
✅ ورزش بخصوص ورزش های هوازی
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸زنان چینی برای افزایش رشد موهاى خود از آب برنج استفاده مى كنند. آب برنج فواید و خواص بسیاری برای افزایش رشد مو دارد.
چگونه می توان آب برنج پخته شده را بدست آورد؟
كمى برنج سفید يا قهوه ای درون قابلمه بريزيد، سپس مقداری آب به آن اضافه کنید به طوریکه به اندازه یک بند انگشت از سطح برنج بالاتر باشد. زمانی که برنج می جوشد، می توانید آب اضافی را از لایه بالا بردارید یا منتظر بمانید تا برنج پخته شود و سپس آب اضافی را در بطری بریزید، و سپس از آن استفاده کنید.
یک لیوان از اين آب برنج پخته شده و چند قطره اسانس رزماری، اسطوخودوس یا روغن بابونه را به شامپوى تان اضافه کنید.
5 تا 20 دقیقه روى موهايتان بماند، در طول این زمان، به آرامی ماسک مو را روی پوست سر و موهای خود ماساژ دهید.
یک بار در هفته
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
ماست با شوید=مفید برای چربی بالا
با زیره=لاغر شدن
با شاتره=کبد چرب
با خرفه=کلسترول
با تخم کتان=لاغر شدن
با نعنا=نفخ معده
با شنبلیله=دیابت
با کاکوتی=خواب آور
با آویشن و هل=تقویت معده
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان_انگیزشی :
موش آزمایشگاهی
در یکی از آزمایشگاه های مجهز دنیا، دانشمندان بر روی میزان انگیزه موشها در موقعیت های دشوار تحقیق می کردند.
در ابتدا آن ها موشی را در تنگ آبی انداختند و آنرا در تاریکی مطلق قرار دادند.
آنها قصد داشتند میزان تاب آوری را در او آزمایش کنند که تا چه میزان میتواند به شنا کردن ادامه دهد. آن موش حدود 3 دقیقه دوام آورد و سپس غرق شد.
سپس موش دیگری را در همان تنگ انداختند اما با این تفاوت که پرتویی از نور را به تنگ تاباندند.
جالب است بدانید این موش توانست 36 ساعت شنا کند؛ یعنی بیش از 700 برابر مدتی که موش قبلی زنده مانده بود. گ
اگر چنین اتفاقی برای موش ها با امید و تجسم آینده تا این حد تاثیر گذار است، بنابراین میزان تجسم خلاق و مثبت برای انسانها حیاتی است.
میگویند انسانها میتوانند تا 40 روز بدون غذا زندگی کنند، اما بدون امید فقط 4 دقیقه…
بنابراین به تجسم روزهای خوش و موفقیت های آتی بپردازید و مرتب با خود تکرار کنید: ” امروز سرشار از انرژی مثبت هستم و در انتظار بهترین اتفاقات…”
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
بیا زندگی کنیم!
خورشید روزی دو بار طلوع نمیکند، ما هم دو بار به دنیا نمیآییم.
هر چه زودتر به آنچه از زندگیات باقی مانده بچسب ...
📘 #یک_مرد_ناشناخته
✍🏻 #آنتوان_چخوف
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین گوشه ی دنیا خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس می کشد .
بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند ؛
هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد .
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آدمها آنقدرها که جدی مینویسند خشک و عبوس نیستند،
آنقدرها که بذلهگویی میکنند شاد و خندان نیستند،
آنقدرها که در نوشتهها قربانصدقه هم میروند دلبسته نیستند،
آنقدرها که شکایت میکنند ناراضی نیستند.
آدمها به آن شدتی که سرود ای ایران را میخوانند وطندوست نیستند،
به آن حرارتی که عزاداری می کنند مذهبی نیستند،
آنقدرها که کتاب میخرند کتابخوان نیستند،
آنقدرها که پردهدری میکنند بیحیا نیستند.
آدمها آنقدرها که پرت و پلا میگویند کمشعور نیستند،
آنقدرها که حرفهای زیبا میزنند پاک و منزه نیستند،
آنقدرها که دشمنانشان میگویند پلید نیستند،
آنقدرها که دوستانشان تعریف میکنند دوستداشتنی نیستند...
کار دارد شناختن آدمها، به این آسانیها نیست...
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آخرین تصویر از دنیا...
اگه دلی رو شکستین
اگه مال حروم خوردین
اگه حق دیگران رو ندادین
اگه با دروغ زندگی می کنین
اگه غیبت دیگران رو می کنین
اگه با خودتون می گین
فردا طلب بخشش می کنم
شاید فردایی دیگه در کار نباشه!
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan