مثل باران بهاری که نمیگوید کِی...
بیخبر در بزن و...
سرزده از راه برس!
🤲 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#شبتونبخیر✨
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم:
🔖تقویم امروز:
📌 سه شنبه
☀️ ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 19 مارس 2024 میلادی
📖حدیث امروز:
🔅امیرالمومنین علیه السلام:
بی نیاز بودن از عذر خواهی؛ بهتر از عذر صادقانه ومقبول است .
📚نهجالبلاغه حکمت ۳۲۹
📿ذکر امروز: یاارحم الراحمین
📝مناسبت امروز :
ملی شدن صنعت نفت
759.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین جــــان... ❤️
نبردهایم به دامـــان خلـــــق دست نیــــاز
که رزق دهر رسیدهست از آستین حسین
#ریحانه_ابراهیم_زاده
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
سلام امام زمانم✋🌸
صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم
ای اولین سروده و ای شعر آخرم
صبحی که یادتو در آن شکفته شد
گویا تلنگری زده بر صبح محشرم
تعجیل درظهورش #صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
819.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚•••
☆☆تو زیباترین قسمت ازامسال من بودی
امام حسین (علیه السلام)☆☆
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚•••
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
ostadaali.ir خانواده حسینی - ostadaali.ir.mp3
زمان:
حجم:
4.75M
👤 استاد #عالی
⭕️فرزندانمون رو به مراسم اهل بیت ببریم.
🔖 بچهها به خاطر فطرت پاکشون، رحمت جاری در مجالس اهل بیت رو دریافت میکنند.
#دعای_روز_هشتم_ماه_رمضان
۞ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ
❖ خدایا در این ماه مهرورزی به ایتام، و خوراندن طعام، و آشکار کردن سلام، و همنشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان.
#پرسش
آیا می توان سه وطن داشت؟
#پاسخ
آیت الله العظمی خامنه ای: غير از وطن اصلى (جايى كه در آن بدنيا آمده و رشد و نمو نموده) داشتن دو وطن اتخاذى اشكال ندارد ولى اگر خواست سه وطن اتخاذ كند كه در هر يك در طول سال مثلا چهار ماه زندگى كند منوط به صدق عرفى وطن است وگرنه وطن سوم اشكال دارد.
* آیت الله العظمی مکارم شیرازی: ممکن است کسي در دو محل زندگي کند، مثلا شش ماه در شهري و شش ماه ديگر در شهر ديگر، هردو وطن او محسوب مي شود و حتي ممکن است انسان داراي سه وطن باشد مشروط به اينکه در هر کدام چهار ماه از سال (هرچند بصورت پراکنده) بماند.
* آیت الله العظمی وحید خراسانی: اگر قصد دارد در محلّى كه وطن اصليش نيست مدّتى بماند و بعد به جاى ديگر برود ، آن جا وطن او حساب نمى شود.
❗️ جايى را كه انسان محلّ زندگى خود قرار داده و مثل كسى كه آن جا وطن اوست در آن جا زندگى مى كند ، كه اگر مسافرتى براى او پيش آيد دوباره به همان جا بر مى گردد -- اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آن جا بماند -- وطن او نيست ، ولى احكام وطن بر آن جارى مى شود.
❗️ كسى كه در دو محلّ زندگى مى كند ـ مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مى ماند ـ هر دو محلّ وطن اوست ، و همچنين اگر بيشتر از دو محلّ براى زندگى دائمی خود اختيار كرده باشد ، به طورى كه عرفاً گفته شود آن جا محلّ و مسكن دائمى اوست.
❗️و همچنین اگر در سه جا هرکدام 4ماه متصل بخواهد تا آخر عمر در هر سال بماند هر سه جا وطن اوست.
* آیت الله العظمی العظمی شبیری زنجانی: بله ، اگر در هر یک از شهرها به گونه ای اقامت داشته باشد که در نظر متعارف مردم محل زندگی و سکونت او شمرده شود، حکم وطن را دارد.
* آیت الله العظمی فاضل لنکرانی: انسان می تواند دو وطن داشته باشد و داشتن سه وطن به احتیاط واجب جایز نیست.
📚مشاور احکام ومعارف🌷
🌷رضازاده🌷
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
💠🔅💠🔅💠 ❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا 💠 #قسمت_47 از صبح درگیر قربانی کردن گوسفندی بودیم که پدرجون و باب
💠🔅💠🔅💠
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا
💠 #قسمت_48
تا صبح فردای آن روز پلک روی هم نگذاشتم. هیچ شماره ای پاسخگویمان نبود و مسئول کاروان هم موبایلش خاموش بود. کنار تلفن نشسته بودم و مدام تماس می گرفتم و ناامیدتر می شدم. آنقدر گریه کرده بودم که چشمانم باز نمی شد و می سوخت. پلکم ورم کرده بود و روی گونه ام سوزش بدی داشت. شوری اشک گونه ام را سوزانده بود و سرخ شده بود.
وقت اذان صبح بود. نای بلند شدن نداشتم. بغض داشتم و پاهایم سست بودند. لعنت بر شیطانی گفتم و بلند شدم. سجاده ام را کنار تلفن پهن کردم. موبایلم هم کنار سجاده بود. عجب نمازی...😔 قامت که بستم شانه هایم لرزید. با اشک و زجه نمازم را خواندم. سرم را روی مهر گذاشتم و سجده کردم.
آنقدر خدا را التماس کردم که از خدا خجالت می کشیدم و نمی توانسنم سرم را از سجده بردارم. "خدایا... یا ارحم الراحمین. تو رو به عظمت کبریاییت قسم. تو رو به ذات اقدست قسم ای خدااااا صالحم رو بهم برگردون. من خیلی نادون بودم ای خدا.
من یه انسانم و در برابر حکمت و درایت تو خیلی ناچیزم... دعای احمقانه ی منو به پای همین نادونی بذار... من فقط برای ماموریت سوریه اش دعا می کردم. ای خدا من صالحم رو از خودت می خوام...😭"
سر سجاده خوابم برده بود...
به ساعت که نگاه کردم 8صبح را نشان می داد. پتوی نازکی رویم انداخته بودند و هنوز سجاده پهن بود. می دانستم کار سلماست. خانه ساکت بود. " یعنی کجا رفتن؟" بلند شدم و همانطور دوباره کنار تلفن نشستم و شماره را گرفتم. هتل که جوابگو نبود. چندین بار هم شماره مسئول کاروان را گرفتم. دو بوق ممتد می خورد و قطع می کرد. تا اینکه صدای مردی توی گوشی پیچید.
تمام تنم یخ زد و زبانم قفل شد. طولی نکشید که دوباره قطع شد😔
با سلما تماس گرفتم.
ــ الو سلما... سلام
ــ سلام عزیزم خوبی؟
ــ کجایی تو دختر؟ پدرجون کجاست؟
ــ با علیرضا اومدیم سازمان حج و زیارت. اینجا خیلی شلوغه و وضعیت اسفناکیه😔 هنوز آمار دقیق و علت این اتفاق معلوم نیست. ان شاء الله بتونیم خبری بگیریم. پدرجون هم رفته امامزاده. گفت میرم دعا کنم... دلش خیلی گرفته بود. تو بهتره خونه بمونی. شاید کسی زنگ بزنه. جویای اخبار هم باش. الو... الو مهدیه؟!
آنقدر بغض داشتم که بدون حرفی تماس را قطع کردم😭
ادامه دارد.....