eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
13.8هزار ویدیو
635 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام نمازش را داد و سربه مهر گذاشت. چشمانش را بست. به این سکوت وآرامش نیاز داشت. ساعت هایی که گذشت؛ برایش خیلی سخت بودند. ساعت هایی پر از نگرانی، آشفتگی، عصبانیت... خدایش را شکر کرد، که اتفاق بدی برای مهیا پیش نیامد. وگرنه، نمی دانست چطور می توانست با آن کنار بیاید. بوسه ای به مهر زد و از جایش بلند شد. نگاهی به چند دکتر و پرستاری که برای خواندن نماز صبح آمده بودند، انداخت و از نمازخانه خارج شد. بیمارستان در این ساعت، خلوت بود. اینبار به طرف آسانسور رفت. تا دکمه را زد، در باز شد و وارد آسانسور شد. با شنیدن صدا که طبقه سوم را اعلام می کرد، به خودش آمد. از آسانسور بیرون آمد و به اتاق مهیا رفت. با دیدن پرستاری که غذا آورده بود و آن ها را روی میز میچید؛ به سمت تخت رفت. پرستار بدون اینکه سلام کند، با اخم گفت: ــ دکتر گفته، باید چیزی بخوره. بدنش ضعیفه. ــ خیلی ممنون! زحمت کشیدید. بقیه اش رو خودم انجام میدم. پرستار، تحت تاثیر رفتار مودبانه شهاب، لبخندی زد و از اتاق خارج شد. مهیا، به شهاب نگاهی انداخت. شهاب بالبخند به سمتش رفت. ــ چه عجب! بیدار شدی شما! کمکش کرد، تا سرجایش بشیند. شهاب، ظرف سوپ را جلو آورد. مهیا با دیدن غذا، اخم هایش در هم جمع شدند. ــ شهاب! من اشتها ندارم. شهاب اخمی کرد. ــ مگه دست خودته؟! ضعف داری، باید یه چیز مقوی بخوری. و قاشق را جلوی دهانش گرفت. مهیا دستش را جلو برد، تا قاشق را بگیرد؛ که شهاب دستش را عقب کشید. ــ بکش کنار دستت رو؛ دهنت رو باز کن... تا آخر کاسه، شهاب با آرامش و شوخی سوپ را، به مهیا خوراند. مهیا،دهانش را با دستمال تمیز کرد. شهاب ظرف ها را کنار گذاشت. روی صندلی نشست. دستان مهیا را در دست گرفت. مهیا به چشمان خسته اش نگاه کرد. ــ شهاب! بخواب! خسته ای... شهاب لبخندی زد. ــ برای خواب، وقت زیاد هست. الآن میخوام باهات حرف بزنم. مهیا منتظر نگاهش کرد. ــ چه اتفاقی افتاد مهیا؟! من یک لحظه توروگم کردم، کجا رفتی؟! چی شد؟! چرا کارت کشیده شد به بیمارستان؟! مهیا، سرش را پایین انداخت. با یادآوری اتفاقات چند ساعت پیش، اشک در چشمانش جمع شد. ــ چرا گریه میکنی مهیا! نگرانم نکن! مهیا نفس عمیقی کشید. ــ بعد اینکه از پیشت رفتم، تاکسی گرفتم رفتم معراج شهدا. حالم بد بود، قبلش هم سرگیجه داشتم. برای همین، مریم کلید پایگاه رو داد بهم، که برم پایگاه استراحت کنم. رسیدم معراج، رفتم گوشه ای و فقط ازت گله کردم. پیش کی؟! خودم هم نمیدونم. فقط عصبی و ناراحت، با حال بد، گریه می کردم. کم کم احساس کردم دارم ضعف میکنم. ولی دیگه خیلی دیر شده بود. نگاهی به دستانش که بین دستان بزرگ و گرم شهاب، اسیربودند انداخت. ــ بلند شدم که سرم گیج رفت، نتونستم خودم رو کنترل کنم و افتادم. فقط آخرین چیزی که یادمه، این بود؛ که یه آقای به طرفم دوید. بعد هم، صدای آمبولانس... همین... شهاب، با چشم های سرخ، به مهیا نگاهی انداخت. ــ باور کن؛ نمی خواستم اینجوری باخبر بشی. اصلا من خواستم بشینم در موردش باتو حرف بزنم. اما نشد. ــ یعنی من اینقدر برات بی ارزشم که نرجس(!)، خبر داشت؛ ولی من بی خبر بودم؟! شهاب، اخمی کرد. فشاری به دستان مهیا آورد. ــ اولا؛ اسم اون دختر رو نیار، که خودم حسابش رو بعد میرسم. دوما بحث ارزش نیست، خدا شاهده تو همه ی زندگیمی... ولی من وقت نکردم. من همون دیشب اومدم که بهت بگم. مهیا، سرش را پایین انداخت و آرام هق هق می کرد. ــ مهیا، تو الآن به خاطر اینکه نرجس زودتر فهمید؛ گریه میکنی؟! مهیا سرش را مظلومانه به علامت نه تکان داد و با گریه گفت. ــ من از ترس نبودنت کنارم، دارم گریه میکنم... شهاب از جایش بلند شد و کنارش نشست و او را در آغوش کشاند. ــ هیسس... آروم عزیز دلم، مگه میشه من کنارت نباشم. من بدون تو نمیتونم یه لحظه دووم بیارم. بوسه ای بر موهایش زد و مهیا را، در آغوشش نگه داشت. مهیا کم کم آرام شد؛ و نفس های مرتب و عمیقش نشان از خوابیدنش می داد. ولی شهاب، دوست نداشت او را از خودش جدا کند. شاید می ترسید که دیگر نتواند او را داشته باشد... ...... http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *خانمها بخونن* 🌹خیلی وقت‌ها مردهایی کاملاً وفادار را دیده‌ام که فقط بخاطر اینکه همسرشان بی‌اندازه آنها را متهم به خیانت کرده است، دست به خیانت زده‌اند. 🍃آنها به نقطه‌ای رسیده‌اند که فکر کرده‌اند وقتی اینقدر باید برای کاری که نکرده‌اند متهم شوند، پس بهتر که آن کار را انجام دهند. در چنین مواردی خیلی ناراحت‌کننده است که ببینیم ترس از خیانت همسر باعث شده که بدترین ترس او به واقعیت تبدیل شود. ✨وقتی اعتمادی شکسته می‌شود، دوباره اعتماد کردن خیلی سخت است. همه چیز به گرفتن یک تصمیم هوشیارانه از اعتماد به کسی برمی‌گردد. باید از خودتان بپرسید، شفافیت در یک رابطه به چه معناست؟ ❌ آیا چک کردن گوشی‌های همدیگر نشانه شفافیت است یا عدم امنیت؟ این چک کردن‌های مضطربانه  هیچ جایی در یک رابطه شفاف ندارد. *البته* *از طرفی دیگر دلیلی نداردزن وشوهرگوشیشون روازهمدیگه پنهان کنندورمزگوشی همدیگرروندانندچون این خودبتنهایی باعث کنجکاوی طرفین میشود* http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *همه بخونن* 🚫  *بسیاری اززوج هابحث و** *دعوا را نقطه پایانی خوشبختی شان می دانند* ⭕️خیلی از آنها به دلیل چنین تفکری اختلاف نظر شان را در دل شان نگه می دارند و می خواهند با سکوت شان جلوی بحث را بگیرند!! 💡اما نباید فراموش کنید که: ✔️ترس از دعوا، نشانه خوشبختی شما نیست. ✔️ یک زوج خوشبخت می توانند اختلافات شان را به راحتی با هم در میان بگذارند و حتی برای موضوعاتی که ارزش حیاتی برایشان دارد، بجنگند و پیروز شوند. ✔️یک زوج ایده آل روی یک خط صاف پرلبخند زندگی نمی کنند. ✔️آنها به اختلاف نظر هم برمی خورند و گاهی از هم دلخور می شوند، اما تفاوت شان با دیگران این است که با هوشمندی از پس چنین مسائلی برمی آیند و به جای دلخوری های بی مورد، از این بحث ها درس می گیرند. http://eitaa.com/cognizable_wan
سه درس بزرگ براي آدم شدن يکي از بازاريان که از شاگردان مرحوم آيةالله العظمي شاه آبادي (ره): بود، نقل مي کرد که ايشان، يک شب در يکي از سخنراني هايشان، با ناراحتي اظهار داشتند، چرا افرادي که در اطراف ايشان هستند، حرکتي از خود در جنبه هاي معنوي نشان نمي دهند؟ مي فرمودند: آخر، مگر شماها نمي خواهيد آدم شويد؟ اگر نمي خواهيد، من اين قدر به زحمت نيفتم! همين فرد مي گويد: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ايشان رفتيم و گفتيم که آقا ما مي خواهيم آدم بشويم، چه کنيم؟ ايشان فرمودند: من به شما سه دستور مي دهم، عمل کنيد، و اگر نتيجه ديديد، آن وقت بياييد تا برنامه را ادامه دهيم. 🍀سه دستور ايشان چنين بود: 1. 📌مقيد باشيد نماز را در اول وقتش اقامه کنيد. هرجا بوديد و شنيديد صداي اذان بلند شد، دست از کارتان بکشيد و نماز را اقامه کنيد؛ حتي المقدور هم سعي کنيد به جماعت خوانده شود. 2. 📌در کاسبي تان انصاف به خرج دهيد، و واقعاً اقل منفعتي را که مي توانيد، همان را در نظر بگيريد. در معاملات، چشم هايتان را ببنديد و بين دوست و آشنا و غريبه و شهري و غير شهري فرق نگذاريد. همان اقل منفعت در نظرتان باشد. 3. 📌از نظر حقوق الهي، گرچه مي توانيد براي اداي آن تا سال صبر کنيد و امام معصوم(عليه السلام) به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهي را ادا کنيد. http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨ مرد عصبانی و همكارش‏ يكى از رفقايمان نقل مى‏كرد كه روز اول ماه رمضان بود، روزه گرفتيم رفتيم اداره و تازه با يك آقايى به اصطلاح هم ميز و آشنا شده بوديم. او هم روزه مى‏گرفت. بعد از يكى دو ساعت آن رفيقم گفت: فلانى! من مى‏خواهم يك تذكرى به شما بدهم. گفتم: بفرماييد. گفت: من خيلى از شما معذرت مى‏خواهم كه اين تذكر را مى‏دهم ولى خوب لازم مى‏دانم كه اين تذكر را بدهم، از اخلاق بد خودم است، چه عرض كنم. من يك چنين اخلاق بدى دارم كه در ماه رمضان كه روزه مى‏گيرم عصبانى مى‏شوم، خيلى هم عصبانى مى‏شوم. وقتى هم كه عصبانى مى‏شوم ديگر هرچه به دهانم مى‏آيد مى‏گويم، حرف بد مى‏گويم، فحش مى‏دهم، توهين مى‏كنم. ممكن است در اين ماه رمضان به جنابعالى جسارتى بكنم. خواهش مى‏كنم اگر چنين شد، ديگر روزه است، اخلاق من است، خيلى ببخشيد. اين آقاى رفيق ما گفت: گفتيم عجب كارى شد! اين مرد روز اول ماه رمضان آمد با ما اتمام حجت كرد. حالا ما يك ماه رمضان تمام بايد از او فحش بشنويم، چون روز اول ماه رمضان گفته اخلاق من اين است. گفت: من هم گفتم كه عجب تذكر بجايى دادى! اتفاقاً اخلاق من هم همين‏طور است و بلكه بدتر، در حال روزه عصبانى مى‏شوم، يك وقت مى‏بينى كه اين دوات را برداشتم و پراندم به سرت. گفت: عجب! خيلى اخلاق بدى است. پس خوب است هر دومان مواظب باشيم. شهید مطهری این داستان را در تبیین معیار کار اخلاقی از نظر راسل بیان کرده است که معتقد هستند اخلاق را باید رعایت کرد تا دچار عکس العمل های منفی آن نشویم. منبع 📚: مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى ج‏22 / 484 ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈ http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨ ضربه! موتور کشتی دچار خرابی شده بود. کشتیبان از یک مهندس کشتی دعوت کرد که به رفع ایراد بپردازد. روز بعد مهندس کشتی وارد کشتی شد به دقت به تاسیسات و موتور نگاهی انداخت. سپس از جعبه ابزار خود یک چکش برداشت و ضربه ای به یک شیر قرمز رنگ زد. ناگهان موتور کشتی شروع به کار کرد و خدمه کشتی از او تشکر کردند و او پی کار خود رفت. چند روز بعد صاحب کشتی یک برگه صورتحساب دریافت کرد که از میزان 1000 دلاری دستمزد خواسته شده متعجب شد. او با تعجب از خود می پرسید: آیا هزینه یک ضربه چکش 1000 دلار است؟؟؟ از مهندس کشتی خواست تا توضیحاتی برای چنین مبلغی ارائه دهد. مهندس در نامه ای برای او نوشت: 1 دلار برای زدن ضربه و 999 دلار برای دانستن جای ضربه. افراد متخصص و موفق با انجام دادن کارهای هوشمندانه بیشترین درآمد و کارایی را دارند و بدین شکل به شهرت و ثروت فراوانی میرسند. شما در چه زمینه ای مهارت دارید؟ ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴سنگ قبر آیت الله بهجت ﻗﻀﯿﻪ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ! ﭘﺴﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﻮﻥ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻌﺪ ﻓﻮﺕ "آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ" ﺳﻨﮓ ﺗﺮﺍﺵ ﻫﺎ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﺑﺮﺍﯼ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻥ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻌﻈﻤﯽ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ میخوﺭﻩ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﻨﮓ ﺩﯾﮕﻪ مینوﯾﺴﻦ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﺯ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻩ 🔹ﺧﻼﺻﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﭘﯿﺶ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ میرﻥ ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﭼﯽ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪﺷﻮﻥ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻓﻮﺗﺶ ﻭﺻﯿﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ《 ﺍﻟﻌﺒﺪ 》ﭼﻮﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺷﻮﻥ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻥ. 📚http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 خاطره ای از استاد منفرد از آیت الله بهجت پسرم دنیا همه اش مصنوعیه 💐 ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی این شیرزن شنیدنیه، خطاب به فائزه هاشمی:اگر سردار دلها نبود الآن تورو توبازار شام توسط داعش به کمتر از یک میلیون تومن میفروختند..... 😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡 لامذهب انگار شب و روز بجای شیر دادن گوشت خوک خوده اینقدر حقد و کینه از نظام و رهبری دارد این بچه ی یک آیت ا... هست. ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻 آیا امام زمان دین جدیدی می آورند؟ ✅ پاسخ 🔹 در مورد دستورات و‌ آیین حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دو دسته روایات وارد شده است: یک دسته منشأ پیدایش این فکر شده که حضرت دارای آیین جدیدی است، مانند: از امام صادق علیه السلام از سیره حضرت مهدی علیه السلام سوال شد، حضرت فرمودند: «یصنع ما صنع رسول الله، یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و یستأنف الاسلام جدیدا (1) همان کاری را که رسول خدا صلّی الله علیه و آله انجام داد، مهدی علیه السلام انجام می دهد. بد عت های موجود را خراب می کند، چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا می کند». همچنین در روایت است: «اذا خرج القائم یقوم بامر جدید وکتاب جدید و سنه جدید و قضا جدید ؛ هنگامی که قائم ظهور کند با امر جدید و کتاب و رفتار و قضاوت جدید ظهور می نماید...» از سوی دیگر روایاتی هست که بیان می‌دارد ایشان همان دین و سنت پیامبر اعظم را ترویج می‌کند، مثلاً امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «اذا قام القائم سار بسیره رسول الله الا انه یبین اثار محمد ؛ وقتی قائم قیام کرد به سیره رسول خدا صلّی الله علیه و آله رفتار می کند، لکن آثار حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را تفسیر و بیان می کند». حال باید دید که چگونه این دو نوع روایت قابل جمع است؟ پاسخ در روایت ذیل است که رسول خدا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در ضمن حدیثی فرمودند: «و ان الثانی عشر من ولدییغیب حتی لا یری و یاتی علی امین بزمن لا یبقی من الاسلام الا اسمه و لا یبقی من القرآن الا اسمه فحینئذیأذن الله تبارک و تعالی بالخروج فیظهر الله الاسلام به ویجدده؛ دوازدهمی از فرزندانم به طوری غایب می شود که اصلا دیده نمی شود. زمانی خواهد آمد که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسم و اثری باقی نمی ماند، در آن هنگام خدا به وی اجازه نهضت می دهد و به وسیله او اسلام راتقویت کرده، تجدیدش می کند». چنان که ملاحظه می فرمایید این حدیث دلالت دارد بر این که برنامه امام زمان علیه السلام و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تحدید عظمت قرآن است، اما روزگار چنان شده که احکام اسلام و قرآن بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر می شود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می شوند که گویا اصلا از اسلام نبودند. وقتی که حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کردند، بدعت ها را ابطال می کنند و احکام خدا را به همان گونه ای که صادر شده بود، ظاهر می سازد چنان که گویی این برنامه‌ها برای مردم تازگی دارد. ــــــــــــــــ 🚩 http://eitaa.com/cognizable_wan
دخترک و گردنبند یاقوت دختر خردسالی وارد یک مغازه جواهر فروشی شد و به گردن بند یاقوت نشانی که در پشت ویترین بود اشاره کرد و به صاحب مغازه گفت: «این گردن بند را برای خواهر بزرگم می خواهم. ممکن است آن را به زیباترین شکل ممکن بسته بندی کنید؟» صاحب مغازه با کمی تردید به دخترک نگاهی کرده و پرسید: «چقدر پول همراه خود داری؟!» دختر، از جیب خود دستمال کوچکی را بیرون آورد و گره های آن را به دقت باز کرد؛ سپس در حالی که محتویات آن را روی میز می ریخت با هیجان از جواهر فروش پرسید: «این کافی است؟» پولی که او به همراه خود داشت، در واقع چند سکه پول خرد بود! دخترک ادامه داد: «امروز روز تولد خواهر بزرگم است. می خواهم این گردن بند یاقوت را به عنوان هدیه روز تولد، به او بدهم. پس از فوت مادرمان، خواهر بزرگم ، مثل مادر از ما مراقبت می کند. فکر می کنم او این گردن بند را دوست داشته باشد چون رنگ آن، درست همرنگ چشمان اوست.» صاحب مغازه، گردن بند یاقوتی که دخترک می خواست را آورد و آن را در یک جعبه کوچک قرار داده و با کاغذ کادوی قرمز رنگی بسته بندی نمود. سپس بر روی آن یک روبان سبز چسباند و به دخترک داد و گفت: «وقتی می خواهی از خیابان رد شوی، دقت کن.» دختر کوچک شاد و خندان در حالیکه به بالا و پایین می پرید، به سمت خانه روان شد. شب، هنگامی که جواهر فروش می خواست مغازه اش را تعطیل کند، دختری زیباروی با چشمانی آبی وارد مغازه شد. او یک جعبه کوچک جواهر که بسته بندی آن باز شده بود روی میز قرار داده و پرسید: «این گردن بند از مغازه شما خریداری شده است؟ قیمت آن چقدر است؟» صاحب مغازه پاسخ داد که «قیمت کالاهای این مغازه، رازی است بین من و خریدار.» دختر زیبا رو گفت: « خواهر کوچک من فقط مقداری پول خرد داشت. این گردن بند اصل است و قیمت آن بالاست. پول خواهر من به این گردن بند یاقوت کبود نمی رسد.» صاحب مغازه جعبه جواهر را مجدداً دوباره با دقت بسته بندی کرده و روبان آن را بر روی آن چسباند. سپس آن را به دختر زیبا داده و گفت: «خواهر کوچک شما، در مقایسه با تمامی انسان ها، قیمت بالاتری بابت این گردن بند پرداخته؛ چون او همه دار و ندار خود را برای خرید آن داده است..» 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
1. صحبت‏كردن با نامحرم به غير ضرورت مكروه است، خصوصاً اگر مخاطب جوان باشد. 2. صحبت كردن با هر كسى درباره هر چيزى از روى شهوت و لذت جايز نيست (مگر با همسر). 3. گفتگو با نامحرم با شرايط ذيل جايز است: الف) به قصد لذت و ريبه نباشد. ب) با صحبت كردن به گناه آلوده نشوند. ج) خوف افتنان (به فساد افتادن) نباشد. د) خانم‏ ها هنگام صحب كردن صداى خود را نازك و لطيف نكنند. قرآن مى ‏فرمايد: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفا» پس به گونه ‏اى هوس ‏انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد. 4. اگر مردى بداند چنانچه با نامحرمى صحبت‏ كند به گناه خواهد افتاد نبايد با او صحبت كند خواه زن به گونه‏ اى صحبت كند كه مرد را به گناه بيندازد يا درباره مطلبى صحبت كند كه مرد به گناه بيفتد. 5. اگر مردى به قصد به حرام انداختن نامحرمى، با او صحبت كند حرام است. 6. رد و بدل كردن سخنان محرّك از طريق تلفن، موبايل، بلوتوث، اينترنت و ... به هر انگيزه‏ اى حرام است. 7. سلام كردن مرد و زن نامحرم به يكديگر اگر به قصد لذت نباشد و ترس افتادن به گناه وجود نداشته باشد، اشكال ندارد. http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر شما دروغی را بارها و بارها بشنوید، به اعتقادی می‌رسید که این دروغ ،راست است حتی اگر بدانید واقعیت ندارد! توهمِ حقیقت بیان می‌کند زمانی که شما یک جمله را به طور مکرر می‌شنوید، مغز شما می‌پذیرد که آن جمله یک حقیقت محض است، حتی اگه تناقض آن جمله را به وضوح ببینید. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
استاد درس فارسی می داد. شاگردی دست بلند کرد و گفت: استاد دو تا سوال دارم. چرا کلمه خمسه(پنج) از چهارحرف تشکیل شده، ولی کلمه اربعه(چهار) از پنج حرف؟ و چرا کلمه «با هم» از هم جداست، ولی کلمه «جدا» با هم هست؟! استاد گریه اش گرفت و تدریس را رها کرد و مغازه فلافلی باز کرد. شاگرد رفت سراغ مغازه استاد و پرسید: استاد میگم مفرد کلمه فلافل چی میشه؟😌 استاد دیوانه شد و برایش نوبت بستری شدن درآسایشگاه روانی گرفتند! الان شاگرد سه روزه که دنبال استاد می گرده که بپرسه: آیا روان همان روح‌ است؟ اگر هست،پس چرابه دیوانه میگن روانی و نمیگن روحانی؟😂 ای خدا ازت نگذره روحانی که هر دردسری آخرش به تو ختم میشه !!... 👌👌👌😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😍😍😍😍😍 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 بشارت های بزرگ امام خامنه ای 😍 ✍ اگر میخواهید بدانید منبع اصلی این حرف ها از کجاست و دلیل این همه اطمینان رهبری چیست پاسخش را علامه حسن‌زاده آملی میدهند: گوش‌تان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبايي درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج). http://eitaa.com/cognizable_wan
فرد ضعیف همیشه عجله دارد که دیگران را مجازات کند، تا بتواند نشان دهد که چقدر قوی است./رابرت فریگنو 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
فاصله بین ‎تقلید تا ‎الگو گرفتن فاصله زمین تا آسمونه در تقلید سقف پیشرفت شما مشخصه اما در الگو گرفتن سقف پیشرفت نامحدود. تقلید ‎خلاقیت رو میکشه اما الگوگرفتن میتونه باعث خلاقیت بشه. خیلی استعدادها و توانایی‌ها و انرژی‌ها بخاطر عدم درک این تفاوت تلف شدن یا به اونی که باید نرسیدن. 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨🌼✨ رمضــان عجب ماهی است... خوابیدن مان عبادت حساب میشود... نفس کشیدن مان تسبیح خداست... یک آیه ثواب یک ختم قرآن دارد... افطاری دادن به یک نفر ثواب آزاد کردن یک اسیر دارد... و تمام گناهان را به عبادت و توبه ی تو می بخشند... وقتی خـــدا میزبانِ مهمانی شود معلوم است سنگ تمام می گذارد... 👇👇👇🔻 http://eitaa.com/cognizable_wan