خدایا✨
دستِطمعِمنرا
بههیچگناهۍمرساݩ....
🍃صفیحهسجادیه
💫سلام علیکم
صبحتون مملو از یادونام خدا💫
هدایت شده از کانال ܫࡎـــܝ ࡈ߭ߊߺـــܣࡐܝ
💕✨آخر هفته تون شاد و زیبا
🌸✨زییایی
🌷✨هنر زندگی ست
💕✨تنفس شروع زندگی ست
🌸✨عشق جزیی از زندگی ست
🌷✨اما " دوست "
💕✨" قلب " زندگی ست
🌸✨هر چه آسایش روح
🌷✨هر چه آرامش دل
💕✨هر چه تقدیر بلند
🌸✨هرچه لبخند قشنگ
🌷✨هر چه از لطف خداست
💕✨همه تقدیم شما گروه گفتمان بسوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/2778660876Cb817fb5993
🌷اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
🌷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
🌸🍃🌸 سلام علیکم و رحمت الله و برکاته، صبحتون بخیر و شادی و عافیت، پاینده و سرافراز باشید
🔴 بادها از آیات الهی هستند
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (روم/۴۶)
ﻭ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﺍﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﮋﺩﻩ ﺭﺳﺎﻥ (ﭘﻴﺸﺎﭘﻴﺶ ﺑﺎﺭﺍﻥ) میﻓﺮﺳﺘﺪ، ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﭽﺸﺎﻧﺪ ﻭ کشتیﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺍﻭ (روزی) ﺑﺠﻮﻳﻴﺪ، ﺷﺎﻳﺪ ﺷﻜﺮﮔﺰﺍﺭی ﻛﻨﻴﺪ.
❌ گرچه در آیه فوق روی نقش باد در نزول باران اشاره شده، ولی کلمه "مبشرات" گویای این است که بادها حامل بشارتهایی بیشتری هستند...
❌ چند نمونه از تأثیرات ﺑﺎﺩﻫﺎ بر محیط و زندگی انسان:
🔸ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎﻯ ﻫﻮﺍ ﺭﺍ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ.
🔸 آلودگی هوای شهرها را برطرف ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﻫﻮﺍ ﺭﺍ ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ.
🔸 ﺍﺯ شدت ﻓﺸﺎر ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻣﻰﻛﺎﻫﻨﺪ.
🔸 ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ آورده ﻭ ﮔﺎﺯ ﻛﺮﺑﻦ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﺑﺎﺯﺩم ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﻴﺎﻫﺎﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻰﺑﺮﻧﺪ.
🔸 ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﮔﻴﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻠﻘﻴﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ.
🔸 حرکت دادن توربینهای برق و آسیابهای بادی.
🔸 پخش ﺑﺬﺭﻫﺎی گیاهان در سرتاسر بیابان.
🔸 ﺍﻣﺮﻭﺯه ﻛﻪ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺎﺷﻴﻨﻰ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻧﻴﺮﻭﻯ ﺑﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻭﺯﺵ ﺑﺎﺩﻫﺎﻯ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻳﺎ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻳﺎ ﻛﻨﺪﻯ ﻛﺎﺭ ﻛﺸﺘﻰ ﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺆﺛﺮ ﺍﺳﺖ.
🔸 صدق الله العلی العظیم، به راستی بادها ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ.
🔸حبیبالله
همسرم فحش می شه.mp3
زمان:
حجم:
3.93M
✅ پاسخ
موضوع: همسرم بمن فحش می ده
استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده»
❇️ پرسش :
💢 موضوع: همسرم فحش می ده
سلام ۳۲ سالمه ۹ ساله ازدواج کردم وقتی با همسرم دعوامون میشه همش تو دعواها به من فحش میده فحش های بد به پدر و مادرم خیلی بدم میاد و خیلی عصبی میشم هرچی بهش میگم به پدر و مادر من چیکار داری باز هم دست برنمیداره نمیدونم چیکار کنم و با چه زبونی بهش بگم لطفا کمکم کنید که واقعا به کمکتون احتیاج دارم سپاسگزارم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
🔴 تأثیر عجیب شیر مادر، در تربیت فرزند!
👤 نام شیخ فضل الله نورى را حتماً شنیدهاید.
😱 نوه ایشان رئیس تودهایهاى ایران بود.
🔥 ایشان پسر هرزهاى داشت كه وقتى شیخ فضل الله را دار می زدند، در پاى دار، كف میزد و میرقصید!
❌ در زندان قبل از اعدام، كسى به ایشان گفته بود: كه شما به این خوبی،چرا پسرتان این قدر هرزه شده است؟!
🌹 ایشان فرمود: میدانستم هرزه میشود، چون در نجف بودم و مادرش شیر نداشت، دادیم به زنى تا به او شیر بدهد.
☠ بعداً فهمیدم او زن ( ناصبی یعنی دشمن اهل بیت ) هرزهاى (زناکاری) بوده و معاذالله به امیرالمؤمنین توهین میكرده و فحش میداده است و شیرى كه این ناصبى در حلق بچه من ریخته، از این بهتر نمیشود!
📚 به نقل از استاد قرائتی،
درسهایی از قرآن، ۶۷/۰۴/۱۶
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
🌄💛|°•≈↯
شب جمعه ست....
هوایت نکنم میمیرمــــــــــــــــــــ....
#تولیدی
#پروفایل
#دلتنگ_حرم
#چادرم_یادگار_حرم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
ازجمله مصادیق خشونت شخصیتی استفاده ابزاری از کودک در مناقشات بین والدین است گاهی والدین در دعوایشان به کودک باج میدهند و ازاو استفاده ابزاری می کنند.
مثلا باخريدها و محبت های افراطي، كودك را به اردوگاه خودمي كشند "بيا پيش من مامان يا بابا رو ول كن"
و از طرفی میگویند: «هر كاري
مي كنم به خاطر بچه ام هست»
در حقیقت بچه ها را تبديل به خاكريز جبهه هايمان كرده ايم.
پدر و مادر به هم تيراندازي مي كنند و بچه را وسط گذاشته و هر چه تير است به كودك می خورد.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
پيامبر صلي الله عليه و آله :
كودكان را به خاطر پنج چيز دوست مى دارم :
اول آن كه بسيار مى گِريند ،
دوم آن كه باخاك بازى مى كنند،
سوم آن كه دعوا كردن آنان همراه با كينه نيست؛
چهارم آن كه چيزى براى فردا ذخيره نمى كنند،
پنجم آن كه مى سازند و سپس، خراب مى كنند(دل بستگى ندارند) .
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
🌹🌹#سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت : سی و دوم 🌾با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم پیغامش
🌹🌹رمان #سجده_عشق
🖌 نویسنده : عذرا خوئینی
قسمت : سی وسوم
🌱نمی دونم چه ساعتی از نیمه شب بود که با گریه خودم از خواب بیدار شدم پیشانی و صورتم خیس عرق بود نگاهی به لیلا انداختم خوابش حسابی عمیق بود.
🌼با احتیاط از پله ها پایین رفتم به تاریکی عادت نداشتم ، وارد آشپزخونه شدم که آب بخورم اما صدایی از سمت حیاط شنیدم آروم اروم خودم رو به در رسوندم سایه ای دیدم از ترس تمام تنم لرزید جیغ کوتاهی کشیدم! و به در چسبیدم. صدای قدم هاش به من نزدیک میشد تا خواستم دوباره داد بزنم دستی جلوی دهانم رو گرفت از شدت ترس نفس نفس میزدم!
🌾سرش رو نزدیک گوشم آورد و گفت:_نترس عزیزم منم! . لامپ سوخته بود می خواستم عوضش کنم! حیرت زده نگاهم رو به چهره اش دوختم. با خنده گفت:_اخه دختر خوب چرا برق رو روشن نکردی؟!.
🌺ناراحتیم از خندهش نبود دلم غصه فردا رو داشت نمی تونستم جلوی ریزش اشکام رو بگیرم سرمو روی شونه اش گذاشتم. با لحن غمگینی گفت:_این عشق برات درد سر شد همش غصه می خوری و چشمات بارونیه. تو رو خدا حلالم کن. خیالم از بابت مامانم و لیلا راحته فقط تنها نگرانیم تویی. بعد از من...
🌸سرمو بلند کردم و توچشماش نگاه کردم.
_این حرف رو نزن، من کنار تو خوشبختم. تازه معنی زندگی رو می فهمم. بیا از چیزهای خوب بگیم. با دستش اشکام رو پاک کرد
_باشه اول تو بگو.
🌻_وقتی برگشتی یه جشن ساده می گیریم فقط اقوام نزدیک رو دعوت می کنیم بعدش هم میریم مشهد! آخه تا حالا مشهد نرفتم. هیچ وقت قسمتم نشده...
_آره عزیزم حتما می ریم
🍀چفیه رو دور گردنش انداختم بغضم گرفت و دوباره اشکام جاری شد نگاهم رو ازش دزدیم .صدام کرد باز هم بی قرار شدم دستش رو گذاشت زیرچونم و سرم رو آورد بالا!
🌷_گلاره جانم ، داری اذیتم می کنی من طاقت اشکات رو ندارم. دلم می خواد همسرم صبور و مقاوم باشه.
به سختی لبخند زدم:_(بعد این همه مدت اونم موقع رفتن اسمش رو صدا کردم) محسن ...
🍂_جان محسن.
_بهم قول بده زود برمی گردی. باشه؟
.لب هاش رو روی هم فشرد با اینکه سکوتش زیاد طول نکشید اما هزاران حرف داشت!.
_هرچی خواست خدا باشه همون میشه.
🌴لیلا قران به دست اومد حیاط، فاطمه خانم هم نای راه رفتن نداشت. با اینکه نگران به نظر می رسید اما ناراضی نبود. به صبوریش غبطه خوردم. از زیر قران رد شد.
🍁مادرش رو درآغوش گرفت لحظه سختی بود. از ما خواست بیرون نیاییم در رو که باز کرد احساس کردم قلبم از کار افتاد دلم طاقت نیاورد دویدم تو کوچه ،صداش کردم یک لحظه ایستاد اما به عقب برنگشت حتما می ترسید اراده اش سست بشه دوباره به راهش ادامه داد!...
❄ تازه یادم افتاد پشت سرش آب نریختم اما دیگه فایده ای نداشت رفته بود!....
🍃در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن
من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم مي رود
ادامه دارد....