💌عنوان رمان : در مسیر خوشبختی #در_مسیر_خوشبختی 👩🏻‍💻نویسنده : دوشیزه ‌🎭ژانر : #عاشقانه #دانشگاهی 📖تعداد صفحات : ۷۷۶ 💬خلاصه : داستان دختری به نام لیا که در دانشگاه با پسری جذاب به نام مانی آشنا میشود ...

💌عنوان رمان : عشق لجباز من #عشق_لجباز_من 👩🏻‍💻نویسنده : نرگس صالح زاده 🎭ژانر : #عاشقانه #غمگین 📖تعداد صفحات : ۲۴۰ 💬خلاصه : پسری که شکست عشقی خورده و یه دختر وارد زندگیش میشه و به زندگی امیدوار میشه. یه دختری که به زور خانوادش می‌خواد همسر پسرعموش بشه ...

💌عنوان رمان : ماریتا #ماریتا 👩🏻‍💻نویسنده : ساناز زینعلی 🎭ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #انتقامی #هیجانی #معمایی 📖تعداد صفحات : ۲۵۷ 💬خلاصه : داستان دختری به نام دلنواز را می خوانید که در بحث و درگیری با پدرش تیمور باعث مرگ او می شود و جنازه او را در خانه رها می کند و می رود ، روز بعد ، از ترس فاش شدن رازش ، برا گم و گور کردن جنازه پدرش به خانه بر میگردد ، اما جنازه پدرش نیست و تنها رد خون باقی مانده است ...

💌عنوان رمان : مادمازل خبیث #مادمازل_خبیث 👩🏻‍💻نویسنده : zahra 🎭ژانر : #عاشقانه #طنز #پلیسی 📖تعداد صفحات : ۱۸۶ 💬خلاصه : یه دختر داریم که خیلی شیطونه!!!زلزله به تمام معنا!!اما همین شیطنتش باعث میشه تا واسش دردسر پیش بیاد ،اما با کمک پسر داستانمون همه چی تموم میشه ...

💌عنوان رمان : سرآشپز #سرآشپز 👩🏻‍💻نویسنده : مریم حسن نژاد ‌🎭ژانر : #عاشقانه #کلکلی 📖تعداد صفحات : ۲۵۹ 💬خلاصه : درباره دختری به اسم مانياس كه بعد از ديپلم به دنبال علاقش رفته و آشپزی رو انتخاب كرده بعد از گرفتن مدارک بين الملی آشپزیش دنبال كار ميگرده و بعد از گذشت اتفاقاتی سرآشپز يک رستوران ميشه كه از قضا مدير رستوران يک پسر جذاب و مغروره ...

تو منو داری واسه همه روزای سخت واسه همه اون روزایی که گلوت پر بغض بود برای روزایی که فکر میکنی حواس هیچکس بهت نیست، برای روزایی که فکرو خیالات دارن میخورنت... بدون که تو منو داری. مهم نیست این راه چقدر سخته مهم نیست قراره چه اتفاقی برامون بیوفته، اینم مهم نیست که قراره چقدر درد بکشیم... فقط کافیه کنار هم باشیم همین، بهت قول میدم از پسش بر بیایم. #عاشقانه 🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan

📚#رمانPDF ✏️#دو_روی_سکه نویسنده: مامان نخودچی تعداد صفحات: 305 صفحه خلاصه: قضیه یه دختره اس که توی یه خونواده ای بزرگ شده که بی بند و بارن! تو یه سری اتفاقایی که براش میوفته خونوادشو از دست میده و مجبوره بره خونه داییش که آدمای مذهبی ای هستند و یه پسر مقید دارن زندگی کنه!!!!…پایان خوب قضیه یه دختره اس که توی یه خونواده ای بزرگ شده که بی بند و بارن!تو یه سری اتفاقایی که براش میوفته خونوادشو از دست میده و مجبوره بره خونه داییش که آدمای مذهبی ای هستند و یه پسر مقید دارن زندگی کنه!!!!… ژانـــر: #عاشقانه #مذهبی ═ೋ❅🌸❅ೋ═

📚#رمانPDF ✏️#برای_سیمین نویسنده: زهرازرجام ژانر: #عاشقانه #معمایی خلاصه: زمان سیمین برای پیدا کردن آذر رو به پایان است، گذشته‌ی پُر پیچ و خم این دوخواهر رازهای بزرگی را در خود جای داده است، همه چیز پیچیده و مبهم به نظر می‌رسد، سیمین برای یافتن خواهرش باید تکه های پازل را کنار هم بچیند ... ═ೋ❅🌸❅ೋ═پ

💌#عاشقانه آقایون برا خانوما هم مهمه که اسمشونو تو گوشی چی سیو کردین😍👇 1.اسم خانومتون همراه با بوس و قلب💋💞 2.خانــــــــومَم👩‍❤️‍👨❤️ 3.دلــــــــبرکم💞😚 4.جــــــانانــــــــم✨🌸 5.عَزیــــــــــزتَرینم💕😘 6.ملوسکم🥰💜 7.ملکه قلبم❤️👑 8.زِنــــــــــــدگیم👨‍❤️‍👨💖 9.جوجو🐥💜 10.نَفَسیــــــم💞💋 همچنین میتونید ببینید به چه چیزای علاقه داره و از این طریق یه اسم زیبا پیدا کنید☺️ 〰️〰️🦋🦋〰️〰️ #همسرانه http://eitaa.com/cognizable_wan

😍#عاشقانه نگاهم میکنی قلبم چقدر آرام میگیرد نگاهم از نگاهت زندگی را وام میگیرد همه دلشوره ها گم میشوند و غصه هایم محو میگردد زمانیکه سر زلفم ز دستت کام میگیرد پر از اندیشه فردا کمی هم دلهره اما در آغوشت چه بی پروا زمان فرجام میگیرد. چو لبهایت زند بوسه به پیشانیم این هنگام، نمیدانم که این قصه چه فردا نام میگیرد،،، #همسرداری ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ http://eitaa.com/cognizable_wan ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══

این فایل PDF(پی دی اف) است #رمان 💌رمان مهندسین اخمو و شیطون 💌عنوان رمان : مهندسین اخمو شیطون #مهندسین_اخمو_و_شیطون 👩🏻‍💻نویسنده : tina27 🎭ژانر : #عاشقانه #طنز 📖تعداد صفحات : ۲۱۹ 💬خلاصه : دختری که دریک شرکت مشغول به کارمیشه و همکارش پسر رئیسه و اینا ضدهم دیگه ...

این فایل PDF(پی دی اف) است #رمان 💌رمان یک شهر خالی از من 💌عنوان رمان : یک شهر خالی از من #یک_شهر_خالی_از_من 👩🏻‍💻نویسنده : نصیبه رمضان 🎭ژانر : #عاشقانه 📖تعداد صفحات : ۳۴۰۵ 💬خلاصه : ترلان دختر شاد که به واسطه بلد بودن دارویی گیاهی ، می‌تونه هر سوختگی شدیدی رو درمان کنه. این کار رو توی دانشگاه انجام می‌ده و بعد اتمام درسش ، به شهر خودش برمی‌گرده ، مردی دنبالش میاد و از ترلان می‌خواد تا زخم‌هاش رو درمان کنه و مدتی همخونه اش بشه ...