کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_و_دوم به روایت امیرحسین الان دقیقا یک ساعته که خیره شدم به س
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_سوم
به روایت حانیه
این خود درگیریه آخرش هم کار دستم میده. هوووووف. مامان دیشب گفت فردا میخواد بره خونه خاله مرضیه اینا و منم گفتم که میام . الان موندم که چرا گفتم میرم ؟ واقعا به خاطر یه تعارف فاطمه ؛ برم بگم بعد از 7.8 سال سلام. اونم چی با این تیپی که اصلا خانواده اونا قبول نداشتن. البته الان اوضاع یکم بهتر شده بود ولی بازم بلاخره حجابم کامل کامل که نبود. در یک تصمیم آنی دوباره تصمیم گرفتم که نرم.
_ ماااامااان. مااامااان. من نمیام.
مامان: دیگه چی؟ مگه من مسخره توام؟ به فاطمه گفتم که تو هم میای بچه کلی ذوق کرد. اجباری در کار نبود ولی وقتی بهشون گفتم که میای، باید بیای.
_ولی...
مامان: ولی نداره. میدونی بدم میاد حرفمو عوض کنم. .
.
.
همون مانتویی و روسری که گرفته بودم بایه شلوار پاکتی مشکی و البته برعکس همیشه فقط و فقط یه رژ کمرنگ تیپم رو تکمیل کرد.
یک ساعت بعد ماشین جلوی در کرم رنگ خونه فاطمه اینا ایستاد. خاطره های بچگیم اگرچه محو و گمرنگ ولی برام زنده شد ، هئیت های محرم ، دسته های سینه زنی که ماهم پدرامون رو همراهی میکردیم، مولودی ها ؛ همه و همه تو این کوچه و تو این خیابون بودن ، خاطره هایی که ناباورانه دلم براشون تنگ شده بود.
به خودم که اومدم، تو حیاط بودم و بغل پر مهر فاطمه. آروم خودم رو کنار کشیدم و به یه لبخند اکتفا کردم و بعد هم خیره شدم به خاله مرضیه تو چهارچوب در شیشه ای بالای پله ها وایساده بود و با همون لبخندی که صمیمیت و مهر توش موج میزد به ما نگاه میکرد؛ الان من باید ذوق کنم و سریع برم بغلش کنم ، ولی نمیدونم انگار که اعضای بدنم تحت فرمان خودم نبود و به جای اینکه به سمت خاله مرضیه برن کشیده شدن به سمت چپ حیاط یعنی در حسینیه.
تقریبا 7.8 سالم بود که پارکینگ این آپارتمان 3 طبقه که خیلی هم بزرگ بود به حسینیه تبدیل شد و از اون سال هرسال دهه اول محرم اینجا مراسم بود.
یه در کرکره ای ساده بود که بسته بود و توش معلوم نبود. رو به فاطمه گفتم :اینجا هنوز حسینیهاس ؟
فاطمه هم متعجب از اینکه به جای سلام و علیک با مامانش اول رفتم سراغ حسینیه و دارم سراغش رو میگیرم آروم جواب داد _ آ....ره
به محض ورود فاطمه دستم رو کشید و به سمت اتاقش برد و منم فقط فرصت کردم خیلی سریع و گذرا نگاهی به پذیرایی بندازم. چیزی از مدل قدیمی خونشون به خاطر نداشتم و فقط میدونستم که نوسازی کردن. اتاق فاطمه اتاق خوشگلی بود و حس خاصی رو به من القا میکرد ؛ حسی از جنس آرامش....
و این حس برام عجیب بود ؛ دیوار سمت چپ و بالای تخت یه قاب عکس خیلی شیک بود که عکس توش یه جای زیارتی بود. و روی دیوار سمت راست چند تا پوستر که معنی جملات روش برام گنگ و نامفهوم بود. پایین تخت به کتابخونه بود که طبقه اولش مفاتیح و قرآن و یه سری کتاب قطور دیگه قرار داشت و طبقه های دیگه کتاب هایی که حدس زدم باید کتابای مذهبی باش. کنار کتابخونه هم میز کامپیوتر بود که روی اون هم یه تابلو کوچیک بود که روش به عربی چیزی نوشته شده بود.
با صدای فاطمه دل از برانداز کردن خونه برداشتم و به سمت تخت که روش نشسته بود ، برگشتم.
فاطمه_ خوب بیا بشین اینجا تعریف کن ببینم.
و بعد به روی تخت جایی کنار خودش اشاره کرد. کنارش نشستم و گفتم
_ چیو تعریف کنم؟
فاطمه:همه این 10.11 سال رو. همه این 10 سالی که قید دوست صمیمیت رو زدی نامرد.
_ همشو؟
فاطمه:مو به مو
_اومممم. خب اول تو بگو.
فاطمه: حانیه خیلی دلم برات تنگ شده بود.
این جمله مصادف شد با پریدنش تو بغل من و آزاد کردن هق هق گریش.
_ فاطمه، چی شدی؟؟
فاطمه: کجا بودی نامرد ؟ کجا بودی؟
آروم از بغلم کشیدمش بیرون سرش رو انداخت بالا. دستمو بردم زیر چونش و سرشو اوردم بالا.
_ فاطمه. به خاطر من گریه میکنی ؟ آره؟
فاطمه: به خدا خیلی نامردی حانیه. چند بار با مامان اومدیم خونتون ولی تو نبودی. کلی زنگ زدم ، هربار مامانت میگفت خونه عموتی یا با دوستات بیرونی. حتی یک بار هم سراغی از من نگرفتی.
_ قول میدم دیگه تکرار نشه. حالا گریه نکن . باشه؟
فاطمه : قول دادیاااااا
_ چشششم.
با لبخند من فاطمه هم لبخند زد و گفت: چشمت بی بلا آبجی جونم.
با تعجب پرسیدم _ آبجی؟؟؟😳
فاطمه: اره دیگه. از این به بعد ابجیمی☺️.
_ اها از لحاظ صمیمیت و اینجور چیزا میگی؟
فاطمه خندید و گفت: اره دیگه. حالا این ابجی خانم ما افتخار میدن شمارشون رو داشته باشیم؟
_ بلی بلی. اختیار دارید.
بعد از دوساعت و کمی مرور خاطرات و گفتن از این چند سال گذشته ، مامان امر به رفتن صادر کرد. بلاخره با کلی تهدید فاطمه که اگه زنگ نزنی میکشمت و اگه دیگه نیای اینجا من میدونم و تو خداحافظی کردیم.
_ مامان. میشه شما رانندگی کنید.
مامان : باشه.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🔆 #پندانه
بردبار باش!
✍کیفها توی کیففروشیها اگر خوشفرم و خوشقوارهاند به خاطر این است که پر از کاغذ باطلهاند. اگر آن کاغذ باطلهها را بیرون بریزی از فرم و قیافه میافتند و کاغذها هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته شوند. خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است.
اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا میکنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت میافتی. پس خشمت را فرو ببر تا شخصیتت حفظ شود ...
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
🌿💐🌿
#نکته
ڪسی که گهواره ات را تکان داد؛
میتـواند بادعايش
دنیایت راهم تکان بـدهد ؛
💎 مـراقب گرانبـهاترين الماس زنـدگيت باش ڪه براي خوشبختيات محتاج
دعاي خيـرش هستي ...💝
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
☝️🏻#حرف_حساب 💥#تلنگر
🚨بی #بصیرت ها همیشه یک قدم عقب ترند ...😕
✴️ به رسول خدا (ص) گفتند:
خدا را قبول داریم، اما شما را نه! 🤦🏻♂
✴️ به امیرالمومنین (ع) گفتند:
#امام_زمان🌹 را قبولداریم، اما شما را نه! 😑
✴️ به #حضرت_آقا💜 (حفظه الله) می گویند:
امام خمینی🌷 را قبول داریم، اما شما را نه! 😫
⭕️ لطفا به خودمون بیاییم✋🏻
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
#آیه_نگار
وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّالْكَبِيرُ
💌 خدا خیلی بزرگتر از دلواپسیهای ماست...
📖 حج آیه ۶۲
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
✍انسانهای ناپخته
همیشه میخواهند
که در مشاجرات پیروز شوند...
حتی اگر به قیمت
از دست دادن "رابطه" باشد...
اما انسانهای عاقل
درک میکنند که گاهی
بهتر است در مشاجره ای ببازند،
تا در رابطه ای که
برایشان با ارزش تر است
"پیروز" شوند...
هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد ؛ مگر به «میزان تقوا» ؛
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند
#تلنگــر🌸✨
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
447.4K
#سوال از شما👇
#پاسخ از👈 حجه الاسلام مختاری
🔶میشه بنده را راهنمایی بفرمایید ....۳ سال هست که چادر سر میکنم ....ولی همچنان برای افراد خانواده ام بسیار گنگ هست ...همش درحال این هستم که باید درمقابل چادرسرکردنم به همه جواب بدم....از الان که عروسی خواهر کوچکم هست به بنده میگویند چادر سر نکن ....برای خودم چادر رنگی قشنگ باید بخرم تادرمراسم خواهرم شرکت کنم ....واقعا دلیل این برام نامفهومی چرا انقدر واکنش⁉️
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
سلام
🌹 یک پیام اخلاقی🌹
(دوست داشتن را اعلام کن )
اگر فردی را دوست داشتی، به این دوستی آگاهش کن؛ زیرا این آگاهی، دوستی میان شما را محکمتر خواهد کرد.*
گاهی، فقط یک لبخند واقعی و یا یک تعریف می تواند روح انسان را تا ارتفاع جدیدی بالا ببرد.
در زمان مناسب،یک کلمه محبت آمیز از یک شخص و یا یک تشویق غیر منتظره از یک دوست می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
مهربانی، رایگان است اما با ارزش.....
امام علی علیه السلام : «هرگاه دستت از جبران [و قدردانی عملی] کوتاه شد، با زبانت سپاسگزاری کن».(نهج البلاغه، حکمت ۳۳۹)
______________
* امام صادق ع ،کافی، ج ۲، ص ۶۴۴.
🌿🌿🌿🌿🌿
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🔵نماز مخصوص روز چهارشنبه☝️
🌹ان شاءالله حاجت روا باشید بحق امام جواد علیه السلام🤲
🔴لطفا دعابرای مهدی فاطمه سلام الله علیهما فراموش نشود
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
#تلنگـرانھ
📝 زندگے مثل جلسه امتحان اسٺ.
امتحانے ڪہ مہلٺش نامعلوم اسٺ...
باࢪها غلط مینویسـیم،
پاک میکنیم ...ولے دوباࢪه و دوباࢪه اشتباهمان ࢪا تڪࢪاࢪ میڪنیم...
غافل از اینکہ ناگـــــہان فرشتہ #مرگ فریاد میزند:
برگه ها بالا..!
⌛️وقٺ تمـــــام اسٺ...
گاه وقت پاڪ ڪردن نداریم،آنوقٺ ما مےمانیم و اعمال ࢪیز و دࢪشتمان ...
▪️نگاهے ڪه هرجایے میچرخید و آنچہنباید میدید...
▪️حجابے ڪھ گاه از سࢪ لجبازے، گاهے عادٺ و گاه غفلٺ رعایتش نڪࢪدیم ...
▪️حیایے ڪہ بهمرور و باتقلیداز پیجهاے حجاباستایل از رفتارمان جداشد...
و و و ...
⏳ امࢪوز ڪه مہلٺ داࢪیم حواسمان باشد..
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر امام خمینی و رهبر انقلاب درمورد #حجاب_اجباری
❌ صحبت های کمتر منتشر شده مقام معظم رهبری در خصوص #کشف_حجاب ها و مشروبات الکلی !!
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
🔴 اگر از ناموس کسی خوششان میآمد...
#عکس_نوشته
#دهه_فجر
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
⚘این عادتهای خوب رو وارد زندگیت کن!
.🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
انتقاد از فرزند تون رو با عشق و محبت همراه کنین
این موضوع خیلی اساسیه، نقد نوعی هدیه است، هدیه ای از دانش و ارزش ها که البته نامطلوبه. هیچکس نمیخواد انتقاد بشنوه. هدف ما از انتقاد اینه که بدون دردسر پیام خودمون رو منتقل کنیم. فرزندتون باید براش روشن باشه که چون شما دوستش دارین ازش انتقاد میکنین و این نقد به صلاحشه.
اینطوری پیام شما رو بهتر دریافت میکنه. اگر عصبانی باشین، تمام چیزی که کودک میشنوه خشم شماست و اینکه "شما دوستش ندارین” و هیچ چیز دیگه ای رو نمیشنوه. باید براش روشن کنین که انتقادتون به دلیل اهمیتش و توجه شما به اوست. نباید اجازه بدین پیام شما توسط احساسات تون خنثی بشه. این کار آسونی نیس. نوشتن و خوندن در مورد این کار وقتی همه چی آرومه خیلی راحته اما وقتی تنش و جنجال وجود داره انجام این کار سخت میشه.
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
کودکانی که با دیگر بچهها بازی میکنند، هویت خود را بهتر کشف میکنند.
آنها از طریق بازی کردن نقشهای متنوع بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی تنظیم کردن رفتار را میآموزند.
کودک باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که دلش چیزی دیگری میخواهد پایبند باشد.
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فضای_مجازی
بچه هامون رو در دنیای مجازی رها نکنیم
❌ اگر آینده فرزندانمان را دوست داریم برای تربیتشان وقت بگذاریم ...
#استاد_همتی
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
#تربیت_فرزند
🔵وقتی همراه فرزندت در پیاده رو
راه می روی....
🔵ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺧﻢ ﺷﻮ ﻭ ﺳﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺖ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﯼ،
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺨﻮﺭﺩ
🔵ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ ﮐﺴﯽ ﺳﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﻨﻨﺪ
🔵ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ
🔵ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯼ #ﺑﯽ_ﺗﻮﻗﻊ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﻫﻢ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻩ!
🔵ﻧﮑﻨﺪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻘﯿﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﺯﺍﯼ ﭼﯿﺰﯼ ، ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ، ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﺮ ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ!
🔵ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﺵِ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻝ، ﭘﻮﻝ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
🔵ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺍﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ، ﺗﺎ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﺩ ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻧﮕﺎﻩِ
ﺗﺸﮑﺮﺁﻣﯿﺰﯼ ﻧﺒﻮﺩ
🔵ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ …
🔵ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ !
🔵ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﯽ ﻭ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﻣﺎﻧﯽ ﻭ ﮐﻤﯿﺎﺏ ...
🔵ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ خیلیﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻠﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ؟!
🔵ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ، #ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ #ﺗﻮﻗﻊ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج🙏
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواظب اعمالتان باشید چون
🌼از دشمنی تا دوست یک لبخند
🌸از جدائی تا پیوند یک قدم
🌼از توقف تا پیشرفت یک حرکت
🌸از عداوت تا صمیمیت یک گذشت
🌼از عقبگرد تا جهش یک جرأت
🌸از نفرت تا علاقه یک محبت
🌼از شکست تا پیروزی یک شهامت
🌸از خسته تا سخاوت یک همت
🌼از صلح تا جنگ یک جرقه
🌸از آزادی تا زندان یک غفلت
🌸از مرگ تا زندگی یک نفس
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
🥪🥙سالاد ماکارانی 🥙🥪
🍴🥣یه بسته ماکارانی فرمی رو طبق دستور بپزید ابکش کنید
سه تا تن ماهی رو تو اب بپزید تا از سلامتش مطمین بشین
بزارید خنک بشه
دو تا سیب زمینی کوچک ابپز کرده و خرد کنید
لوبیا چیتی پخته شده یک لیوان
پیازچه خرد شده ۵ قاشق غذا خوری
جعفری خرد شده ۲ تا قاشق غذا خوری
سس مایونز به مقدار کافی
کمی اویشن فلفل سیاه
تمام مواد با هم خوب ترکیب کرده و یک ساعت تو یخچال استراحت داده بعد نوش جان کنید
❤️❤️
اندازه تن ماهی دلبخواه هست
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx