فیزیک جوریه که میتونه کل خوش گذرونی ها و لذت های روزانه م رو یه جا از بین ببره یا بهش بیافزاید.

الان رو مود میفهمم ولی متوجه نمیشم شدیدی هستم❤️

از باگ های برونگرا بودن اینه که یهو بی اختیار میبینی داری افکارت رو بلند بلند میگی ..

جالب اینکه مامانم محل کارش نزدیکه اینجاست و بعد از ۴۵ سال متداول حضور در این دنیا و زندگی در تهران برای اولین بار قدم مبارک را در برج آزادی زیبا گذاشت :))

امروز پنجمین روز از بهارِ هزار و چهارصد و سه شمسی : من در کنار گل های زیبای محوطه ی برج🌷.

تو این تصویر عکس های دیگه ای از برج آزادی (شروع ساخت برج :سال ۱۳۴۸ و پایان ساخت:۱۳۵۰ )و عکس چهار طراح و پیمان کار برج رو مشاهده میکنید و علاوه بر اونها نکته ی جالب اینکه این برج یه فاز۳ هم داشته که اون فاز سه یک پل (که ماشین ها قرار بوده از روش رد بشن) به دور برج کشیده میشده که بعد از سر گرفتن انقلاب تو اون سال ها طراح ها از ایران میرن و کلا فاز۳ کنسل میشه و دیگه ام نمیسازنش:)))

قسمت شهاب سنگ موزه و داخل برج >>>

هرچقدر سعی میکنم ازین زندگی لعنتی محافظت کنم و به بهترین شکل سوقش بدم ازون بیرون یه مشت محکم کوبیده میشه و همه چیزو خراب میکنه.

چیزایی که باعث میشه عقایدم زیر سوال بره<

میخوام این خود جدیدِ لعنتیم بمونم پس نریزید اسرار زندگی مو رو میز بازی ای که هنوز بلدش نیستم.