eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
789 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
9.3هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
Part19_جان شیعه اهل سنت.mp3
4.8M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(19) ♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
« 🖤🥀» •|ماسامرانرفته گدای تومی شویم... •|ای مهربان امام!فدای تومی شویم... 🖤‌¦↫ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
بد خواه کسان هیچ به مقصد نرسد یک بد نکند تا به خودش صد نرسد من نیک تو خواهم و تو خواهی بد من تو نیک نبینی و به من بد نرسد 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
4_5947051703634233296.mp3
8.1M
۳ 📿 بعد از استحمام، گونه هات برق می‌زنند؛ نورانی میشن! حمامِ روح هم، جانت رو جلا میده! گونه‌های روحت برق میزنن ... استغفار، نورانی ات میکنه! 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
⁨🫕🫕آش ترشی 🧆🥙🧆 لوبیا : 1 پیمانه عدس : 1 پیمانه نخود : 1 پیمانه برنج : 1 پیمانه گشنیز خرد شده : نصف لیوان جعفری خرد شده : 1 لیوان شنبلیله خرد شده : نصف لیوان رب : 2 قاشق غذاخوری آرد گندم : 2 قاشق غذاخوری ترشی سیب جنگلی : 1 قاشق غذاخوری روغن : به مقدار لازم سیر : 1 بوته نمک : به مقدار لازم ادویه کاری : به مقدار لازم زیره : به مقدار لازم فلفل : به مقدار لازم 🧆🧆🧆🧆 ابتدا لوبیا ، نخود ، عدس هر کدام را جداگانه در آب می پزیم. سبزیجات را مقداری تفت داده سپس در مقدار کمی آب می پزیم تا نرم شود .و در انتهای آش به آن اضافه کنید 30 دقیقه مانده به پایان پخت. سپس برنج را به آن اضافه می کنیم . می توانید زمانی که تمام مواد را با هم مخلوط کردید سبزی ها را بدون پخت به مواد پخته شده اضافه کنید و آب بریزید تا پخته شود پس از پخته شدن مواد رب ، ترشی و نمک را اضافه می کنیم. سپس سیر را جداگانه در روغن تفت می دهیم و آرد را به آن اضافه می کنیم و در آش می ریزیم. پس از 10 دقیقه آش آماده است. برای سبزی دو نوع مرحله پخت وجود دارد اینکه شما کدام را استفاده کنید اختیاری 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
♨️ ⛔️ جملات معجزه‌آسا در تربیت فرزند 1️⃣ دوستت دارم ولی این کار تو را نمی پسندم: کار درست و نادرست را به صورت واضح برای کودک مشخص کنید یعنی به او بیاموزید ما کار درست و کار نادرست داریم، نه بچه خوب و بچه بد. حتما این تفکیک را از همین کودکی و به خوبی در ذهن کودک بیندازید. 2️⃣ خودت تصمیم بگیر: این گونه به کودک می آموزیم که مسئولیت عمل خودش را برعهده دارد و هر تصمیمی که بگیرد باید منتظر عواقب بد یا خوبش باشد. 3️⃣ احساس تو را درک می کنم: وقتی کودک عصبانی است و مثلا می گوید«خیلی بدی»، این ها تنها جملاتی است که همه ذهن او را پر کرده، پس شما می توانید به او کمک کنید تا با احساسات آشنا شود؛مثلا به وی بگویید که 《بچه ها با پرت کردن وسایلشان آرام نمی شوند، می خواهی با هم صحبت کنیم؟》 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ابتدای تغییر هست و خیلی خیلی کمک می‌کنه تا تعامل درست‌تری با بچه‌ها داشته باشیم ... 👈 شما چقدر این رو فهم کردید؟! و با فهمش چه تغییری توی رابطه‌تون با کودک ایجاد شد؟! 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
همسرم دائما سرش تو موبایله😔.mp3
5.39M
💫✨پاسخ : 😔 اعتیاد بموبایل استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده» 💢⚜️ پرسش : 🛑موضوع: اعتیاد به موبایل سلام علیکم بنده حدود ۱۱ سال هست ازدواج کردم تا اندازه ای زندگی من خوبه ولی بابت یک موضوعی زیاد با همسرم مشکل دارم همسرم وقتی از سرکار میاد سرش یک ریز تو موبایله و برای من خیلی وقت نمیزاره و همین باعث شده گاهی اوقات با هم دعوا و جر و بحث کنیم لطفا منو راهنمایی کنید که چه کار باید بکنم ممنون 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
محبت زیاد مادرشوهر به جاری.mp3
6.06M
💫✨پاسخ : 😔 محبت زیاد مادرشوهر بجاری استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده» 💢⚜️ پرسش : 🛑موضوع: محبت بیشتر مادرشوهر به جاری سلام وقتتون بخیر استاد حدود یک سالی هست جاری دار شدم😔 و ایشان حدود دو سال از من کوچیکتره ولی نمیدونم چرا با اینکه خیلی احترام مادر شوهرم رو نداره ولی اونو بیشتر از من دوست دارند و همین باعث شده خیلی حساس بشم و خود خوری کنم 😔 خواهش می کنم منو کمک کنید 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓آیا حذف الزام حجاب باعث بهبود وضعیت حجاب در کشور میشه؟ 🧐میگن هر چیزی که به صورت اجبار دربیاد تمایل نسبت بهش کم میشه و نوعی لجبازی و مخالفت رو به دنبال داره. مثل همین حجاب که در کشور ما اجباری هست ❌خب اولاً این پوششی که خانم های مخالف حجاب دارن که اصلاً حجاب محسوب نمیشه که بخوان ناراحت باشن. مانتوشون که فقط دوتا آستینه و پوشش سرشون که دیگه بدتر از اون،فک می کنن با کمترین میزان پوشش بازم قانون رو رعایت کردن 🤕مثلا یه نوار باریک تل مانند میذارن رو سرشون و فکر می کنن دارن به قانون کشورشون احترام میذارن(بیشتر بلاگرا این کار رو می کنن) که این کار بیشتر تمسخر حجاب هست تا رعایت حجاب 2⃣دوماً اگه حجاب اجباری بده بی حجابی اجباری هم بده. چطور زمان شاه چادر از سر خانم ها می کشیدن و به اونها اجازه نمیدادن با حجاب به مدرسه و دانشگاه برن،پس اجبار یک روش خیلی خوب و موثر بوده دیگه چون یه سری الان به این نتیجه رسیدن زمان شاه خیلی اوضاع ما خوب بوده 3⃣سوما حجاب جز قانون کشور ماست و هر قانونی تو هرجای دنیا یه سری مخالف داره ولی در نهایت به تشخیص قانون گذاران تصویب میشه و نمیشه با سلیقه ی همه افراد جور دربیاد ⏪با همه این اوصاف اگر الزام قانونی حجاب برداشته شد و عده ای تا مرز برهنگی پیش رفتن تکلیف کسانی که مخالف این بی بندوباری هستن چی میشه؟ مگه نباید به نظر اونها هم احترام گذاشته بشه؟ 📰اگر مراجعه کنیم به خبرگزاری های غربی به راحتی می تونیم از سرنوشت زنان در کشورهای آزاد مطلع بشیم و نتیجه ی آزادی پوشش رو ببینیم 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_ام به روایت حانیه چقدر دلم میخواست با یکی حرف بزنم ، یکی که
به روایت حانیه ......................................... حرفای امیرعلی رو باور داشتم ولی من همین جوری هم به زور شال سرم میکردم دیگه چه برسه به این که بخوام ده دور دور خودم بپیچمش. هوف. ولی چاره ای نبود ، آدمی نبودم که حرف مردم برام مهم باشه. ولی ظاهرا تنها برداشتی که از ظاهر من میشد داشت این بود که از خدامه موردتوجه پسرای لات قرار بگیرم ؛ از طرفی دلم نمیخواست همش نگران تیکه های پسرا باشم. پس بلاخره بعد از کلی فکر کردن و درگیری ذهنی تصمیم گرفتم یه مانتوی بلندتر بپوشم و حداقل یکم شالمو بکشم جلوتر . _ ماااماااان. مااااماااان. مامان:جونم ؟ _ میای بریم خرید؟ مامان: باهم؟؟؟؟؟؟؟ از این لحن متعجبش خندم گرفت خب حق داشت؛ من کی با مامان رفته بودم خرید که این دفعه دومم باشه ؟ همیشه با بچه ها میرفتم. _ اره . میخوام مانتو بخرم. مامان: خب چرا با یاسمین اینا نمیری؟ چیزی شده؟ _ واه چی شده باشه؟ میخواستم مانتوی بلند بگیرم .نمیای با اونا برم. مامان: تو ؟ مانتوی بلند؟ _ مامانی بیست سوالی میپرسی حالا؟ مامان:خیلی خب برو حاضر شو بریم. وقتی با مامان بودم که کسی نمیتونست حرفی بزنه پس نیاز به پوشیده تر بودن نبود. یه بلوز سفید آستین سه ربع با یه کت حریر نازک مشکی با یه ساپورت مشکی وشال و سفید. مثله همیشه پرفکت. مامان با دیدن من دوباره شروع کرد به سوال پرسیدن مامان: حالا مانتوی بلند میخوای چیکار؟ _ میخوام بخورمش. مامان : نوش جونت 😒. خب مثله ادم برای چی میخوای ؟ _واه مامان خوب میخوام هروقت تنها رفتم بیرون بپوشم که انقدر بهم گیر ندن. حالا بیا بریم. راستی ددی برده ماشینو؟ مامان: هوف. از دست تو. اره برده. زنگ زدم آژانس _ فداااات شم مامی جونم . . . . . نمیدونم امروز مردم تغییر کردن یا من حساس شدم. انگار قبلا اصلا این پسرای هیزو نمیدیم از در خونه که اومدیم بیرون تا الان 10.20 نفر یا چشمک زدن یا تیکه انداختن. هوف. خوبه مامان همرامه. فکر کنم باید تجدید نظر کنم و همیشه از این مانتو مسخره ها بپوشم. مامان _ حانیه بگیر بریم دیگه. الان دو ساعته داری میگردی فقط یه روسری گرفتی. _ عه به من چه هیچکدومشون خوشگل نیستن. عه عه عه مامان اونجا رو نگاه کن. اون مانتو مشکیه خوشگله . بیا..... و بعد دست مامان رو گرفتم و دنبال خودم کشیدم به سمت اون مغازه . مانتوهاش عالی بود. یه مانتوی سفید بود که قسمت سفیدش تا روی زانو بود و روش پارچه حریر مشکی که تا زیر زانو بود جلوه خاصی بهش داده بود به خصوص حویه کاری های پایین پارچه مشکیه. با روسری مشکی که گرفته بودم عالی میشد. بلاخره بعد از 2 ساعت گشتن موفق شدم. . . . مامان در خونه رو باز کرد و منم دنبالش وارد خونه شدم. کفشای امیرعلی پشت در نشونه حضورش تو خونه بود با ذوق و انرژی دوباره که گرفته بودم مثله جت از کنار مامان رد شدم و کفشام رو در اوردم و رفتم تو . امیر رو مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه میکرد. _ سلااااام. امیرعلی: علیک سلام. چی..... حرف امیرعلی تموم نشده بود که دستشو کشیدم و بردمش تو اتاق. امیرعلی: چته؟؟؟؟ _ چشاتو ببند. سرررریع سریع کت حریر رو لباسم رو در اوردم و مانتو و روسری که گرفته بودم رو سرم کردم. نمیشد موهامو نریزم بیرون که یه دسته از موهای لختمو انداختم رو پیشانیم و رو به روی امیرعلی وایسادم . _ خب . باز کن. با دیدن من لبخند زد و حالت چهرش رنگ تحسین گرفت و بعد بلند شد رو به روم ایستاد و موهام رو هل داد زیر روسریم. امیرعلی: اینجوری بهتره. یه لبخند دندون نما تحویلش دادم و گفتم _ خب دیگه تشریف ببر بیرون میخوام استراحت کنم. ......................................................... بیا دل را بده صیقل بدین سان که بی‌عفت بدان بی‌شک به خواب است!
4447771588.pdf
27.78M
🛑رمان زندگینامه شهید سیاهکالی کتاب یادت باشد رمان بسیار زیبا وخواندنی📖 وآموزنده📚 وجذاب هدیه ما به شما زینبے های عزیز.. زندگینامه شهید حمید سیاهکالی مرادی به روایت گری همسر شهید سیاهکالی خانم فرزانه سیاهکالی مرادی 🌿💚 التماس دعا✨ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
صبح یعنی پرواز قد کشیدن در باد چه کسی می گوید پشت این ثانیه ها تاریک است؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است. صبح زیباتون بخیر، روزتون سرشار از امید… ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴استاد فرحزاد: تو چطور هیئتی هستی، مسجدی هستی، برای امام حسین [ع] میگی جانم، مالم، همه چیزم فدای تو، ولی اسم بچه‌هات هیچ کدوم به اهل بیت [ع] نمی‌خوره؟ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🔰 🔺️عیسی کربلایی ‌از چه میدانید؟! ‌ 🔸 نخل مریم جایگاهی در علیه السلام در دیوار جنوبی بالاسر بود، که در سال ۱۳۶۶ قمری توسط استاندار سنی کربلا، القیسی تخریب شد. 🔸 این جایگاه با محرابی از مرمر خالص شبیه به آینه و سنگی سیاه در وسط آن مشخص شده بود. 🔸 اما چرا به اسم نخل مریم معروف بود؟ در قرآن آیه ۲۲ سوره مریم آمده است: "پس مریم باردار شد و با وی (عیسی) در مکانی دور خلوت گزید" در منابع معتبر اسلامی به این محل اشاره شده است 🔸 علیه السلام در تفسیر این آیه میفرماید: "مریم از دمشق خارج شد تا به کربلا رسید... و با کمک فرشته‌ای الهی در زیر نخل خرمایی سکونت گزید تا اینکه عیسی را به دنیا آورد" و این مکان همان محل شهادت علیه‌السلام در کربلا است که به مقام نخل مریم معروف شد. ‌ ‌📙‌تهذیب الاحکام،شیخ طوسی،ج۶،ص۷۳ ‌ 🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها✨🕊 ‌‌ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
🔰 💠 عنوان: حیات در آسمان ها ✍🏻 نویسنده: ریچارد اس یانگ 🔸 مترجم: محمود بهزاد _ حمیده غروی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx