eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
789 دنبال‌کننده
19هزار عکس
9.3هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام نکردن کودک 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
بدانید که❗️ «فرزندان شما هیچ‌وقت شجاع نمیشوند، اگر صدمه نبینند، هیچ‌وقت یاد نمیگیرند، اگر اشتباه نکنند و هیچ‌گاه موفق نمیشوند اگر شکست نخورند.» 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⛔️ با مردم خوب سخن بگوئید «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ» (بقره/۸۳) ﻭ [ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﺭﻳﺪ] ﺯﻣﺎنی ﻛﻪ ﺍﺯ بنی‌ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻨﻮﺍﻳﺎﻥ، ﺍﺣﺴﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩم، ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺵ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎی ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ﺍﻣّﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺰ ﻋﺪﻩ کمی، ﺳﺮپیچی ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺭﻭی ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺷﺪﻳﺪ. ❌ خوب حرف زدن به این معناست که نباید به کسی اهانت، تحقیر و توهین کرد یا به کسی فحش و سخن ناروا گفت یا به جای سخن حق، سخن باطل بگوئی... ❌ رک‌گویی نقطه مقابل کنایه‌گویی است، صراحت‏ لهجه‏ در بعضی مواقع خوب و پسندیده، و در بعضی مواقع بد و ناپسند است، باید به طرف مقابل نگاه کرد، اگر آدم معقول و محجوبی است خیلی لطیف و با نرمی با او صحبت کنیم، اما اگر جسور و بی پرواست خیلی صریح و رک بدون بی‌احترامی جوابش را بدهیم... ❌ در مواقعی که صراحت لهجه و قاطعیت در گفتار لازم است، نباید در آن تعبیر زننده و رکیک باشد، باید عفت کلام حفظ شود، انسان در صراحت لهجه و رُک‌گویی چیزی را که در دل دارد پنهان نمی‌کند، نفاق ندارد، و هر چیزی را که در دل دارد بر زبان نمی‌آورد، بر این اساس یک فرد مؤمن بر اساس مصلحت، تشخیص می‌دهد کجا سخنی صریح بر زبان‌آورد، یا کجا با کنایه سخن خود را به مخاطبانش منتقل نماید، پس باید در هر موقعیتی، ابتدا شرایط را سنجید و با توجه به شرایط، عکس العمل نشان دهیم... 🔸 گاهی اوقات، کنایه‌گویی بهتر از رک‌گویی است، باید توجه داشت که رُک سخن گفتن به معنی صراحت لهجه و جسارت در بیان حقیقتی که بیانش به مصلحت است، نه جسارت در بی‌احترامی به دیگران و یا بیان حقیقتی که به مصلحت نیست، و همین معیار، حد و مرز صراحت لهجه و رک سخن گفتن را مشخص می‌کند... ❌ گاهی اوقات ما از طرف مقابل حرفی می‌شنویم که بسیار ناراحت کننده است، اما به خاطر ترس یا تعارف جواب او را نمی‌دهیم و در وجود خود احساس ضعف می‌کنیم و برای جبران این شکست غیبت او را می‌کنیم که این خودش یک گناه بزرگ است و معنایش این است که من از یک شخص خاص می‌ترسم و جوابش را نمی‌دهم و ملاحظه‌اش را می‌کنم اما از خداوند بزرگ نمی‌ترسم و به خشم او به راحتی تن می‌دهم، اگر خواسته طرف مقابل نامعقول است یا در توان ما نیست خیلی رک و صریح و در کمال ادب و صداقت به او بگوئیم انجام خواسته شما در توان من نیست... ❌بعضی‌ها در این مواقع به دروغ متوسل می‌شوند که بسیار اشتباه و گناه آلود است، دروغ خوب نیست، ضمن اینکه دروغگو دیر یا زود رسوا می‌شود و عواقب آن اظهر من الشمس است، اما در مقام ادای کلام حق باید قاطعیت داشت، هر کس که در مقابل حق قرار می‌گیرد با صلابت و قدرت با او برخورد شود، اینجا نرمی معنا ندارد، نگاهی در سیره حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نمونه های فراوانی از قاطعیت در گفتار در مقابل دشمنان برای ما نمایان می‌کند، اراده قوی و قاطعیت در کلام، یادمان باشد که هیچ کس بزرگتر از خداوند متعال نیست و از کسی به جز او نباید ترسید... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی
50.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پروژه ی نظم نوین جهانی استاد امین کرمی پایگاه منتظران مهدی فاطمه (س)
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌هفتاد‌ششم ﷽ بــا ابراهیــم از ورزش صحبت می کردیم. می گفت: وقتــی برای ورز
﷽ همراه ابراهیم بودم. با موتور از مسیری تقریباً دور به سمت خانه بر می گشتیم پیرمردی به همراه خانواده اش کنار خیابان ایســتاده بود. جلوی ما دست تکان .داد و من ایستادم آدرس جائی را پرســید. بعد از شنیدن جواب، شــروع کرد از مشکاتش .گفت به قیافه اش نمی آمد که معتاد یا گدا باشد. ابراهیم هم پیاده شد و جیب های .شلوارش را گشت ولی چیزی نداشت به من گفت: امیر، چیزی همرات داری؟! من هم جیب هایم را گشــتم. ولی .به طور اتفاقی هیچ پولی همراهم نبود .ابراهیم گفت: تو رو خدا باز هم ببین. من هم گشتم ولی چیزی همراهم نبود از آن پیرمــرد عذرخواهی کردیم و به راهمــان ادامه دادیم. بین راه از آینه !موتور، ابراهیم را می دیدم. اشک می ریخت هوا ســرد نبود که به این خاطر آب از چشــمانش جاری شود، برای همین !آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم: ابرام جون، داری گریه می کنی؟ صورتــش را پاک کرد. گفت: ما نتوانســتیم به یک انســان که محتاج بود .کمک کنیم. گفتم: خُب پول نداشتیم، این که گناه نداره .گفت: می دانم، ولی دلم خیلی برایش سوخت. توفیق نداشتیم کمکش کنیم کمی مکث کردم و چیزی نگفتم. بعد به راه ادامه دادم. اما خیلی به صفای .درون و حال ابراهیم غبطه می خوردم فردای آن روز ابراهیم را دیدم. می گفت: دیگر هیچوقت بدون پول از خانه .بیرون نمی آیم. تا شبیه ماجرای دیروز تکرار نشود رســیدگی ابراهیــم به مشــکات مردم، مرا یــاد حدیث زیبــای حضرت سیدالشهداء انداخت که می فرمایند: »حاجات مردم به سوی شما از نعمت های خدا بر شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید که این نعمت در معرض زوال و نابودی است :اواخر مجروحیت ابراهیم بود. زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت ماشینت رو امروز استفاده می کنی!؟ گفتــم: نه، همینطــور جلوی خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشــین را گرفت و .گفت: تا عصر بر می گردم ،عصر بود که ماشین را آورد. پرسیدم: کجا می خواستی بری!؟ گفت: هیچی مسافرکشی کردم! با خنده گفتم: شوخی می کنی!؟ .گفت: نه، حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم، چند جا کار داریم خواســتم بروم داخل خانه. گفــت: اگر چیزی در خانه دارید که اســتفاده .نمی کنی مثل برنج و روغن با خودت بیاور رفتم مقداری برنج و روغن آوردم. بعد هم رفتیم جلوی یک فروشــگاه. و ابراهیم مقداری گوشــت و مرغ و… خرید و آمد سوار شد. از پول خُردهائی .که فروشنده می داد فهمیدم همان پول های مسافرکشی است بعــد با هــم رفتیم جنوب شــهر، به خانه چند نفر ســر زدیم. مــن آن ها را نمی شناختم. ابراهیم در می زد، وسایل را تحویل می داد. ادامه دارد...                      
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌هفتادهفتم ﷽ همراه ابراهیم بودم. با موتور از مسیری تقریباً دور به سمت خانه
﷽ آمده ایم، این ها سهمیه شماست! ابراهیم طوری حرف می زد که طرف مقابل .اصلاً احساس شرمندگی نکند. اصلاً هم خودش را مطرح نمی کرد بعد ها فهمیدم خانه هایی که رفتیم، منزل چند نفراز بچه های رزمنده بود. مرد خانواده آن ها در جبهه حضور داشــت. برای همین ابراهیم به آن ها رسیدگی :می کرد. کارهای او مرا به یاد ســخن امام صادق انداخت که می فرماید ســعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه« »۱ خداست و باعث در امان بودن در قیامت می شود ایــن حدیث نورانی چراغ راه زندگی ابراهیم بود. او تمام تلاش خود را در جهت حل مشکات مردم به کار می بست ٭٭٭ دوران دبیرســتان بود. ابراهیم عصرها در بازار مشــغول به کار می شد و برای .خودش درآمد داشت. متوجه شد یکی از همسایه ها مشکل مالی شدیدی دارد .آن ها علیرغم از دست دادن مرد خانواده، کسی را برای تأمین هزینه ها نداشتند ابراهیم به کســی چیزی نگفت. هر ماه وقتی حقوق می گرفت، بیشترِ هزینه ًآن خانــواده را تأمین می کرد! هر وقت در خانه زیاد غذا پخته می شــد، حتما برای آن خانواده می فرستاد. این ماجرا تا سال ها و تا زمان شهادت ابراهیم ادامه .داشت و تقریباً کسی به جز مادرش از آن اطاعی نداشت ٭٭٭ شــخصی به ســراغ ابراهیم آمده بود. قبلاً آبدارچی بوده و حالا بیکار شده .بود. تقاضای کمک مالی داشت ابراهیم به جای کمک مالی، با مراجعه به چند نفر از دوستان، شغل مناسبی را برای او مهیا کرد. او برای حل مشکل مردم هر کاری که می توانست انجام می داد. اگر هم خودش نمی توانست به سراغ دوستانش می رفت. از آن ها کمک می گرفت. اما در این کار یک موضوع را رعایت می کرد؛ با کمک کردن به افراد، گداپروری نکند. ابراهیم همیشه به دوستانش می گفت: قبل از اینکه آدم .محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس می زد مشکل مالی .داشته باشد کمک می کرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند بعد می گفت: من فعاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض می دهم. هر .وقت داشتی برگردان. این پول قرض الحسنه است ابراهیم هیچ حسابی روی این پول ها نمی کرد. او در این کمک ها به آبروی افراد خیلی توجه می کرد. همیشــه طوری برخــورد می کرد که طرف مقابل .شرمنده نشود ٭٭٭ بــزرگان دین توصیه می کنند برای رفع مشــکلات خودتــان، تا می توانید .مشکل مردم را حل کنید همچنین توصیه می کنند تا می توانید به مردم اطعام کنید و اینگونه، بسیاری .از گرفتاری هایتان را بر طرف سازید غروب ماه رمضان بود. ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از ســام و احوالپرسی :یــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزی رفت. به دنبالش آمدم و گفتم !ابرام جون کله پاچه برای افطاری! عجب حالی می ده؟ گفت: راســت می گی، ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتی بیرون آمد ایرج با موتور رسید. ابراهیم هم .سوار شد و خداحافظی کرد با خودم گفتم: لابد چند تا رفیق جمع شــدند و با هم افطاری می خورند. از اینکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــردای آن روز ایرج را دیدم و پرسیدم: دیروز کجا رفتید!؟ گفت: پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه، منزل کوچکی بود که در زدیم .وکله پاچه را به آن ها دادیم چند تا بچه و پیرمردی که دم در آمدند خیلی تشکر کردند. ابراهیم را کامل .می شناختند. آن ها خانواده ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم خانه شان ٭٭٭ .بیست وشش سال از شهادت ابراهیم گذشت. در عالم رویا ابراهیم را دیدم !سوار بر یک خودرو نظامی به تهران آمده بود از شــوق نمی دانستم چه کنم. چهره ابراهیم بســیار نورانی بود. جلو رفتم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. از خوشحالی فریاد می زدم و می گفتم: بچه ها !بیائید، آقا ابراهیم برگشته ابراهیم گفت: بیا ســوار شــو، خیلی کار داریم. به همــراه هم به کنار یک .ساختمان مرتفع رفتیم .مهندسین وصاحب ساختمان همگی با آقا ابراهیم سلام واحوالپرسی کردند :همه او را خوب می شناختند. ابراهیم رو به صاحب ساختمان کرد وگفت من آمده ام ســفارش این آقا ســید را بکنم. یکی از این واحدها را به نامش .کن. بعد شخصی که دورتر از ما ایستاده بود را نشان داد .صاحب ساختمان گفت: آقا ابرام، این بابا نه پول داره نه می تونه وام بگیره !من چه جوری یک واحد به او بدم؟ مــن هم حرفش را تأیید کردم وگفتم: ابرام جــون، دوران این کارها تموم !شد، الان همه اسکناس رو می شناسند ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد وگفت: من اگر برگشــتم به خاطر این !بود که مشکل چند نفر مثل ایشان را حل کنم، وگرنه من اینجا کاری ندارم بعد به سمت ماشــین حرکت کرد. من هم به دنبالش راه افتادم که یکدفعه !تلفن همراه من به صدا درآمد و از خواب پریدم ادامه دارد....
007.mp3
2.16M
اقتدار 🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده 🔺 وضعیت و نگاه به زن در دنیای غرب 💥 دکتر حمید حبشی 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی کانگورو حامله بشه دیگ نیاز به سونوگرافی نداره 😍 به این جنین دقت کنید! خیلی کوچیکه، اما زنده است! در حال حیاته! کوچیک بودنش، مجوزی برای کشتنش نیست! 😭 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مسئولین سازمان تبلیغات اسلامی . برشی ازدیدار امروز 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
نق زدن والدين، کودکان را از داشتن تفکر خلاق و ارتباط سالم دور مي‌کند و باعث مي‌شود کودکان محدود فکر کنند و زاويه شناختي خود را بسته نگه دارند و باعث مي‌شود کودکان به نوعي وابسته و درمانده شوند زيرا فکر مي‌کنند که چون مادرشان نق مي‌زند و به نتيجه مي‌رسد پس من هم از طريق نق زدن به اهدافم مي‌رسم در حالي که هميشه اين‌طور نيست. اين کودکان از تکامل و پيشرفت باز مي‌مانند. پس در رفتار خودتان تجدید نظر نمایید تا الگوی خوبی برای کودکان خود باشید. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️گویند ✨برای کلبه کوچک ❄️همسایه‌ات ✨چراغی آرزو کن ❄️قطعأ حوالی خانه تونیز ✨روشن خواهد شد ❄️من خورشید را ✨برای خانه دلتان آرزو میکنم ❄️تاهم گرم باشد ✨وهم سرشار از روشنایی خونه دلتون بی غم شبتون آروم❄️
ساعتم تنظیم مى‌گردد، به وقت کربلا هم‌قدیماًهم‌جدیداًدوستت‌دارم‌ حسین..❤️ رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌸🌺🌸🌺 ✨از امام صادق (ع)روایت است: ⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️ ⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️ ☘🌹☘🌹☘ بسم اللّه الرحمن الرحيم اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . ☘🌹☘🌹☘ سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاخب الزمان التماس دعا 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
1_838240515.mp3
21.06M
🍃 سـه کار است که باید هر روز آن را انجام دهد: ¹.خواندن دعای عـهد ².دعای ‌فرج ³.سه بار سوره توحید و هدیه آن ها به امام زمان "عج"🍃 🎧دعای عهد با نوای 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
1_1050870666.mp3
3.98M
✯توصیه های ماه رجب که دوشنبه سوم بهمن شروع میشود یک هفته وقت داریم بسیاااار شنیدنی... 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🇮🇷 « من هم یک سپاهی ام » ⭕️ در پی اقدام خصمانه و غیر متعارف اتحادیه اروپا در قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی ✅ حمایت قاطع خود را از سربازان دلیر و جان بر کف این مرز و بوم، با تغییر عکس های پروفایل به عنوان "من هم یک سپاهی ام" حمایت خودمان را از ايشان اعلام می کنیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ «یکی از مهم‌ترین نشانه‌های ظهور» 👤 استاد پناهیان ⚠️ اگر به دنبال زمان ظهور هستید به این علامت نگاه کنید. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌هفتادهشتم ﷽ آمده ایم، این ها سهمیه شماست! ابراهیم طوری حرف می زد که طرف مق
﷽ از علمائــی که ابراهیم به او ارادت خاصی داشــت مرحوم حاج آقا هرندی .بود .این عالم بزرگوار غیر از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشی بود اواخر تابســتان ۱۳۶۱ بود. به همراه ابراهیم خدمت حاج آقا رفتیم. مقداری .پارچه به اندازه دو دست پیراهن گرفت .هفته بعد موقع نماز دیدم که ابراهیم آمده مسجد و رفت پیش حاج آقا من هم رفتم ببینم چی شــده. ابراهیم مشــغول حســاب ســال بود و خمس !اموالش را حساب می کرد خنده ام گرفت! او برای خودش چیزی نگه نمی داشت. هر چه داشت خرج .دیگران می کرد !پس می خواهد خمس چه چیزی را حساب کند؟ .حاج آقا حساب ســال را انجام داد. گفت ۴۰۰ تومان خمس شما می شود :بعد ادامه داد من با اجازه ای که از آقایان مراجع دارم و با شناختی که از شما دارم آن را .می بخشم امــا ابراهیم اصرار داشــت که این واجب دینــی را پرداخت کند. بالاخره .خمس را پرداخت کار ابراهیــم مرا به یاد حدیثی از امام صــادق انداخت که می فرماید کســی که حق خداوند)مانند خمس(را نپردازد دو برابــر آن را در راه باطل« صرف خواهد کرد بعــد از نماز با ابراهیم به مغازه حاج آقا رفتیم. به حاجی گفت: دو تا پارچه .پیراهنی مثل دفعه قبل می خوام .حاجی با تعجب نگاهی کرد وگفت: پســرم، تــو تازه از من پارچه گرفتی .این ها پارچه دولتیه، ما اجازه نداریم بیش از اندازه به کسی پارچه بدهیم ابراهیم چیزی نگفت. ولی من قضیه را می دانستم وگفتم: حاج آقا، این آقا !ابراهیم پیراهن های قبلی را انفاق کرده بعضی از بچه های زورخانه هستند که لباس آستین کوتاه می پوشند یا وضع !مالیشان خوب نیست. ابراهیم برای همین پیراهن را به آن ها می بخشد حاجی در حالی که با تعجب به حرف های من گوش می کرد، نگاه عمیقی :به صورت ابراهیم انداخت وگفت این دفعه برای خودت پارچه را می بُرم، حق نداری به کسی ببخشی. هرکسی .که خواست بفرستش اینجا ادامه دارد....                  
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌هفتادنهم ﷽ از علمائــی که ابراهیم به او ارادت خاصی داشــت مرحوم حاج آقا هر
﷽ پائیز سال ۱۳۶۱ بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم این بار نَقل همه مجالس توســل های ابراهیم به حضرت زهرا سلام الله علیها بود. هر جا !می رفتیم حرف از او بود خیلی از بچه ها داستان ها و حماســه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف .می کردند. همه آن ها با توسل به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها انجام شده بود به منطقه سومار رفتیم. به هر سنگری سر می زدیم از ابراهیم می خواستند که .برای آن ها مداحی کند و از حضرت زهرا سلام الله علیها بخواند .شــب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی ازگردان ها شروع به مداحی کرد !صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود بعد از تمام شــدن مراســم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شــوخی کردند و .صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهائی گفتند که او خیلی ناراحت شد آن شــب قبل از خواب ابراهیم عصبانی بود وگفت: من مهم نیستم، این ها !مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم هــر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را .بکن، اما فایده ای نداشت !آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم .ساعت یک نیمه شب بود. خسته و کوفته خوابیدم قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به :سختی باز کردم. چهره نورانی ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت .پاشو، الان موقع اذانه من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی!؟ البته .می دانســتم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح .را برپا کرد بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی !!حضرت زهرا اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب .قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیشتر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم .در فکر کارهای عجیب او بودم ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم !خوردم، چرا روضه خواندم؟ :گفتم: خُب آره، شــما دیشب قســم خوردی که… پرید تو حرفم و گفت .چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن بعــد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشــب خواب به چشــمم نمی آمد، اما نیمه های شــب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه :طاهره تشریف آوردند و گفتند .نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم هر کس گفت بخوان تو هم بخوان دیگر گریه امان صحبت کــردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی .ادامه داد ادامه دارد....