eitaa logo
داعی‌َالله🇮🇷
373 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
50 فایل
🌿💚 به یاد وعشق او ♡اللهم عجل الولیک الفرج♡ وانت لاتعرف ماذا‌ فعلت بقلب المهدی: و تو نمیدانی که با قلب مهدی(‌عج)فاطمه چه کرده ای!💔 کپی‌: حلال❤ به گوشیم👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16823669089213
مشاهده در ایتا
دانلود
✨قد کشیده‌ام برای چیدن میوه‌ی ظهور ✨یک پله از این بلند قدی را مدیون حجابم هستم. ✨به ظهور زیبایت قسم دعا کن در رکابت هیچ‌گاه افسار حجاب را رها نسازم.
‼️فقط تا محرم پنج روز دیگه مونده.‌.. بیا از همین امروز دست به کار شو و یک قدم ریز برای خود سازیت بردار 👌☺️ مثلاً خود من باید کمی استفاده از گوشیمو کم کنم 🤧 🚫حتی اگه فعالیت مذهبی هم می‌کنی حق نداری زیاد تو گوشی باشی 😒 دیگه چه برسه به چت حرااامممم🤨😅 🔖 پس همین الان یک برگه بردار و ۵ تا از خصوصیات بد خودتو بنویس ‌... و اونی که به نظرت از همه بیشتر ازش ضربه خوردی رو پیدا کن و برای برطرف کردنش بِتلااااااش😎💪 فقط یک قول بده..👌🏽 اگه صد بارم شکست خوردی ناامید نشی و قوی تر از همیشه ادامه بدی تا نابودی قطعی اون گناه منحوس😅 ؟؟؟😎 ☺️
خدایا برسان صاحب ما را🤲🏻
زندگینامه عباس بابایی در سال 1329 در شهرستان قزوین متولد شد و پس از گذراندن مدارج اولیه تحصیل در این شهر در فروردین ماه سال 1348 به نیروی ارتش پیوست و در اواخر سال 1351 با درجه ستوان دومی از دانشکده افسری خلبانی نیروی هوایی فارغ‌التحصیل گردید. وی با دختردایی‌اش «ملیحه حکمت» 4 شهریور ۱۳۵۴ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نام‌های «محمد» و «حسین» شد. سرلشگر عباس بابائی به هنگام شهادت 37 سال داشت و از خود سه فرزند به یادگار گذاشته است.
تحصیلات شهید بابائی، دوران تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دهخدا سپری کرد و دوران متوسطه را نیز در دبیرستان نظام با موفقیت به پایان می‌رساند. پس از اخذ دیپلم، با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود ولی به دلیل این که به خلبانی علاقه وافری داشت، از آن انصراف داده و در سال 1348 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی می شود. همانند دیگر خلبانان نیروی ‌هوایی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت تکمیل خلبانی و گذراندن دوره پیشرفته، به کشور آمریکا اعزام می‌شود. یکی از هم­دوره­‌ای‌­های شهید بابایی بیان می­­‌کند: «در دوران تحصیل آموزش خلبانی در آمریکا، روزی در بولتن خبری پایگاه آموزشی «ریس» که هر هفته منتشر می­شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه ما را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب می­‌دود تا شیطان را از خود دور کند. من و بابایی هم‌اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم». او گفت: «چند شب پیش بی‌­خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل «باکستر» فرمانده
فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه برمی‌­گشتند آن‌ها از دیدن من شگفت‌زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد، نزد او رفتم»، او گفت: «در این وقت شب برای چه می­‌دوی؟» گفتم: «خوابم نمی‌آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح و جواب من برای کلنل قانع‌کننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم»، به او گفتم: «مسائلی در اطراف من می‌گذرد که گاهی موجب می‌شود شیطان با وسوسه­‌هایش مرا به طرف خودش و گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.
فعالیت‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی شهیدبابایی در سال ۱۳۴۹، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت و پس از بازگشت با ورود هواپیماهای پیشرفته اف- ـ14 به نیروی هوایی، وی که جزء خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف ـ ۵ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف- ۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. وی در مدت دانشجویی علیرغم گسترش فساد در بین نیروهای مسلح طاغوت جزء متعهدترین و تیزهوش‌ترین افسران ایرانی بود. با اوج‌گیری مبارزات علیه رژیم ستمشاهی، شهیدبابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل­گیری انجمن‌­های اسلامی در ارتش، ویژگی­‌های فردی و شخصیتی و جهد مذهبی و پایبندی او به مسائل اعتقادی و مواضع دفاعی او در مقابل انحرافات سبب گردید که به سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان انتخاب شود. سال 1358برای شهید بابائی سال پرکاری بود. نابسامانی­‌های بسیار، القائات انحرافی و دسیسه­‌های گروهک‌­های منافقین که با طرح انحلال ارتش قصد از هم­‌پاشی نیروهای مسلح را داشتند کار را سخت کرده بود، اما او با بینش و درک عمیق خود و نیروهای مؤمن و انقلابی برای حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد .
فعالیت‌ها در دفاع مقدس سرلشگر بابائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشادت‌های فراوانی در خدمت به انقلاب از خود نشان داد و به علت مهارت و ورزیدگی که در عملیات‌های متعدد داشت به کسب درجه سرهنگی نائل شد و در اردیبهشت ماه 1366به پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع و تائید امام‌خمینی به درجه سرتیپی رسید. شهیدبابائی در طول خدمت صادقانه خود سمت‌های مختلفی را به‌ عهده داشت از جمله در مرداد ماه سال 1360 به فرماندهی پایگاه هشتم شکاری اصفهان منصوب شد و پس از آن در آذرماه سال 1362 سمت معاونت عملیاتی فرماندهی نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی به وی محول گردید. عباس بابائی از جمله افسران متعهد نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که همواره وفاداری خود را به جمهوری اسلامی با انجام پروازهای متعدد در جبهه‌های جنگ به اثبات رسانید. وی در طول مدت فعالیت شجاعانه خود بیش از سه هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای شکاری داشت و تنها طی یک سال و نیم گذشته بیش از 60 ماموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید. در طول جنگ تحمیلی سرلشگر بابائی در عملیات مختلف نظامی شرکت داشت و در شرایط دشوار عملیات همواره پشتیبانی رزمندگان اسلام بود. شهید بابائی در قرار
گاه‌های عملیاتی شخصا حضور می‌یافت و همپای رزمندگان اسلام به بررسی طرح‌ها و نقشه‌های عملیات هوایی می‌پرداخت. شهید بابائی به کمک همکارانش در مدت ایام حج سال 1366 طرحی را برای عبور سالم کشتی­‌های تجاری در خلیج فارس به اجرا درآورد، ماحصل‌اش عبور امن چهل فروند کشتی غول‌پیکر تجارتی از تنگه خورموسی بود. وی برای پیشرفت سریع عملیات به نظارت بر کارها اکتفا نمی‌کرد و علیرغم ممانعت‌هایی که برای جلوگیری از پرواز وی به دلیل سمتی که داشت به وجود می‌آوردند خود شخصا در پروازهای عملیاتی شرکت می‌کرد و با مهارت و شجاعتی خاص به مقابله با دشمنان اسلام می‌پرداخت. او با اینکه معاون عملیات نیروی هوایی بود هیچگاه خود را از صحنه نبرد جدا نمی‌کرد و همیشه در میدان‌­های جنگ حضور داشت و می­‌گفت: «اگر پرواز نکنم، احساس ضعف خواهم کرد زیرا هستی خود را در میدان جنگ می­‌بینم»
شهادت در هشتم اردیبهشت ماه ۱۳۶۶ به علت  لیاقت و رشادت‌­هایی که در دفاع از آرمان­های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و سرکوب و دفع تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی، به درجه سرتیپی مفتخر گردید، اما آن قدر خاکی بود که کمتر کسی او را با این درجه دیده بود. در همان سال نامش برای سفر حج نوشته شد. همه چیز برای زیارت خانه خدا مهیا بود اما ناگهان در آخرین لحظات و در فرودگاه، از رفتن به حج صرف نظر کرد. وقتی با اصرار اطرافیان مواجه شد گفت: «مکه من این مرز و بوم است. مکه من آب­های گرم خلیج فارس و کشتی­هایی هستند که باید سالم از آن عبور کنند، تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل می­‌توانم خودم را راضی کنم». خانواده را فرستاد اما خودش نرفت. در تماس تلفنی که همسرش از مکه با او داشت گفت: «ان‌شاء الله خودم را تا عید قربان به شما می‌رسانم». در پانزدهم مردادماه 1366 روز عید قربان با یک هواپیمای دو کابینه"اف -۵" در تبریز به اتفاق سرهنگ خلبان علی‌محمد نادری(خلبان کابین جلو) عهده­دار انجام آخرین مأموریت پروازی خود شد. پس از بمباران مواضع دشمن و انجام ماموریت خود را برای رسیدن به عید قربان آماده کرد. باید به سرعت برای میهمانی و عید قربانی کردن نفس بر می‌گشت. هواپیما غرش‌کنان همچون صاعقه هوا را می‌شکافت و پیش می‌رفت. ناگهان صدای اصابت گلوله فضا را متحول کرد. «لبیک اللهم لبیک»، حاجی  خود را به مسلخ عشق رساند. عباس سال‌ها بود که نفس خود را قربانی کرده، حال نوبت به جان دادن است و رسیدن به محبوب. صدا در کابین طنین‌انداز است عباس جان، حاجی، اما صدایی نمی‌آید. هواپیما مورد اصابت گلوله‌های تیربار ضد هوایی
هواپیما مورد اصابت گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفته و گلوله حنجره شهید بابائی را پاره کرده است و وی در روز عید قربان، در سن ۳۷ سالگی ذبیح‌الله شد. مراسم باشکوهی در قزوین برای شهید عباس بابایی گرفته شد.
وصیت‌نامه شهید «عباس بابایی» «بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می‌کشم وصيت‌نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه می‌کنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو می‌سپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم. عباس بابایی 61.4.22 21 ماه مبارک رمضان»
امروز سالگرد شهادت سردار رشید انقلاب شهید عباس بابایی است. زندگینامه ایشون رو داخل کانال قرار دادم ان شاء الله استفاده کنیم. هدیه به همه شهدا عزیز مخصوصا شهید بابایی صلواتی عنایت بفرمایید
ختم صلوات هم فراموش نکنید هنوز 2200تا ؟؟؟ خیلی کمه حداقل 1200تا دیگه مونده
✨💛°•. مےگفٺ: اکثࢪ جملات امام زمان (عج) مخاطبش شیعه ها هستن... حتی بین شیعیانشون هم غربت دارن...💔
💔 🖇 تـاآخࢪش‌بخـون..!🖐🏼 تاحالا‌سگ‌دنبالت‌کرده ؟ نکرده؟ خب‌خداروشکر‌که‌تجربشو نداری اما‌بزار‌برات‌بگم وقتی‌سگ‌دنبالت‌میکنه مخصوصا‌اگه‌شکاری‌باشه خیلیا‌میگن‌نباید‌فرار‌کنی‌ازش🏃 اما‌نمیشه 😶 یه‌ترسی‌ورت‌میداره‌که‌ فقط‌باید‌بدویی 😰 امـا خداواست‌نیاره‌اگه‌پات‌درد‌کنه😖 یا‌یه‌جا‌گیر‌کنی😣 یا.. کربلای‌چهار‌بود... وقتی‌منافقین‌لعنتی‌عملیاتو‌لو‌دادن😏‌مجبور شدیم‌عقب‌نشینی‌کنیم. نتونستیم‌زخمیا‌رو‌بیاریم😭 بچه‌های‌زخمیه‌غواص‌تو‌ نیزارهای‌ام‌الرصاص جاموندن😔 چون‌نه‌زمان‌داشتیم‌و‌نه‌ شرایط‌نیزار‌ها‌میذاشت برشون‌گردونیم...❗️ هنوز‌خیلی‌دور‌نشده‌بودیم‌ از‌نیزارها که‌یهو‌صدای‌ ناله‌ی‌زخمیا‌بلند‌و‌بلند‌تر‌شد😰 آخ نمیدونم‌چنتا‌بودن سگای‌شکاری ...🐾 ریخته‌بودن‌تو‌نیزار...🐕 بعثیا‌به‌سگ‌های‌شکاریشون‌ یه‌چیزی‌تزریق‌کرده بودن‌ که‌سگا‌رو‌هار‌کرده‌بود😡 هنوز‌صدای‌ناله‌های‌بچه‌ها‌تو‌گوشمه💔 زنده‌زنده‌رفیقامو‌که‌دیگه‌پای‌فرار‌کردن‌ نداشتن‌رو😭 داشتن‌تیکه‌تیکـه‌‌میڪردن😭 کاری‌از‌دست‌ما‌بر‌نمیومد شنیدی‌رفیق؟ انقد‌راحت‌پا‌روی‌خونشون‌نذاریم💔 امنیتی‌که‌الان‌داریم‌ فقط‌به‌خاطره‌خون‌شهداست معذرت‌بابت‌تلخی‌روایت... حرمت‌این‌قطره‌قطره‌ خونشون‌رو‌نگهدارین خواهران‌و‌برادران
💌 ✅"اگر امام زمان غیبت کرده است، این غیبتِ ماست نه غیبتِ او... 👈این ما هستیم که چشمان خود را بسته ایم، این ما هستیم که آمادگی نداریم..." 🌷شهید دکتر مصطفی چمران 🌷  
پروفایلُ‌عوض‌کردیم؛ گممون‌نکنید😁😍
میبینی یا نگاه می‌کنی⁉️ لبه‌ی جدولِ کنار خیابون نشسته بودم منتظر مهران بودم تا باهم بریم بازار موبایل. 😑سرم پایین بود،غرق افکارم بودم و با گوشیم ور میرفتم که باصدای تق تق کفشای پاشنه بلند و قهقهه‌های چند تا دختر که بهم نزدیک میشدن بقول معروف چرتم پاره شد ❗️ 😌عطر ادکلن‌هاشون که با هم ترکیب شده بود جلوتر از اون‌ها به من رسید و حسابی شاخکامو تکون داد❗️ 😳تا سرم رو بلند کردم که نگاهشون کنم ... میخکوب شدم به بیلبورد بزرگی که درست روبروم اون سمت خیابون نصب شده بود و تا قبلش ندیده بودم...انگار مخاطبش من بودم😶... 😍زیر عکس شهیدی که بعداً اسمش و خوندم (شهید بابایی )، نوشته بود : 👀 «ما یه نگاه کردن داریم یه دیدن! 👌من شاید تو خیابون ببینم اما نگاه نمی‌کنم...»❗️ خوب گرفتم مطلبو... 😏 👈این شهید با خودِ خود من بود 👉... ❌با حرفش بهم گفت که اگه یموقع نگاهت افتاد به نامحرم ایرادی نداره اما نباس زل بزنی و تعمّدی چشم و ذهنتو درگیرش کنیاااا☝️ 😞کاری که عادت من شده بود ... شرمنده شدم ...... 🌷۱۵مردادسالروزشهادت‌شهیدبابایی‌گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[بِــنآمِ خُــدآے آدَمــآے مَــشْتِــے] "دُخــتَرِ چــِـریـکــے " [یعنـے دُخــْتَرے اَز نَسـْلِ فــآطِــمہ وَ عَلـــے] ¤ ¤ <ایــنجـآ چـــِریـــڪـے از جِنــس دُخــــترآنــہ قَــلَـــم مــے زَنَـــد...> ☆ــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــ☆ j๑ïท➺https://eitaa.com/joinchat/2031550571Cfe89aaefa8
|°•بِسْمِـ‌ رَبِّ مَہْدے ۅاٌماْھُـ•°|♡
یا ابا صالح المهدی ادرکنی🌹 دعا میکنم باز بــــــاران بیاید بر آوار من حس طوفان بیاید دعــا میکنم مثـل هر شب نباشد کسی سمت دل های لرزان بیاید به یک تار مو بسته اوضاع گردون که یک جــمعه تکــرار قـــرآن بیاید
-- لطفا و حتما تا آخر بخوانید (حافظ شيرازي): اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را 🌼🌼🌼🌼🌼 (صائب تبريزي) اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را هر آنکس چيز مي بخشد ز مال خويش مي بخشد نه چون حافظ که مي بخشد سمرقند و بخارا را 🌼🌼🌼🌼 (شهريار) اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم تمام روح و اجزا را هر آنکس چيز مي بخشد بسان مرد مي بخشد نه چون صائب که مي بخشد سر و دست و تن و پا را سر و دست و تن و پا را به خاک گور مي بخشند نه بر آن ترک شيرازي که برده جمله دلها را 🌼🌼🌼 (خانم دريايی) اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنيا را نه جان و روح مي بخشم، نه املاک بخارا را مگر بنگاه املاکم؟چه معني دارد اين کارا؟ و خال هندويش ديگر، ندارد ارزشي اصلاً که با جراحي صورت ،عمل کردند خال ها را نه حافظ داد املاکي، نه صائب دست و پاها را فقط مي خواستند اينها، بگيرند وقت ماها را 🌼🌼🌼🌼 (کامران سعادتمند) اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را نه او را دست و پا بخشم، نه شهري چون بخارا را همان دل بردنش کافي که من را بي دلم کرده نمي خواهم چو طوطي من، بگويم اين غزلها را غزل از حافظ و صائب و يا دريايي بي ذوق و يا آن شهريار ترک که بخشد روح اجزا را ميان دلبر و دلدار، نباشد حرفِ بخشيدن اگر دلداده مي باشيد، مگوييد اين سخن ها را 🌼🌼🌼 (عارف تهراني) اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را شعار و حرف پُر کرده، تمام ادعاها را يکي بخشيده چون حافظ ، سمرقند و بخارا را يکي چون صائبِ تبريز ، سر و دست و تن و پا را از اين سوشهريار داده تمام روح اجزا را از آن سو بانودريايي گرفته حال ماها را سعادتمندشاعرنيز فقط گفت ونداد هرگز نه ملک و نه بخارايي ، نه روح و نه تن و پا را 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ولي من مي شناسم کس ، که او نه گفت و نه دم زد🌷 بدون حرف عمل کرده ، تمام ادعاها را🌷 کسي که خانمانش را ، رها از بهر جانان کرد🌷 بدون منتي بخشيد ، سر و دست و تن و پا را🌷 و او اهسته و آرام ، براي کشور ایران 🌷 فدا کرده به گمنامي ، تمام روح و اجزا را🌷 اگر خواهي بداني کيست ، وجودت از سجود اوست🌷 تمامي خودش را داد ، به ما بخشيده دنيا را🌷 نه گفتش ترک شيرازي ، نه گفتش خال هندويش🌷 و او نامش " سلیمانی " عمل کرد ادعاها را🌷 صلوات