eitaa logo
•|طَلبه‌شَـهیـد‌عَـلے‌خَـلـیلے‌‌|•
64 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
245 ویدیو
32 فایل
🔴تعریف غیرت رویادمون نره🔴 باغیرت یعنی #طلبه_شهیدعلی_خلیلی که برای دفاع از ناموس شاهرگ میده حتی اگه ناموس بقیه باشه
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا شادی روح داداش علی و شهید نوید صلواتی عنایت کنید🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر عجل ندهد امان به محرمت برسم ع تو امان بده که به رو ضه ی تو بگیرد این نفسم ع
ڪسانی‌ڪه‌برای‌هدایت دیگران‌تلاش‌میڪنند؛ به‌جای‌مردن،شهیدمی‌شوند:)🕊️ " باید‌ڪہ‌جملہ‌جان‌شوۍ‌تالایق‌ جانان‌شوۍ🙂"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز یکشنبه ماه ذی قعدھ😃:) یادتان نشوכ‌فراموش‌ :/ 1_۴ رڪعت[حمد_‌۳‌توحید‌_معوذتین] 2_ ۷۰ استغفار 3_۱ بار لا حول ولا قوة‌ الا‌ بالله‌العلی‌العظیم 4_۱ بار [یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»]• قبوݪ‌باشہ😃😍:) علے‌مدد‌و‌التماس‌دعا🖐🏽🚶‍♂...
سلام علیکم رفقا 🖐 انشاءالله قراره چله زیارت عاشورا رو بگیریم و ثوابش رو هدیه کنیم به چهارده معصوم علیهم السلام و تمامی شهدا اعم از شهدای مدافع حرم و شهدای امر به معروف و تمامی شهدای گمنام و انشاءالله از فردا شروع میشه شما بزرگواران اگه خواستید شرکت کنید در ناشناس بگید اجرتون با داداش علی التماس دعای فرج و شهادت🙏🌺
💞 آن‌ ڪیست کہ در راھ‌ تو سرگردان‌ نیست هرڪو رَھ‌ تو‌ نیافت سرگردان‌ است
‏عادت داشت هرکس شهید میشد، پیشانے اش را مے بوسید؛ وقتے شهید شد، براے تلافے کردن، رفتیم پتو را کنار بزنیم و پیشانے اش را ببوسیم، پتو را کہ کنار زدیم و تن بی سرش را دیدیم،دلمان آتش گرفت. ‎ 🦋
حتما بخونید خیلی قشنگه ✨ *سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم* *همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...* *شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب* *زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم* *و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞* *تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗* *رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐* * دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟* *و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود:* *"می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔* *ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔* *از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠* *دلم به هیچ کاری نمیرفت* *حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂* *تصمیم گرفتم برای اولین بار برم * *اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔* *از امام جماعت خواستم کمکم کنه* *ایشان هم مثل یه پدر مهربان* *همه چیز به من یاد می‌داد😇* *نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...* *کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️* *توی محله معروف شدم* *و احترام ویژه‌ای کسب کردم* *توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم* *نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟* *پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!* *من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔* *اشکم سرازیر شد😭* *قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊* *هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔* *پس از برگشت تصمیم گرفتم برم * *که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼* *حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌* *در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼* *یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم* *گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه!* *گفتم بابا چی شده؟* *گفت پسرم ازت ممنونم* *گفتم برای چی؟* *گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔* *تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼* *👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔* *پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم* *میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی* *به ما هم یاد بدی* *منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍* *چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍* *یه روز توی خونشون* * دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭* *👈این همون عکسی بود که تو بود👉* *خانمم تعجب کرد و گفت:* *سعیدجان چیزی شده؟* *مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊* *و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼* *خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭* *مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟* *گفتم: نه* *گفت: این 😊* *منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم* *مگه میشه؟😳😭😭* *آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔* *چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان_حرم اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم* *خانمم باردار بود و با گریه گفت:* *وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟* *همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:* *میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂* اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــرج