eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
642 فایل
دوستان بزرگوار چون کانال ما قفل شده به کانال جدیدمان بپیوندید ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ #دانستنی_های_زیبا @danestanyhayezyba
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻فواید ریحان بنفش در طب سنتی 🔹رفع انسدادهای عروق مغزی 🔹تحلیل ورم‌های داخلی و خارجی 🔹تقویت معده 🔹رفع نفخ و بادهای غلیظ 🔹درمان تنگی نفس و سرفه 🔹بهبود برخی زخم‌های دهانی و انواعی از سردرد. ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
انگور، میوه جوانی🍇 🔹متخصصان طب‌سنتی توصیه‌ میکنند برای اثرگذاری بیشتر، ساعت 10صبح و 5 عصر انگور میل کنید. 🔹انگور، خون را از سموم تصفیه کرده و ازخشک و تیره شدن پوست جلوگیری میکند. ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنان گوهر بار دکتر بهشتی در مورد آزادی زنان و مردان .یاد و خاطره هفتم تیرماه و شهادت ۷۲تن از این عزیزان گرامی باد .🇮🇷 http://eitaa.com/cognizable_wan
📡 ماهواره آمریکا تقریبا چهار برابر ایران جمعیت داره، ۹۰٪ ماهواره های دنیا در اختیار آمریکاست، مردم آمریکا به دولتشون مالیات میدن اما برای استفاده از ماهواره باید پول پرداخت کنن، دولت آمریکا فقط هشت کانال مجانی براشون گذاشته، ، در تمام دنیا ماهواره با کسب هزینه در اختیار مشتری قرار میگیره، ما در ایران بسیار خوشبختیم که علاوه بر کانالهای غیر فارسی، فقط ۱۶۲ کانال فارسی رایگان داریم. چقدر دوستمان دارند !! اکثراین کانالها ازجمله فارسی وان ها در مالکیت مورداک یهودی صهیونیست قرار داره، فارسی وان وقت نماز، اذان پخش میکنه و مناسبتهای مذهبی اسلامی خصوصا شیعی را یادآوری میکنه ! اونها برای سرگرمی ما بروزترین فیلمها و سریالها رو میخرن، بفارسی دوبله میکنن و مجانی برامون پخش میکنن، اونم فقط برای ما رایگانه و نه برای همسایه های عرب ما حتی، موضوع خیلی از سریالها به روابط خانوادگی و عادی سازی روابط نامشروع بین زن و مرد و فرزندان خانواده با سایرینه، خصوصا خیانت به همسر و تشویق به طلاق و پذیرفتن بچه نامشروع به عنوان یک هدیه الهی و....، بارها مردم انگلیس بابت مالیاتی که روی قبضهای برقشان بابت برنامه های BBC فارسی میاد اعتراض کردن و جواب گرفتن که این یک مسأله دیپلماتیکه. مورداک در یکی از برنامه های تلویزیونیش در آمریکا عنوان کرد که ما ایرانی ها را قورباغه پز میکنیم،❗ حالا این یعنی چی؟ فرانسویها قورباغه را در آب ولرم و با شعله بسیار آرام میپزن تا بیاد بفهمه، پخته شده ، هیچی حالییش نمیشه (اگر با حرارت زیاد می پختند عکس العمل نشان داده و یک آنزیم تلخ از خود ترشح می کند) آیا بعضی مردم ما باید قورباغه ای پخته شوند و تا حالا چند میلیون جزغاله شدن و حالیشون نشده ؟؟!! حالا یه چیز دیگه: آندلس یک کشور بود با صدها سال سابقه دولت اسلامی، بزرگترین قدرت نظامی و علمی زمان خودش در اروپا، بارها جنگ بین اونا و مسیحی ها و یهودیها در گرفت و بخاطر جوونای غیرتمند آندلس جلوی اونا‌ دوام ‌آورد، مسیحیا با ایجاد یک دولت کوچیک در شمال آندلس چندتا کار کردن، باغهای بزرگ ‌انگور ایجاد کردند فقط برای ساخت مشروب مجانی برای مسلمونا، دختران مسیحی با آرایش و لباس محرک در میان مسلمونها ظاهر شدند، رستورانهایی درست کردند با خدمه دختران بی حجاب مسیحی و ...، چندین سال بعد وقتی مردم مسلمان اندلس به عیاشی پرداختند با یک حمله، قتل عامی در اندلس براه انداختند که مورخین شان نوشتند تپه های بزرگی از دست و پا و سرهای مسلمانان بطورجداگانه درشهرها ایجاد کردند و بگفته خودشان هنگام عبور از کوچه‌ها خون تا زیر لگام اسبها میرسید. الآن اون کشور اسمش شده اسپانیا و کمترین تعداد مسلمان در بین کشورهای اروپایی رو داره. در یک تحقیق میدانی در ساری از ۲۰ نصب کننده حرفه ای آنتن ماهواره ۱۸ نفرشان ماهواره نداشتند سوال شد چرا؟ گفتند ما که برای نصب ماهواره برای بار اول به خیلی از خانه ها میرفتیم ظاهر خوبی از خانواده میدیدیم اما پس از چند‌ماه که با ما برای تعمیر یا تنظیم آنتن تماس گرفته میشد میدیدیم وضعیت خانواده کاملا با چند ماه قبل از نظر رفتار و اخلاق و حجاب و عفاف عوض شده، از یکی از اینها در جاده ساری قائمشهر مقدار ۲۹۰ آنتن کشف شد در حالی که خودش استفاده نمیکرد فقط به دلیل حفاظت از خانوادش. خب حالا آیا لازم‌ نیست یکم، فقط جدی تر از قبل، به مطالب گذشته و چیزهایی که دیدیم و شنیدیم در این مورد فکر کنیم؟ مگر پیامبر عزیزمان نفرمودند ساعتی(لحظه ای) فکر از هفتاد سال عبادت بهتره، خب حالا موقعشه فکری کنیم و دیگران را به فکر واداریم. ای پدر مادرها """ با آوردن گیرنده ماهواره در منزل. فرزندان خود را از خود دور نکنید.📌 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🔰 http://eitaa.com/cognizable_wan
انسان بااصل و ریشه راننده‌ی کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطع‌شده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. بعد از این‌که مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند. راننده‌ی کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بی‌ریشه را جابجا و واژگون کند. همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه می‌ارزد به صد انسان بی‌ریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بی‌ریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت می‌کند.👌🏻 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃چرا_یاعلی_هنگام_خداحافظی ✍🏻...از پيغمبر سئوال شد:يارسول الله،ما وقتي صحبتمون،حرفمون با يکي تموم ميشه، پايان کلاممون، او را به خدا مي سپاريم، به بيان پارسي مي گوييم:خداحافظ و به زبان عربي مي گوييم:في امان الله اگر بدون خداحافظي کردن، در وسط سخن گفتن از او جدا بشيم،نوعي بي ادبي مي پنداريم... ✍🏻...شما وقتي در معراج با خدا هم صحبت شديد ، پايان جمله که نمي توانستيد به ذات خدا عرضه بداريد:تو را به خدا مي سپارم!آخرين جمله ي رد و بدل شده ، بين شما و خدا چه بود؟ ✍🏻...حضرت فرمودند:پايان صحبت،خداوند سبحان به من "ياعلي" گفت،من نيز به خداي خود "يا علي" گفتم.اين آخرين جمله بين من و ذات مقدس خدا بود. 📚منبع: ٧١ 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ _با این جنازهای که رو دستمون. مونده دیگه هیچکدوم حق انتخاب نداریم! این راهی رو که شروع کردیم باید تا تهش بریم! دیگر از چهرهاش، از چشمانش و حتی از شنیدن صدایش ..😥 که با صورتم به پنجره پناه بردم و باران اشک از چشمانم روی شیشه میچکید.😭 در این ماشین هنوز عطر مردی میآمد که به ما محبت کرد.. و خونش هنوز مقابل چشمانم مانده بود که از هر دو چشمم به جای اشک خون میبارید.😭😭 در این تنها سعد🔥 آشنایم بود و او هم دیگر قاتل جانم شده بود که دلم میخواست همینجا بمیرم.😥😭 پشت شیشه اشک، چشمم به جاده بود و مرا به کجا میکشد.. که ماشین را متوقف کرد و دوباره نیش صدایش گوشم را گزید _پیاده شو! از سکوتم سرش را چرخاند و دید دیگر از نازنین جنازه ای روی صندلی مانده.. که نگاهش را پرده ای از اشک گرفت و بی هیچ حرفی پیاده شد. در را برایم باز کرد و من مثل کودکی که گم شده باشد، حتی لبهایم از ترس میلرزید.. و گریه نفسم را برده بود که برایم سوخت... موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده.. و صورتم همه از درد و گریه در هم رفته بود که با هر دو دستش موهایم را زیر شال مرتب کرد.. و نه تنها دلش که از دیدن این حالم کلماتش هم میلرزید _اگه میدونستم اینجوری میشه،هیچوقت تو رو نمیکشوندم اینجا، اما دیگه راه برگشت نداریم! سپس با نگاهش ادامه مسیر را نشانم داد و گفت _داریم نزدیک دمشق میشیم، باید از اینجا به بعد رو با تاکسی🚕 بریم. میترسم این ماشین گیرمون بندازه. دستم را گرفت تا... ادامه دارد.... 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال مصطفی🌸 بود..که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند... سعد میترسید کنم.. که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست... دستم در دست سعد مانده.. و دلم از قفس سینه پرید😍🕊 که روی تابلو، 💚مسیر زینبیه دمشق💚 نشان داده شده.. و چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست.😭😍 🔥سعد🔥 از گریه هایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش مادرم🤗😢 را تمنا میکرد. همیشه از 💚زینبیه دمشق💚میگفت... و که در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) کرده و اجابت شده بود.. تا نام مرا 😍 و نام برادرم را 😍 بگذارد؛ 🕊ابوالفضل 🕊پای ماند.. و من تمام این اعتقادات را میدیدم😔 که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم. سالها بود خدا و دین و مذهب را به آزادی از یاد برده و حالا در مسیر مبارزه برای همین آزادی، در چاه بی انتهایی گرفتار شده بودم که دیگر امید رهایی نبود. حتی روزی که به بهای 🔥وصال سعد🔥 ترکشان میکردم،.. در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که _ "تو هدیه حضرت زینبی، نرو!" 😢💚 و من را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم عشقم کردم که به پشت پا زدم و رفتم. حالا در این غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین آتشم میزد... و سعد بیخبر از خاطرم... ادامه دارد.... 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد _بس کن نازنین! داری. دیوونه ام میکنی!😡 و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت.. و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی🌸 در گوشم پیچید..و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود. در تاکسی🚕 که نشستیم.. خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد _میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه هستی که دوباره دردسر بشه! از کنار صورتش نگاهم به تابلوی زینبیه😢 ماند.. و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم...😰😰 چشمان بی حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر کرد _هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن هستی! و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با حالم را به هم زد _تو همه چیات خوبه نازنین، فقط همین و کار رو خراب میکنه! حس میکردم از حرارت بدنش تنم میسوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم میخواست از شرّش خالص شوم.. که نگاهم به سمت دستگیره رفت.. و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت _دیوونه من دوسِت دارم! از ضبط صوت تاکسی آهنگ عربی تندی پخش میشد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی اش را به رخم کشید _نازنین یا پیشم یا ! تو یا برای منی یا نمیذارم زنده بمونی!😈 و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی... ادامه دارد.... 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan