eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
772 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
✨باید شکرگزاری را در اولویت همه کارهایت قرار دهی ✨اول از همه باید بابت اینکه زنده هستی خدا را شکر کنی ✨باید بابت موارد مثبت زندگی ات شکرگزار باشی تا آنها چند برابر شوند ✨هر چه بیشتر شکرگزار باشی نعمت ها افزون تر میشوند تا جایی که افراد ،، وقایع و موقعیت های ناخوشایند از زندگی ات محو می‌شوند ✨این قضیه خیلی شگفت انگیز است که هر چقدر بیشتر شکرگزار میشوی موارد ناخوشایند سریعتر از زندگی ات محو می‌شوند راندا_بر 🤍«پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: اَلایمانُ نِصفانِ: نِصفٌ فی‌الصّبرِ وَ نِصفٌ فی ‌الشُّكِر. 💚ایمان دو نیم است: نیمی صبر و شكیبایی و نیمی دیگر شكر و سپاسگزاری
باسلام ❤️👋👋👋👋 برای سلامتی و عاقبت بخیری فرزندان تان دعاکنید.... ✍ای قلب پدرصبح دل انگیزت بخیر🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 صبحی دگرازروزخداوندکریم است محبوب خدا .خدا که رحمان و رحیم است پس درپی رزق و روزی حلال کوشا دارم یه دعا پُشت سرت رزقی عظیم است بحق دعای مستجاب 🤲🤲🤲🤲🤲🪴الهم صل علی محمدوآل محمدوعجل الفرجهم 🪴الهی که همیشه کنارخانواده سلامتی برقرارباشه و رزق و روزی حلال به لطف خداوندبرکت زندگیت باشه والهی که عاقبت بخیربشی .ازبلاهای سمائی و ارضی دورباشی ..و الهی که شرمنده زن و بچه هات هرگز نشوی ...عزیزپدر... 🤲✍خادم الحسین توحیدی کریمی
باسلام ❤️ ❤️دلگویه نادر❤️ ❤️رباعیّات در...وصف ❤️ 🌺🍃❤️پدر❤️🌺🍃 🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺❤️🌺🍃 پدر عکس تورادیدم رخ زیبا تو. بوسیدم شده روزپدرصدحیف نبودی خیلی نالیدم 🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺❤️🌺🍃 تورفتی ای بابا شدم‌ تک و تنها کناراون عکسها نموده ام غوغا 🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺🌹🌺🍃 ازطلاء و نقره و الماس بالاترپدر ازمه تابان و ازخورشید پرنور ترپدر ازهمه زیباروخوان هم هست زیباترپدر از کوه وسدهم بدان .هست محکم ترپدر 🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺❤️🌺🍃 پدرم سالهای سال خادم این دربوده ای روضه خوان اهلبیت تا دم آخربوده ای رفته ای بال و پرمازفراقت توشکست بنده خوب خدا.محبوب داوربوده ای 🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 مهربان بابای ما.دریایی عشق و شوربود دردلش مهرعلی داشت قلب اوپُرنوربود خادم مولاعلی بود نام زیبایش علی شیعه مولاعلی بالطف حق مسروربود 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 پدرم نان حلال آورده خوردم داده ازبرا دین خدا. کرده مرا آماده وسپس مکتب قرآن رساندم گفتا ای جوادم پسرجان این تو و این جاده 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 من همان گفتارنیکویش پذیرا گشتم عاشقانه همچواو رهرو مولا گشتم آمدم تا. به مسیرخادمی حدّ توان لطف حق فرزندخوبی برا بابا. گشتم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 یادهمه پدران آسمانی ..الفاتحه مع الصلوات..... التماس دعا....خادم الحسین ..توحیدی کریمی .....
🔺مادر: «پیش از آنکه برای بازی بروی، اسباب‌بازی‌هایت را جمع کن.» پدر: «بگذار برود عزیزم. دوستانش منتظرش هستند.» کودک چه پیامی میگیرد؟ در واقع دو دسته قانون است. قانون مادر می‌گوید: «خواهش می‌کنم انجام بده.» و «قانون پدر می‌گوید: «مجبور نیستی.» قانون چه کسی حکمفرماست؟
🔸به بازجو گفتم الان نوبت بچه داری من است! / باید تداخل وظایف و تکالیف را پذیرفت🔸 رسول اکرم (ص) نماز می خواند در حالیکه در بغل او فرزند دخترش امامه بود. وقتی می ایستاد، بچه را بغل می گرفت و وقتی به سجده می رفت بچه را زمین می گذاشت و نماز جماعتش را با بچه داری تمام می کرد! این معنایش این است که مسائل و وظایف، گاهی با هم تداخل می کند. انسان بایستی وظائفی که به عهده اش هست را انجام بدهد. ما اگر بخواهیم بچه ها را حذف کنیم باید ازدواج نکنیم و اگر بخواهید ازداواج نکنید باید بپذیرید که نسلی که رفت نسل دیگری نباشد که جای آنها را بگیرد، جای سوخته ها را چیزی نباشد سبز کند. اگر آن را نمی پذیری باید همسر بگزینی؛ اگر همسر را می گزینی باید قسمتی از بچه داری را تحمل کنی. یعنی سهم داری. من حتی با بچه اولم که از این کوچکتر بود، یک بازجویی مفصل در ساواک رشت پس دادم و هرچه کردند که بچه را از من دور کنند [نتوانستند]. من گفتم: الان نوبت بچه داری من است. اگر می خواهید بازجویی کنید، من با این بچه هستم. 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم خیلی جالب بود اینکه میگه خدا من رو مورد رحمت قرار داده نگاه قشنگیه😍
لطفا از این گروه ماد‌ران نباشید همه مادران آرزوی آرامش و شاد‌ی فرزند‌ان شان را د‌ارند اما برخی ماد‌رها با اشتباه‌های‌ خود، زند‌گی را برای فرزند خود‌ سخت ‌می‌کنند‌: ◻️ ماد‌ران همیشه نگران ◻️ ماد‌ران بیش حمایتگر ◻️ ماد‌ران چسبند‌ه ◻️ ماد‌رانی که همیشه با همسرشان ‌می‌جنگند. ◻️ ماد‌رانی که بچه را د‌ر د‌عواها د‌خالت ‌می‌د‌هند.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمت ۲ به صفحه گوشی نگاه کردم،.. سایت ال
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ ۳ سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت : _آره خب!کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و بسیجیها درافتادیم! سپس با کف دست روی پیشانی اش کوبید و با حالتی هیجان زده ادامه داد : _از همه مهمتر! این پسر سوریه ای یه دختر شرّ ایرانی شد! و از خاطرات خیال‌انگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید : _نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود! در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم : _خب تشنمه! و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد : _منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم! تیزی صدایش خماری عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابرش چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد : _نازنین! تو یه بار به خاطر آرمانت قید خونواده ات رو زدی! و این منصفانه نبود که... بین حرفش پریدم : _من به خاطر تو کردم! مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد : _! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟ از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد : _ هم به خاطر من گذاشتی کنار؟ ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمٺ ۳ سری تکان داد و همه مبارزاتم را در
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمت ۴ _چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار؟اون روزی که لیدر اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی! به قدری جدی شده بود که نمیفهمید چه فشاری به مچ دستم وارد میکند و با همان جدیت به جانم افتاده بود _تو از اول با خونواده ات فرق داشتی و به خاطر همین تفاوت در نهایت ترکشون میکردی! چه من تو زندگی ات بودم چه نبودم! و من آخرین بار خانواده ام را در محضر و سر سفره عقد با «سعد» دیده بودم.. و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای سوری، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در مناظره شکستم داده که با فندک جرقه ای زد و تنها یک جمله گفت _مبارزه یعنی این! دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی میزد که ترسیدم. مچم را رها کرد،.. شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد _بخور.! گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک میلرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب نشینی عاشقانه ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده مستانه سعد بلند شد... که وحشتزده اعتراض کردم _میخوای چیکار کنی؟ دو شیشه بنزین و فندک و مردی که با همه زیبایی و عاشقی اش دلم را میترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد.. و من باورم نمیشد در شیشه های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم _برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟!! بوی تند بنزین روانی ام کرده و او... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🚫 اجازه ندهید... ➖ کلمات دیگران باعث دردتان شوند. ➖ سخنان دیگران باعث رنجش تان شوند. ➖ اعمال دیگران زنجیرهایی برای زندانی کردن تان شوند. ➖ نابینایی دیگران هدف تان را پنهان کند. ➖ ناباوری دیگران عشق تان را لکه دار کند... ✅ اجازه دهید... ➕ کلماتتان باعث قوت قلب دیگران شود، الهام بخش شان باشد و مسیرشان را روشن کند. ➕ اعمال تان زنجیرهای دیگران را باز کند. ➕ دست هایتان چشم بند را از دید دیگران کنار بزند. ➕ عشق تان یک نمونه ی درخشان برای دیگران باشد، الهام بخش باورشان شوید. ➕و در پایان اجازه دهید محبت شما نمایشی از محبت خدا باشد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸️ الهی ✨در اين شب عیدقربان 🌸به حقِ تمامی اسماء و ✨️صفات بی انتهای خويش 🌸حاجات همـه را ✨️براورده بخیربگردان 🌸آمين یا رَبَّ العالمین🤲 شبتون پر از معجزه الهی 🌸