اگر جایی راهت ندادن برو در خونه
حسین♥️،اونجا همهرو راه میدن.
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
💚💖💚💖💚💖💚
💖
💚
✨امام رضا(علیهالسلام)
درباره فضیلت این روز غدیر میفرمایند:
🌼وَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِین؛
🌼( هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیاء و صدیقین غذا داده باشد)
🌱«اقبال الاعمال، ج ۱، ص۴۶۵»
💚
💖
💚💖💚💖💚💖💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌺🌿
✨پروردگارم...
🌺امروز نگران هیچ چیز نخواهم بود
🌿زیرا که تمام مشکلاتم را به
🌺دستان پر قدرت تو می سپارم
🌿و صبورانه منتظر می مانم تا
🌺هرآنچه میخواهی انجام دهی...
✨پروردگارا...
🌺تو را به بزرگیت قسم هیچکس را در
🌿ساحل طوفانی زندگیش تنها مگذار.
آمیـن..🙏
✍حاجت گرفتن از حضرت فاطمه«سلام الله علیها»
🔴از امام صادق (علیه السلام) از کتاب بحارالانوار برای گرفتن حاجت های مهم با خواندن نماز و ذکر تسبیح حضرت فاطمه زهرا (س) ذکر شده است.
💠از امام صادق(علیه السلام) آمده است که هرگاه حاجت مهمّى داشته باشى به گونه اى که از نظر روحى در فشار شدید باشى،
🔻《دو رکعت نماز بخوان و پس از نماز، سه بار تکبیر و سپس تسبیح حضرت فاطمه زهرا(س) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو:
«یا مَوْلاتى فاطِمَهُ اَغیثینى»
سپس سمت راست صورت را بر زمین بگذار و همین جمله را صد بار بگو، بار دیگر به سجده برو و همین جمله را صد و ده مرتبه بگو، (مجموعاً ۳۱۰ بار مى شود) سپس حاجت خود را از خداوند بخواه که ان شاءاللّه برآورده مى سازد. (و حضرت زهراى مرضیّه(س) ان شاءاللّه در پیشگاه خداوند براى برآمدن آن حاجت، شفاعت خواهد نمود).》🔺
📚پی نوشت:
بحارالانوار، جلد ۹۱، صفحه ۳۰ و بلد الامین، صفحه ۱۵۹
#یکشنبه_شمامتبرک_به_فاطمه_زهرا(سلام الله علیها)...
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🌸
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
18.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه زیباست معجزه علم و تکنولوژی
ویدیویی از واکنش کودکانی که با استفاده از عینک برای اولین بار والدین خود را به وضوح میبینند😊
38.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ جانم علی
کوری چشم دشمنان حضرت حیدرببینیدولذت ببرید
❣صلی الله علیک یاامیرالمومنین ورحمت الله و برکاته بعددعلمه
16.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 زیبای های روح بخش و چشم نواز دنیا تمام ناشدنی است!
🌸 گاهی نگاهی به نقاشی آفرینش کنیم ،
🙏 و خدای خود را از این همه زیبایی ها شکر کنیم،
و از ته دل بگوئیم:🤲
💠 الحمدلله...!
💠 سبحان الله ....!
💠 فتبارک الله احسن الخالقین ....!
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 درباره مشاجره و دعوای والدین
🔴 بچهها نقطه اشتراک همه ما هستند
ماها برخی مواقع یادمون میره اینجا جای کوتاه اومدنه نه گروکشی؟!!
البته یادمون باشه خود این موضوع نباید نباید موضوع دیگهای باشه برای دعوا و مشاجره!
(اهمیت این موضوع برای نوجوانها، اگر بیشتر از کودکان نباشه، کمتر هم نیست)
👈 برای دیگران هم بفرستید
#مشاجره
#دعوا
#دعوای_والدین
#حمید_کثیری
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۱۰ لبم لرزید و اشکم تا روی زمین چکی
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۱۱
_فقط سه روز بعد استاندار عوض شد! این یعنی ما با همین احمقهای وحشی می تونیم حکومت بشار اسد رو به زانو دربیاریم!
او میگفت و من تازه میفهمیدم تمام شب هایی که خانه نوعروسانه ام را با دنیایی از سلیقه برای عید مهیا میکردم..
و او فقط در شبکه های العریبه و الجزیره میچرخید، چه خوابی برای نوروزمان میدیده..
#که_دیگراین_جنگ_بود_نه_مبارزه!
ترسیده بودم،..
از نگاه مرد وّهابی که تشنه به خونم بود،..
از بوی دود،..
از فریاد اعتراض مردم...
و شهری که دیگر شبیه جهنم شده بود..
و مقابل چشمانش به التماس افتادم
_بیا برگردیم سعد! من میترسم!
در گرمای هوا و در برابر اشک مظلومانه ام صورتش از عرق پُر شده..
و نمیخواست به رخم بکشد #باپای_خودم به این معرکه آمدم..
که با درماندگی نگاهم کرد..
و شاید اگر آن تماس برقرار نمیشد به هوای عشقش هم که شده برمیگشت، اما نشد!
از پشت تلفن #نسخه_جدیدی برایش پیچیدند که چمدان را از روی زمین بلند کرد..
و دیگر گریه هایم فراموشش شد..که به سمت خیابان به راه افتاد. قدمهایم را دنبالش می کشیدم..
و هنوز سوالم بی پاسخ مانده بود که معصومانه پرسیدم
_چرا نمیریم خونه خودتون؟
به سمتم چرخید و در شلوغی شهر عربده کشید تا #دروغش را بهتر بشنوم
_خونواده من حلب زندگی میکنن! من بهت دروغ گفتم چون باید می اومدیم درعا!
باورم نمیشد مردی که عاشقش بودم فریبم دهد و او نمیفهمید چه بلایی سر دلم آورده که برایم خط و نشان کشید
_امشب میریم مسجد العُمَری میمونیم تا صبح!
دیگر در نگاهش ردّی از محبت نمیدیدم که قلبم یخ زد و لحنم هم...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد