فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی قرار عشق را
جز در وصال آرام نیست... 💔
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
✅ لیست کانالهاوگروههای قرارگاه بسوی ظهور
💠1_کانال خوشبختی
@khoshbghkt
💠2_کانال چهارده معصوم علیهم السلام
@Asheghan_Amiralmomenin
💠3_کانال روشنگری وبصیرت
@uphjnv
💠4_کانال سنگر عفاف وتربیت
@dadhbcx
💠5_کانال بسوی سلامتی
@Bsoye_salamti
💠6_کانال شعر علوی
@Sheroadab_alavi
💠7_کانال طنزوسرگرمی
@metiokh
💠8_کانال عصر ظهور
@amtewi
9💠_کانال استیکر قرارگاه بسوی ظهور
@stikerzohoor
10💠_کانال سرداردلها
@smmdjk
11💠_ابرگروه لبخند
https://eitaa.com/joinchat/76611604C83e630e59e
12💠_گروه روشنگری وبصیرت
https://eitaa.com/joinchat/88145932Cbd714a1a4e
13💠_گروه گفتمان عصر ظهور
https://eitaa.com/joinchat/2778660876Cb817fb5993
14💠_ابرگروه شعر علوی
https://eitaa.com/joinchat/3261595663C843893fa94
15💠_کانال آرشیوکنفرانس های برگزارشده درمجموعه گروه های بسوی ظهور
http://eitaa.com/joinchat/4238475277C659e64738e
گروهها وکانالهای قرارگاه بسوی ظهور
تاریخ 1403/8/24
❌ شبهه: فلسفه دهه گرفتن
⭕️ دهه گرفتن برای فاطمیه چه معنایی دارد؟
🔰 پاسخ:
1️⃣ مرسوم فاطمیه سه الی پنج روز است، نه ده روز. در بسیاری از مناطق ایام فاطمیه جمعا ۶ روز است؛ ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از سیزدهم تا پانزدهم جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی است.
2️⃣ این عزاداریها عرض ارادتی است تا حضرات معصومین علیهمالسلام به ما نیز عنایت داشته باشند.
3️⃣ حضرت زهرا علیهاالسلام میتواند یك محور اتحاد باشد و همچنین موقعیت ایشان در تاریخ، نشانگر حقانیت شیعه و سرنخی است برای کسانی که به دنبال حقانیت مذهب هستند. زنده نگه داشتن چنین واقعهای میتواند زمینه هدایت بسیاری از مسلمانان را فراهم کند.
📎 #فاطمیه
📎 #شبهه
📎 #اعتقادات
💢 فاطمه سلاماللّهعلیها، لیلةالقدر است
💠 امام صادق (علیهالسّلام) در تفسیر سوره قدر فرمودند: در آیه (إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ اَلْقَدْرِ) منظور از اللیلة فاطمه (علیهاالسّلام) و منظور از القدر خداوند است. پس هر كه فاطمه را بهواقع بشناسد لیلةالقدر را درك كرده است و همانا او را فاطمه نامیدند، چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.
📚 بحار الانوار / ج 43 / ص 65 / ح 246091
📎 #فاطمیه
📎 #ایام_فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت برترین بانوی دوعالم ،دردانه ی پیامبرو پناه امیرالمومینن برهمه ی مسلمانان تسلیت باد...🖤
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه
🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند افتتاحیه و اختتامیه
همه حسابهاست، ترازش همیشه
موزون است و مطالبات
مشکوک الوصولی ندارد،
حسابداریش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعریف نشدنی است!
+ حسابداران عزیز
امیدواریم تمام ارقامتون
تراز باشه و با هیچ کسری ای مواجه نباشید
و همیشه گردش وجوه نقد به کامتون
باشه دارايی هاتون روز افزون، بدهی هاتون
كن فيكون، سرمايه هاتون شادی، دلتون
گرم...
۱۵ آذر روز حسابدار گرامی باد💐
🌸🍃
✅ پدیده خجالت در کودکان
بزرگش نکنید
خجالتی بودن کودک را امری غیرطبیعی و مهم جلوه ندهید ولی به او توجه داشته باشید تا سعی در جلب توجه شما از راههای دیگر ازجمله خجالت کشیدن نکند.
او را اجتماعی کنید
با مهربانی و آرامش اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده و او را از بدو خردسالی به جمع دیگران بهویژه کودکان ببرید. به بچه بیاموزید که برخی کارها مانند سلام کردن از رفتارهای خوب و مودبانه به حساب میآید.
آمادهاش کنید
پیش از آنکه فرزندتان را به جمع دیگران ببرید برایش توضیح دهید تا خود را آماده کند و دچار اضطراب نشود. بهتر است کودک، شما را راحت و با اعتماد به نفس در میان جمع و در حال رفت و آمد و معاشرت ببیند و این شیوه را در پارک، منزل دوستان و... نیز به کار ببرید.
عجله ممنوع.....mp3
5.74M
تو زندگی تو این چهار مورد اصلا عجله نکنید لطفا😊
🌻#علی_بورقانی_مدرس_دانشگاه
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#رمان #رهایی_از_شب #قسمت_سی_و_ششم در مدتے ڪہ زیر سرم بودم از فرط خستگے بیهوش شدم.در خواب، حاج م
#رمان
#رهایی_از_شب
#قسمت_سی_و_هفتم
گوشیم دوباره زنگ میخورد.فاطمہ لیوان را بہ دستم داد و درحالیڪہ از اتاق بیرون میرفت پشت بہ من ایستاد و گفت:
-جواب ندادن راه خوبے نیست..من نمیدونم رابطہ ے شما چہ جوریہ.ولے اگہ حس میکنے از روے نگرانے زنگ میزنہ جوابشو بده و بهش بگو دیگہ دوست ندارے باهاش باشے.اینطورے شاید بتونے از دستش خلاص شے ولے با جواب ندادن بعید میدونم بتونے از زندگیت بیرونش ڪنے
جملات فاطمہ تردیدها و دودلیهاے هاے این چند دقیقہ ام رو بہ یقین بدل ڪرد.تصمیم گرفتم گوشیمو جواب بدم و بہ ڪامران همہ چے رو بگم.قبل از برداشتن گوشے در دلم یاد آقام افتادم و از او مدد خواستم ڪمڪم کنہ ودعاگوم باشہ. فاطمہ بیرون رفت تا شاید من راحت تر صحبت ڪنم.
-بله
صداے نگران وعصبانے ڪامران از پشت خط گوشم را ڪر ڪرد:
-سلام.!!هیچ معلومہ سرڪار خانوم ڪجا هستند؟
با بے تفاوتے گفتم:هرجا!!!! لطفا صدات رو پایین بیار
ڪامران دیگہ صداش عصبانے نبود.انتظار نداشت ڪہ من چنین جواب بے رحمانہ اے بہ نگرانیش بدم.
با دلخورے گفت:خیلییے بے معرفتے عسل..چندروزه غیبت زده.نہ تلفنے..نہ خبرے نہ اسمسے..هیچے هیچے. .الانم ڪہ بعداز اینهمہ مدت گوشیمو جواب دادے دارے باهام اینطورے حرف میزنے.
دلم براش سوخت ولے با همون حالت جواب دادم:
-وقتے تلفنت رو جواب نمیدم لابد موقعیت پاسخگویے ندارم. چرا اینقدر زنگ میزنے؟
او داشت از شدت ناراحتے وحیرت از تغییر لحن من در این مدت منفجر میشد واین ڪاملا از رنگ صدایش مشخص بود.
-عسل تو چتہ؟؟ چرا با من اینطورے حرف میزنے؟؟ مگہ من باهات ڪارےڪردم ڪه اینطورے بے خبر رفتے و الانم با من سرسنگین حرف میزنے؟
-نہ ازت هیچے ندیدم ولے …
چرا شهامت گفتن اون جملہ رو نداشتم؟ من قبلا هم اینڪار روڪردم.چرا حالا ڪہ هدف زندگیم رو مشخص ڪردم جرات ندارم بہ ڪامران بگویم همہ چے بین ما تمومہ. .
ڪامران ڪارم را راحت تر ڪرد.
-چی[؟؟ منم دلتو زدم؟
این سوال ڪافی بود براے انزجار از خودم وڪارهام.دلم براے ڪامران و همہ ی پسرهایے ڪہ ازشون سواستفاده میڪردم گرفت.
سڪوت ڪرد..
سڪوتم خشمگین ترش ڪرد:
-پس حدسم درست بود..اتفاقا یچیزے در درونم بهم میگفت ڪہ دیر یازود این اتفاق مے افتہ.ولی منتها خودمو میزدم بہ خریت!!! اما خیالے نیست..هیچ وقت بہ هیچ دخترإ التماس نڪردم!ا ولے ازت یہ توضیح میخوام..بگو چیشد ڪہ دلتو زدم و بعد بسلامت
اصلا گمان نمیڪردم ڪہ ڪامران تا این حد با منطق و بے اهمیت با این موضوع برخورد ڪند. واقعا یعنے این دوستے تا این حد براے او بے ارزش بود.!؟
با اینڪہ بهم برخورده بود ولے سعے ڪردم غرورم رو حفظ ڪنم و با لحنے عادے گفتم:
-من قبلا هم گفتہ بودم ڪہ منو دوست دختر خودت ندون.من در این مدت خیلے سعے ڪردم تو رو در دلم بپذیرم ولے واقعا میبینم ڪہ داره وقت هردومون تلف میشه….
ڪامران ڪہ مشخص بود دندانهایش رو موقع حرف زدن بہ هم میفشارد جملہ ام را قطع ڪرد وبا لحن تحقیر آمیزو بے ادبانہ اے گفت:
ببییییین..بس ڪن ..فقط بہ سوالم جواب بده..
لحظه اے مڪث ڪرد و با اضافہ ڪردن چاشنے نفرت بہ همون لحن پرسید:
-الان با ڪدوم خری هستے؟؟ از من خاص تره؟؟
گوشهایم سوت میڪشید…حرارت بہ صورتم دوید.با عصبانیت وصداے لرزون گفتم:
_بهتره حرف دهنتو بفهمے. نہ تو نہ هیچ ڪس دیگہ ای رو نمیخوام تو زندگیم داشتہ باشم..
و گوشے رو قبل از شنیدن سخنے قطع ڪردم.
نفسهام بہ شمارش افتاده بود.آبمیوه اے ڪہ فاطمہ برایم ریختہ بود را تا تہ سرڪشیدم.بہ سرمم نگاه ڪردم ڪہ قطرات آخرش بود.ڪاش فاطمہ اینجا بود.ڪاش الان در آغوشم میگرفت.واقعا او ڪجا رفتہ بود؟ روے تخت نشستم و با چندبار تنفس عمیق سعے ڪردم آرامش رفتہ رو بہ خودم برگردونم.ولے بے فایده بود.راستش در اون لحظات اصلا از ڪاری ڪہ ڪرده بودم مطمئن نبودم. این اولین بار بود ڪہ ڪامران با من اینقدر صریح و بے رحمانہ صحبت میڪرد. حرفهایش نشان میداد ڪہ او در این مدت بہ من اعتمادے نداشتہ و انتظار این روز رو میڪشیده.پس با این حساب چرا بہ این رابطہ ادامہ داد؟
ادامہ دارد...
نویسنده:#ف_مقیمی