eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از A.bahramiریپورتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••تومھمۍ❗️ رفقا سر سوزنی ته دلتون خالی نشه! ما برای همین روزا آمده ایم...👊🏻✨ - حاج‌مھدۍ‌رسولے🎤 @dadashebrahim2
میگفت‌: اگھ‌میگیدالگوتون حضرتِ‌زهرا است‌بآیدکارۍکنید‌ ایشان‌از‌شمآراضۍباشند‌وحجآبِ‌ شمافآطمـے‌باشد":))💛✌️🏻 -شھیدابرآهیم‌هآدۍ @dadashebrahim2
هدایت شده از A.bahramiریپورتم
: من‌بہ‌این‌باور‌رسیده‌ام‌ چشمۍکه‌به‌نگاھ حرام‌عادت‌ڪند خیلۍچیزهارا ازدسٺ مۍدهد -چشم‌گناهکار‌لایق‌شهادت‌نـمـۍشود🥀 🌱 @dadashebrahim2
هدایت شده از A.bahramiریپورتم
💠 😅😂 بہ‌سلامتےفرمانده :) دستور‌بود‌هیچ‌ڪس‌بالاے۸۰ڪیلومتر سرعت،‌حق‌ندارد‌رانندگےڪند!🚫 یڪ‌شب‌داشتم‌مےآمدم‌ ڪہ‌یڪے‌ڪنار‌جاده🛣، دست‌تڪان‌داد👋🏼 نگہ‌داشتم،سوارڪہ‌شد، گاز‌دادم‌و‌راه‌افتادم،🚗 من باسرعت‌مےراندم‌و‌با‌هم‌حرف‌مےزديم! گفت: مےگن‌فرمانده‌لشگرتون‌ دستور‌داده‌تند‌نریدراست‌میگن؟!🤔 گفتم:فرمانده‌گفتہ! 🙃 زدم‌دنده‌چهار‌و‌ادامہ‌دادم: اینم‌بہ‌سلامتےفرمانده‌باحالمان!🥰 مسیرمان‌تا‌نزدیڪےواحد‌ما، یڪےبود؛ پیاده‌ڪہ‌شد،‌ دیدم‌خیلےتحویلش‌مےگيرند!!😟 پرسيدم: ڪےهستےتو‌مگہ؟!🤔 گفت:‌ همون‌ڪہ‌بہ‌افتخارش‌زدےدنده‌چهار...😱😂😂😂 شهید مهدی باڪری @dadashebrahim2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از A.bahramiریپورتم
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند🌸✨ روبه صفتان زشت خو را نکشند...! گر عاشق صادقی ز مردن نهراس🙂🌱 مردار بود هر آنکه او را نکشند:] @dadashebrahim2
هدایت شده از A.bahramiریپورتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفقا آماده کنید خودتونو...! آنچه که عالم نشون میده... و اتفاقاتی که رخ میده... ما به جنگ بزرگ احزاب نزدیک میشیم... مراقب باشید رفقا... اگه حال دلت آشوبه،اینو ببین حتما 🇮🇷 @dadashebrahim2
هدایت شده از A.bahramiریپورتم
ابراهیم میگفت: خوشگلترین شهادت را میخواهم..... 🙂 @dadashebrahim2
🍃بسمـ رب شهدا 🍃 💌 یا خَیرَ المَحبوبین . . . . - بچه جان این چه طرز خوابیدنه؟ مگه کارتن خوابی تو؟ - مگه چطوری خوابیدم! - پاشو یه تشک بنداز زیرت، یه پتو بکش روت! تو این سرما چرا اینطوری میخوابی؟🤔 - اینطوری راحت ترم! - کلیه هات سرما میخورن، مریض میشی.🍃 . هرشب حاج علی آقا این حرفها رو تکرار میکرد و با دلخوری از اتاق محمدرضا بیرون میرفت. شبهای سرد زمستون بدون پتو روی فرش میخوابید. نیمه شبها مادر پتو میکشید روش اما صبح پتو تا شده کنار اتاق بود. 🍃 هرشب ازش می پرسیدیم: چرا؟ تا بالاخره جواب داد: مامان چرا هرشب پتو میاری برام؟ من باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم اینجا که فرش هم هست! شاید داشت خودشو برای سختی های جهاد آماده می کرد، شاید برای در خاک و خون خفتن... هرچه بود آرمان و عقیده و هدفش را خیلی جدی گرفته بود. اگر می گفت سرباز امام زمانم، در عمل هم خود را مجبور به سربازی میکرد حتی اگر مولایش را نبیند. محمد اهل زندگی بود، قشنگ هم زندگی می کرد اما اهل دنیا🌍 نبود. زندگی اش آرمان و عقیده اش بود نه دنیایش. وقتی در خاک خوابید، وقتی صورت برخاک گذاشت و شد مصداق کوچکی از خَدُّ التَریب، وقتی برایش می خواندم: اِسمَع،اِفهَم یا محمدرضا ابن علی، صدایش در گوشم طنین می انداخت: باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم... --------------------------- گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم آری، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم !