هدایت شده از کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
1_838240515.mp3
21.06M
🍃 #دعای_عهد
سـه کار است که #شیـعه
باید هر روز آن را انجام دهد:
¹.خواندن دعای عـهد
².دعای فرج
³.سه بار سوره توحید
و هدیه آن ها به امام زمان "عج"🍃
✨ #میرزا_جوادآقـا_ملـکی_تبریزی
🎧دعای عهد با نوای #علی_فانی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
⁉️ تقوا چیست و چه تفاوتی با زهد دارد؟
❌ تقوا به معنای ساده یعنی خود نگهداری و حفظ نفس از مخالفت اوامر و نواهی حضرت حق و در طلب رضایت او بودن.
❌ اما درباره نسبت تقوا و زهد باید گفت كه مشتركات زیادی با یكدیگر دارند. میتوان گفت كه دنیا گرایی خود نوعی بی تقوایی محسوب میشود و از نشانههای تقوا، انفاق از مال است و شخص زاهد میتواند بدون تردید و درنگ، از مال خود انفاق كند. همچنین از نشانههای تقوا این است كه انسان، یقین به قیامت حاصل كند و زاهد، اغلب به یاد قیامت است.
با این وجود كه می توان میان تقوا و زهد مشتركاتی را بر شمرد، اما میان آن دو فرق هایی نیز هست. در مجموع تقوا بیشتر ناظر به حالات نفسانی است، در حالی كه زهد ارتباط بیشتری با امور مادی و محسوس و جلوههای دنیا دارد كه از خارج وجود بر انسان اثر میگذارد.
❌ در اصطلاح احادیث اسلامى، زهد به نوع خاصى از بىمیلى اطلاق مىشود و آن، بىمیلى به امورى است كه راه رشد و تكامل را بر انسان مسدود مىكند و مانع شناخت حقایق مىگردد، مانند بى میلى به ظلم کردن.
براساس این تعریف، تقوا و زهد از یك ریشهاند. انسان در اوج تقوا به مرتبه زهد مىرسد...
یعنى تا وقتى میل به كارهاى ناشایسته در او هست و با قدرت تقوا از آن كارها اجتناب مىكند، متقى است، ولى زاهد نیست. با تداوم تقوا، انسان تدریجا به جایى مىرسد كه میل به كارهاى ناشایسته در او مىمیرد.
❌ در تقوا میل به انحراف هست، ولى انحراف نیست، اما در زهد نه میل به انحراف هست و نه انحراف. تقوا موجب روشنایى چراغ عقل و نیز قلب است و زهد روشنایى این چراغ را تقویت مى كند و تداوم نور بصیرت را تضمین مىنماید.
❌ زاهد یعنى کسی که هوس در او مرده است. انسان در اوج تقوا به مرتبه زهد مىرسد. بنابراین، زهد بالاتر از تقوا است.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
✍️ حبیبالله یوسفی
🔺مهمترین اخبار خوب و امیدوار کنندهی
۲۴ساعت گذشته=۱۴۰۲/۰۱/۲۶
👌#خبر_خوب
🔊#رسانه_باشید
Ⓜ️#اختصاصی_میخ_مدیا
✅انتشار به هر شکلی آزاد است
الن گالینسکی از موسسه خانواده و کار از ۱۰۰۰ کودک پرسید:
اگر یکی از آرزوهای تان در مورد پدر و مادرتان برآورده میشد، آن آرزو چه بود؟
پدر و مادرها پیش بینی میکردند که پاسخ سوال گذراندن وقت بیشتری با آنها باشد.
آنها اشتباه میکردند.
آرزوی شماره یک بچه ها این بود که
پدر و مادر های شان کمتر خسته و استرس آلود باشند...
مراقب کودکان باشیم...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
کاش وقتی فرزندمان نمرهی هفده را به خانه آورد، به جای اینکه بگوییم بقیه چند شدند و معدل کلاس چند بود، بپرسیم در آزمون قبلی، نمرهات چند شده بود؟
وقتی که یاد گرفت معدل پایین کلاس می تواند توجیهی برای نمرهٔ پایین او باشد، در بزرگسالی نیز، رفتارهای نادرست بزرگ دیگران را بهانهای برای رفتارهای نادرست کوچک خود خواهد کرد.
او یاد می گیرد که وقتی دروغ گفت، در توجیهش بگوید: دیگران هم دروغ می گویند. بیشتر از من. او این نحوه استدلال را از ما آموخته است.
اما وقتی می پرسیم نمرهی قبلیات چند بود، میآموزد که هر کس با گذشتهٔ خودش مقایسه میشود.
او مسیر رشد و پیشرفت را طی خواهد کرد، بی آنکه جلوتر بودن دیگران، بیانگیزهاش کند و عقب ماندن اطرافیان، در دلش شادی نهانی ایجاد کند.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
وقتی بانهایت توان سر کودک خود داد میزنیم باجملات وکلمات نامناسب به او توهین میکنیم ویا به او آسیب جسمی میرسانیم، در حال تربیت او نیستیم، بلکه خشم خود را تخلیه میکنیم.
از خودمان بپرسیم آیا هدف ما از بچه دارشدن، آوردن موجودی به این دنیا بود تا تمام خشم های فروخورده ی مان را بر سر او تخلیه کنیم؟
بپرسیم از خود که آیا برای ما لذت بخش است فردی مارا به منزلش دعوت کند ومدام مارا مورد بی احترامی تحقیر توهین وخشم خود قرار دهد؟
این همانکاری ست که بیشتر مابا کودکمان انجام میدهیم
به مدیریت خشم خود بیشتر توجه کنیم گاهی لازم است دراین راه از یک کارشناس کمک بگیریم ما اجازه نداریم باهیچکس خصوصا فرزندی که به این دنیا دعوتش کردیم رفتار پرخاشگرانه داشته باشیم.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
والدین عزیز دقت داشته باشید که❗️
بی توجهی به صحبت ها و سؤالات کودک باعث ميشه👇
1_ شجاعت ارتباط با دیگران
2_ رشد فکری و شخصیتی
3_و توانایی در بروز افکار و احساس
از کودک گرفته شود...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
#غلطگیر | پدر و مادرِ همیشه مقتدر
🔸 پدر و مادر عزیز، شما باید در چشم کودک مقتدر باشید؛ پس بههیچعنوان اجازه ندید فرزندتون روی شما دست بلند کنه، در اینجور مواقع دست کودک رو بگیرین و اگه خیلی عصبانیه ازش بخواید روی بالشت مشت بکوبه!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
از مقایسه کودکان با یکدیگر جدا بپرهیزید
مقایسه توانایی کودکان با یکدیگر تاثیری در افزایش قابلیتها و استعدادهای آنها ندارد و عموماً زمینه ایجاد استرس و نگرانی را برای کودکان فراهم می کند.
مقایسه کودکان قاتل اعتماد به نفس آنها است.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🌻بزرگتریݩ آزمون " ایمان"زمانی است که آنچه که مۍ خواهید را بدست نمی آورید
🌻با این حال قادرید بگویید
🌱خدایا شکرتـــــــ🌱
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
﷽ #مردےدرآئینہ 💙 #قسمتهشتادوششم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 حمله اگرها ...
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتهشتادوهفتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
كمتر از ثانیه
ديگه داشتم ديوونه مي شدم ... انگار زيرم ميخ داشت ... يه چيزي نمي گذاشت آروم بگيرم ... هي از
اين پهلو به اون پهلو ... و گاهي تكيه به پشت ... و هر چند وقت يه بار مهماندار مي اومد سراغم ...
- قربان اگه راحت ني ديست مي خوا دي زي چ ي براتون بيارم؟ ...
چند بار بي دليل پاشدم رفتم سمت دستشويي ... فقط براي اينكه يه فضاي كوچيك هم كه شده واسه
كش و قوس رفتن پيدا كنم ... تنها قسمت خوبش اين بود كه صندلي كناريم خالي بود ...
اگه يكي ديگه عين خودم مي نشست كنارم و هر چند دقيقه يه بار يه كش و قوس به خودش مي داد ...
اون وقت مجبور مي شدم يا خودم رو از هواپيما پرت كنم بيرون يا اون رو ...
ساندرز، رديف جلوي من ... تمام مدت حواسش به همسر و بچه اش پرت بود ... صندلي نورا بين اونها بود
... گاهي مي رفت روي پاي مادرش و با اون حرف مي زد و بازي مي كرد ... گاهي روي صندلي خودش مي
ايستاد و مي پريد توي بغل دنيل ...
اون هم مثل من نمي تونست يه جا بشينه ... و اونها با صبر خاصي باهاش بازي مي كردن و سعي در
مديريت رفتارش داشتن ... تا صداي خنده هاي اون بقيه رو اذيت نكنه ...
ناخودآگاه محو بچه اي شده بودم كه بيشتر از هر چيزي در دنيا دلم مي خواست ازش فاصله بگيرم ...
خوابش كه برد ... چند دقيقه بعد بئاتريس هم خوابيد ... و دنيل اومد عقب، پيش من ...
- خسته كه نشدي؟ ...
با لبخند اومده بود و احوالم رو مي پرسيد ... فقط بهش نگاه كردم و سري تكان دادم ...
- طول پرواز رو داشتم كتاب مي خوندم ...
- صدامون كه اذيتت نكرد؟ ...
- نه ...
لبخند بزرگي صورتش رو پر كرد ...
- تو كه هنوز صفحه بيست و چهاري ...
نگاهم كه به كتاب افتاد خودمم بي اختيار خنده ام گرفت ... سرم رو چرخوندم سمتش ...
- فكر كنم سوژه دوم برام جذابيت بيشتري داشت ...
و اون همچنان لبخند زيبا و بزرگي به لب داشت ...
- چي؟ ...
- تو ... همسرت ... دخترت ... به نظرم خيلي دوست شون داري ...
نگاهش چرخيد سمت صندلي هاي جلويي ... هر چند نمي تونست دخترش رو درست ببينه ...
- آره ... خدا به زندگي من بركت هاي فوق العاده اي رو عطا كرده ...
نگاهش دوباره برگشت سمت من ...
- شما چطور؟ ... هنوز بچه نداريد؟
- نه ...
نيم كتف، پاهاش رو انداخت روي هم ... و در حالي كه هنوز نگاهش سمت من بود ... به صندلي تكيه داد
...
- كاش همسرت رو هم با خودت مي آوردي ... سفر خوبيه ... مطمئنم به هر دوتون خيلي خوش مي
گذشت ... اينطوري مي تونست با بئاتريس هم آشنا بشه ... تو هم تنها نبودي ...
سرم برگشت پايين روي حلقه ام ... انگشت هام كمي با حلقه بازي بازي كرد و تكانش داد ...
- بيشتر از يه سال ميشه ولم كرده ... توي يه پيام فقط نوشت كه ديگه نمي تونه با من زندگي كنه ...
گاهي به خاطر اينكه هنوز خودم رو متاهل مي دونم و درش نميارم احساس حماقت مي كنم ...
خنده تلخي چهره ام رو پوشاند ... حالت جدي و در هم چهره من، حواس دنيل رو معطوف خودش كرد
... لبخندش كور شد اما هنوز مي تونستم گرماي نگاهش رو روي چهره ام حس كنم ...
- متاسفم ... حرف و پيشنهاد بي جايي بود ...
- مهم نيست ... بهش حق ميدم من همسر خوبي نبودم ...
كمي خودم رو روي صندلي جا به جا كردم ...
- اما يه چيزي رو نمي فهمم ... بعد از اينكه توي اين دو روز رفتارت رو با همسرت و علي الخصوص نورا
ديدم يه چيزي برام عجيبه ...
با دقت، نگاه گرمش با نگاهم گره خورد ...
- چطور مي توني اينقدر راحت با كسي برخورد كني ... كه چند ماه پيش نزديك بود بچه ات رو با تير
بزنه؟ ...
خشكش زد ... نفس توي سينه اش موند ... بدون اينكه حتي پلك بزنه نگاه پر از بهت و يخ كرده اش رو
از من گرفت ... و خيلي آروم به پشتي صندلي تكيه داد ...
تازه فهميدم چه اشتباه بزرگي كردم ... نمي دونست اون شب ... دخترش با مرگ، كمتر از ثانيه اي فاصله
داشت ... به اندازه لحظه كوتاه گير كردن اسلحه ...
اون همه ماجرا رو نمي دونست ... و من به بدترين شكل ممكن با چند جمله كوتاه ... همه چيز رو بهش
گفته بودم ...
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#مردےدرآئینہ 💙 #قسمتهشتادوهفتم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 كمتر از ثانیه
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتهشتادوهشتم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
باز مانده
سكوت مطلقي بين ما حاكم شد ...
نفسم توي سينه حبس شد ... حتي نمي تونستم آب دهنم رو قورت بدم ...
اون توي حال خودش نبود ... و هر ثانيه اي كه در سكوت مي گذشت به اندازه هزار سال شكنجه به من
سخت مي گذشت ... چشم هاي منتظرم، در انتظار واكنش بود ... انگار كل دنياي من بهش بستگي داشت
...
و اون ... خم شده بود و دست هاش كل چهره اش رو مخفي كرده بود ...
چند بار دستم رو بلند كردم تا روي شونه اش بگذارم ... اما ناخودآگاه و بي اختيار اونها رو عقب كشيدم ...
نمي دونستم چي كار با دي بكنم ... من دنبال اون، پا به اين سفر گذاشته بودم ... و حالا هر اتفاقي مي
تونست براي من بيوفته ... بهش حق مي دادم كه بخواد انتقام بگيره ... اما باز هم وحشت وجودم رو پر
كرده بود ...
اين يه سفر توريستي نبود ... من با تور اونجا نمي رفتم ... و اگه دنيل رهام مي كرد در بهترين حالت بعد
از كلي سرگرداني توي يه كشور غريب ... با آدم هايي كه حتي مواجه شدن باهاشون برام رعب آور بود ...
بايد دست از پا درازتر برمي گشتم ...
سرش رو كه بالا آورد چشم هاش سرخ و خيس بود ... با كف دست باقي مونده نم اشك رو از كنار
چشمش پاك كرد ...
تمام وجودم از داخهل مي لرزيد ... اين پريشاني، حال هر بار من در مواجهه با ساندرز بود ... و توي اون
لحظات بيشتر از قبل شده بود ...
نمي تونستم بهش نگاه كنم ... اشك با شرم توي چشم هام موج مي زد .. .
- هيچ چيز جز اينكه بگم ... متاسفم ... به مغزم خطور نمي كنه ...
از حالت خميده اومد بالا و كامل نشست ... و نگاه سنگينش با اون پلك هاي خيس، چرخيد سمت من ...
از ديدن عمق نگاهش، قلبم از حركت ايستاد ...
- اگه منتظر شنيدن چيزي از سمت من هستي ... الان، مغز منم كار نمي كنه ... جز شكرگزاري از لطف و
بخشش خدايي كه مي پرستم ... به هيچي نمي تونم فكر كنم ...
نمي تونم چيزي بهت بگم ... اصلا نمي دونم چي بايد بگم ...
مي دونم در اين ماجرا عمدي در كار نيست ... اما مي دونم اگه خدا ...
دوباره اشك توي چشم هاي سرخش حلقه زد ... و بغض راه كلمات و نفسش رو بست ... بدون اينكه
مكث كنه از جا بلند شد و رفت سمت سرويس هاي هواپيما ... و من مي لرزيدم ... مثل بچه اي كه با
لباس بهاري ... وسط سرما و برف سنگين زمستان ايستاده ...
به جاي سرزنش كردن و تنفر از من ... وجودش محو نعمت خدايي بود كه مي پرست دي ...
چند دقيقه بعد، برگشت ... نشست سر جاش ... با نشستنش، نورا تكاني خورد و از خواب بلند شد ...
خواب آلود و با چشم هاي نيمه باز ...
نورا رو از روي صندلي برداشت و محكم توي بغلش گرفت ... از بين فاصله صندلي ها نيم رخ چهره هر
دوشون رو واضح مي ديدم ...
با چشم هاي پف كرده، دستي روي سر دخترش كشيد ...
- بخواب عزيزم ... هنوز خيلي مونده ...
هواپيما توي فرودگاه استانبول به زمين نشست ... و ما منتظر تا زمان اعلام پرواز استانبول ـ تهران ...
تمام مدت پرواز نمي تونستم بشينم ... يول حالا كه همه چیزی تموم شده بود ... آروم نشسته بودم و غرق
فكر ... و زماني كه انتظار به پايان رسيد ... اين سفر، ديگه سفر من نبود ... بايد از همون جا برمي گشتم
...
اونها آماده حركت شدن ... اما من از جام تكان نخوردم ... ثابت روي صندلي ... همون جا باقي موندم ...
ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅تاحالا مراسم عمامهگذاری رو دیدین؟؟
👈🏻 اینممراسم چادرگذاری😍🌹
جشن تکلیف دختران عراقی که از طرف آستان قدس حسینی برگزار شده در شب میلاد کریم اهل بیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰فعالیت سیاسی درست اینه
خیلی جالبه
یه عده هستن منتظر اینن یه نقطه ضعفی توی دولت و دستگاه های دیگه پیدا کنن و شروع کنن به تخریب و اینو با مسخره و توهین بزرگ کنن!! بعد اسمشون رو گذاشتن فعال سیاسی!
و ببینین امام امت چه جوابی به این افراد میده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قشنگیهای شمال ایران در هر فصلی یک شکلی است؛ زمستانها سفید و افسانهای...
اینجا جاده جواهرده است
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرسره آبی چین 🏄🏄
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
جنگل فرن در جامائیکا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
بهار رویایی شهر سیاتل آمریکا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نروژ
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منظره فوق العاده کوه شیلتورن سوئیس
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گنبدهای نمکی شهرستان بستک، هرمزگان
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛